حجة الاسلام و المسلمین مهدی پیشوایی روز پنج شنبه 18 اردیبهشت 1393 به سوالات تاریخی مخاطبین رادیو معارف پاسخ گفت:
معرفی ابن عربی، سرنوشت جعفر کذاب، سرنوشت شهربانو، داستان بی بی شطیطه، زنان حامی حضرت زهرا(س)، وجود بت ها در خانه کعبه، ورود سادات به ایران، آیین رسول خدا(ص) قبل از رسالت، امام علی (ع) تنها حریف عمرو بن عبدود، تعارض زمان ساخت کوفه با نقل فضیلت درباره مسجد کوفه، علت اخراج حکم بن ابی العاص از مدینه و تبعید به طائف.
1- ابن عربی که بوده و شاگردانش چه کسانی بوده اند و چه عقایدی داشته است؟
محی الدین ابن عربی (متولد 560 هجری و متوفای 608 هجری) در شهر مرسیه منطقه اندلس بدنیا آمد و در دمشق از دنیا رفت که در محله صالحیه دمشق مدفون است.
او از بزرگان عرفا و صوفیه در جهان اهل تسنن است که دارای آثار و کتاب هایی است و معروفترین آن ها دو کتاب «فتوحات مکیه» و «فصوص الحکم» است. شهید مطهری در کتاب «انسان کامل» آن جایی که دیدگاه عرفا درباره انسان کامل را مطرح می کند درباره او ابن عربی می گوید: ابن عربی کسی است که عرفان را مدون کرد و شکل داد و منظم کرد.
ابن عربی، موافقان و مخالفانی داشته است و برخی او را از علمای اهل سنت و برخی شیعه می دانند. من شخصا ایشان را از اهل سنت می دانم. علاقمندان برای کسب اطلاع بیشتر می توانند کتاب ابن عربی، نوشته دکتر محسن جهانگیری از انتشارات دانشگاه تهران را مطالعه نمایند.
2- سرنوشت جعفر کذاب چه شد؟
شواهدی در دست است که نشان می دهد او از ادعای باطل امامت برگشت. این مطلب را محقق کتاب الفخری از کتاب های نسب شناسی معتبر در پاورقی آن ذکر کرده است و در اثبات آن، روایتی را نقل کرده است. نقل می کنند او در سال 271 در همان سامراء فوت کرد و در کنار قبر مطهر پدرش مدفون شد.
3- آیا شهربانوی ایرانی همسر امام حسین (ع) بوده است؟ سرنوشت او چه شد؟
این که شهربانو دختر یزدگرد سوم پادشاه ایران همسر امام حسین بوده یا نه ؟ شدیدا مورد اختلاف است. استبعادات تاریخی دارد ولی روایاتی هم داریم که این مساله را اثبات می کند ولی سندش باید بررسی شود. اگر کسی بخواهد عمیقا این بحث را پیگیری کند می تواند به اول کتاب زندگانی علی بن الحسین تالیف مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی مراجعه کند. ایشان در این کتاب این مساله را قبول نمی کند و معتقد است مادر امام سجاد ام ولد بوده است و این که دختر چه کسی بوده است؟ معلوم نیست.
اگر فرضا بر حسب برخی از نقل ها، بپذیریم همسر امام حسین (ع) بوده است در ایام نفاس (زایمان) در مدینه از دنیا رفت و حتما در کربلا حضور نداشته است.
4- بی بی شطیطه چه بود و سرانجامش چه شد؟
بی بی شطیطه یک بانوی مسلمان پارسای با ایمان شیعی اهل نیشابور بود. زمانی که عده ای از شیعیان نیشابور می خواستند نماینده ای خدمت امام موسی بن جعفر (ع) بفرستند، ایشان نیز یک مبلغ و جنس ناچیزی محضر امام فرستاد و امام بقیه اموال افراد نیشابور را برگرداند و تنها اموال شطیطه را قبول کرد و یک کیسه پول و مقداری از کفن شخصی خودشان را برای او فرستادند.
اصل قضیه در کتاب مناقب ابن شهر آشوب، بحارالانوار علامه مجلسی در جلد 48 صفحه 73 و منتهی الآمال شیخ عباس قمی در فصل زندگانی امام کاظم (ع) وجود دارد که جزء کرامات امام کاظم نقل شده است.
این داستان مفصل است و اجمال آن بدین شرح است:
شهر نیشابور در زمان امام کاظم (ع) از مراکز تجمع شیعیان بوده است. روزی شیعیان جمع شدند و شخصی بنام محمد بن علی نیشابوری را به عنوان نماینده انتخاب کردند که از طرف آن ها به مدینه خدمت امام کاظم (ع) برسد و سی هزار دینار و پنجاه هزار درهم و مقداری پارچه را به ایشان بدهد. در این هنگام بانوی شطیطه یک درهم و مقداری پارچه و دوختنی و بافتنی که خودش شخصا تهیه کرده بود که جمعا ده درهم ارزش داشت آورد و گفت: ان الله لا یستحیی من الحق؛ یعنی خدا از حق حیا نمی کند حتی اگر کم باشد.
شیعیان نیشابور، یادداشت ها و سوالهایی داشتند که هفتاد ورقه بود که در هر ورقه یک سوال مطرح کرده بودند و در آن، جای جواب را باقی گذاشته بودند و هر سوال را نوار پیچ کرده بودند و پنج مهر به هر کدام زده بودند.
به این نماینده مطلبی گفتند که نشان می دهد شیعیان آن زمان با مراتب علم امامت آشنا بودند. گفتند: نامه ها را شب به امام بده و فردا جوابش را بگیر. سوالها را نگاه کن اگر دیدی مهرش باز شده و جواب داده شده، اموال ما را هم برگردان اما اگر دیدی که مهرها شکسته نشده و باز کردی دیدی جواب نوشته شده، بدان که او امام است و اموال را تحویل او بده.
محمد بن علی نیشابوری که متحیر بوده (به نظر می رسد زمانی بوده که هنوز امامت امام کاظم (ع) جا نیفتاده بوده و دسترسی به ایشان مشکل بوده است) به عبد الله افطح برخورد کرد که ادعای امامت کرده بود. از او سوالاتی کرد و دریافت که نشانه های امامت را ندارد. تا این که کسی از طرف امام کاظم (ع) رسید و او را راهنمایی کرد و محضر حضرت برد.
هنوز امانت را نداده بود که حضرت فرمود برو نامه ها را باز کن و من آن ها را جواب داده ام و این پول های نقد را برگردان و آن یک درهم که بانوی شطیطه داده است را بیاور که یک درهم و دو دانق است و در فلان کیسه ای است که چهارصد درهم دیگر جزو آن است. و فرمود: آن پارچه ای را هم بیاور.
وقتی آن را خدمت امام داد حضرت فرمود: ان الله لا یستحیی من الحق. همان جمله ای که آن بانو در نیشابور گفته بود. فرمود: سلام مرا به آن بانو برسان و این کیسه که بالغ بر چهل درهم است را به او بده و قسمتی از کفن خود را که از پنبه قریه صیداء (قریه مادرم فاطمه) است و خواهرم حلیمه آن را رشته است به او بده و بگو: نوزده روز بعد از روزی که به نیشابور می رسی از دنیا خواهد رفت. به او بگو: شانزده درهم را خرج کند و بقیه را برای بعد از مرگش به عنوان صدقه و مخارجش نگاه دارد.
علت قبول نکردن آن اموال توسط امام این بود که زمانی که این نماینده بازگشت معلوم شد که صاحبان آن اموال دنبال عبد الله افطح هستند و هنوز امامت امام کاظم (ع) را قبول ندارند.
5- زمانی که حضرت زهرا (س) خطبه فدکیه را خواندند اسماء هم از ایشان حمایت کردند و خطبه ای خواند که منجر به قطع بیت المال ایشان شد. آیا کسان دیگری بوده اند که خطابه ای در حمایت از ایشان داشته باشند و آیا کتابی هست که در این موضوع تحقیق کرده باشد؟
تا آنجا که اطلاع داریم اسماء بنت عمیس ارتباط زیادی با حضرت زهرا(س) داشته است و در آن ایامی که حضرت مریض بوده رفت و آمد می کرده است و در این حد فرد دیگری را سراغ نداریم. از حضرت زهرا (س) دو خطبه نقل شده است یکی خطبه فدکیه که همان خطبه ای است که حضرت در مسجد النبی در حضور مهاجر و انصار از پشت پرده ایراد کردند.
خطبه دیگر نیز زمانی که بستری بودند، عده ای از زنان مهاجر و انصار نزد ایشان رفتند و حضرت در مقام گله، سخنانی ایراد کردند که و معروف به فدکیه نیست. اسامی آن زنان که برای دلجویی رفتند مشخص نیست. کتابی با این عنوان که چه زنانی حمایت کردند و خطبه اسماء بنت عمیس در آن باشد سراغ ندارم ولی کتابی که حوادث شهادت حضرت زهرا (س) و سقیفه را آورده باشد بسیار است که به عنوان نمونه می توان به کتاب «چشمه در بستر» نوشته حجة الاسلام و المسلمین پورسید آقایی اشاره کرد.
ضمنا نام ام ایمن را می توان به عنوان یکی از کسانی برد که در ادای حق حضرت زهرا (س) شهادت داد ولی آن ها نپذیرفتند؛ هرچند حضور اسماء بنت عمیس نسبت به دیگران بسیار پررنگ است.
6- از چه زمانی کعبه بتخانه شد؟ با توجه به این که ابوطالب کلید دار کعبه بودند و فرد موحدی بودند و قدرت زیادی داشتند.
کسی نگفته که کعبه بتخانه بوده است. این مطلب از القائات وهابیون است؛ با این هدف که ولادت امام علی (ع) را انکار کنند. آن ها برای این که صورت مساله را پاک کنند گفتند کعبه تبدیل به بتخانه شده بود و چنین ولادتی فضیلت نیست. این حرف اصلا ارزش تاریخی ندارد.
درست است که برخی بتها را در پشت بام کعبه یا کنار آن قرار داده بودند ولی کعبه قداست خودش را داشت و به این دلیل که کعبه را مقدس می دانستند بعضی از بتهایشان را کنار آن قرار داده بودند. کعبه، خانه خدا خوانده می شد؛ زیرا مردم آن زمان، الله را قبول داشتند ولی مشرک بودند؛ یعنی بتها را به نوعی خدایان کوچک می دانستند و آن ها را شافعان خود می دانستند. گمانشان این بود که مستقیما نمی توانند با خدا ارتباط برقرار کنند و اول باید رضایت بت ها را جلب کنند.
قرآن کریم در آیات متعدد، کعبه را خانه خدا می داند و با عبارت «بیت» از آن یاد می کند و بعد از تغییر قبله تا فتح مکه، مسلمانان به سوی کعبه نماز می خواندند و اگر کعبه بتخانه بود این کار، صحیح نبود. همچنین اگر کعبه بتخانه بود باید هر سه بت بزرگ آن ها در کعبه بود؛ در حالی که تنها یک بت از آن ها در کنار کعبه بود.
همچنین، ابوطالب، کلید دار کعبه نبوده است و در هر صورت، فضا به نفع موحدین نبوده است و قریش که اکثریت آن ها مشرک بودند اقتدار بالایی داشتند.
7- سادات چه زمانی و چگونه وارد ایران شدند؟
می نویسند که بعد از ولایتعهدی امام رضا (ع) گروهی از سادات به سمت ایران آمدند و هنوز حرکت این ها ادامه داشت که شهادت امام رضا (ع) پیش آمد و هر کدام در نقطه ای مخفی یا مستقر شدند یا به شهادت رسیدند. بنابراین اوج این حرکت در این دوران بوده است.
8- حضرت محمد (ص) قبل از پیامبری پیرو چه آیینی بود؟
این مساله به شدت مورد اختلاف است. مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار جلد 18 صفحه 271 تا 281 در این باره بحث کرده است. حضرت آیت الله العظمی سبحانی نیز در کتاب فروغ ابدیت جلد 1 صفحه 210 به بعد بحث کرده است. قرائنی و شواهدی وجود دارد که ایشان پیش از این که در چهل سالگی به رسالت برسد، نبی بوده است. فرق بین رسول و نبی این است که نبی که از ماده نبأ به معنای خبر است کسی است که از طرف خدا به او خبر می رسد و رسول کسی است که علاوه بر این که خبر به او می رسد مامور ابلاغ آن به دیگران نیز هست.
تکالیف شخصی حضرت، از طرف خداوند به ایشان ابلاغ می شده است و مطابق آن عمل می کرده است. یک شاهد این مطلب، بیان امام علی (ع) در خطبه 192 است که می فرماید: «و لقد قرن الله به من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک بن طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهارا.» یعنی از وقتی که از شیر باز گرفته شد خداوند متعال بالاترین و عالی مقام ترین فرشته را شب و روز ملازم او کرد و رفتار و اخلاق خوب را به او القاء می کرد.
از امام باقر (ع) همین مضمون نقل شده است: از وقتی که حضرت محمد (ص) از شیر باز گرفته شد خداوند فرشته بزرگی را همراه او کرد تا او را به نیکی ها و اخلاق پسندیده راهنمایی کند و از بدی ها و اخلاق ناپسند بازدارد. همان فرشته بود که در جوانی و پیش از آن که به رسالت برسد او را صدا می کرد و می گفت السلام علیک یا محمد رسول الله. و او گمان می کرد صدا از سنگ و زمین است و هر چقدر دقت می کرد چیزی نمی دید. بنابراین حضرت در آن دوران زیر نظر مستقیم الهی بود تا آن که در چهل سالگی فرشته نازل شد و به رسالت رسید.
بنده این مطالب را در کتاب تاریخ اسلام در فصل اول بحث کرده ام.
9- در ماجرای جنگ خندق، فرد دیگری غیر از امام علی (ع) حاضر شد با او مبارزه کند؟
در جریان جنگ خندق که عمرو بن عبدود از خندق عبور کرد و مبارز طلبید کسی جرأت نکرد به جنگ او برود و او رجز خواند و هل من مبارز طلبید. چند بار امام علی (ع) اعلام آمادگی کرد و رسول خدا (ص) قبول نکرد. تا این که عمرو بر ادعای خود اصرار کرد و موافقت رسول خدا طول کشید مغرور شد و گفت: صدای من گرفت این قدر شما را به جنگ دعوت کردم. یا مرا بکشید به بهشت بروید یا من شما را بکشم و به بهشت بروید.
سابقه عمرو بن عبدود در جنگ کردن زیاد بوده است؛ به گونه ای که به او فارس یلیل می گفتند. در گذشته در سرزمینی بنام یلیل با گروه هزار نفری روبرو شد و به تنهایی آن ها را شکست داده بود. در جنگ بدر حضور داشته و مجروح شده بود و به همین خاطر در جنگ احد حضور نداشت. در جنگ بدر شجاعت امام علی (ع) را دیده بود و در جنگ خندق نیز طفره می رفت که با امام روبرو نشود.
این جا بود که پیامبر (ص) با رفتن امام علی (ع) موافقت کرد. زمانی که امام رجز خواند و عمرو ایشان را شناخت ته دلش خالی شد و گفت: ما با پدرت دوستی داشتیم و نمی خواهم به دست من کشته شوی.
10- نقل می کنند مسجد کوفه در زمان خلیفه دوم تاسیس شده ولی این همه فضیلت در مورد آن نقل می کنند که حضرت آدم آن جا نماز خوانده است؟ همچنین خانه امام علی (ع) را که نگاه می کنیم می بینیم جایی نوشته محل امام حسن و امام حسین(ع) در حالی که آن ها در این زمان ازدواج کرده بودند و قاعدتا نباید در آن خانه باشند؟ یا چاه امیر المومنین (ع) که در کوفه است که می گویند با آن درد دل می کرده است در آن 25 سال که در مدینه بوده است منطقی است ولی در کوفه بودن آن از نظر تاریخی قابل پذیرش نیست.
آن طور که تاریخ تصریح می کند شهر کوفه در سال 17 هجری تاسیس شد. این که روایاتی هست که قبلا در آن نقطه برخی از انبیاء گذشته نماز خواندند وجه جمع آن این است که اگر آن روایات و گزارش هایی که در باره قداست آن سرزمین را قبول کنیم جای خود دارد و عملا شهر کوفه را که خواستند تاسیس کنند همان جایی را انتخاب کردند که این قضایا در آن اتفاق افتاده بوده است.
در خانه امام علی (ع) نیز چیزهایی که ساخته شده است جنبه نمادی دارد و استناد تاریخی ندارد.
آن چاهی که حضرت درد دل می کرده، بیرون کوفه و در بیابان بوده است و ناقل آن میثم است که امام را می بیند در حالی که سر خود را داخل چاه فرو برده و صحبت می کند.
11- پیامبر (ص) حکم بن عاص را از مدینه اخراج می کند و به طائف تبعیدش می کند. دلیل این اخراج و تبعید چیست؟
حکم بن ابی العاص پیامبر اسلام (ص) را اذیت می کرده است. با توجه به این که زمان ضعف مسلمانان در مکه گذشته بود و رسول خدا (ص) پیروانی داشت. او دست از دشمنی ایشان بر نمی داشت. مثلا وقتی رسول خدا (ص) راه می رفت پشت سر ایشان راه می رفت و از ایشان تقلید می کرد و ادای ایشان را در می آورد. یک روز حضرت که متوجه شد او را نفرین کرد و او دچار رعشه و لرزه شد.
یک روز رسول خدا (ص) با همسرشان نشسته بود و پرده در آویزان بود. یعنی معلوم بود نباید کسی وارد شود. همسر حضرت نیز حجاب نداشتند. حکم بن ابی العاص بدون اجازه و سرزده وارد شد. رسول خدا (ص) ناراحت شد و او را تعقیب کرد و فرمود: کسی نیست که مرا از دست این فرد راحت کند. او نیز فرار کرد.
چون این مساله ادامه داشت حضرت، او و فرزندش را به طائف تبعید کرد.
متن برنامه های تاریخی رادیو معارف