مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.
سخن تاریخ و در ۱۳ آبان شبکه اطلاعاتی غرب در ایران متلاشی شد

 

به گزارش جهان نیوز، دکتر عباس سلیمی‌نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران است که تلاش کردیم طی گفتگو با او ابعاد ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در سال 58 را بررسی کنیم.

 

چرا تسخیر سفارت آمریکا به عنوان انقلابی مهم‌تر از انقلاب اول نام‌گذاری شده است؟

در پاسخ به این پرسش، باید به این نکته اشاره کنم که حرکت مردمی و دانشجویی تسخیر سفارت آمریکا، به دلیل ویژگی‌ها و پیامدهایش، بالاتر از انقلاب اول ملت ایران ارزیابی می‌شود. در انقلاب اول، به تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، ابزارهای آشکار استبداد و سلطه بیگانه، نظیر ساواک، به تدریج از کار افتادند.

ساواک، که نقش اصلی را در سرکوب ملت و جلوگیری از قیام سراسری ایفا می‌کرد، در نهایت نتوانست جلوی عمومی شدن انقلاب را بگیرد.پس از آن، ارتش به عنوان آخرین ابزار آشکار سلطه به میدان آمد. با تدابیر امام خمینی، ارتش از درون متلاشی شد. در حالی که سران ارتش وابسته به بیگانگان بودند، بدنه ارتش که به ملت تعلق داشت، به تدریج به صفوف مردم پیوست. این پیوستگی، به‌ویژه با هدایت‌های امام خمینی، به تجزیه ارتش و تبدیل آن به نیرویی مردمی انجامید.

اما سلطه و استبداد علاوه بر ابزارهای آشکار، دارای شبکه‌های پنهانی نیز بودند. تلقی ملت ایران این بود که این شبکه‌ها پس از پیروزی انقلاب به تدریج مضمحل خواهند شد و قدرت‌های سلطه‌گر شرمنده خواهند شد. ملت ایران با رویکردی بزرگوارانه به این موضوع نگاه می‌کردند و انتظار داشتند که کشورهای سلطه‌گر دست از اقدامات ضد ملی بردارند و به زندگی مستقل ملت ایران احترام بگذارند.

اما بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا و انگلیس و صهیونیست‌ها شبکه‌های پنهانی خود را در ایران فعال کردند. این شبکه‌ها که سال‌ها در مقام سلطه وجود داشتند، به شکل پنهانی منافع خود را دنبال کردند و ملت ایران از وجود آن‌ها آگاهی نداشت. در واقع، افرادی که در شبکه‌های فراماسونری و روتاری بودند، به‌طور مستقیم به منافع آمریکا خدمت می‌کردند.در نتیجه، تسخیر سفارت آمریکا، به عنوان یک اقدام مهم، نشان‌دهنده مبارزه با این شبکه‌های پنهانی و اعتراض به سلطه خارجی تلقی می‌شود.

بسیاری از وزرا و اعضای مجلس در آن زمان به عضویت فراماسونری یا روتاری درآمده بودند، در حالی که هیچ‌کس از وابستگی آنها به سازمان‌های مرتبط با بیگانه و منویات پنهانی‌شان اطلاعی نداشت. در واقع، این افراد به طور مخفیانه منافع بیگانگان را دنبال می‌کردند.در دعوای بین انگلیس و آمریکا در دهه ۴۰، این مسئله به‌وضوح نمایان می‌شود. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، که آمریکایی‌ها به‌طور فعال در کودتا نقش داشتند، آنها انتظار داشتند که انگلیسی‌ها رهبری آنها را در ایران بپذیرند.

اما انگلیسی‌ها به‌دلیل قدرت شبکه پنهان خود در ایران، که از دوران رضاخان ایجاد شده بود، حاضر به پذیرش سروری آمریکا نبودند. آمریکایی‌ها که به‌عنوان نیروی تازه نفس وارد میدان شده بودند، فاقد شبکه پنهان مؤثر بودند و تلاش داشتند تا سلطه خود را به‌سرعت در ایران مستقر کنند.

