امام سجاد(ع) در دوره بعد از وقایع فاجعهبار کربلا به امامت رسیدند؛ شرایط خفقان بعد از این ماجرا گرچه دوران دشواری را برای انجام رسالت حضرت زینالعابدین(ع) ایجاد کرد ولی ایشان با استفاده از فرصتها دست به اقدامات فرهنگی، تربیت کادر، نوشتن دعا و برخورد با جریانهای انحرافی زدند که تاثیر ماندگار آن فراموشناشدنی است.
خبرنگار ایکنا همزمان با چهارم شعبان المعظم و ایام ولادت آن حضرت، با حجتالاسلام والمسلمین محمدمهدی فقیه بحرالعلوم؛ مدیر موسسه دانشنامه بقاع و اماکن متبرکه گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانیم؛
ایکنا ـ امام سجاد(ع) در شرایط سختی پس از واقعه عاشورا به امامت رسیدند؛ مهمترین اقدامات ایشان برای حفظ شجره امامت چه بود؟
در عصر امامت امام زینالعابدین(ع) جامعه اسلامی در یک بحران فکری و عقیدتی وحشتزا فرو رفته بود و عوامل مختلفی در این بحران نقش داشتند که در این میان چند عامل از همه مهمتر به نظر میرسد؛ اول؛ فاصله گرفتن جامعه از مکتب اهل بیت(ع) و محدودیتهای سیاسی برای امامان(ع) از طریق منع نقل و نوشتن حدیث، مگر احادیث خاصی که خلفای قبل اجازه داده بودند. دوم؛ توطئه دستگاه جبار اموی در جهت دامنزدن به اختلافات فکری و مشغول کردن مردم به مسائل غیر مهم و بهرهبرداری سیاسی از آن، که در نتیجه فرصت تبیین و تحقیق در این مسائل از دست میرفت. سوم؛ گسترش دامنه فتوحات و مسلمانشدن سریع و بدون برنامه اقوام و ملل گوناگون با فرهنگهای متفاوت.
اما مهمترین فعالیتهای امام(ع) در این شراط هم در چند مورد قابل بازگوست، نخست هشدار نسبت به عقاید غالیان بود؛ امام سجاد(ع) هم بر جریانهای فکری انحرافی درون جامعه شیعه نظارت داشت و هم بر جریانهای انحرافی دیگران، ایشان وقتی دیدند که بعضی از شیعیان گرفتار «عقیده غلو» شدهاند و ممکن است امامان(ع) را از شان بندگی بالا برده و به الوهیت آنها معتقد شوند، هشدار دادند که جمعی از شیعیان ما، در حدی ما را دوست خواهند داشت که درباره ما چیزی که عزیر و نصاری نسبت به عیسی بن مریم(ع) گفتند، خواهند گفت (و ما را فرزند خدا و شریک در الوهیت میشمارند) نه آنان از ما هستند و نه ما از آنانیم.
اقدام دوم مبارزه با جبرگرایی بود؛ از جریانهای خطرناک در زمان امام سجاد(ع)، رواج اعتقاد به «جبر» از طرف دستگاه حاکم بود. بنا بر نقل مورخان، معاویه طلایهدار ترویج اعتقاد به جبر بود، از اینرو وقتی عایشه از او پرسید: چرا یزید را به جانشینی خویش برگزیدی؟ گفت: «ان امر یزید قد کان قضاء من القضاء و لیس للعباد من الخیرة من امرهم؛ خلافت یزید قضا و حکم الهی است و بندگان خدا حق دخالت در آن را ندارند.» امام سجاد(ع) با صراحت و قاطعیت این عقیده را رد کرد. چنان که در مجلس ابن زیاد در کوفه، وقتی عبیدالله خطاب به امام(ع) گفت: مگر خدا علی بن الحسین را نکشت؟ حضرت در جواب او فرمود: «برادری داشتم به نام «علی» که مردم او را کشتند.»
اقدام سوم امام سجاد(ع) مبارزه با مشبهه بود؛ در عصر امامت امام(ع)، توحید خالص، یعنی منزه دانستن خداوند از تشبیه به مخلوقات، به دست فراموشی سپرده شد و با بهرهگیری از عالمان دینفروش و دنیاطلب، عقیده به تجسیم و تشبیه رواج یافت.
امام سجاد(ع) در مقابل این اعتقاد انحرافی نیز قاطعانه به مقابله پرداخت. چنانکه وقتی شنید گروهی ذات مقدس حق تعالی را به مخلوقات تشبیه کرده و قائل به جسمیت خدا شدهاند، ناراحت شده و نزد قبر رسول خدا(ص) رفت و دست به دعا برداشت و در آن، بطلان این عقیده را نیز اعلام فرمود: «خدایا! قدرت تو آشکار شده ولی سیمایت آشکار نشده و تو را نشناختند و تشبیه کنندگان تو را به غیر آنچه سزاواری، ارزیابی کردند. ای خدای من از کسانی که با تشبیه در پی جستن تو بر آمدند، بیزارم. خدایا هیچ چیز مثل تو نیست و آنان (عظمت) تو را درک نکرده اند… ای خدا! تو از آنچه که تشبیه کنندگان به وسیله آن، تو را وصف میکنند برتر هستی.»
چهارمین اقدام احتجاج با متصوفه و زاهدنمایان بود؛ یکی از حکمتهای سیره امام(ع)، خط بطلان کشیدن بر روش زاهدنمایانی بود که از دنیا بریده بودند و در برابر مردم عصر خویش، هیچگونه مسئولیتی احساس نمیکردند و فقط به عبادت و ریاضت میپرداختند، در حالی که در آن جامعه انواع بدعتها و ظلمها رواج داشت و بر آنان لازم بود نسبت به آن عکسالعمل نشان دهند. حضرت علاوه بر اینکه با روش عملی خود، سیره و روش آنان را باطل اعلام کرد، به طور صریح نیز در مقابل آنان ایستاد و در کلامی فرمود: «گروهی از این امت بعد از اینکه از امامان دین و شجره نبوت، جدا شدند، نحلهها و فرقههایی شدند، گروهی در اوهام رهبانیت خود را گرفتار کردند و…»
در اینجا به این نمونه تاریخی اشاره کنم و آن اینکه مردم مکه و حاجیان در سالی به گروهی از همین عابدان زاهدنما برای طلب باران متوسل شدند و آنان دعا کردند و اجابت نشد، امام سجاد(ع) بر آنان وارد شده و بعد از آنکه تکتک آنان را مخاطب قرار داد، فرمود: «آیا در بین شما کسی نیست که خداوند رحمان او را دوست داشته باشد؟» گفتند: «ای جوان، ما فقط وظیفه دعا داریم و اجابت از آن اوست.» امام(ع) فرمود: «از کعبه دور شوید چه اینکه اگر یکی از شما محبوب خداوند رحمان بود، دعایش اجابت میشد.» بعد حضرت نزدیک کعبه رفت و به سجده افتاد و دعا کرد و هنوز دعایش تمام نشده بود که باران باریدن گرفت.
اقدام پنجم امام سجاد(ع) مبارزه با عالمان درباری بود؛ حاکمان ستمگر اموی برای آن که بتوانند بر مسلمانان حکومت کنند، چارهای جز جلب اعتقاد قلبی نسبت به مشروعیت آنچه که انجام میدادند، نداشتند، لذا یکی از این اقدامات، جذب محدثان و علمای دین به دربار حکومت بود تا احادیثی را از پیامبر(ص) یا صحابه بزرگ آن حضرت به نفع آنان جعل کنند تا بدین وسیله زمینه فکری پذیرش حکومت آنان را در جامعه آماده سازند.
محمد بن مسلم زهری یکی از عالمان درباری بود که حاکمان جبار بنی امیه از وجود و موقعیت دینی او به سود خود بهره بردند و او خود را کاملا در اختیار آنان قرار داد و به نفع آنان کتاب نوشت و حدیث جعل کرد. و از این طریق به اهداف شوم آنان کمک کرد ولی حضرت به شدت با زهری برخورد کرد.
ایکنا ـ برخورد حضرت با عالمان درباری چگونه بود؟
حضرت ابتدا با برخوردهای نصیحتگرانه بنا داشت زهری را از این کار ناشایست باز دارد، لذا به طور غیر مستقیم به او فهماند که دنیاطلبی ریشه همه گناهان و ستمها است همچنین زمانی که زهری همراه امام(ع) بود، حضرت دست به دعا و مناجات برداشت و فرمود «ای نفس، تا کی به دنیا دل میبندی و تکیهات را آبادانی آن قرار میدهی؟ آیا از نیاکانت عبرت نمیگیری؟» و ضمن آن به زهری فهماند که کارش اشتباه است.
سرانجام وقتی نصیحت ثمری نداشت حضرت با نوشتن نامهای تند او را به شدت توبیخ کرد و راه و روشش را نکوهش نمود. به فرازهایی از این نامه توجه فرمایید: «خدا ما و تو را از فتنهها نگه دارد و بر تو نسبت به آتش جهنم ترحم کند، چه اینکه در حالتی به سر میبری که بر هر کس که این حالت تو را بداند، شایسته است بر تو رحم آورد….»
ببین که فردا در پیش خدا چه وضعی خواهی داشت، وقتی از تو در مورد نعمتهایش بپرسد که چگونه آنها را رعایت کردی و حجتهایش که چگونه آنها را ادا نمودی، مپندار که خدا عذرهای تو را میپذیرد و بر تقصیر و کوتاهی تو راضی است، دور است، این چنین نیست. خداوند در کتابش از علما عهد گرفته که حجتها را برای مردم آشکارا بیان کنند و آنها را کتمان نکنند.
احتجاج حضرت با عباد بصری و حسن بصری هم از این دست بوده است؛ امام صادق(ع) میفرماید: عباد بصری در راه مکه، خدمت علی بن الحسین(ع) رسید و به او گفت: علی! جهاد در راه خدا و دشواریهای آن را کنار نهادهای و به سوی حج و خوشیهای آن روی آوردهای؟ در حالی که خدا فرموده است: «خداوند، جان و مال مؤمنان را از ایشان خرید تا برایشان بهشت باشد. آنان در راه خدا میجنگند، میکشند و کشته میشوند. و عدهای است که حقیقتا در تورات و انجیل و قرآن به آن داده شده است. و چه کسی از خدا به عهد خود وفادارتر است؟ مژده باد شما را به این معامله که انجام دادید، که آن رستگاری بزرگی است.» تو آن جهاد و آن وعده خدا را ترک کرده و به حج آمدهای؟
امام سجاد(ع) در جواب او فرمودند: دنباله آیه را نیز بخوان. عباد بقیه آیه را خواند: «توبهکنندگان، پرستندگان، ستایشگران، روزهداران، رکوعکنندگان، سجدهکنندگان، امر کنندگان به معروف و بازدارندگان از منکر و حافظان حدود الهی و مژده بده به مؤمنان.» چون عباد دنباله آیه را تمام کرد، امام(ع) در جوابش فرمود: «هرگاه این گونه افرادی را که خداوند توصیف کرده است یافتی، در آن صورت جهاد به همراه آنان برتر از حج خواهد بود.»
ایکنا ـ این سوال مطرح است که چرا امام سجاد(ع) با ایمان و توکل به خدا در مقابل قاتلین پدرشان شمشیر نکشیدند و با آنها به مقابله برنخواستند؟
با رعب و اختناق شديدى كه در جامعه حكمفرما شده بود و با كنترل و تسلط شديدى كه حكومت جبار اموى بر قرار ساخته بود، هرگونه جنبش و حركت مسلحانه پيشاپيش محكوم به شكست بود و كوچكترين حركت از ديد جاسوسان حكومت اموى پنهان نمىماند؛ چنان كه روزى جاسوس عبدالملك در مدينه، به وى گزارش داد: على بن الحسين كنيزى داشته، او را آزاد كرده و سپس وى را تزويج نموده است. عبدالملك طى نامهاى كه به امام نوشت، اين كار را براى آن حضرت نقص شمرد و اعتراض كرد كه چرا حضرت با يكى از افراد همشأن خود از قريش وصلت نكرده است؟ امام در پاسخ وى نوشت: بزرگتر و بالاتر از پيامبر كسى نبود، او كنيز و زن (مطلقه) برده خود را به همسرى گرفت. خداوند هر پستىاى را با اسلام بالا برد، هر نقصى را با آن كامل ساخت و هر لئيمى را در پرتو آن كريم ساخت، پس هيچ فرد مسلمانى پست نيست و پستىاى جز پستى جاهليت نیست. عبدالملك با اين كار مىخواست به امام هشدار بدهد كه همه كارهاى او حتى امور داخلى و شخصى او را زير نظر دارد! در چنين شرائطى حركت انقلابى چگونه امكان داشت؟
امام چهارم پس از حادثه عاشورا بر سر يك دو راهى دشوار قرار گرفته بود: يا مىبايست با ايجاد هيجان و احساسات كه كسى چون او به سهولت قادر بود در ميان جمع معتقدان و علاقهمندان خود به وجود آورد، به يك حركت تند و عمل متهوارنه دست بزند، پرچم مخالفتى برافرازد، و حادثهاى شورانگيز بيافريند، ولى بر اثر آماده نبودن شرایط لازم براى پايدارى و اقدام عميق، این راه درستی نبود و يا مىبايست احساسات سطحى را به وسيله تدبيرى پخته و سنجيده مهار كند.
ایکنا ـ تصور مردم از امام سجاد(ع) فردی زاهد و عابد است که شبانه روز در حال دعا و استغاثه نزد پروردگار است. آیا این تصور درست است و اگر خیر تصور درست درباره امام سجاد(ع) چگونه باید باشد؟
متاسفانه این تصور درباره ایشان بین آحاد جامعه شیعه وجود دارد و کمتر آن حضرت را به جهاد در مقابل تحریفات و غالیان و فتنهگران میشناسند. زندگی امام سجاد(ع) سراسر حماسه و تعلیم و تربیت و مبارزه با دستگاه حاکم و خلفای عصر خویش بود. کم نیستند افرادی که در مسیر زهد و ارتباط با خدا سیر میکنند، ولی مسیر زندگیشان رویکردی تک بعدی به خود گرفته و از سایر ابعاد و مسئولیتهای اجتماعی و فرهنگی فاصله گرفتهاند. گاهی این چنین تلقی میشود که زاهد و عابد واقعی باید از جامعه کنارهگیری کرده و در خلوت مشغول ارتباط و مناجات با خدا باشد، این در حالی است که در سیره و منش حضرات معصومین(ع) این چنین شیوه تک بعدی مشاهده نمیشود.
اگر در ماهیت و محتوای ادعیه و مناجاتهای امام سجاد(ع) دقت و تأمل کرده باشیم، نیایشهای صحیفه سجادیه تنها به موضوع ارتباط و صحبت با خدای متعال اختصاص ندارد چرا که این مناجاتها در قالبهای حیرتآور الگوی نوینی از سبک زندگی اسلامی را در حوزههای مختلف اجتماعی در پیش روی افراد قرار داده است. جو خفقان عصر اموی باعث شد امام(ع) جهاد خود را در لفافه کلمات و به شکل دعا و توصیه و نیایش انجام دهد.
ایکنا ـ محور اصلی رساله حقوق امام سجاد(ع) چه مواردی است و اکنون چقدر به این موارد از جمله کرامت انسانی و حقوق دیگران پایبند هستیم؟
صحیفه سجادیه مبارزه سیاسی آرام است، زیرا شرایط سیاسی آن دوران، خاص و حساس بود و دشمنی با اهل بیت(ع) بویژه امیرمؤمنان(ع) رواج داشت. وقتی مجموعه صحیفه سجادیه را مینگریم در مییابیم حضرت(ع) با آنچه جامعه را تضعیف کرده و به قهقرا میبرد به مبارزه برخاستند؛ همچون دنیاطلبی و فساد. ایشان برای آنکه خط اصیل و نسل امامت را حفظ کنند و به عنوان امام برحق باقی بمانند، مبارزه آرام اما اثرگذار را در پیش گرفتند.
رساله حقوق حدیثی از امام سجاد(ع) درباره پنجاه حق بر عهده انسان است؛ همچون حق خدا، پیشوایان، اعضای بدن، خویشاوندان و اعمالی مانند نماز، روزه، حج، قربانی و صدقه. این حدیث از ابوحمزه ثمالی نقل شده و قدیمیترین منابع آن تُحَفُ العقول، تألیف ابنشُعبه حَرّانی و سه کتاب شیخ صدوق، مَن لایَحضُرُهُ الفَقیه (از کتب اربعه امامیه) الخصال و اَلاَمالی است.
