از مدرسه که بیرون آمدم، همراه آقای کری سیگل ــ یکی از دبیران زبان انگلیسی ــ وارد بازار خوانسار شدم. دانش آموزان هم در این موقع روانۀ منزلشان بودند. من بیشتر اوقات محل عبورم از میان بازار خوانسار است و بدین جهت با کاسبها و بازرگانان و گیوه دوزان و آهنگران، نجاران بازار آشنا هستم و سلام و درودی خشک و خالی ولی گرم و با صفا، نثار یکدیگر می کنیم. آقای کری سیگل نیز در اثر این آشنایی من با خوانساریان، بیشتر علاقه مند است که با من همراه و یار باشد و بنابر قول او، اینگونه آشنایی ها می تواند مردم را دوست و یاور کسانی ــ که غریب هستند ــ گرداند و رنج غربت را از آنان دور کند.
در هر صورت هنگامی که به وسط بازار رسیدم، یکی از بازرگانان خوانسار که مردی محترم و انسان دوست و اهل گفتوگو و بحث و فَحْص است پیش آمد و سلام و درودی نثار کرد و گفت: «ممکن است بفرمایید لفظ یلدا یعنی چه و چگونه وارد زبان فارسی شده است؟»
من که کاملاً غافلگیر شده بودم جز مفهوم و معنی سادهیی که دیگران از آن دارند نداشتم، و ناچار گفتم: «لفظ یلدا به معنی دراز و تاریک و شب دراز و شب تاریک است».
گفت: «تا این قدر خودم میدانستم و اگر میتوانید اطلاعات بیشتری در اختیار من بگذارید و در این مورد هیچ عجله ندارم».
گفتم: «بسیار خوب، اجازه بفرمایید در این باره مطالعه کنم!»
از او گذشتم و با آقای کری سیگل برای خرید مایحتاج زندگی به چند مغازۀ خواربار فروشی و میوهفروشی و شیرینی فروشی و قصّابی سرزدیم و آنگاه به چایخانه وارد گشتیم که چند پیاله چایی بنوشیم و بدین وسیله رفع خستگی کنیم.
همین که روی صندلی چایخانه نشستم مردی ــ که او را هم میشناختم ــ پیش آمد و گفت: «اجازه میفرمایید از جنابعالی سؤالی بنمایم و بلافاصله سئوال خود را مطرح کرد و گفت: «لفظ یلدا یعنی چه و چگونه وارد زبان فارسی گشته است؟»
گفتم: «لفظ یلدا به معنی دراز و تاریک و شب دراز و شب تاریک و بیشتر شاعران زلف معشوق را در سیاهی و بلندی و درازی به شب یلدا تشبیه کردهاند!»
گفت: «تا این اندازه خودم آگاهی داشتم، میخواستم ببینم اگر آگاهیهای بیشتری دارید در اختیارم بگذارید؟»
گفتم: «بسیار خوب، اجازه بفرمایید بروم منزل و از روی فرهنگها و لغتنامهها در این باره جستوجوی بیشتر به عمل آورم و حاصل جستوجو را در اختیار شما قرار دهم».
پس از نوشیدن چای و رفع خستگی از چایخانه بیرون آمدیم و روانۀ منزلمان شدیم. هنوز بیش از یک صد متر راه نپیموده بودیم که یکی از کارمندان اوقاف خوانسار ــ که همه روز ایشان را در راه مدرسه میدیدیم و با او سلام و تعارف داشتیم ــ با ما، روبرو شد و گفت: «ممکن است بفرمایید لفظ یلدا یعنی چه و چگونه وارد زبان فارسی شده است؟»
گفتم: «لفظ یلدا به معنی اولین شب زمستان و درازترین و تاریکترین شب است و شاید سردترین و پربرفترین شب نیز باشد. و ادیبان سخن و نویسندگان هنرمند و شاعران گرانمایۀ زبان و ادب فارسی در این باره داد سخن داده و حقّ مطلب را اداء نمودهاند!»
گفت: «تا این اندازه خودم، آگاهی داشتم و اینها را که تو گفتی میدانستم خیلی علاقهمندم که مفاهیم و معانی بیشتری دربارۀ شب یلدا و لفظ یلدا در اختیارم بگذارید!»
