در بين صفات، كمالات و فضايل انساني، صفت علم، فضيلت و كمالي است كه بر همة ديگر كمالات انساني برتري دارد و همين علم است كه اساس تفاوت انسانها با يكديگر ميشود. درجات و مراتب انسان به لحاظ علم اوست. «يرفع الله الذين آمنوا منكم والذين اوتوا العلم درجات».1 علم است كه بنيانهاي اساسي يك فرهنگ را مستحكم ميكند. اگر فرهنگي، پشتوانة مستحكم علمي نداشته باشد خيلي زود از درون ميپوسد و پايههاي او فرو ميريزد؛ لذا براي نگهداري يك فرهنگ، پشتوانة علمي لازم و ضروري است. در اين نوشتار مختصر، سعي بر اين است كه شمهاي از خدمات بزرگ و ارزشمند علمي حضرت امام جعفر صادق(عليهالسلام) كه به صورت تربيت شاگردان زبده و متخصص ظهور كرد و همينطور استحكام فرهنگ اسلامي كه توسط امام جعفر صادق(عليهالسلام) و شاگردان او به تحقق پيوست، بيان شود. چون امام جعفر صادق(عليهالسلام) بود كه با تربيت شاگردان نيكو و زبده، نهضت بزرگ علمي را به وجود آورد و اسلام محمدي(صلياللهعليهوآلهوسلم) را در سراسر علم گسترش داد. از خداوند متعال خواستاريم كه ما را هم به زيور علم آراسته و از شاگردان مكتب امام جعفر صادق(عليهالسلام) قرار دهد.
دورة طلايي علم و دانش
امام جعفر صادق(عليهالسلام) يك نهضت بزرگ علمي را آغاز نمود و جامعه اسلامي را از لحاظ علمي به شكوفايي رساند و به دورة طلايي علم و دانش تبديل كرد. از هيچ امامي به اندازة امام جعفر صادق(عليهالسلام) كسب فيض نشده است. اين امر به علت درگيري بنياميه و بنيعباس و طولاني بودن دورة امامت امام جعفر صادق(عليهالسلام) ـ حدود 30 سال ـ بود كه فرصتي طلايي براي نشر علم و دانش به وجود آمد و امام(عليهالسلام) نيز از اين فرصت طلايي استفاده كرد.
اختلافات شديد سياسي بين بنياميه و بنيعباس رخ داده بود و فرقههاي مختلف از اسلام، انشعاب يافته بود و از طرف ديگر ظهور عقايد مادي و نفوذ فلسفة يونان در اسلام چنين ايجاب مينمود كه بايد نهضتي علمي به وجود بيايد كه پايههاي آن بر حقايق مسلم استوار باشد تا اين كه در برابر مجادلات ماديون، دهريها و زنادقه تاب مقاومت داشته باشد و با نيروي منطق و استدلال آراء پوچ و بياساس آنها را منكوب و محكوم سازد و همينطور حقايق ديني را كه بر اثر بدعتها محجوب مانده بود، پالايش دهد و از ميان اوهام و خرافات جدا كند.
اين چنين نهضتي علمي، كار هر كسي نبود. چون آوردن يك چنين نهضت علمي در صورتي امكان پذير است كه پشتوانه خدايي داشته باشد و از جانب خداوند تأييد شده باشد. در آن محيط تاريك و آشفته، تنها وجود گرامي امام جعفر صادق(عليهالسلام) شايسته آغاز چنين نهضتي بود كه آن حضرت(عليهالسلام) اين كار را آغاز كرد.
امام صادق(عليهالسلام) ميفرمود: «سلوني قبل ان تفقدوني فانه لا يحدثكم احد بعدي بمثل حديثي»؛2 لذا يك تحول عظيم علمي و نهضت همگاني به وجود آورد و متكلمين و محدثين و دانشمندان و فقها و مفسرين بزرگ را به جامعه اسلامي تقديم نمود و دورة علم و دانش را به ارمغان آورد.
تربيت شاگردان زبده و متخصص
تعداد شاگردان معروف امام جعفر صادق(عليهالسلام) را تا چهار هزار3 و مجموع آنها را تا دوازده هزار نفر هم نوشتهاند و نمونة آن در جايي ديده نشده است.4 امام جعفر صادق(عليهالسلام) در عرصههاي مختلف علمي، شاگردان زيادي را تربيت كرد و ميتوان شاگردان او را از نظر تخصص در گروههاي مختلف تقسيم نمود؛ اگر چه بسياري از آنها صاحبان علوم جمعي و صاحب نظر در علوم مختلف بودند:
1. گروه تفسير: در اين زمينه، گروهي عظيم از شاگردان امام(عليهالسلام) بايد معرفي شوند كه درباره قرآن و تفسير كارهاي بزرگي انجام دادهاند. معروفترين آنها زرارهبناعين و ابانبنتغلب ميباشند و همين طور عطاءبنرياح يكي از قويترين شاگردان امام(عليهالسلام) بود كه در نقل روايات و تفسير قرآن و مباحث عبادي در مكه كم نظير بود.5 و همچنين عكرمه، ابوعبداللهعبدالرحمنقاسم هر يك چون كوهي سترك در دنياي علوم قرآني بودند.
2. گروه فقه: اسناد تاريخي، 124 تن از فقهاي صاحب نام را ياد كرده است كه شاگردان امام(عليهالسلام) و بعدها صاحبنظر در فقه و مرجع فقهي بودهاند.6 ابانبنتغلب كه امام باقر(عليهالسلام) به او ميفرمود: برو در مسجد بنشين و براي مردم فتوا ده كه دوست دارم تو را بين شيعيانم ببينم.7 ابوبصير، يكي ديگر از شاگردان امام جعفر صادق(عليهالسلام) است كه امام(عليهالسلام) در فقه، مردم را به او ارجاع ميداد.8 همينطور زرارهبناعين كه امام جعفر صادق(عليهالسلام) دربارة او ميفرمايد: اگر زراره نبود احاديث پدرم از ميان ميرفت.9 و همينطور عبداللهسنان، جميلبنصالح، جميلبندراج، محمدبنمسلم، يزيدبنمعاويه حمران،10 حمادبنعيسي، حمادبنعثمان، ابانبنعثمان11 از شاگرادن نامدار فقهي امام(عليهالسلام) بودند.
3. گروه روايات و حديث: امام جعفر صادق(عليهالسلام) در اين زمينه شاگردان كثيري را تربيت كرد كه هر يك در جاي خود مثل ستاره در آسمان علوم حديث و روايت درخشيد. نوشتهاند: ابانبنتغلب 30 هزار حديث از امام جعفر صادق(عليهالسلام) روايت كرد، محمدبنمسلم 16 هزار از او و 30 هزار از امام باقر(عليهالسلام)، و جابربنيزيد تعداد حديثي را كه ذكر كرده بسيار و از شمار بيرون است.12 ثابتبندينار (اباحمزه) از شاگردان امام جعفر صادق(عليهالسلام) است و به لقمان زمان و سلمان عصر معروف بود.13 همينطور عبداللهسنان كه در عين خزانهداري منصور، هادي و هارون عباسي، راوي حديث امام جعفر صادق(عليهالسلام) و امام كاظم(عليهالسلام) بود. او رازدار امام جعفر صادق(عليهالسلام) بود.14 ايوب سختياني، يحييبنسعيد انصاري، ابوعمربنالسلاء، يزيدبنعبداللهبنالهاد، ابانبنعثمان، ابراهيمبنسعد، عاصمبنحميد و عليبنصلاح شاگردان ديگر امام صادق(عليهالسلام) بودند كه از آن حضرت حديث نقل كردهاند.
4. گروه كلام و مناظره: امام(عليهالسلام) در اين زمينه شاگردان قوي، نيرومند و ورزيدهاي تربيت نمود كه هيچ كس نميتوانست حريف آنها شود. مؤمنطاق كه اسمش محمدبننعمان است از شاگردان معروف امام صادق(عليهالسلام) در اين زمينه است و مناظرات او با متكلمين و رؤساي بعضي فرق معروف است.
از شاگردان امام صادق(عليهالسلام)، هشامبنحكم است كه در كلام چندان قوي بود كه احدي را جرأت بحث با او نبود. مفضلبنعمر يكي از شاگردان امام(عليهالسلام) است كه بسيار هوشمند و تيزفهم بود. امام(عليهالسلام) حقايق توحيد را از بررسي موجودات براي او بيان فرموده كه مجموع آنها به «توحيد مفضل» معروف است.15
5. گروه تأليف و تدوين: امام صادق(عليهالسلام) شاگردان بسياري را تربيت كرد كه به تأليف و تدوين كتب پرداختند و مباحث مختلفي از جمله مباحث قرآني، تفسيري، كلامي، فقهي، منطقي، فلسفي، پزشكي و شيمي را مدون كردند . مثل كتاب معانيالقرآن و القراآت از ابانبنتغلب، كتابهاي ملاحم از عليبنيقطين، كتاب تفسير از ابوحمزه، جامع ابواب الفقه از عليبنحمزه، تفسير قرآن از ابوبصير، الامام از ابومحمد شيباني، الامامه از مؤمنطاق و خود هشام 17 جلد تأليف داشت.16 جابربنحيان كه فردي مشهور و معروف در شيمي بود كه به او 500 رساله در شيمي و ديگر علوم نسبت دادهاند كه در آن مدعي است آن را از امام و مولايم جعفربنمحمد(عليهالسلام) آموختهام. ابننديم از قول او نقل ميكند، 300 رساله در فلسفه و 1300 رساله در صنعت، ابزار و ادوات جنگي تأليف كردم و 500 رساله در پزشكي تأليف كردم و كتبي در منطق و زيج و رياضي و ….
او را از عجايب روزگار معرفي كرده و آثار او را 3900 رساله هم نوشتهاند.17
شاگردان اهلسنت امام صادق(عليهالسلام)
در محضر مبارك حضرت صادق(عليهالسلام) از هر سنخ، افراد شيعه و غيرشيعه، مسلم و غيرمسلم كسب فيض ميكردند. لذا برخي از شاگردان او رؤساي مذاهب اهلسنت هستند؛ مثل ابوحنيفه،18 مالكبنانس.19 مالكبنانس استاد شافعي بود و او هم رئيس مذاهب است و استاد شافعي احمدبنحنبل است و بدين طريق همة رؤساي مذاهب اهلسنت از ابوحنيفه، مالك، شافعي و حنبل، مستقيم و غيرمستقيم شاگردان امام صادق(عليهالسلام) بودند.
احياگر فرهنگ اصيل اسلامي
امام صادق(عليهالسلام) احياگر فرهنگ اسلامي است. و چنانكه گذشت رؤساي مذاهب اهلسنت نيز از شاگردان امام بودهاند؛ لذا فرهنگ اسلامي اعم از شيعه و اهلسنت، مرهون امام صادق(عليهالسلام) ميباشد. پس ميتوان گفت؛ امام صادق(عليهالسلام) احياگر حقيقي و بزرگ فرهنگ اسلامي است كه با نشر و بسط معارف اسلامي، پايههاي فرهنگ اسلام ناب محمدي(صلياللهعليهوآلهوسلم) را استحكام بخشيد و با پروراندن شاگردان ويژه و زبده در سراسر عالم، فرهنگ اصيل اسلام را منتشر ساخت. در آخر به عنوان حسن ختام اين نوشتار، قول يكي از شاگردان معروف امام صادق(عليهالسلام) را كه دربارة استاد خود ابراز نموده تقديم ميگردد:
«قال مالكبنانس: ما رأت عين ولا سمعت أذن ولا خطر علي قلب بشر فضل من جعفر الصادق(عليهالسلام) فضلاً وعلما وعبادة وورعاً».20
سوتيترها:
فرهنگي كه پشتوانه مستحكم نداشته باشد، خيليزود از درون ميپوسد.
به علت درگيري بنياميه و بنيعباس و طولاني بودن دوره امامت امام صادق(عليهالسلام)، فرصتي طلايي براي نشر علم به وجود آمد.
عبداللهسنان، در عين خزانهداري منصور، هادي و هارون عباسي، راوي حديث امام صادق(عليهالسلام) و امام كاظم(عليهالسلام) بود.
هشامبنحكم در كلام، چندان قوي بود كه احدي را جرأت بحث با او نبود.
امام صادق(عليهالسلام) احياگر حقيقي و بزرگ فرهنگ اسلامي است.
پينوشتها:
1. مجادله (58)، آية11.
2. ناسخ التواريخ، زندگاني حضرت امام جعفر صادق(عليهالسلام)، ج1، ص95.
3. اعلام الهداية، ج8، ص25؛ حلية الابرار، ج2، ص145؛ امام جعفر صادق(عليهالسلام)، ص170.
4. در مكتب احياگر تشيع، ص371.
5. مقدمه مجمعالبيان، ص7؛ به نقل از در مكتب احياگر تشيع، ص372.
6. الامام الصادق(عليهالسلام)، ص419.
7. در مكتب احياگر تشيع، ص373.
8. همان.
9. همان.
10. همان.
11. حضرت امام جعفر صادق(عليهالسلام)، ص246.
12. در مكتب احياگر تشيع، ص372.
13. همان.
14. همان.
15. الامام الصادق(عليهالسلام)، ج1، ص417.
16. در مكتب احياگر تشيع، ص375.
17. اعيان الشيعه، ج15، ص116.
18. شرح الاخبار، ج3، ص219.
19. همان.
20. مناقب آل ابيطالب، ص269؛ الامام جعفر الصادق(عليهالسلام)، ص15.
مصطفي حسن بهشتي / سطح سوم / رشتة فلسفه / پاكستان
منبع: ماهنامه آفاق، شماره15