ملت ایران با بزرگواری تعرضی به نظامیان خارجی نکردند
پس از کودتا، رقابتی جدی بین آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها آغاز شد و هر یک عوامل یکدیگر را افشا کردند. به عنوان مثال، کتاب «فراموشخانه» توسط اسماعیلی منتشر شد که در آن به ارتباطات پنهانی افراد با انگلیسی‌ها اشاره شده بود. انگلیسی‌ها به‌دلیل تسلط بر نفت ایران، برخی از افراد را به‌طور پنهانی خریداری کرده و به عوامل خود تبدیل کرده بودند.در نتیجه، آمریکایی‌ها کتاب «فراموشخانه» را منتشر کردند و به‌دنبال هجمه به نفوذ انگلیسی‌ها در ایران بودند.

انگلیسی‌ها نیز به نوبه خود به افشای عوامل آمریکایی در ایران پرداختند و کتاب «میراث خواران استعمار» را منتشر کردند. این جدال بیش از یک دهه ادامه داشت تا اینکه نهایتاً انگلیسی‌ها پذیرفتند که سروری آمریکایی‌ها را بپذیرند.بنابراین، این شبکه‌های پنهان به‌هیچ‌وجه نادیده‌گرفته نمی‌شد و سلطه آنها تنها به ابزارهای آشکار محدود نمی‌شد.

به عنوان مثال، ساواک نقش کلیدی در سرکوب اعتراضات داشت و تلاش می‌کرد تا هر گونه صدای مخالفی را در نطفه خفه کند. با این حال، نیروهای مبارز با ایثار و فداکاری، شکنجه‌ها را تحمل کرده و به آگاهی‌بخشی ادامه دادند. این تلاش‌ها به‌گونه‌ای بود که در نهایت شبکه ساواک نتوانست در برابر مبارزات عمومی و میلیونی ملت ایران ایستادگی کند و زمین گیر شد.

ملت ایران با بزرگواری خود، حتی در پیروزی انقلاب و محاصره مشاوران نظامی آمریکا، اجازه دادند که آنها بدون هیچ‌گونه تعرضی از کشور خارج شوند. این نوع بزرگواری‌ها و رویکردهای بزرگوارانه از سوی ملت ایران در تاریخ ثبت شده است.کارتر در خاطراتش ذکر می‌شود که آیت‌الله خمینی مواضع بسیار تندی علیه آمریکا داشت، اما طرفداران او حتی یک آمریکایی را نیز مورد تعرض قرار ندادند.

ملت ایران با یک رویکرد بزرگوارانه به کسانی که حاکمیت ملی را نقض کرده بودند، مواجه شدند.

این رویکرد در سیاست خارجی نیز وجود داشت؟

مانند افرادی که در کودتا و سرکوب مردم نقش داشتند و ایران میخواست فصل نوینی را در روابط خود با کشورها ‌آغاز کند. این برخورد نشان‌دهنده این بود که ملت ایران خواستار برقراری ارتباطات سالم با دیگر کشورها بودند، به جز رژیم‌های غیر قانونی مانند آفریقای جنوبی و رژیم صهیونیستی با این حال، به تدریج نشانه‌هایی به مردم ایران ارائه شد که نشان می‌داد نه تنها بیگانگان شرمنده نشدند، بلکه شبکه‌های پنهانی را که فعال کرده بودند، در کردستان و سایر نقاط کشور به کار گرفتند. این شبکه‌ها اقداماتی را علیه نظام آغاز کردند. در واقع، بعد از انقلاب، برخی از اعضای ساواک که به مناطق مرزی فرار کرده بودند، تحت هدایت شبکه‌های پنهان غرب فعالیت می‌کردند و اقدام به ایجاد تنش و تجزیه‌طلبی در نقاط مختلف کشور می‌کردند.