گفتم: «بسیار خوب، اجازه بفرمایید سری به کتابخانۀ ملی فرهنگ خوانسار بزنم و کتابهای قدیم و جدید تاریخ و ادب و دیوانهای شاعران و فرهنگهای لغت را تصفّح نمایم و ورق بزنم و هرچه دربارۀ لفظ یلدا و معانی و مفاهیم آن به دست آوردم با کمال علاقه و نهایت افتخار در اختیار جناب شما قرار خواهم داد.»
از ایشان هم گذشتیم و همراه آقای سیگل به منزلمان روان شدیم، اما من در میان راه همواره دربارۀ لفظ «یلدا» میاندیشیدم و پیش خود میگفتم! ناگاه فرا یادم آمد که در منزلم فرهنگ برهان قاطع مصحّح استاد بزرگوار و عالی مقدار جناب آقای دکتر محمد معین ــ سَلّمَه الله تعالی[1] ــ راه دارم. باید بدان رجوع کنم و شب «یلدا» و لفظ «یلدا» و عبارات و روایات دربارۀ «یلدا» را در آن جستوجو کنم.
در این اندیشه و با این حالت شیفتگی و جستوجو خودم را به منزل[2] رساندم و رخت از تن بیرون آوردم و با آسایش خاطر و آرامش روح مقابل فرهنگ برهان قاطع نشستم و با احترام آن را برداشتم و در صفحۀ 2447 تا 2448 این مطالب را در متن و حاشیۀ آن خواندم و برای مزید فایده آنها را در اینجا میآورم:
«یلدا بر وزن فردا، شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جمادی و آخر قوس باشد و آن درازترین شبها است در تمام سال، و در آن شب آفتاب به برج جُدی تحویل میکند. و گویند آن شب بغایت شوم و نحس و نامبارک میباشد و بعضی گفتهاند: شب یلدا یازدهم جُدی است، و نام یکی از ملازمان عیسی (ع) هم بوده است».
این مطلب در متن برهان قاطع آمده است و اما مطلب بسیار سودمند ذیل در حاشیه قرار داده شده است: «علّامه قزوینی در یادداشتهای خود بر بُرهان نوشته:
«یلدا کلمهیی است سُریانی به معنی میلاد عربی، چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق میکردهاند، از این رو بدین نام نامیدند (تربیت: تذکرۀ دانشمندان آذربایجان ص 603)، علّامه قزوینی در یادداشتهای خود بر برهان (قاطع) نوشته: «یلدا لغت سُریانی است و در آن لسان، همان کلمۀ میلاد عربی است که عبارت از زمان و ولادت عیسی است. و این سخن او (دانشمندان آذربایجان از مرحوم محمدعلی تربیت، ص 403) بغایت صحیح و صواب است؛ و در قاموس سُریانی به انگلیسی «پاین اسمیت» زوجۀ مرحوم «مرگلیوث» عیناً یلدا را به معنی ولادت و میلاد تفسیر کرده، و گویا به این معنی، میلاد عیسی را ــ که از قبیل عَلَم بالغلبه باشد ــ نیز متعّرض شده، ولی چون اینجا بدان دسترسی ندارم نمیتوانم به نحو قطع و یقین این مطلب را بگویم؛ ولی شفاهاً من خودم از دو فر از مستشرقین آلمانی در برلین ــ که تخصّص ایشان در سُریانی بود ــ این فقره را شنیدم که یکی از آنها پروفسور «فرانک» و دیگری «وایل» مدیر شعبۀ شرقی کتابخانۀ دولتی برلین بود، و قریب به یقین دارم که اصلاً در کتابی یا کتبی هم این فقره را دیدهام و در یکی از مجلّات «مسائل برلینیه» خودم یادداشت کردهام، ولی فعلاً دسترسی به آن کتب ندارم چه من در طهرانم و همۀ کتب من در پاریس».
ابوریحان بیرونی گوید: «و فی اللیّلة التّی یتقدمها الخامس و العشرون من هذا الشهر (کانون الاول) و هو لیلة علی مذهب اروم عید یلدا، و هو مسلاد المسیح»: «آثار الباقیه عن القرون الخالیة چاپ زاخائو، ص 292».
