سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – به مناسبت ولادت امام جعفر صادق (ص) موسس مذهب جعفری با نگاهی به کتاب «زندگانی حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام» نوشته سید جعفر شهیدی (دفتر نشر فرهنگ اسلامی) زندگی این امام شیعیان را مرور کردهایم.
زندگانی حضرت امام صادق علیهالسلام
نام پیشوای ششم جعفر، کنیهاش ابوعبدالله، لقبش صادق، پدر ارجمندش امام باقر علیهالسلام و مادرش امفروه است. او در هفدهم ربیعالاول سال ۸۳ هجری در مدینه چشم به جهان گشود و در سن ۶۵ سالگی در سال ۱۴۸ هجری دیده از جهان فروبست و در قبرستان معروف بقیع در کنار مرقد پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد.
گفتار رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در رابطه با تولد امام محمدباقر و امام جعفر صادق علیهمالسلام در حدیثی از حضرت رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود: «یخرج الله من صلب محمد الباقر کلمة الحق و لسان الصدق؛ از نسل محمدباقر (ع) پروردگار منان مولودی که دارای صداقتی بینظیر و زبانی فصیح و بیانی دلنشین است بوجود میآورد.»
ابنمسعود پرسید: «یا رسولالله این فرزند چه نامی خواهد داشت؟»
حضرت رسول فرمود: «جعفر صادق».
و سپس حضرت باوقار خاصی فرمود: «بدخواهان وی بدخواهان منند و منکرین مقام او عصیانگران خدا میباشند.»
از حضرت امام زینالعابدین علیهالسلام سؤال کردند که امام بعد از تو کیست؟ فرمود: فرزندم محمدباقر که علم دین را میشکافد و تشریح میکند.
پرسیدند: امام بعد از او کیست؟
حضرت فرمود: فرزند وی جعفر است که نام او در نزد اهل آسمان صادق است. سؤال کردند همهی شما خاندان نبوت صادق و راستگویید پس چطور این فرزند صادق نامیده میشود؟ در جواب فرمود: زیرا که یکی از نوادگان ایشان دعوی امامت میکند. و او در نزد خدا «جعفر کذاب» است. حضرت امام زینالعابدین علیهالسلام پس از این بیانات با حزن مخصوصی گریه کردند و فرمودند:
«میبینم جعفر کذاب را که با تحریکات او مأموران جلاد خلیفه وقت برای دستگیری امام (صاحب زمان) به خانهی او ریختهاند و همه جای خانه را تفتیش میکنند.»
تمامی مورخان نامی عالم در شخصیت حضرت امام صادق علیهالسلام سخن گفتهاند و از حضرت به قدری صدق و صفا مشاهده شده که مشهورترین القاب او «صادق» بوده است و از جمله القاب وی فاضل، کافی، منجی و قائم است. و نیز مشهورترین کنیه وی را ابوعبدالله گفتهاند.
دوران ولادت حضرت صادق علیهالسلام مصادف با عصر منحوس آل مروان بود.
حضرت امام محمدباقر علیهالسلام دارای فرزندان متعدد است ولی امام صادق علیهالسلام در بین برادران خود در تمام اوصاف کمالیه ممتاز و شاخص آن خاندان بوده است.
امام صادق علیهالسلام شبیهترین فرد به پیامبر اسلام
امام صادق علیهالسلام بین برادران خود شبیهترین امام به رسول خدا بوده است. قامت میانه و چهرهای جذاب و آکنده از نور الهی با خال سیاهی که به زیبایی وی میافزود و دارای مویی مشکی و بینیای کشیده بود و معطر به عطرهای بهشت که نشانه بارز کمال انسانیت وی بود. در سخن گفتن چنان فصاحت و بلاغت داشت که دل هر شنوندهای را به خود مجذوب میکرد. گویی واسطهای میان آدمی و معبودش که از اوج ملکوت اعلی نزول کرده بود تا پیوند میان معبود و عبد را بیش از پیش استحکام بخشد.
دو بهار گرانمایه از زندگی پر برکتش میگذشت که جد بزرگوارش حضرت امام زینالعابدین علیهالسلام فرزند رهبر انقلاب و کربلا و رسول خون شهدا این جهان را وداع گفتند و در سال وفات پدر بزرگوارش (حضرت امام محمدباقر علیهالسلام) حضرت سی و چهار سال بیشتر نداشت. پس از رحلت پدر بزرگوارش زمام امور امامت را عهدهدار شدند.
وی دارای هیبت الهیه و کانون عاطفه تمام انسانیت بود و همیشه لباس فاخر بر تن میکردند.
سفرهای امام صادق علیهالسلام
حضرت سفرهای متعددی به زیارت بیتالله الحرام کرده بود که شمار آن در تاریخ ذکر نشده است ولی طبق گفتهی برخی از بزرگان و اندیشمندان اسلامی امام جعفر صادق علیهالسلام در خدمت پدر و به دستور هاشم بن عبدالملک یک بار به شام سفر کرده بود. وجهه این سفر را چنین نقل کردهاند که: سالی از سالها من به همراه پدرم به حج رفته بودم. در یکی از مجالس عمومی که هشام بن عبدالملک نیز در آن حضور داشت در همان مجلس پدرم به مناسبتی خطبهای خواندند و چنین فرمودند:
«الحمدلله الذی بعث محمدا بالحق نبیا و اکرمنا به فنحن صفوة الله و خیرة من عباده و خلفائه فالسعید من اتبعنا و الشقی من عادانا و خالقنا؛ درود فراوان خداوندی را سزا است که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به راستی به پیغمبری مبعوث کرد و به همین سبب خانوادهی ما را گرامی داشت و با برگزیدگان خدا و بهترین بندگان و از طرف خدا رهبران مردمیم و سعادتمند کسانی هستند که از ما پیروی کنند و بدبخت کسانی هستند که با ما دشمنی کنند.»
هشام در مکه معترض حضرت نشد ولی چون به شام بازگشت قاصدی به سوی والی مدینه فرستاد که محمدباقر را با پسرش جعفر به شام بفرستند. والی مدینه وسیله سفر را فراهم کرد. آنان تا به شام رسیدند، هشام تا سه روز اجازه ملاقات نداد. در روز سوم هشام بزرگان آل اموی و آل مروان را در مجلس خاصی دعوت کرد و خود بر روی تخت جلوس کرد و امیران لشکر در حضور وی مشغول مسابقه تیراندازی بودند که امام باقر علیهالسلام و فرزندش را اجازه ورود داد. هشام تا چشمش به امام علیهالسلام افتاد خواست اهانتی به وی کند گفت: تو هم تیراندازی بلدی؟ حضرت فرمود: من پیر شدهام و تیراندازی بر من زیبنده نیست. هشام گفت: ممکن نیست و به یکی از افراد خود گفت: تیر و کمان را به وی بده. حضرت باقر علیهالسلام تیری انداخت و تیر درست به هدف اصابت کرد. تیر دوم به تیر اول و تیر سوم به تیر دوم برخورد کرد تا حضرت چندین چوبه تیر را به این طریق به هدف زد. همه در شگفت شدند.
هشام گفت: یا اباجعفر تو در تیراندازی ماهرترین مرد عرب و عجم هستی. هشام مدتی به فکر فرو رفت و در حالی آثار خشم و غضب در چهرهی وی نمایان بود سرش را بلند کرد و حضرت را مشاهده کرد. در این هنگام هشام اظهار تفقد و نوازش کرد و حضرت را روی سریر خود نشاند و گفت: یا محمد آیا ما و شما از نسل عبد مناف نیستیم؟ حضرت فرمود: چنین است که میگویی اما خداوند ما را به علم و سیاست و با اسرار خاص آگاهی و امتیاز داده است. هشام سؤالاتی کرد و حضرت جوابهایی داد که او حاضر به شنیدن آن جوابها نبود. هشام سر به فکر فرو برد و سپس به حضرت گفت یا اباجعفر هر حاجتی داری از من بخواه حضرت فرمود: خاندان من از این سفر در بیم و هراسند. اجازه بده به مدینه بازگردم. هشام به وی اجازه مراجعت داد. هشام پیوسته برای استقرار حکومت خود در این اندیشه بود که ابوجعفر را از میان بردارد.
گفتار نوابغ جهان درباره عظمت علمی امام صادق (ع)
۱- زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهالسلام: وی میگوید در هر زمانی از ما اهلبیت وجود دارد که خداوند عالم حجت را به وجود او بر مردم تمام کرده است و حجت زمان ما برادر زادهام جعفر بن محمد است که پیروان او گمراه نخواهند شد و مخالفان او روی رستگاری را نخواهند دید.
۲- منصور دوانیقی میگوید: جعفر بن محمد از جمله کسانی است که خدا دربارهی او گفته است (ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفیتاه من عبادتا؛ سپس ما کتاب را به دست کسانی رساندیم که از بندگان برگزیده ما بودند.» و در هر اهلبیتی محدثی وجود دارد و محدث ما جعفر بن محمد است.
۳- مالک بن انس گفته مدتی به نزد جعفر بن محمد رفت و آمد داشتم یا مشغول نماز بود یا روزهدار بود و یا قرآن تلاوت میکرد و از حیث علم و عیادت و ورع، چشم و گوش کسی مانند او را ندیده و نشنیده است و در این عصر هیچکس از جعفر بن محمد شخصیتی برتر را به خاطر ندارد.
۴- عمر بن المقدام میگوید هر زمان به صورت جعفر بن محمد نظرم میافتاد یقین میکردم که وی از نسل پیامبران است.
۵- ابوحنیفه گفته دانشمند تر از جعفر بن محمد کسی را ندیدهام، به دستور منصور عباسی چهل مسئله از مسایل دینی از جعفر بن محمد پرسیدم همه را با اختلاف نظر فرق مسلمین بیان کرد و عالمترین مردم کسی است که به اختلاف نظر فرق مسلمین داناتر باشد.
۶- ابن ابو العوجا اشاره به حضرت جعفر بن محمد میکرد و میگفت این بشر نیست هرگاه در دنیا یکی از روحیات مجسم و دیده میشد همین جعفر بن محمد است.
۷- ابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی میگوید: جعفر بن محمد بن الصادق دارای علم و ادب فراوان است در حکمت و زهد و ورع کامل و از شهوت عاری بود. در مدینه اقامت گزید و شیعیان منتسب به او از وی استقاصه نمودند. دارای علوم سری بود. مدتی که در عراق سکونت کرد به سوی نهر کوچک نمیرفت و شخصی که به آخرین رتبه حقیقت نایل شده از سقوط نمیهراسد.
۸- قرمانی در تاریخ خود گفته است که امام صادق علیهالسلام بین برادران خود جانشین پدرش بود و آن همه علومی که از وی نقل شده از هیچکس نقل نشده است. در علم حدیث شخص اول بوده و یحیی بن سعید و ابنجرع و مالک بن انس و ابنعینیه و ابوابواب سجستانی و دیگران نیز از او حدیث نقل کردهاند.
۹- ابنحیان میگوید جعفر بن محمد از حیث علم فقه افضل از بزرگان اهلبیت بود.
۱۰- حافظ ابونعیم گفته جعفر بن محمد ثقه است و مثل او دربارهاش نباید گفتگو کرد.
۱۱- کمالالدین محمد بن طلحه شافعی میگوید جعفر بن محمد از بزرگان علما اهلبیت است. دارای علوم بیحد و عبادات فراوان و صاحب اوراد و زهد آشکار بوده. بیشتر وقت قرآن میخواند و در معانی آن تتبع میکرد و از دریای معانی قرآن جواهرات زیادی استخراج میکرد و از عجایب قرآن نتیجهگیری مینمود. اوقات خود را طوری تقسیم کرده بود که افکارش و کردارش و طهارت افعال گواهی میداد که او از ذریه پیغمبر و فرزند رسالت است.
۱۲- ابونعیم میگوید: جعفر بن محمد الامام الناطق ذوالرنام السابق ابوعبدالله جعفر بن محمد الصادق که اکثر اوقات وی بر عبادت و خضوع مشغول و عزلت و خشوع را مواظب و از طلب ریاست و اجتماع برکنار بود.
۱۳- عبدالرحمان جوزی میگوید جعفر بن محمد بن علی بن الحسین مشغول عبادت و از حب ریاست کنارهگیری میکرد.
۱۴- الحسن بن الوشا میگوید نهصد محدث استاد در مسجد کوفه دیدم که همگی میگفتند: «حدثنی جعفر بن محمد»
۱۵- ابو المظفر یوسف بن شمسالدین میگوید جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهالسلام کنیه او ابواسماعیل و ملقب به صادق و طاهر و فاضل و مشهورترین القاب وی صادق است.
۱۶- عبدالرحمن بن محمد الحنفی بسطامی میگوید علما و دانشمندانی را دیدم که در خانه جعفر بن محمد حضور داشتند و اصغیا از چراغ نورانی دانش او روشنایی اخذ میکردند و همیشه از حقیقت اسرار و مشکلات علوم جواب میداد در حالی که حضرت هفت ساله بود.
۱۷- جاحظ میگوید جعفر بن محمد کسی است که علم فقه او دنیا را پر کرده است و ابوحنیفه و سفیان ثوری از شاگردان او بوده و همین قدر در مقام کمال وی کافی است.
۱۸- ابنحجر عسقلانی گفته است که جعفر بن محمد بن علی بن ابیطالب فقیه و صدوق است.
۱۹- وزیر ابوالفتح اربلی گفته است که حضرت امام جعفر ابن محمد در مناقب بالاتر و اوصاف او در شرافت کاملتر است و به روش عالی اجداد خود زندگی میکرده است.
شکوفایی مکتب امام جعفر صادق (ع) و آزادی افکار
پرتو حقیقی اسلام و جزئیات احکام ملکوتی و آسمانی حضرت در غنچه نشکفته قرآن از زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم تا عصر حضرت باقر علیهالسلام مستور مانده بود. در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مسلمین فقط یک رشته از احکام کلی را فراگرفته بودند. با پیدایش انقلابات داخلی و خارجی عصر جدید اسلام مجال توسعه و تعلیم همه جانبه احکام بر حضرت غیرممکن بود و بعد از رحلت حضرت جانشین و منتخب خدا یعنی حضرت علی بن ابیطالب علیهالسلام با یک سری تحولات خفقانآور و حقکشیهای صاحبان زر و زور مواجه شد. اقیانوس بیحد و حصر علم قرآن در سینه علی علیهالسلام با جوش و خروش باقی ماند با تاریکی محیط و عدم قابلیت مردم این چشمه خروشان خشکید و این موضوع را به وضوح در خطبههای غرا که از آن روز تا به حال باقی مانده و خواهد ماند، نمایانگر طرز فکر غلط مردم جاهل عرب به گوش جهان امروز رسانیده است.
خزائن و گنجینههای علوم و دانش را علی علیهالسلام در بین خطبهها و کلمات و قضاوتهای خود سینه به سینه به مقام خلافت الهی سپرد. بالاخره علی علیهالسلام در نتیجه نافرمانی مسلمانان سست ایمان و فرومایه آن زمان در محراب عبادت به درجه شهادت فایض شد. بعد از علی بن ابیطالب علیهالسلام حضرت امام حسن علیهالسلام نیز مانند پدر بزرگوارش در تحت فشار و نیرنگهای شیطانی دشمن سرسخت مانند معاویه مسموما از دنیا رحلت کرد و مظلومیت علی و فرزندش حسن را طوفان خونین کربلا شکوفا نمود. در اثر قیام حسین علیهالسلام حقکشیهای زمامداران خودسری که بیجهت خلافت را به زور نیرنگ از دست خلفای راستین ربوده بودند، فاش شد و در نتیجه انقلاب و نهضت دامنهدار کربلا دوره سلطنت شوم چندین سالهی بنیامیه منقرض شد و طوفانیترین دوران تاریخ اسلام با تأسیس دولت بنیعباس شروع شد که در ظلم و کشتار و کوبیدن اسلام راستین از بنیامیه پیشی گرفتند.
در این زمان بود که بزرگواری و مقام شامخ علمی آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم ثابت شد و همین انگیزه سبب شد که فرصتی در زمان حضرت باقر علیهالسلام برای نهضت علمی به وجود بیاید و در عصر حضرت صادق علیهالسلام همین نهضت با گسترش عظیم نمایان گردید و مکتب جعفری دوره کامل خود را برقآسا به جهانیان رسانید آن هم در بحرانی که اغتشاشها و انقلابهای سیاسی و دینی به هم گره خورده و گروههای مختلف با افکار آلوده حقیقت اسلام را در خطر انداخته بودند. زیرا که اسلام با رنگ بنیامیه میخواست به رنگ عباسی درآید. در این وقت امام صادق علیهالسلام با نقشههای ماهرانه افکار مسلمانان هوشیار را با مسیر راستین خود از خطرها رهایی بخشید اگر فکر و عمل و قیام علمی امام صادق علیهالسلام نبود، اسلام راستین دستخوش نیرنگهای خلفای جبار میشد و از اسلام و قرآن اثری باقی نمیماند. نصرانی برخاست و گفت از من داناتری آوردهاید که مرا رسوا کند تا این مرد در شام است دیگر من با شما سخن نخواهم گفت. و در خبر دیگر نقل شده است که آن نصرانی شبانه به نزد حضرت آمد و مسلمان شد.