نقش دانشجویان در این پازل چه بود؟
دانشجویان به‌خوبی متوجه تحرکات پنهانی غرب و آمریکا شدند. مثلاً وقتی ۲۰۰۰ نیروی نظامی در مرز ایران و ترکیه مستقر شدند، بلافاصله می‌دانستند که این اقدام توسط شبکه‌های پنهان غربی هدایت می‌شود. به‌خصوص که ترکیه، به عنوان همسایه ایران، هیچ منافع مستقیمی در این تحرکات نداشت و تمایل داشت روابط خوبی با ایران پس از انقلاب برقرار کند.دانشجویان متوجه شدند که این گروه‌ها، که به بهانه کمک به روستائیان و کاهش فقر در ایران فعالیت می‌کردند، در واقع در تلاش بودند تا جوانان ایرانی را به شهادت برسانند. آنها متوجه بودند که این تحرکات به نوعی تکرار سرکوب‌هایی است که در تاریخ ایران، به‌خصوص در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، رخ داده بود.سابقه این نوع تحرکات، احتمال وقوع دوباره آنها را افزایش می‌داد. دانشجویان با آگاهی از این مسائل، بر این باور بودند که شبکه پنهانی در حال شکل‌گیری است و قصد دارد کودتایی مشابه را سازماندهی کند. این شبکه پنهان، تحت هدایت سفارت آمریکا در تهران، نقش مهمی در ایجاد تنش‌ها و تحریکات مختلف داشت.

 

سفارت آمریکا چگونه این نقش را ایفا می کرد؟

سفارت آمریکا به‌عنوان کانون این جریانات، نه تنها در قم بلکه در سایر نقاط ایران، از جمله شمال، فعالیت می‌کرد و با ایجاد گروه‌های چپ‌نما، تلاش می‌کرد تا به شکل‌گیری فتنه‌های جدید دامن بزند. در این میان، دولت موقت به‌نظر نمی‌رسید که نسبت به این تحرکات حساس باشد و هیچ تلاشی برای آگاهی‌بخشی به ملت در این زمینه انجام نمی‌داد؛ دولت موقت به نوعی غفلت می‌کرد.

 

به نظرتان دولت موقت از ماجرا بی‌اطلاع بود یا واقعا از روی عدم اطلاع با مسئله مواجه نمی‌شد؟

این به این معنا نبود که از تحرکات آمریکایی‌ها بی‌خبر بودند. اسنادی وجود داشت که نشان می‌داد آنها کاملاً از فعالیت‌های شبکه پنهان انگلیس، آمریکا و صهیونیست‌ها در ایران آگاه بودند، اما به‌دلیل همدل بودن با غرب، این اطلاعات را به جامعه منتقل نمی‌کردند و موضعی در این زمینه نمی‌گرفتند. این وضعیت موجب ناامیدی دانشجویان شد و آنها احساس کردند که دولت موقت اقدامی برای حفظ منافع ملت انجام نمی‌دهد، بنابراین تصمیم گرفتند خود وارد عمل شوند و کانون این شبکه پنهان را از کار بیندازند.پس از آنکه دانشجویان اسنادی را کشف کردند که نشان‌دهنده تحرکات شبکه پنهان آمریکایی‌ها بود، آنها مصمم شدند که یک حرکت اعتراضی را که قرار بود در سه روز انجام شود، ادامه دهند تا اسناد را با حضور افسران سیاه‌پوش آمریکایی در ایران تطبیق دهند. این اسناد به دلیل رمزگذاری، نیاز به بررسی و روشن‌سازی داشت.

تلاش دانشجویان برای انهدام شبکه پنهان، به‌مراتب دشوارتر از مقابله با شبکه‌های آشکار مانند نیروهای نظامی و ساواک بود. در واقع، دانشجویان متوجه شده بودند که این کانون شبکه پنهان باید هدف قرار گیرد تا بتوانند نقشه‌های آنها را خنثی کنند.

 

پس از انقلاب با تسخیر سفارت آمریکا آیا ایران به دنبال قطع ارتباط با آمریکا رفت؟

ما هرگز بعد از انقلاب چنین چیزی اعلام نکردیم البته این به معنای فراموشی جنایات آمریکا یا انگلیس نبود. ملت ایران به‌خوبی درک کرده بودند که بعد از پیروزی انقلاب، باید فصلی نوین در روابط خود با دیگر کشورها آغاز کنند، اما هرگز اعلام نکردند که نمی‌خواهند با آمریکا رابطه داشته باشند.به‌عنوان نمونه، رئیس شعبه منطقه‌ای موساد در تهران پس از پیروزی انقلاب، تماس گرفت و اعلام کرد که می‌خواهند در ایران بمانند. این نشان می‌دهد که مردم ایران برخوردی رئوفانه و بزرگوارانه داشتند. با این حال، نخست‌وزیر وقت به آنها گفت که نمی‌توانند در ایران بمانند و انقلاب آنها را نخواهد پذیرفت.در شرایطی که ملت ایران حق داشتند تا با کسانی که جنایات زیادی علیه آنها مرتکب شده بودند، برخورد کنند، بزرگواری به خرج دادند و اجازه دادند که این افراد بدون تعرض از کشور خارج شوند. حتی شهید بهشتی نیز به‌دنبال کنترل خشم مردم بود و توصیه کرد که کسی به این افراد تعرض نکند.