از بعضی اشعار پارسی نیز رابطهای بین مسیح و یلدا ادراک میشود. در دیوان امیر معزی نیشابوری صفحۀ 41 این دو بیت آمده است:
ایزد دادار مهر و کین تو گویی از شب قدر آفرید و از شب یلدا
زانکه به مهرت بود تقرّب مؤمن زانکه به کینت بود تفاخر ترسا
در دیوان حکیم سنایی غزنوی صفحۀ 52 چنین آمده:
به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی، چنین معروف شد یلدا
از همین بیت سنایی، بعضی فرهنگنویسان از جمله مؤلف برهان قاطع (محمدحسین بن خلف تبریزی متخلّص به برهان) پنداشتهاند که «یلدا» نام یکی از ملازمان عیسی بوده است، و چنین نامی در زمرۀ ملازمان او در مأخذی دیده نشده و «چاکری عیسی» کردن هم در بیت سنایی به معنی اختصاص یافتن زمان مزبور به ولادت وی میباشد. باید دانست که جشن میلاد مسیح «Noel» که در بیست و پنج دسامبر تثبیت شده، طبق تحقیق محقّقان در اصل جشن ظهور میترا (مهر) بوده است که عیوسیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند. شادروان استاد ابراهیم پورداود، یشتها، جلد یک، صفحۀ 419»
مؤلف صحاح الفرس نسخۀ آقای طاعتی گوید: «یلدا، شبی را گویند که از آن شب درازتر نباشد و در آخر فصل پاییز بود. امیر معزّی گوید:
تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است
تو شمع فروزنده و گیتی شب یلدا»
پس از برهان قاطع که مطالب بالا در متن و حاشیۀ آن آمده است، فرهنگهای دیگر هم تقریباً نظیر همین مطالب را کم و بیش متذکر گشتهاند از جمله در فرهنگ نفیسی تألیف مرحوم ناظم الاطبّا پدر مرحوم سعید نفیسی اینگونه آمده است:
«یلدا (yalda)، نام درازترین شبهای زمستان یعنی شب اول جدی و نام یکی از ملازمان حضرت عیسی
در فرهنگ فارسی معین تألیف استاد بزرگوار ارجمند جناب آقای دکتر معین ـ سلّمه الله تعالی ـ اینگونه آمده است:
«یلدا yalda(کلمهیی است سریانی درازترین شب سال، شب اول برج جدی، شب چلّه بزرگ زمستان، این کلمه در سریانی به معنی میلاد است، چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق میکردهاند از این رو بدین نام نامیدند.
حال که به معنی شب یلدا و وجه اشتقاق و به کجایی بودن و چگونه وارد زبان فارسی شدنش آگاهی حاصل کردیم، چه خوب است که اندکی هم راجع به عقاید عامۀ مردم و آداب و رسوم آنان در شب یلدا اشاره کنیم و بدین جهت بسیار مناسب میدانم که گفتار روزنامۀ اطلاعات را که رد شمارۀ 13073 یکشنبه 30 آذر ماه 1348 نوشته شده در اینجا نقل کنم:
«امشب طولانیترین و تاریکترین شب سال است که «یلدا» نام دارد. شب یلدا مصادف است با شب اول دی ماه هر سال، و شب اول جدی که بعد از آن روزها به تدریج بلند و شبها کوتاه میشود. از امشب چلۀ بزرگ شروع میشود به همین مناسب امشب را شب چلّه هم میگویند.
شب زندهداری:
به یک رسم قدیم که بین ایرانیان مرسوم است، امشب را خانوادهها به شب زندهداری میگذرانند. و چون شبی بیسَحَر نام دارد، مردم برای تحملّ درازی شب تا پاسی از شب رفته دور هم جمع میشوند و «شب چله» میگیرند. امشب را شب یلدا هم میگویند. یلدا یک کلمۀ سریانی است و ریشۀ عربی دارد و تولد و میلاد هم از آن گرفته شده و وجه تسمیۀ آن این است که فردا به دنبال شبی طولانی، خورشید دوباره متولد میشود.
البته این را هم باید گفت که شب یلدا بیشتر در قدیم ــ که وقت و کار زندگی مردم، روی در آمدن خورشید و غروب آفتاب تنظیم میشد ــ معنی داشت، ولی امروز که زندگی مردم، ماشینی شده و دقایق ساعت: تکلیف مدّت زمان کار و فعالیت را روشن میسازد، آمدن و رفتن شب یلدا چندان محسوس نیست به خصوص که اگر به معنی شبی برای شب زندهداری، آن را به حساب آوریم. جمعی هستند که اغلب شبها را به شب زندهداری میگذرانند، با این حال چون اجرای مراسم شب یلدا یک سنّت است، خانوادهها به هر ترتیب که شده به دلخواه خود، امشب را برنامۀ خاصی اجرا میکنند.
