جنگ و تمدن (چكيده اي از پژوهشي درتاريخ)
آرنولدتوين بي، به انتخاب آلبرت فولر، ترجمه خسرو رضايي(تهران:انتشارات علمي و فرهنگي،1373)
معرف: مجيد نصرآبادي/ ویراستار: مرتضی شیرودی
آرنولد جوزف توینبی درسال ۱۸۸۹بهدنیا آمد. تحصیلاتش را در رشته تاریخ یونان و روم در كالجهايوينچستر، بيليل و آكسفرد به انجام رسانید. در سال ۱۹۱۹تا 1924 به استادي کرسینوبنیاد در زبان و ادبیات بیزانس در دانشگاه لندن منصوب شد. توینبی در سال ۱۹۵۵ازدانشگاه بازنشسته شد و به تحقیق و تفحص و نوشتن کتابها و شرح سیاحتهای خود پرداخت. در جنگهاي جهاني اول و دوم سمتهاي دولتي داشت و دركنفرانسهاي صلح 1919 و 1945پاريس عضويت هيئتهاي انگليسي را بر عهده داشت. او پنج نفر را در نحوه تفکر واندیشه خود مؤثر میداند؛ مادرش که مورخ بود، عمویش که کاپیتان کشتی بود و برایاو از سفر های خود به چین و هند تعریف میکرد، همچنین از هردوت، توسیدید (مورخیونانی) و پلیبوس(مورخ یونانی). توینبی یک فیلسوف اخلاقی است. تأثیر توسیدید دراکثر نظریات او مشهود است توینبی بر خلاف سایر مورخان که ملتها را برای تحقیق برمیگزینند تمدن را انتخاب میکند. وی معقد است که تمدنها یک رویکرد مشخص دارند کهابتدا تمدن دچار نخوت و کبر میشوند و این به صورت ناسیونالیسم و میلیتاریسم آشکارمیشود. ورشکستگی اخلاقی انتقام الهی را در پی دارد. اقلیت چیره به تلاش نهایی(حالت همگانی) دست میزنند که در حال نابودی یک تمدن رنج و مصیبت به انسان بصیرتمذهبی تازهای میدهد و این را سرآغازي برای تشکیل یک دین جهانی میداند. توینبی بهتمدن غرب بدبین بود و آن را در حالت همگانی یعنی همان حالتی که اقلیت چیره آخرینتلاش را برای بقا میکنند. البته او هرگونه جبر تاریخی را رد میکرد و میگفت اگرغربیان کبر را کنار بگذارند و به خدا باز گردند نجات مییابند. گستره نظریات توینبیو کلی بافیهای بیپروای او با کیفیت تجربی و تخصصگرایی مطالعه و تحقیق در تاریخ،مخصوصاً در انگلستان آن زمان وجههی شباهتی نداشت.
توينبي ميكوشد تا تعدادتمدنهاي تاريخ بشري را احصاء كند به همين منظور ابتدا بيست و يك و اندكي بعدبيست و شش گونه از اين تمدنهاي مرتبط و نامرتبط با يكديگر را مورد مطالعه قرارميدهد: تمدن غرب، دو تمدن ارتدكسي در روسيه و خاور نزديك، تمدن ايراني، تمدن عربي،تمدن هندو، دو تمدن خاور دور، تمدن هلني، تمدن سرياني، تمدن هندي، تمدن چيني، تمدنمينوي، تمدن سومري، تمدن هيتي، تمدن بابلي، تمدن آندي، تمدن مكزيكي، تمدن يوكاتك،تمدن مايايي، تمدن مصري به اضافه پنج تمدن ديگر، مثل تمدنهاي پولينزي، اسكيمو،نماديك، عثماني و اسپارت كه تحرك و پويايي خود را از دست دادند و از حركتبازماندند. او آنگاه به مسئله چگونگي تولد تمدنها پرداخته و سپس از مراحل رشد ونيز انحطاط و فروپاشي آنها سخن به ميان ميآورد.
در واقع از نظر توينبي يك نوعتضاد و كشاكش ميان دو نيرو است كه بستر ساز ايجاد تمدن ميشود. به عبارت ديگرتوينبي عواملي كه از پيدايش آنها علت اصلي ايجاد تمدن فرض ميشد، مثل عامل نژادييا جغرافيايي و… را داراي چنين شأني نميداند و معتقد است:"سير تكوين و پيدايشتمدنها به عامل نژادي يا محيط جغرافيايي بستگي ندارد بلكه به تركيب ويژهاي از دوشرط زير وابسته است: 1- وجود اقليتي خلاق در جامعه2-وجود محيطي نه چندان مساعد ومطلوب و نه چندان نامساعد و سخت
جوامعي كه واجد چنين شرايطي بوده اند، در قالبتمدن بزرگ جلوهگر شدهاند.
بررسهاي تاريخي توينبي از مختصات ويژهاي برخورداراست كه به موارد زير ميتوان اشاره كرد:
1- توينبي تاريخ را مجزا از جريان تمدنو جريان تمدن را مجزا از رويدادهاي تاريخي نه بررسي ميكند و نهميبيند.
2- برخلاف اشپنگلر كه در كتاب "افول غرب" مدعي انهدام تمدن غرب است،توينبي آن را امري اجتناب پذير ميداند.
3- برخلاف نظريه كارل ماركس، قدرت محركهتاريخ را نه نيروهاي اقتصادي بلكه نيروهاي معنوي ميداند.
اودر سال 1975 در سن 86 سالگي چشم از جهان فرو بست. مهمترين اثر وي كتاب پژوهشي درتاريخاست كه طي چندین سال و در دوازده جلد به طبع رسيد.
اسامی 12 کتاب دوره تاریخ تمدن آرنولد توینبی عبارتند از: 1- کتاب سیمای تاریخ 2-تکوین تمدنها 3-رشد تمدنها 4-انحطاط تمدنها 5-فروپاشی تمدنها 6-متلاشی شدن تمدنها 7-دولتهایجهانی 8-نهادهای روحانی جهانی 9-اعصار قهرمانی 10-تماس میان تمدنهادر بعد مکان 11 تماس میان تمدنها در بعد زمان 12- چرا بررسی تاریخ ضرورتدارد؟ توينبي آثار مهم ديگري در زمينهي تاريخي دارد كه برخي از آنهارا ميتوان برشمرد:
1- انديشه تاريخي يونان (1924)2 – تمدن و خصلت يوناني(1924) 3 – تمدن در بوتهي آزمايش (1948) 4- نگرشي تاريخي به دين(1956) 5- شرق و غرب (1958)6 – تاريخ تمدن (1959)
مجموعه آثار توينبي تاثيري شگرف در تاريخنگاري قرن بيستم گذاشت و بسياريرا بر آن داشت كه از شيوه تاريخنگاري او تقليد كنند؛ هرچند كه مخالفان اين شيوهتاريخنگاري نيز اندك نبودند و او منتقدين جدي نيز بر آراء خود پيدا كرد.
يكياز مباحث محوري در مجموعهA Study of history موضوع تمدن است كه در نظرگاهتوينبي، رشد، بالندگي، افول و اضمحلال هر تمدني با كنش و واكنشهاي دروني همراه استكه عينيترين نمود آن جنگ است. تمدنها براي شكلگيري و اضمحلال خود لاجرم در طولتاريخ تن به واقعه جنگ سپردهاند. جنگ به واقع، رخدادي شوم است كه آشكارا درفروپاشي تمدنها نقش داشته است. جنگها خود زاده تمدن نيز هستند، چرا كه تا تمدنياز ساز و برگ نظامي و توان اقتصادي بيبهره باشد، اساساً قادر به ساماندهي نهادجنگ نميباشد.
يكي از ايدههاي جالبي كه توينبي در تحليل مكانيسم "جنگ" بر آنتمركز ميكند" فضيلتهای نظامي" است. آنچه كه در شكلگيري و پايداري جنگ بهمثابه روح و روان آن به شمار ميآيد، وجود فضيلتهاي نظامي است. جنگ بيوجودفضيلتهاي نظامي حتي براي لحظهاي پاينده نيست. ردّپاي فضيلتهاي نظامي را ازقديميترين متون نظامي تا به عصر حاضر ميتوان دريافت. ايلياد هومر يكي از بارزترينمتوني است كه در آن فضيلتهاي نظامي در هر دو اردوگاه به خوبي به تصوير كشيدهاست.
توينبي جنگهاي دوران مدرن را به دو دسته، جنگهاي مذهبي و ملي تقسيمميكند. جنگ هاي مذهبي در قرن 16 تا 17 و جنگهاي ملي در قرون 18 تا عصر حاضرادامه يافته است. جنگهاي مذهبي در غرب، زمينهساز پديداري "اصل تسامح و تساهل" گشت، اما دولتي مستعجل داشت و به گفتهتوينبي، نيروي محركهاي منفي بود تا مثبت. تساهل برآمده پس از جنگهاي مذهبي ناشي از روحيه ناكامي و نگراني و شك و ترديدبود نه روح ايمان و اميد و شفقت و همين امر زمينهساز شكلگيري دوباره جنگهايملّي گشت كه خانمانسوزتر از جنگهاي مذهبي بود، چرا كه بر پايه مادّي بنا شدهبود و نه معنوي.
توينبي مهمترين علل جنگهاي دوران مدرن را ناشي از خلاء معنوي مي داند كه بشر امروز دچار آن گشته است. ظهور فاشيسم و هيتلريسم در نبود همينرويكرد معنوي انسان امروز رخ نموده است. توين بي بروز جنگ را امري اجتناب ناپذيرميداند و تنها چاره اين "بيماري جهان امروز" را رجوع به مسيحيت راستين ميداند. توين بي مي گويد كه اگر بناست كه جنگي درگيرد همان بهتر است كه در عالم "روحاني" باشد و رساله دوم پولس حواري در خطاب به كورنتيان را شاهد ميآورد:
"رست استكه به نفس (روح) زندهايم، اما با وسايل و امكانات نفساني نبرد نميكنيم. جنگافزارهاي ما نفساني نيست، بل مدد و ياري خداست. داراي آنچنان قدرتي هستيم كهميتوانيم دژها را واژگون كنيم. ما استدلالهايي را فروميريزيم كه چون حصاري دربرابر شناخت خدا برپا شدهاند، و با زنداني كردن هر فكري، آن را به اطاعت از مسيحدرميآوريم." کتاب "جنگ و تمدن" اثري است كه چكيده اي از "پژوهشي در تاريخ" توينبي درباره موضوع "جنگ" است. البته اين چكيده مطالب شامل 6 جلد نخستين همانمجموعه عظيم توينبي است. در اين كتاب اين فصلها را ميخوانيد:1- جهان امروزبيمار جنگ است. 2- نظاميگري و فضيلتهاي نظامي 3-اسپارت، دولتنظامي 4- آشور، مرد زورآور 5- نينوا- شارلماني و تيمور لنگ 6- سرمستيپيروزي 7 -جالوت و داود
8-بهاي پيشرفت در فنون نظامي 9- شكست منجي شمشيربه دست.