ملت ایران خواهان ارتباط منطقی و سازنده‌ بود
بزرگواری ملت ایران در این شرایط مثال‌زدنی است، زیرا آنها حق داشتند که جنایتکاران را محاکمه کنند، اما با فرهنگی و با احترام به تاریخ، تصمیم به برخورد بزرگوارانه گرفتند. ملت ایران خواهان ارتباط منطقی و سازنده‌ای بودند که منافع همه را تأمین کند و استقلال آنها را حفظ نماید.

درباره تسخیر سفارت آمریکا نکته ای مطرح می شود و آن نحوه هماهنگی با امام خمینی(ره) بود. آیا این رخداد با امام(ره) هماهنگ شده بود و اساسا رویکرد افراد مختلف در نسبت با این مسئله چگونه بود؟سلیمی نمین: این موضوع از مسائل مهمی است که نیاز به بررسی دقیق دارد.

برخی افراد که مرزبندی واضحی نسبت به آمریکا و غرب ندارند، به این موضوع اشاره می‌کنند. به‌عنوان مثال، آقای احمدی‌نژاد قبل و بعد از ریاست‌جمهوری خود، به جای تسخیر سفارت آمریکا، معتقد بود که سفارت اتحاد جماهیر شوروی باید هدف قرار گیرد، چرا که آنها را دشمن اصلی ملت‌های مسلمان می‌دانست.برخی افراد معتقدند که سفارت آمریکا به عنوان کانون تنش‌ها نباید مورد تعرض قرار می‌گرفت.

در دوران دانشجویی آقای احمدی‌نژاد، او به شدت مخالف این اقدام بود و همچنین گروه‌هایی مانند نهضت آزادی نیز گرایش‌های متفاوتی داشتند. اما وقتی نهضت آزادی با حمایت گسترده و بی‌نظیر مردم از دانشجویان تسخیرکننده سفارت مواجه شد، آنها نیز سعی کردند خود را با این جنبش همراه کنند تا جایگاه مردمی خود را از دست ندهند.

حرکت دانشجویان کاملاً مردمی بود
این نکته بسیار مهم است که حرکت دانشجویان کاملاً مردمی و به دور از هر گونه تحمیل بود. تلاش برای دریافت نظر امام خمینی(ره) قبل از اقدام، باعث می‌شد این حرکت از حالت مردمی خارج شود. امام(ره) در راس نظام قرار داشت و دانشجویان به طور طبیعی اقداماتی را انجام دادند که به تسخیر سفارت آمریکا منجر شد.

در بسیاری از کشورها، اعتراضات دانشجویی علیه سیاست‌های نادرست کاملاً پذیرفته شده است و می‌تواند در شرایطی که اکثریت دانشجویان رأی می‌دهند، صورت گیرد.بنی‌صدر نیز در مکاتباتش با دبیرکل سازمان ملل تأکید کرد که این نوع اعتراض در سراسر جهان رایج است.

بنابراین، استدلال دانشجویان مبنی بر عمل بر اساس تشخیص خودشان منطقی بود. اگر امام مخالف بود، دانشجویان می‌توانستند از اقدام خود خارج شوند.فارس: نسبت دیدگاه های امام خمینی(ره) پیش از تسخیر و پس از آن با خود این رویداد چگونه است؟

علی‌رغم برخی نظریه‌ها مبنی بر اینکه امام در برابر عمل انجام‌شده قرار گرفت، واقعیت این است که امام پیش از این اقدام به وضوح به دخالت‌های آمریکا و نقض حاکمیت ملی توسط آن کشور اشاره کرده بود. او به مردم توصیه می‌کرد که نسبت به تحرکات آمریکا هوشیار باشند و فریاد اعتراض خود را بلند کنند.حرکت دانشجویان و تسخیر سفارت، در واقع واکنشی به این دخالت‌ها بود و نه تنها این اقدام، بلکه موضع روشن ملت ایران در برابر آمریکا را نیز نشان می‌داد.

