امام ابوالحسن على النقى الهادى، عليه السلام پيشواى دهم شيعيان،صبح روز پانزدهم ذيحجه سال 212 هجري در محلی به نام ناصریه از نواحی اطراف مدینه به دنيا آمد[1].
نام آن حضرت، علي است و مشهورترين القاب ايشان تقی و هادی، و کنیه اش ابوالحسن است. پدر ایشان،امام محمد تقی و مادرشان سمانه کنيزي با فضيلت و با تقوا است[2].آن حضرت در سال 220 قمری و در سن شش یا هشت سالگی به امامت رسید و طی دوران امامت شان با شش خلیفه ی عباسی هم دوره بود. دوران امامت آن حضرتنسبت به ديگر ائمه (عليهم السلام) طولانيتر بود .
امام جواد (ع) در زمان حيات خود بارها به امامت فرزندش تصريح فرموده بود. کلینی [و مفید روایاتی را که در آنها از سوی امام جواد (علیهالسلام) تصریح به امامت امام هادی (علیهالسلام) شده آورده اند.[3]روزگار امام هادی (ع) شرایط سیاسی اجتماعی خاصی داشت.
از بين رفتن عظمت خلافت عباسي، هوسراني وخوشگذرانی خلفاء و درباريان، ظلم و ستم به مردم، رواج مکتب های کلامی و افزایش نهضت های علوی از جملهی این شرایط بودند. ترس حاکمیت عباسی به دلیل ترس از حرکت های علویان، تلاش می کرد با ایجاد جو و خفقان و سخت گیری بر آنان، این حرکت ها را خنثی سازد.
امام هادی نیز در راستای این سیاست به شدت کنترل و تحت نظر بود. در چنین شرایطی امام تلاش می کرد ضمن هدایت جامعه ی شیعه و حفظ اساس آن، حساسیت حکومت را هم برنیانگیزد. تقویت و گسترش شبکهی وکالت به عنوان يك سازمان و کانال ارتباطى هدايت شده بین امام و شیعیان در همین راستا بود.
هدف اصلى اين سازمان جمع آورى خمس، زكات، نذور و هدايا از مناطق مختلف توسط وكلا، و تحويل آن به امام، و نيز پاسخگويى امام به سؤالات و مشكلات فقهى و عقيدتى شيعيان و توجيه سياسى آنان توسط وكيل امام بود. در سالهای اخر امامت ایشان سازمان وکالت و فعالیت های آن توسعه یافتند[4]. خلافت عباسی گرچه بسیار کوشید که فعالیت آن را متوقف کند ولی با رهبری و مدیریت امام هادی، اين شبكه همچنان فعال و پر ثمر باقی ماند. سرانجام متوکل برای کنترل امام و تشدید سخت گیری ها، حضرت را از مدینه به سامراء احضار کرد[5] و در پادگانی نظامی تحت نظر قرار داد. در سامراء مدتی هم امام زندان شدند.
سرانجام امام هادی در زمان معتز ( 255- 232 ق ) مسموم گرديد[6] و جمادی الثانی سال 254 ق به شهادت رسید[7] و در خانهی خویش به خاک سپرده شد[8]
پی نوشت:
[1]- علامه طبرسي ، اعلام الوري ، ص 355.
[2]- شيخ مفيد ، الارشاد ، ص 327.
[3]- الاصول من الکافی، کلینی، ج۱، محمد بن یعقوب، دار الصعب، بیروت، ۱۴۰۱ق، ص۳۲۴. و الارشاد، مفید، ج۲، محمد بن نعمان، انتشارات علمیه اسلامیه، تهران، بی تا، ص۲۹۸.
[4]- محمدبن حسن طوسی، الاستبصار، تهران، بی نا، 1390ه ق، ج 2 ، ص 60-62.
[5]- یعقوبی ابن واضح، تاریخ یعقوبی ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمب و فرهنگی، ج دوم، تهران 1378، ص 512.
[6]- مسعودی ابوالحسن علی بن حسین، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات علمی و فرهنگی، ج دوم، تهران 1378، ص 574.
[7]- تاریخ یعقوبی ، پیشین، ص 535.
[8]- تاریخ یعقوبی ، پیشین، ص 536.ُ