حدیثپژوهان این حدیث را بهجهت اعتبار راویان و منابع حدیثیاش معتبر میدانند. این رساله به زبانهای متعددی همچون فارسی، انگلیسی، فرانسوی، اردو و هندی ترجمه شده و شرحهای بسیاری نیز به زبان فارسی و عربی بر آن نوشته شده است.
ایکنا ـ دعا در سلوک عرفانی چقدر موثر است و چه نسبتی با عمل دارد؟
سلوک عرفانی با ذکر و دعا هموار میشود و حقیقت دعا، بندگی خالصانه خداوند است. خداوند متعال در سوره ذاریات، هدف خلقت را نیز بندگی دانسته است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ» (الذاریات، ۵۶) بندگی خدا یعنی ابراز فروتنی، و نهایت فروتنی با عبادت تحقق مییابد.
از نگاه اسلام دعا بر جهان مادی نیز تأثیر دارد، نیایش انسان در جهان اثر گذار است، با اینکه خداوند خود فرموده: از فضل من استمداد بخواهید «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» (نساء، ٣٢) اما این بدان معنا نیست که انسان در گرایشِ حبّ و بغض خود، اثر استمداد را بیابد بلکه خداوند با اراده خود، تحقّق دعا را در امر خیر و با مصلحت لازم در هستی جاری خواهد ساخت.
ایکنا ـ قیامهایی در دوره امام چهارم اتفاق افتاد. موضع امام سجاد(ع) در برابر قیام های توابین و حره و مختار چه بود؟
امام سجاد(ع) در واقعه حره با مردم مدینه همراه نشد. برای بیطرفی امام(ع) در این واقعه دلایلی مطرح شده است، مانند اینکه این قیام با اذن و حمایت عبدالله بن زبیر صورت گرفت؛ آگاهی امام(ع) به ضعف و عده کم اهالی مدینه در مقابله با سپاهیان شام که از خشونت و قساوت دریغ نداشتند؛ موجب تصمیم آن حضرت به دور ماندن از اتهامات دولت اموی و حفظ عده اندک از پیروان خویش و حفظ کرامت حرم پیامبر(ص) بود.
به جهت عدم همراهی امام سجاد(ع) با شورشیان، خاندانش از این جنایت آسیبی ندیدند و خانهاش نیز پناهگاه امنی برای بسیاری از زنان و کودکان، حتی خانواده مروان بن حکم، شد و آن حضرت وابستگان به مروان را با زن و فرزند خود به ینْبُع فرستاد.
قیام توّابین دیگر حرکت مسلحانه و نظامی علیه دستگاه خلافت با رویکرد شیعی است که پس از واقعه کربلا و همزمان با زندگانی امام زینالعابدین(ع) رخ داد و ایشان میدانستند همراهی آنها ثمرهای نخواهد داشت. به نظر میرسد پس از واقعه کربلا، ائمه(ع) قیامهای نظامی را بر نمیتافتند، گرچه برخی قیامها مانند قیام زید را تجلیل کردند، اما خود شرکت نداشته و تایید نمیکردند.
برخی از این قیامها اصلا رویکرد شیعی و اهل بیتی نداشت همچون واقعه حرّه؛ گرچه حرّه در مقابله با یزید و پس از کربلا با رویکرد خونخواهی از فرزند پیامبر(ص) رخ داد، اما تنها کسی که از آن بهره برد ابن زبیر بود از این رو حتی حضرت سجاد(ع) ظاهرا از مدینه بیرون میروند.
ایکنا ـ در مورد مختار چه موضعی داشتند؟
در مورد مختار هم ذکر این نکته لازم است که او شخصیت بزرگی است و توانست انتقام واقعه کربلا را بگیرد و اهل بیت(ع) هم اجمالا از او تجلیل کردهاند. بنابراین درباره قیام مختار با همه خوبیها و کشته شدن در راه خدا، انتقام از قاتلان شهدای کربلا و شاد کردن اهل بیت(ع) و تشکیل حکومت شیعی البته در معنای عام آن، اما اهداف عالیهای که امامت و حضرت سجاد(ع) داشتند را دنبال نکرده است. در عین حال اهل بیت(ع) از او به دلیل برخی اقداماتش تجلیل کردهاند.