شب چره:
مردم در شبهای بلند زمستان دور هم جمع میشوند و گفتوگو میکنند و میوه و شیرینی و تنقلات میخوردند و آنرا «شب چره» میگویند. و خوردن «شب چره» از عادات مردمان ایران است. برای امشب. شب چرۀ مخصوص، انواع میوهها از قبیل مرکبّات و هندوانه و خربوزه است. علت خوردن هنداونه که یک میوۀ آبدار و سرد است، این است که قدیمیها عقیده داشتند با خوردن هندوانه در چنین شبی خود را برای مبارزه با سرما آماده میکنند!
تدارک:
مردم تهران از دو روز پیش از شب یلدا، خود را برای برگزاری مراسم شب چلّه آماده کردهاند. در این مراسم، میوه فروشیهای تهران، سهم بزرگی دارند و آنها دهها خروار میوۀ آبدار برای مصرف شب چلّۀ مردم از نقاط مختلف کشور به تهران آورده و در سراسر شهر عرضه کردهاند. طی دو روز گذشته از طریق میدان، هندوانه و خربوزه و مرکبات و انار مورد نیاز مردم در شهر توزیع شده است.
هوای شب چلّه:
از آثار مهم دیگر شب چلّه یا شب یلدا حرکت تودههای هوای سرد قطبی است، به سوی قارۀ معتدل و نیز تشکیل ابرهای نیرومند است، و وضع جدیدی در هوای دریای مدیترانهای به وجود میآید. در طیّ سالهای گذشته با آنکه طبیعت هوای ایران تغییر کرده باز هم در اکثر شبهای چلّه، هوا بارانی و برفی بوده است، و از خصوصیّات شب چله آن است که در شب مزبور برف ببارد. و قدیمیها عقیده دارند امشب اگر برف ببارد، شگون دارد. امروز یک تودۀ هوای نیرومند که میتواند بارندگی بدهد از سمت غرب، ایران را تحت تأثیر قرار داده و چون مرکز آن در آسمان ترکیه قرار دارد، احتمال بارندگی در شب چلّه زیاد است.
خرید هندوانه و مرکبّات:
امروز میدان تهران و بار فروشان تهران اعلام داشتند که طیّ چند روز گذشته دهها خروار هندوانه، خربزه، مرکبات از قبیل انار و پرتقال از اطراف تهران، انبارهای کرج، ساوه، همدان، اصفهان، بندرعباس و جیرفت و اهواز به تهران حمل شده است.
بار فروشان اعلام کردند که میوهفروشی های تهران و بازارهای روز، برای تدارک شب چلّه از یک هفته پیش خرید کرده و امروز سراسر دکانهای میوهفروشی و بساط فروشندگان بازارهای روز، مَمْلُوّ از میوههای آبدار فصل میباشد».
نتیجه:
اکنون من و آن سؤال کنندگان محترم و کسانی که این مقاله را مطالعه میکنند لااقل اندکی آگاهی و اطلاع از لفظ «یلدا» و «شب یلدا» و «چله» و «شب چله» و وجه تسمیۀ آن به دست آوردیم و من بیشتر از این خشنود و شادمانم که توانستم نخست خود را و سپس پرسش کنندگان را پاسخ گویم، چه از همین پرسشها و پاسخها است که آگاهیها و اطلاعات عمومی و معلومات همگانی و دانستنیتهای تمدنی و فرهنگی مردمان زیاده مگردد و آنان را چنان میکند که از آداب و رسوم و برگزاری فرهنگ کهن و تاریخ فرهنگی خود مطلّع شوند و در نتیجه دل و جان و روانشان خوش و شاد گردد.
پی نوشت مطالب
[1] در تاریخ نگارش این گفتار 1348 ه ش، مرحوم زنده یاد دکتر محمد معین، زنده بود.
[2] منزل یا خانۀ من (محمدحسین تسبیحی)، در نزدیک سرچشمۀ خوانسار و مشرف بر خیابان امام خمسنی (رح) بود. این منزل متعلّق به آقای مصطفی عافی می باشد که هم اکنون خودش در آنجا سکونت دارد و دو دهنه دکان نجّاری در طبقۀ زیرین آن است. خودش و فرزندانش به شغل نجّاری مشغول می باشند. مردی مهربان، دوست داشتنی و انسان است.