سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): دکتر الهام ملکزاده، دانشیار پژوهشکده تاریخ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در وبینار «تجربه قحطی بزرگ ایرلند» که با هدف آشنایی و هماهنگی برای انتقال تجربه روایتگری تاریخ معاصر و بررسی ظرفیتهای همکاری علمی میان مراکز موزهای، آرشیوی و پژوهشی ایران و ایرلند و از جمله مطالعه تطبیقی پدیده قحطی در تاریخ معاصر دو کشور با همکاری پژوهشکده اسناد و سفارت جمهوری اسلامی ایران در دوبلین ایرلند برگزار شد، به موضوع روایت «نگاهی اجمالی به قحطی و مهاجرت در ایران طی جنگ جهانی اول به روایت اسناد» پرداخت و گفت: قحطی و خشکسالی در ایران با توجه به شرایط جغرافیایی و عوامل دیگر، سابقه داشته است.
اما آخرین قحطی گسترده دوران قاجار، مقارن با جنگ جهانی اول رخ داد. اثرات عمیق این فاجعه، دقیقاً از همان سال ۱۹۱۴ م، که جنگ شروع شد با نقض بیطرفی ایران از سوی بریتانیا، روسیه و عثمانی، اتفاقاتی فراتر از شیوع قحطی و تبعات طبیعی آن را در پی داشت. تا جایی که به مهاجرتهای دستهجمعی به خارج از ایران انجامید. علاوه بر خسارات ناشی از فقدان محصولات کشاورزی، مرگ افراد بر اثر گرسنگی و شیوع بیماریهای واگیر، جابجاییهای گسترده، کاهش معنادار جمعیت را چه در جنوب و چه در شمال غربی ایران موجب شد.
وی افزود: مطالعه دقیق این وقایع، با جستجو و بررسی اسناد آرشیوی برجای مانده از این موضوع، میتواند آگاهیهای دقیقتری از آنچه بر مردم رفته نشان دهد. مباحثی در چارچوب زندگی مردم عادی و طبقات پایین جامعه. روزنامههای چاپ شده در ایران نیز گزارشهایی بعضاً تکاندهنده از آن روزگار به تصویر کشیدهاند. هزاران برگه سند منتشر نشده آرشیوی در مراکز اسنادی ایران اعم از سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امورخارجه، دارای سندهای ارزشمندی از این دوران است که بیانگر فجایعی است که بر مردم ایران رفته در حالی که اساساً ایران در جنگ دخالت نداشت و اعلام بیطرفی هم کرده بود.
ملکزاده بیان کرد: بخشی از این اسناد، در چارچوب تحولات سیاسی دوران جنگ جهانی اول، مسائل مختلف داخلی و بینالمللی از منظر سیاسی هستند. موضوع خشکسالی، قحطی، کمبود منابع غذایی، فعالیت اشغالگران در جمعآوری و ضبط محصولات کشاورزی و مواد غذایی برای سپاهیان و حیواناتشان، اعمال فشار و زور بر مردم مناطق مختلف ایران که بعضاً با غارت و تجاوز به حریم زندگی آنها توام بود، از جمله مسائلی است که در غالب هزاران سند آرشیوی وجود دارد. این اسناد بهترین منابع شناخت از سالهای جنگ جهانی اول و تبعات آن در ایران و حضور نیروهای بریتانیایی، روسی و عثمانی است. استفاده از این اسناد اطلاعات تاریخی دقیقی در مورد پدیده قحطی، بیماری و مهاجرت را ارائه میکند، ضمن اینکه باعث میشود به روایتهایی که تاکنون، بعضاً به اشتباه رواج داشته است، پایان بخشد.
وی در ادامه گفت: قسمتهای جنوبی ایران در دو بخش شرقی و غربی، هر یک به شکلی درگیر قحطی، جنگ، فشار اقتصادی، کاهش نفوس و از دست رفتن فرصتهای مناسب زندگی بودند. گزارشهایی که اکنون ارائه میشوند برگرفته از اسناد آرشیوی دارای حقایقی است که به طور مستند اشاره به شرایط آن روزگار دارند: در سال ۱۹۱۴ م، کمبود مواد غذایی و غلات در جنوب ایران، باعث شد دولت مرکزی، خروج هرگونه غله از بنادر ایران را ممنوع کند و روسای گمرک موظف به رعایت آن شدند. صدور دیرهنگام این دستور، باعث تمام شدن آذوقه اهالی و در مضیقه قرار گرفتن مردم شد. قیمت گندم، جو و کاه افزایش یافت و وضعیت تغذیه عمومی وخیم شد. مامورین بریتانیایی که منتظر رسیدن کشتی بخار آوریستان، حاوی غلات از بصره بودند، به بهانه ممنوعیت خروج غله، در حالی که ابتدا با دولت مرکزی همراهی کردند، بعد از مدتی تغییر رویه دادند. با این هدف که تاجران بریتانیایی مقدار زیادی غله را که پیشتر خریده بودند، با همان کشتی، از ایران خارج کنند.