استدلال دانشجویان درباره نظر امام(ره) درست بود
استدلال‌هایی که برخی قبل از اقدام دانشجویان مطرح کردند، مبنی بر اینکه باید ابتدا نظر امام را جویا شویم، نادرست بود. این استدلال می‌توانست جنبه دولتی به حرکت دانشجویی بدهد، در حالی که طبیعت این اقدام به‌طور خاص مردمی و غیررسمی بود.برخی از نیروهای غرب‌گرا تلاش می‌کنند که این حرکت را زیر سؤال ببرند، اما این موضوع نمی‌تواند واقعیت‌ها را تغییر دهد.

امام و دیگر شخصیت‌های انقلاب، به خوبی از وضعیت آگاه بودند و به همین دلیل به این تحرکات اعتراض می‌کردند.بنابر این این استدلال نادرست است که بگوییم امام در برابر عمل انجام‌شده قرار گرفت. او بارها نسبت به نقض حاکمیت ملی توسط آمریکایی‌ها هشدار داده بود و به مردم آگاهی می‌داد. سخنرانی‌های امام قبل از تسخیر سفارت نشان‌دهنده‌ این است که او به شدت نسبت به تحرکات آمریکا موضع‌گیری کرده بود.

برخی افراد بر این باورند که امام خمینی در قبال آمریکا موضع همدلی داشته‌اند و اینکه دانشجویان به نوعی او را در شرایط خاصی قرار داده‌اند. این نظریه، به ویژه از سوی کسانی مانند آقای احمدی‌نژاد که در دوران دانشجویی‌اش به شدت همدل با آمریکایی‌ها بود، مطرح شده است. در حالی که امام در آن زمان به وضوح دشمن اصلی را آمریکا می‌دانست و بر این موضوع تأکید داشت که اتحاد جماهیر شوروی به دلیل مارکسیست بودن و ضد دین بودنش نیز خطرناک است. اما در واقع، در غرب، جریانات صهیونیستی به عنوان ضد دین‌ترین جریان‌ها شناخته می‌شوند.

تسخیر سفارت آمریکا یک اقدام موثر و شجاعانه بود
امام خمینی پیش از تسخیر سفارت آمریکا، مواضع بسیار صریحی علیه دخالت‌های این کشور بیان کرده بود. اما متأسفانه برخی افراد با دیدگاه‌های سطحی این واقعیت را نادیده می‌گیرند. در آن زمان، دعواهای گروهی و اختلاف‌نظرها درون انقلاب باعث می‌شد که برخی افراد تلاش کنند تا نقش موسوی خوئینی‌ها و دیگران را به زیر سؤال ببرند.باید توجه داشت که حرکت دانشجویان به عنوان یک اقدام بزرگ و تاریخی شناخته می‌شود.

این جوانان توانستند کانون شبکه‌های اطلاعاتی و جاسوسی آمریکایی‌ها، صهیونیست‌ها و انگلیسی‌ها را در ایران متلاشی کنند. این اقدام به نوعی جلوی نقض حاکمیت ملی و تهدیدات جدی را گرفت و از میلیون‌ها نفر در برابر یک کودتا محافظت کرد.تسخیر سفارت آمریکا به عنوان یک اقدام موثر و شجاعانه به حساب می‌آید.

با وجود اختلاف‌نظرهایی که ممکن است در بین دانشجویان وجود داشته باشد، نباید اجازه دهیم که این حرکت بزرگ و ارزشمند تحت تأثیر این اختلافات قرار گیرد.

جوانان ما در آن زمان، با درک عمیق از تهدیدات و با شجاعت و فداکاری، اقدام کردند تا از منافع ملی دفاع کنند.اگر امروز برخی افراد می‌گویند که این دانشجویان تحت تأثیر قرار گرفتند یا عوامل گروه‌های خاصی شدند، این یک نادرستی است.

ما باید به توانمندی و شجاعت جوانان خود احترام بگذاریم و اجازه ندهیم که روایت‌های جعلی و نادرست درباره تاریخ ما شکل بگیرد. این جفا به میراث و فداکاری‌هایی است که این جوانان برای ملت ایران انجام دادند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *