سلطنت طولاني شاه عباس را مي توان نقطة اوج قدرت نظامي صفويان در ايران به شمار آورد در حاليكه عثماني رقيب ديرينة صفويه در همين زمان ، دوران ضعف خود را سپري مي نمود.ودرباريان و نظاميان (يني چريان ) بر اركان حكومت مسلط بودند و هر از چندي، سلطان را تعويض مي كردند. شاه عباس با استفاده از وضعيت موجود، توانست قسمتهاي زيادي از آذربايجان وشمال عراق را به چنگ آورد.[1]
او در سال 1032 قمری در اختلاف بين دو سردار ترك به نام هاي يوسف پاشا و سوباشي بكر كه هر يك سعي در كنترل بغداد داشتند، [2] از سوباشي بكر حمايت كرد و لذا سوباشي توانست يوسف پاشا را از سر راه خود بردارد اما عثماني حكومت سوباشي بر بغداد را تاييد نكرد و سپاهي را عازم بغداد نمود. در مقابل سوباشي از شاه عباس كمك خواست..شاه صفوي سي هزار مرد را به ياري او فرستاد .عثماني در مواجهه با اين موضوع، حكومت سوباشي بر بغداد را به رسميت شناخت كه اين اقدام باعث شد تا سوباشي از تحويل دادن بغداد به شاه عباس سرباز زند .[3] اين بار شاه عباس خود عزم بغداد نمود وآن را پس از يك محاصرة طولاني كه به قحطي شديدي منجر شد در 22ربيع الاول1032 فتح نمود[4] و دست به قتل عام سنيان زد .در اين حمله، عمارات، مدارس وزيارتگاه هاي سنيان شامل مساجد گيلاني و ابوحنيفه آسيب ديد .[5] سقوط بغداد ضربه اي سخت بر عثماني وارد آورد و حكومت را در مقابل افكار عامه كه خواهان باز پس گيري بغداد بودند ، قرار داد.[6] دولت عثماني دو بار در سال هاي 1035 و 1039قمری تلاش نمود تا به فتح بغداد نائل آيد اما نتوانست تا اين كه مراد چهارم در 17 شعبان 1048 بغداد را متصرف شد و يك سال بعد، قصر شيرين رسماً به عنوان مرز دوكشور تعيين گرديد.[7]