ملکزاده افزود: طی نامهای از سفارت بریتانیا به وزیر خارجه گفتند: هنگام صدور قانون منع خروج غله از کشور، چندین ماه باران نیامده و غله گران و کمیاب شده بود، ولی چون در حال حاضر بارندگی زیاد و قیمت گندم رو به کاهش گذاشته، نگرانی قحطی از بین رفته و پیشنهاد میشود منع حمل غله به خارج باطل و اجازه صدور آن داده شود. جالب اینکه در بحبوحه همین شرایط، دولت بریتانیا از ورود کشتیهای حامل آرد از هندوستان که در راه ایران بودند، جلوگیری کرد و بارهای آن را به دریا ریخت. کاری که در گرسنگی و ضعف روزافزون مردم ایران نقش زیادی داشت. حکمران بوشهر و سایر بنادر ایران مثل بندرعباس و خرمشهر، متقابلاً و با وجود تلاشهای زیاد سفارت بریتانیا و مقامهای بریتانیایی، از اجرای درخواست آنها سر باز زدند.
وی بیان کرد: در سال ۱۹۱۷ م، رئیس گمرک بوشهر گزارش داد ۳۰۰ تُن آرد به عنوان ایالت فارس و با تقاضای کنسولگری بریتانیا از هند وارد بوشهر شده است و چون فکر میکردند این محموله برای تامین آذوقه اهالی است، عوارض گمرکی نگرفتند. ولی فقط ماهی یکهزار کیسه به دستور مقامات بریتانیایی در اختیار اهالی شیراز قرار داده شد و بقیه آرد وارد شده از دسترس مردم خارج و در اختیار نیروهای پلیس جنوب تحت نظارت بریتانیا قرار گرفت.
دانشیار پژوهشکده تاریخ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه گفت: موضوع مهم دیگر ممنوعیت صدور گوسفند به خارج و بردن آنها به صورت قاچاق از مرزهای غربی و جنوبی بود. گستردگی مرزهای غربی با دولت عثمانی و ممکن نبودن بستن مرزهای غربی و جنوبی، کار را سخت میکرد. در نتیجه روزانه به صورت قاچاق، گوسفندان صادر میشدند. بریتانیاییها هم که برای سپاهیان خود به گوشت گوسفند نیاز داشتند، از قاچاق احشام استفاده کردند به این ترتیب که: رئیس اداره ارزاق قشون بریتانیا مقیم بصره در دسامبر ۱۹۱۸ م، یعنی حدود یک ماه بعد از پایان جنگ، با تاجری از اهالی این شهر قرارداد بست تا ماهی پانزده تا بیست هزار گوسفند تحویل دهد. تاجر نیز کمبود گوسفندهایی که تعهد کرده بود را از خوزستان ایران تهیه میکرد. کاری که به نظر حتی با اطلاع مقامات بریتانیایی در خروج غیرقانونی گوسفندان از ایران انجام میشد.
وی افزود: در سالهای جنگ جهانی اول، به دلیل شرایط نابسامان زندگی ناشی از بروز قحطی، بیماریهای واگیر که منجر به تلف شدن عده زیادی شد، ناامن شدن فضای شهرها و مناطق مختلف که بیم به خطر افتادن زندگی مردم را در پی داشت، جمعیتی بالغ بر ۲۰۰ هزار نفر از شهرها و بنادر شمال خلیج فارس که مناطق جنوبی ایران را تشکیل میداد، به مناطق جنوبی خلیجفارس یعنی در سرزمینهایی که امروزه با نام قطر، بحرین و امارات متحده عربی شناخته میشوند، مهاجرت کرد و از کشور ایران خارج شدند.
ملکزاده بیان کرد: گزارشهایی که به اختصار بدانها اشاره شد، برگرفته از مجموعههای ارزشمند و منحصر بهفرد اسناد آرشیوهای ایران است که قابلیت مراجعه، بررسی و استفاده در قالب تشکیل مراکز علمی و پژوهشی برای کلیه مراجعهکنندگان اعم از افراد علاقهمند، محقق و متخصصان حوزه مطالعات تاریخ جنگ، تاریخ اجتماعی و تاریخ جهان معاصر را دارد. بدیهی است این مراکز با مطالعات تخصصی صاحبنظران به صورت موزه مستند جنگ جهانی اول در ایران، هم فرصت آشنایی با منابع آن روزگار را برای مراجعهکنندگان فراهم میکند، هم زمینه انجام پژوهشهای اصیل و مستند بر پایه منابع موجود در موزه را تسهیل خواهد ساخت و هم در تعامل با نمونههای مشابه در منطقه و جهان، علاوه بر افزایش ارتباطات تخصصی فیمابین، به ایجاد فرصتهای علمی متقابل در سطوح بینالمللی میتواند منجر شود.