مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

آقای دکتر سید حسین فلاح زاده روز جمعه 19 اردیبهشت 1393 در برنامه دیار سلمان رادیو معارف، در ادامه بررسی اوضاع فرهنگی دوران تیموریان به معرفی برخی مورخان و نویسندگان این دوران از جمله میرخواند، خواندمیر، فصیح خوافی، کمال الدین عبد الرزاق سمرقندی، معین الدین اسفزاری، دولتشاه سمرقندی، شمس الدین محمد بن علی گیلانی لاهیجی، سلطان حسین بایقرا و کمال الدین حسین بن علی کاشفی سبزواری واعظ پرداخت.

گذشته از آن مورخانی که در برنامه قبل به آن پرداختیم در دوره تیموریان و اوایل ظهور صفویه، شاهد ظهور مورخان برجسته ای هستیم که نمی توان از نام آن ها گذشت و یادی از آن ها نکرد.

میر خواند

یکی از این مورخان، میر خواند است که در سال 837 هجری در شهر بلخ متولد می شود و چون هرات از رونق بسیاری برخوردار بود از همان اوان جوانی به این شهر می رود و بعد از گذراندن دوران تحصیل به دربار تیموریان می پیوندد و نزد سلطان حسین بایقرا و وزیرش امیر علیشیر نوایی موقعیتی پیدا می کند و دست به تالیف می زند و اثر معروف خود در حوزه تاریخ اسلام و ایران با نام «روضة الصفا فی سیرة الانبیاء و الملوک و الخلفاء» را می نویسد که در افواه با نام «روضة الصفا میرخواند» معروف است. مجلدات متعددی دارد و تاریخ عمومی است و نه تنها به عصر خودش می پردازد بلکه به دوره های گذشته خصوصا از خلقت حضرت آدم می پردازد.

وی این کتاب را در چند قسم مرتب کرده است که قسم ششم این کتاب به احوال امیر تیمور و اولاد او و قسم هفتم به سلطان حسین بایقرا اختصاص داده است. نکته گفتنی این کتاب این است که میر خواند خودش نتوانست قسم هفتم کتاب را تکمیل کند؛ به این دلیل که حجم آن سنگین بود و از گذشته های خیلی دور شروع کرد. این بخش ناقص ماند تا یکی از نوادگان به نام «خواند میر» که خودش از نویسندگان همین روزگار است کتاب میرخواند را تکمیل کرد.

در باب این کتاب نکته دیگر قابل طرح این است که این کتاب بعدها در دوره قاجار «رضا قلی خان هدایت» این کتاب را مبنا قرار داد و تکمله ای بر آن زد تا مباحث را به عصر ناصر الدین شاه برساند که به آن «تتمه کتاب روضة الصفا» یا «روضة الصفاء ناصری» گفته می شود.

این کتاب نثر سختی دارد؛ لذا در زمان امروز، برخی از محققین تلاش کردند این کتاب را ساده نویسی کنند. یکی از این محققین، دکتر زریاب خویی است که این کتاب را تذهیب و تلخیص کرده است.

نکته دیگر این که در مباحث قسم سوم این کتاب با این که میرخواند مورخ شیعی نیست ولی قسمتی از مباحث این قسم را به احوال ائمه اثنی عشر اختصاص داده است و این نشان دهنده رویه رو به توسعه شیعه در دوران تیموریان است؛ به گونه ای که مورخان سنی مذهب نیست به این مساله اهمیت می دهند.

سرانجام میر خواند در سال 903 هجری یعنی حدود چهار سال قبل از ظهور دولت شیعی صفویه در شهر هرات در گذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد.

خواندمیر

نوه دختری جناب میر خواند، خودش صاحب کتاب «حبیب السیر فی اخبار افراد البشر» به زبان فارسی است. وی در سال 880 هجری در هرات متولد شد و تا حدود سال 934 هجری در این شهر حضور دارد. این شهر از سال 916 هجری به بعد تحت تسلط حکومت صفوی درآمد. بنابراین خواندمیر تحت نفوذ این حکومت زندگی می کند که والی آن شخصی بنام «بورمیش خان» است و شخصی بنام «حبیب الله ساوجی» وزیر او در شهر هرات بوده که خواندمیر با او ارتباط داشته است و این کتاب «حبیب السیر» را به نام او می نویسد. او کتاب های دیگری از جمله «دستور الوزراء» و «معاصر الملوک» و «خلاصة الاخبار» را می نویسد.

او تا سال 934 هجری در هرات زندگی می کند و بعد از آن به دلیل حمله ازبک ها به این شهر، آن را ترک کرد و به سمت هندوستان و گورکانیان شتافت و در شهر آگره هندوستان به خدمت بابر و همایون از پادشاهان گورکانیان هند رسید. نهایتا در سال 942 هجری در هندوستان درگذشت و به خاک سپرده شد.

فصیح خوافی

خاندانش اهل خواف بودند ولی خودش در هرات متولد می شود. در دستگاه تیموریان وارد می شود و اثری بنام «مجمل فصیحی» را می نویسد که به شاهرخ فرزند تیمور تقدیم می شود. این کتاب نیز از خلقت حضرت آدم شروع می شود و به حوادث سال 845 هجری ختم می شود که نوعی تاریخ عمومی است.

کمال الدین عبد الرزاق سمرقندی

ایشان در 816 هجری متولد می شود و ملازم شاهرخ بوده است؛ به گونه ای ماموریت هایی را از طرف او کسب کرده است. وی صاحب اثر معروف «مطلع السعدین و مجمع البحرین» است که مباحثش از اواخر ایلخانان شروع می شود و تا زمان سلطان حسین بایقرا بحث می کند که اطلاعات با ارزشی از دوران تیموریان به دست ما می دهد. او نهایتا در سال 887 هجری در گذشت.

معین الدین اسفزاری

وی اهل خراسان بود و از آن جا به هرات می رود. اثر مهم او در باره شهر هرات است که با نام «روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات» شناخته می شود. این کتاب علاوه بر این که اطلاعات خوبی در مورد هرات به ما می دهد درباره دیگر شهرهای خراسان نیز می توان از آن استفاده کرد.

سوال: در دوره تیموری ظاهرا تاریخ نگاری رونق بیشتری داشته است؟

غیر از خود تیمور که بیشتر عمرش در فتوحات و جنگ گذشت؛ هر چند در اواخر عمر به فکر کارهای عمرانی افتاد ولی در عصر فرزندانش، بخصوص شاهرخ به بعد، فرزندانش در عرصه فعالیت های فرهنگی بیشتر کار کردند و بعید نیست که در دربار آن ها مورخان و نویسندگان فراوانی را مشاهده کنیم.

غیر از مورخان، نویسندگان بزرگی نیز در این دوران حضور داشتند که خوب است به معرفی آن ها بپردازیم.

دولتشاه سمرقندی

وی در سال 842 هجری متولد شد و تا حدود سال 900 هجری زنده بود. نام کتاب او «تذکرة الشعراء» در احوال شاعران است که 150 شاعر را معرفی کرده است و در مقدمه کتاب از برخی از شعرای عرب زبان نام برده است ولی عمده کتاب معرفی شعرای فارسی زبان است که با رودکی آغاز می کند. این کتاب را در حدود سال 892 هجری تمام می کند و به امیر علیشیر نوایی تقدیم می کند.

شمس الدین محمد بن علی گیلانی لاهیجی

وی پیرو طریقت نوربخشیه و از مشایخ آن بوده است و در سال 916 هجری در شیراز درگذشته است. گویا خانقاهی هم در شیراز داشته است. اثر معروف او «مفاتیح الاعجاز» است که آن را در شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری تالیف کرده است.

سلطان حسین بایقرا

وی تا سال 911 هجری زنده بوده است و علاوه بر این که حامی شعرا و نویسندگان بوده است خودش نیز اشعاری به زبان فارسی و ترکی می نوشته است. جالب است که بدانیم ایشان به حسینی تخلص می کرده است و همین مساله باعث شده است که برخی ایشان را شیعه بدانند. «مجالس العشاق» یکی از مهم ترین آثار او است.

کمال الدین حسین بن علی کاشفی سبزواری واعظ

وی معروف به ملاحسین کاشفی و ملاحسین واعظ است. که در برنامه بعد راجع به این شخصیت صحبت خواهیم کرد.

متن برنامه های تاریخی رادیو معارف

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *