مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.
سخن تاریخ و فقیه مدینه(سعید بن مسیب)

سعیدبن مسیب، از شخصیتهای بزرگ علمی و دینی قرن اول هجری است. او از بزرگان تابعان و نخستین فقیهان مدینه به شمارمی رود. بلکه فقیه الفقهاء و موسس مکتب فقهی مدینه می باشد; درعالم شیعه نیز از عالمان و محدثان شیعه است; از جمله افرادی است که عصر چهار معصوم; امام علی، امام حسن، امام حسین و امام سجاد علیهم السلام را درک کرده است; از جمله معدود اصحاب اولیه امام سجاد(ع)به شمار می رود.

تولد

سعید بن مسیب، در سال 15 یا17 هجری در عهد خلافت عمر، در شهرمدینه متولد شده و در همان شهر به تحصیل علم و دانش پرداخته واز محضر اصحاب پیامبر(ص)و اساتید و محدثان این شهر بهره برده وهمان گونه که از شرح احوال او بر می آید، غالب عمرش را در مدینه گذرانده و جز برای حج از آن خارج نشده است ولی با توجه به این که او چهل دفعه به حج مشرف شده، می توان گفت که از محدثان مکه نیز بهره ها برده است.

خاندان

سعید بن مسیب از قبیله بنی مخزوم است و پدر او مسیب و جدش حزن، هردو پیامبر(ص)را درک کرده اند و از کسانی هستند که در فتح مکه اسلام آوردند و به نقلی مسیب از مهاجران بوده و در غزوه حدیبیه و بیعت رضوان، حضور داشته است. پیامبراکرم(ص)به حزن بن ابی وهب، جد سعید، پیشنهاد کرد که نامش را به سهل تغییر دهد ولی او نپذیرفت و گفت: می خواهم به نامی که پدر و مادرم برای من نهاده اند، خوانده شوم.

خاندان سعید، نوعی رابطه و خویشی سببی با بنی هاشم داشته اند; زیرا برادر حزن، هبیره بن ابی وهب، شوهر ام هانی، خواهرامیرمومنان علی(ع)بود. فرزندان هبیره، خواهرزادگان علی(ع)شیعیان خوبی بودند و از یاران امیرالمؤمنین(ع)به شمارمی آمدند. مصقله بن هبیره والی منطقه اردشیر خره در عصر حکومت آن حضرت بود. همچنین جعده بن هبیره از سوی علی(ع)در خراسان والی بود. از این رو در خاندان سعید، احتمالا گرایش ضد هاشمی که تمایل غالب قریشیان بود، کمتر بوده است. به استثنای یک مورد که زبیربن بکار نقل کرده: حزن، جد سعید در جریان سقیفه، از خالدبن ولید که علیه انصار سخنرانی کرده بود، طرفداری نموده و درتعریف و مدح او شعر سروده بود.

البته این مساله، بیشتر جنبه قبیلگی و تعصب قومی داشته است; زیرا خالد نیز از قبیله بنی مخزوم بوده است. مسیب، پدر سعیدتاجر بوده و خرید و فروش روغن می کرده است.

ویژگیها

1- سید تابعان

تابعان کسانی هستند که محضر رسول خدا(ص)را درک نکردند، ولی اصحاب آن حضرت را دیدند; لذا تمام کسانی که بعد از رحلت پیامبراکرم(ص)به دنیا آمدند، از تابعان به شمار می آیند. بدین معنی که به تدریج اصحاب پیامبر(ص)از دنیا رفتند و مردم درمسائل شرعی به فقهای تابعان رجوع می کردند که سعید بن مسیب ازمهمترین فقیهان این عصر بود و به گفته ابن خلکان، سیدالتابعین به شمار می آمد.

2- فقیه مدینه

در اواخر قرن اول هجری دو مکتب و مدرسه فقهی در میان مسلمانان پدید آمد: مکتب عراق و مکتب مدینه.

مکتب عراق را مکتب رای و مکتب مدینه را مکتب حدیث می گفتند. فقهای عراق بیشتر بر رای و استدلال عقلی تکیه می کردند ولی فقهای مدینه بر احادیث و روایات فقهی تکیه داشتند. از میان فقهای چهارگانه اهل سنت، ابوحنیفه نماینده مکتب عراق و مالک بن انس نماینده مکتب مدینه بود.

سعید بن مسیب در عصر خود یکی از مهمترین فقیهان مدینه به شمار می آمد و به گفته ابن سعد، رئیس فقیهان مدینه بود.بلکه موسس مکتب فقهی مدینه به شمار می آمد.

3- اهل ورع و عبادت

سعید بن مسیب از عابدان و زاهدان عصر خود بود; ابن خلکان درمورد او می گوید: او میان فقه و حدیث و زهد و عبادت و ورع راجمع کرده بود.

سعید پیوسته ملازم مسجدالنبی بود و سی سال نماز جماعت آن جا راترک نکرده بود. روزی چشمش درد می کرد، آب و هوای وادی عقیق رابه او توصیه کردند، ولی او از رفتن به آن جا امتناع کرد و گفت: پس چگونه به نماز جماعت صبح و عشای مسجد النبی برسم؟!

4- تعبیر کننده رویا

سعید بن مسیب علاوه برآشنایی با فقه که در مفهومی وسیع تر ازمعنای امروزی اش به کار می رفت، در تعبیر رویا نیز مهارت داشت وبه گفته ابن سعد، از همه اهل زمانش در تعبیر رویا ماهرتر بود.

جایگاه علمی

سعید بن مسیب از دانشمندان بی بدیل عصر خویش بود و عالم علی الاطلاق مدینه به شمار می رفت و از جمله فقهای هفتگانه اولیه مدینه بود که عبارتند از: عروه بن زبیر، ابوبکربن عبدالرحمن مخزومی، سلیمان بن یسار، عبیدالله بن عتبه، خارجه بن زید، قاسم بن محمدبن ابی بکر و سعیدبن مسیب که دو نفر اخیر را از پیروان اهل بیت علیهم السلام و شاگردان امام سجاد(ع)دانسته اند.

در مورد مکانت علمی سعید بن مسیب همین بس که امام زین العابدین(ع)در باره او فرمود:

«سعیدبن مسیب آگاهترین مردم به آثار گذشتگان است و از لحاظفهم و درک مسائل از همه قوی تر می باشد.»

اساتید

سعید بن مسیب در تحصیل علم و دانش و گردآوری حدیث سعی بلیغ ورنج فراوان برده بود; چنان که خود می گوید: «شبها و روزها رادر جستجوی یک حدیث صرف می کردم.»

در این راه از تمام راویان اخبار و محدثان عصر خود و صحابیان پیامبر(ص)سود برده بود، حتی گاهی خدمت همسران پیامبر(ص)می رسیدو از آنان اخذ حدیث می کرد. اشخاصی از بزرگان صحابه چون جابرابن عبدالله انصاری و سلمان فارسی، از اساتید او به شمار می رفتند.ولی را از محضرامیرمومنان علی(ع)بیشترین استفاده را کرده بود وبه نقل کشی تربیت شده آن حضرت به شمار می رفت.

بعد از شهادت علی(ع)از محضر فرزندان آن حضرت بهره می برد و به نقل کلینی در عصر امامت امام سجاد(ع)، از حواریون و شاگردان نزدیک آن امام به شمار می رفت.و پیوسته از محضر آن حضرت استفاده می کرد و احادیثی از آن جناب نقل کرده است.

شاگردان

سعید بن مسیب استاد و سرپرست مکتب فقهی مدینه بود و غالب علم جویانی که به مدینه می آمدند، پای درس او می نشستند و از آراءفقهی و نظرات علمی او بهره می بردند و در معضلات و مشکلات فقهی محل رجوع مردم بود. عمربن عبدالعزیز آنگاه که حاکم مدینه بود،در هیچ امری قضاوت نمی کرد، مگر این که درباره آن از سعید بن مسیب استفتاء می کرد.

اشخاصی از اصحاب ائمه علیهم السلام چون ابوحمزه، ابوغالب اسدی، ثمالی و ابان بن تغلب از شاگردان سعید بن مسیب بودند وبه واسطه او روایاتی از امام سجاد(ع) نقل کرده اند.

احادیث

سعیدبن مسیب از طریق اکثر صحابه پیامبر(ص)از جمله علی(ع)،عمر، عثمان، زید بن ثابت، عبدالله بن عمر، سعدبن ابی وقاص،ابوموسی اشعری، ابوهریره، جبیربن مطعم، عبدالله بن زید مازنی،عایشه و ام سلمه احادیث پیامبر(ص)را نقل کرده است و قاطبه محدثان اهل سنت از طریق او احادیث پیامبر(ص)را نقل کرده اند. چنان که در کتاب الوافی بالوفیات آمده، همه جماعت محدثان از اونقل حدیث کرده اند.

در کتابهای شیعه نیز روایات و احادیث سعید به چهارده موردمی رسد که بعضی را بدون واسطه از امام زین العابدین(ع) نقل کرده و بعضی دیگر را به طریق جابربن عبدالله، سلمان و علی بن ابی رافع نقل کرده است.

از جمله روایات سعیدبن مسیب این که او نقل کرده: «سالی همراه امام سجاد(ع) برای حج به سوی مکه روانه شدیم. امام دریکی از منازل دو رکعت نماز خواند و سجده کرد و در سجده تمام سنگها و سنگریزه های اطرافش، با او تسبیح گفتند. من وحشت کردم. امام سربرداشت و آنگاه فرمود: سعید! ترسیدی؟ گفتم: آری یابن رسول الله! فرمود: این تسبیح اعظم است.»

او پیوسته می گفت: «علی بن الحسین(ع)نفس زکیه است و من برای او نظیری نمی شناسم.» و آنگاه که جوان قرشی در مورد امام سجاد(ع)از او پرسید، گفت: «او سیدعابدین، علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام است.»

تشیع

شیخ طوسی سعیدبن مسیب را در زمره اصحاب امام سجاد(ع)ذکر کرده است. و مرحوم کلینی از امام صادق(ع)نقل کرده که سعید بن مسیب،قاسم بن محمدبن ابی بکر و ابوخالد کابلی از افراد مورد وثوق علی بن الحسین(ع)بودند.

یکی دیگر از دلائل تشیع سعید بن مسیب، مواضع سیاسی کاملا ضداموی اوست. وی حکومت اموی را باطل و حاکمان آن را غاصب می دانست و در موردیزید سخن او مشهور است که سالهای حکومت یزید را سالهای شوم معرفی کرده بود.

سعید به جهت چنین مواضعی پیوسته مورد آزار و اذیت امویان قرار می گرفت. زمانی به خاطر مخالفت با عبدالملک و اباء از به رسمیت شناختن فرزندان او، ولید و سلیمان، به عنوان ولیعهدتازیانه می خورد و به زندان می افتد. زمانی هم تحت نظر قرارمی گیرد و از معاشرت با مردم محروم می شود.

سعیدبن مسیب علاوه بر مخالفت بابنی امیه، در سایر مواضع سیاسی نیز با ائمه اطهار علیهم السلام همسویی داشت. چنان که در فتنه ابن زبیر، با او بیعت نکرد و مورد آزار و اذیت عمال وی بود.

برخی در مورد تشیع سعید اشکال کرده گفته اند: فتاوای او بیشتربا فقه اهل سنت سازگار است تا طریقه اهل بیت علیهم السلام. دومین اشکالی که بر او گرفته اند، عدم حضور او در تشییع جنازه امام سجاد(ع)می باشد. صاحب منتهی المقال از این دو اشکال به نحو زیرپاسخ گفته است: «مخالفت طریقه او با طریقه اهل بیت علیهم السلام منافاتی با تشیع او ندارد، چرا که بسیاری از اصحاب ائمه اطهارعلیهم السلام و اعاظم شیعیان آنها در بیشتر مسائل فقهی و فتاوای شرعی موافق اهل سنت هستند. بلکه بعضی از نظریاتی که بعضی ازعلمای شیعه مثل ابن جنید قائل شدند مانند قیاس، به ضرورت مذهب باطل است.; به ویژه اصحاب امام سجاد(ع)که به جهت شدت تقیه،قادر به اظهار اصول و فروع مذهب شیعه نبودند، مگر خیلی مسائل اندک، آن هم برای عده ای قلیل; چنان که شیعیانی که امامت امام باقر(ع)را نپذیرفتند (مثل زیدیه)در فروع دین از فقهای عامه پیروی کردند. شخصی چون ابن عباس که تشیع او مسلم است، بیشترآراء و نظریاتش مخالف اصول شیعه است، اما حاضر نشدن سعیدبن مسیب در تشیع جنازه امام سجاد(ع)به احتمال قوی به خاطر تقیه ودفع تهمت بوده است.»

وفات

بالاخره این فقیه بزرگوار و محدث عالی مقام، پس از عمری بندگی و اطاعت و تحصیل و تدریس و نشر فرهنگ محمدی(ص)در سال 94 ه . در شهر مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع مدفون شد. این سال رابه جهت مرگ عده ای از فقهاء در آن، «سنه الفقهاء» نامیدند. البته در مورد تاریخ مرگ سعید سالهای 92،93، 95 و 105 هجری نیز نقل شده است.

منبع: فرهنگ كوثر، خرداد 1379، شماره 39

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *