آقای دکتر سید حسین فلاح زاده روز جمعه 16 آبان 1393 در برنامه دیار سلمان رادیو معارف در ادامه بررسی اوضاع فرهنگی دوران صفویه، به نقش علمای شیعه در این دولت اشاره کرد و از محقق کرکی و شیخ بهایی به عنوان شخصیت های برجسته ای یاد کرد که در عین داشتن انتقاد، این دولت را همراهی می کردند. وی در این برنامه شخصیت محقق کرکی را از این جهت مورد بررسی قرار داد.
با سیاست مذهبی که دولت صفویه اتخاذ کرد از همان آغاز، شاه اسماعیل صفوی، تشیع را به عنوان مذهب رسمی اعلام کرد که نیاز به حضور علما برای گسترش تشیع احساس شد. خود صفویه، صوفی مسلک بودند و توان چنین کاری را نداشتند؛ از این رو از علمای بلاد مختلف خصوصا علمای جبل عامل دعوت به مهاجرت به ایران کردند.
به دنبال این دعوت، مهاجرت هایی از سوی علما، صورت گرفت. زیرا بستر در ایران مناسب بود و نهاد حاکمیت از نهاد دینی حمایت می کرد. از طرف دیگر این علما در منطقه های خودشان تحت فشار بودند و زمانی که به ایران آمدند از فرصت بوجود آمده بهترین استفاده را نمودند.
شخصیت های بزرگی همچون مرحوم محقق کرکی (متوفای 940 قمری) در عصر شاه اسماعیل و شاه طهماسب اول و شیخ بهایی (متوفای 1030) در عصر شاه عباس نمونه ای از این گونه علما بود. شخصیت های دیگری همچون مرحوم شیخ حر عاملی، میرداماد، ملاصدرا، مقدس اردبیلی، محقق سبزواری، علامه مجلسی و پدر ایشان، محقق خوانساری، سید نعمت الله جزایری، علم الهدی نمونه های دیگر از این علما هستند.
البته همانطور که امروزه نیز در بین علما رایج است، در آن زمان گرایش ها و مشرب های مختلف در میان آنان وجود داشت و همین مساله گاهی موجب بروز برخی منازعات می گردید. همیشه فقها با فلاسفه و یا فیلسوفان و عرفاء با هم اختلافاتی داشته اند. هرچند شخصیتی مانند ملاصدرا ظهور کرد و میان این دو جریان را جمع کرد. همچنین اختلاف دو جریان اخباری و اصولی نیز به همین دوران بر می گردد. ملا محمد امین استرآبادی پایه گذار اخباری گری به همین دوران تعلق دارد که بعدها می بینیم در دوران قاجار مرحوم وحید بهبهانی در اصول ظهور کرد و مشرب اصولیون را استوار کرد.
محقق کرکی
ایشان از نخستین افرادی است که وارد ایران شد و در تاسیس و تاکید صفویه نقش بسیار مهمی داشت. نام ایشان علی بن حسین عبدالعالی کرکی معروف به محقق ثانی است. او در اوایل روزگار صفویه از منطقه جبل عامل به ایران مهاجرت کرد. او در سال 870 د ر منطقه جبل عامل لبنان در روستای کرک متولد شد و دوران تحصیل را نزد اساتیدی همچون محمد بن خاتون، علی بن بلال جزایری گذارند و اجازه اجتهاد را نیز در حدود سن 39 سالگی دریافت کرد.
در مسافرتی به مصر و عراق رفت و درست در همین سال هایی که در عراق حضور دارد دولت صفویه هم در ایران در شهر تبریز تاسیس می شود و در همان ابتدا نیز شاه اسماعیل، تشیع را مذهب رسمی اعلام کرد. شاه اسماعیل تا سال 930 هجری زنده بود و دائم در حال فتح بود. در سال 914 که به فتح عراق پرداخت در همان سفر به محقق کرکی برخورد کرد و از ایشان دعوت کرد تا به ایران بیاید و مبلغی را نیز به عنوان کمک برای ایشان قرار داد.
به دنبال این دعوت، محقق کرکی دو سال بعد یعنی 916 هجری به ایران سفر کرد و از بسیاری از شهرهای ایران دیدن نمود و در آن مکان ها به تبلیغ و گسترش تشیع مبادرت ورزید. وی موفق شد حوزه علمیه کاشان و اصفهان و ری را تاسیس کند. او هدف خویش را کمک به صفویه معرفی می کند. البته به این معنا نیست که این دولت را کاملا مورد تایید قرار دهد. علیرغم این که به آن ها خدمت کرد ولی بعد انتقادی خود را از دست نداد و عالم درباری نشد.
با توجه به این که جریانات صوفی در ایران بسیار پر رنگ بود و صفویه نیز از آن برخاسته بودند، ولی این جریان با مذاق افرادی مانند محقق کرکی سازگار نبود. همین قضیه به تدریج موجب دل آزردگی این شخصیت بزرگ شد و لذا می بینیم در اوایل دهه 20 به همین خاطر فضای ایران را مناسب ندید و به عراق بازگشت. این خودش نشانه اعتراض به دیدگاه صفویه است. طبیعتا قزلباشان نیز دید خوبی نسبت به علما نداشتند و احساس می کردند که قدرتشان را محدود خواهند کرد؛ هرچند تصورشان نیز درست بود. نقل است که یکی از علمای خراسان به دست یکی از امرای قزلباش کشته شد.
در دوره شاه طهماسب، که دوره ثبات ایران بود، دوباره شاه طهماسب برای آمدن محقق کرکی از ایشان دعوت کرد و فرمانی را در این زمینه نوشت و در این حکم به او بسیار احترام گذاشت. شاید خروج محقق کرکی به عنوان اعتراض اثر خود را گذاشته بود. در این حکم می گوید: چون مودای حقیقت کلام امام صادق علیه السلام انظروا الی من کان منکم روات حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا، این واضح است که مخالفت با حکم مجتهدین و حافظان شرع سید المرسلین با شرک در یک درجه است.
در جای دیگر هم نقل شده است که خطاب به محقق کرکی می گوید: شما که امروز نایب امامید شایسته تر به مقام سلطنتید و من یکی از کارگزاران شمایم و اوامر شما را به مرحله اجرا می گذارم.
در این روزگار فقه سیاسی شیعه رشد قابل توجهی کرد. حتی اندیشه سیاسی و کلام سیاسی شیعه رونق بیشتری گرفت و ای کاش این فضا ادامه پیدا می کرد و تکمیل می شد و نیاز ما را کامل تر می کرد.
حضور دوم محقق کرکی زیاد طول نکشید و دوباره ایران را به قصد عراق ترک کرد. این هم نشان دهنده تداوم اعتراض ایشان نسبت به شرایط عصر صفویه است.
برای بار سوم دوباره از طرف دولت صفویه دعوت شد و شاه طهماسب از ایشان دعوت کرد. دستوری در مورد میزان اعتبار مرحوم کرکی داد و در آن آمده است که: سادات و اکابر و دیگر عوامل دولت، کرکی را مقتدا و پیشوای خود دانسته و در جمیع امور از او اطاعت کنند و آن چه امر نماید، مامور و آن چه نهی نماید منهی بوده، هر کس را عزل کند، معزول و هر کس را نصب کند، منصوب دانسته، در عزل و نصب مسوولین به سند دیگری محتاج ندانند.
به این صورت امتیازات بیشتری به ایشان می دهد و حتی امکانات مالی در اختیار او قرار می دهد و از حاکمان مرزی عراق می خواهد که به استقبال شیخ بروند ولی گویا محقق کرکی در همین زمان دار فانی را وداع می گوید. ولی قول دیگری نیز وجود دارد مبنی بر این که همین کسانی که با حضور محقق کرکی مخالف بودند در مسموم کردن او در عراق نقش داشتند.
آثار محقق کرکی:
1- جامع المقاصد؛ بزرگترین کار علمی ایشان است.
2- نفحات اللاهوت؛ در دفاع از سیاست مذرهبی صفویه.
3- حاشیه شرایع؛
4- رساله در باب نماز جمعه؛
5- و دیگر آثار
برخی خواسته اند بیان کنند که علمای دوران صفویه درباری بوده اند؛ در حالی که درست نیست و رفتار محقق کرکی نشان می دهد این گونه نبوده است. با وجودی که صفویه به آن ها بسیار بها می دادند ولی می بینیم که محقق کرکی به نشانه اعتراض دوبار ایران را ترک می کند. این نشان می دهد که حریت و استقلال خود را در برابر قدرت حفظ می کند و حاضر نیست با هر قیمتی با دولت صفویه همکاری کند. این بسیار با ارزش است و در دوره های بعد ادامه پیدا می کند. شیخ بهایی با این که کنار شاه عباس بوده است ولی در اشعار خودش او را مورد نکوهش قرار می دهد.
متن برنامه های تاریخی رادیو معارف