مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

نویسنده کتاب در قالب یک داستان، روشی که معمولا در مباحثات دینی و مذهبی از آن استفاده می شود، این گفتگو را تنظیم کرده و همان طور که اشاره شد، برای شیرین تر شدن بحث، خود را فرد عامی معرفی می‌کند. این در حالی است که گفتگوها نشان می دهد او با قرآن و متون و کلام اسلامی آشناست. مصحح این کتاب آقای رسول جعفریان و خانم فاطمه سادات میر رضی هستند.

در بخشی از مقدمه آمده است:

… نویسنده در قالب یک داستان، روشی که معمولا در مباحثات دینی و مذهبی از آن استفاده می شود، این گفتگو را تنظیم کرده و همان طور که اشاره شد، برای شیرین تر شدن بحث، خود را فرد عامی معرفی می‌کند. این در حالی است که گفتگوها نشان می دهد او با قرآن و متون و کلام اسلامی آشناست. برای نمونه در یک مورد به اسقف که او را اسقف ارامنه هم می‌داند، می گوید: «من از مذاکرات جلسه قبل شما خیلی تعجب دارم، خیلی تناقضات در ضمن کلمات شما و کتاب مشکوة صدق معلوم می‌شود؛ آخر من هم که سواد ندارم، آن‌چه شنیده‌ام از پای منبرها که آخوندها بالای منبر گفته‌اند، حفظ نموده. من کتاب نخوانده، مدرسه نرفته، زبان نمی‌دانم ، قرائت‌ خانه نمی‌روم، روزنامچه نمی‌خوانم، شما شبانه‌روز مشغول هستید، اسباب جمع دارید، من یک ساعت از شغل دست بکشم، آن روز مخارج ندارم، اما هر چه فکر می‌کنم عقلم به جایی نمی‌رسد».

نویسنده، داستان خویش را در بیان انگیزه‌اش برای ورود به گفتگو با اسقف چنین آغاز کرده است که پس از دیدن اوراق تبلیغاتی مسیحی در میان زباله‌ها و جاهایی که کثافات انسانی ریخته می‌شده، به خاطر حرمتی که برای نام انبیاء‌ قائل بوده، به سراغ مدرسه مسیحیان رفته است تا در این باره با آنان گفتگو کند. این سوژه برای ورود به بحث، برای آن است که نشان دهد در زمان وی، تبلیغات مسیحی رو به فزونی بوده و کتابچه‌ها و اوراق فراوانی از آنها میان مردم توزیع می‌شده است. این مطلب در چند جای این کتاب، مورد توجه قرار گرفته است. در یک مورد، به مناسبت در باره تورات و انجیل گفته است: «یک جا، این دو کتاب را مقدس می‌شمارید، یک‌جا این قدر این دو کتاب را در میان مردم پخش می‌کنید که من هر کجا می‌روم خاکروبه جمع کنم، اوراق این دو کتاب را در خاکروبه‌ها جمع می‌کنم، هر عطاری دوا می‌پیچید، در اوراق انجیل است، هر صحافی جلد کتاب‌ها را از اوراق کتاب‌های ملّی شما می‌کَند. اگر شما این دو کتاب را مقدس می‌شمارید، این‌قدر بی‌احترامی چرا می‌کنید، میان دست و پا می‌اندازید»! و در جای دیگر: «کتاب مقدّس اگر اعتقاد داشتید، این قدر اوراق این تورات و انجیل را انتشار نمی‌کردید که عطّار در او دوا بپیچد، صحاف جلد کتاب موش و گربه کند، کلاه‌دوز قالب کلاه کند، در عداد کاغذهای باطله استعمال شود»…..

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *