کرسی علمی ترویجی با عنوان : تحلیل معادل سازی قدوم جعفر طیار با فتح خیبر در کلام رسول خدا (ص)» روز چهارشنبه هیجدهم مهرماه ۱۴۰۳ در سالن شهید صدر (ره) توسط معاونت پژوهش مجتمع عالی تاریخ؛سیره و تمدن اسلامی با حضور و استقبال استادان ارجمند و طلاب گرامی برگزار شد.
این نشست علمی در قالب کرسی علمی ترویجی در راستای برگزاری پیش همایش های مرتبط با همایش بین المللی حضرت جعفر بن ابی طالب “ذوالجناحين”سلام الله علیه با مدیریت حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید علی غضنفری عضو هیات علمی گروه تاریخ اسلام مجتمع آموزش عالی تاریخ و ارایه کرسی توسط حجتالاسلام والمسلمین دکتر حسن صادقی پناه و با نقد علمی توسط استادان محترم آقایان؛ حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد دشتی و همچنین دکتر نعمت الله صفری فروشانی اعضاء هیات علمی مجتمع عالی تاریخ ؛سیره و تمدن اسلامی برگزار شد.
گزارش اجمالی از محتوای علمی این کرسی تقدیم می شود:
1. خلاصه ارائه دهنده: حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن صادقی پناه
جعفر طیار(س) در میان بنی هاشم، جزو چهره¬های درخشانی است که در کنار برادرش امیرالمؤمنین(ع) و عمویش حضرت حمزه(س)، حمایت بی دریغی از رسول خدا(ص) انجام دادند و از تمام توان خویش برای دفاع از اسلام و نشر و گسترش آن، بهره گرفتند. یکی از رسالت های خطیر و مهمی را که جعفر بر عهده داشت، سرپرستی گروه مهاجر در کشور حبشه و نمایندگی از جانب رسول خدا(ص) در دربار پادشاه حبشه بود.
وی از عهده این مهم، به خوبی برآمده و پس از گذشت بیش از ده سال، با دستاورد بسیار با ارزش به مدینه بازگشت. دستاورد او در این کشور دورافتاده به اندازه ای دارای اهمیت بود که پیامبر اکرم(ص) آن را با فتح خیبر برابر دانست. این درحالی است که در فتح خیبر سختی های بسیاری بر مسلمانان تحمیل شد و خون های قابل توجهی به پای پیروزی در این جنگ ریخته شد.
تحلیل مقایسه فتح خیبر و دستاورد جعفر به این نکته رهنمون شد که فتح خیبر آثار و پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای مسلمانان به ارمغان آورد و سیطره اسلام را بر مناطق پیرامون فزونی بخشید و دشمن را در موضع ضعف قرار داد. با این وجود، آثار و پیامدهای دستاورد جعفر برای اسلام بیش از فتح خیبر بوده است؛ زیرا شیوه فتح در جنگ خیبر مبتنی بر زور و قدرت نظامی بود، اما شیوه فتح جعفر در حبشه، مبتنی بر نفوذ بر دلها و تبیین ارزش¬های دینی، معنوی و اخلاقی بود؛ همان چیزی که هدف اساسی دین اسلام در جهت نشر و گسترش آن به شمار می آید.
این مسأله دستاورد جعفر را از منظر رسول خدا (ص) بسیار بالا برده و البته ویژگی¬های معنوی و دینی و اخلاقی جعفر نیز در ترفیع دستاورد او از دیدگاه پیامبر اکرم(ص) نقش داشته است.
خلاصه مطالب ناقد اول، حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد دشتی
1. موضوع ارائه شده جای مداقه و تحلیل و نظریه پردازی را دارد و بررسی آن توجه مطالعاتی مهمی از تاریخ اسلام و سیره حضرت جعفر(س) می باشد.
2. در معادل سازی دو فرضیه قابل طرح است:
الف) معادل سازی شخصیت (حضرت جعفر«س») و حادثه (فتح خیبر)
ب) معادل سازی حادثه (بازگشت از مهاجرت به حبشه)
لذا محقق محترم در بیان مسأله مقاله خویش اول باید طرفین موازنه را تبیین مفهمومی و عنوانی نمود ه و سپس تحلیل نمایند که این تبیین در مقاله دیده نشد.
3. در احتمالات مطرح در علت شادمانی پیامبر اکرم(ص) محقق محترم فقط 2 احتمال را مطرح کرده اند:
الف) شادمانی از باب خویشاوندی و عاطفی
ب) شادمانی از باب دستاوردهای جعفر(س) در هجرت
در حالی که حداقل 2 احتمال دیگر هم به شرح ذیل قابل طرح است:
ج) بازگشت جعفر با ظرفیت ها و توانمندیهای بالا و تقویت جبهه اسلام با الحاق این نیروی ی انسانی دارای فضیلت ها و توانمندیهای سیاسی، اجتماعی ونظامی مورد نیاز رهبر جامعه اسلامی.
د) اهمیت بالای نقش شخصیت ها در حوادث اگر مدنظر قرار گیرد، آمدن جعفر به عنوان یک شخصیت می تواند موجب شادمانی پیامبر اکرم(ص) شده باشد.
4. بهره گرفتن از نظریات جامعه شناسی برای شکافتن ابعاد مسأله می تواند در تبیین و تحلیل موضوع مقاله کمک شایان توجهی نماید لذا از بین نظریات جامعه شناختی پیشنهاد توجه به نظریه «تحلیل گفتمان» را برای تقویت این مقاله دارم چرا که گفتمان نبوی و مؤلفه های آن می تواند در تعیین این که گفتمان حضرت رسول اکرم(ص) در کجای رتبه بندی کلام حضرت قرار می گیرد محقق را کمک نماید چرا که «شخصیت های الهی »در گفتمان نبوی در جایگاه و رتبه ای بالا تر از رقبا و حوادثی مانند خیبر قرار می گیرند لذا شادمانی از آمدن شخصیت بزرگی مانند جعفر را با این تحلیل می توان در رتبه ای بالاتر از پیروزی در واقعه خیبر دانست و به تحلیل آن نشست.
خلاصه مطالب ناقد دوم، دکتر نعمت الله صفری فروشانی
نکته مقدماتی
این همایش ها که برگزار می شود ظاهرش یک شخصیت است شاید بعضی فکر کنند مطلب چندانی ندارد و در حد یک همایش نیست ولی تجربه نشان داده هم از جهت محتوی و هم از جهت روش مطالب فراوانی می شود مطرح کرد که البته یکی از موارد مورد تأکید و تشویق ما در این امور مباحث روش است.
از نظر محتوی هم حلقه های مفقود، فراوانی وجود دارد که در اینجا در قالب نقد اشاره می کنم.
1. محقق محترم و ناقد اول اشتراک داشتن در تنقیص و تحقیر واقعه خیبر در حالی که این واقعه حتی از نظر ولایتی هم گردیده شود هیچ گاه مقایسه با قدوم جعفر که از مسافرتی برگشته است نمی شود چرا که در خیبر حضرت علی(ع) هست و یهود در شبهه جزیره ریشه کن می شود و فتح بسیار بزرگی هست و اصحاب جانفشانی می کنند و پیامبر اهمیت زیادی می دهند لذا این که این را بخواهیم معادل سازی بکنم با قدوم یک شخصیت و برویم در فلسفه تاریخ و قهرمان پروری و چارچوب نظری ها و… این درست نیست در حالی که قدوم جعفر و فرح پیامبر(ص) صرفاً عاطفی است و ابراز احساسات کرده چرا که جعفر از شخصیت های مهم و از اولین مسلمانان است و جایگاه فراوانی دارد والا به هیچ وجه معادل با خیبر نیست.به عبارت دیگر؛بخاطر وجه شبه بین دو واقعه پیامبر اکرم (ص)شدت شادمانی خویش را بیان کرده است ولذا از نظر منطقی اسنباط شباهت تام از یک وجه شبه استنباط درست وتامی نیست مثلا وقتی می گویند » زید کالاسد»بخاطر یک وجه شبهاهت (شجاعت)است اما این که آیا دم ویال وکوپال و.. دارد یا نه ؛ اینها دیگر مطرح نیست ونباید استنباط کرد.در نتیجه «قدوم» هیچ گاه معادل « فتح خیبر» نیست.
2. قدوم مساوی دستاورد نیست و فرح پیامبر دلالت بر دستاورد نمی کند. اگر شما ادعای دستاورد دارید باید سند بیاورید که جعفر چه دستاوردهایی داشته است. اگر شما به گزارش های جعفر در حبشه نگاه کنید می بینید جعفر بیشتر اطراف دربار بوده است و بیشترین و بهترین تأثیر را هم روی نجاشی گذاشته است و اگر نجاشی اسلام آورده باشد هم اسلام مخفیانه است. لذا ادعای این که چون نجاشی مسلمان شد، حبشه مسلمان شد سندی ندارد .اتفاقاً اگر نجاشی بخواهد اسلامش را بیان کند دچار چالش می شود چنانچه در کودتا علیه او در زمان حضور مهاجرین اسلامش را مخفی می کند.
3. شما هجرت و ماندگاری جعفر در حبشه را« تطوری »ببیند در حالیکه همه حوادثی که شما نقل می کنید مال ابتدای ورد به حبشه است و حداکثر اسلام نجاشی را دارید و گزارشی بر اسلام دیگران ندارید و بلکه گزارش بر عدول از اسلام و مسیحی شدن برخی از مهاجرین دارید.
4. در هجرت به حبشه 83 مرد و 11 زن و مجموعاً نزدیک صد نفر رفته اند و تصور محقق محترم این است که این ها تا آخر با جعفر(س) بوده اند در حالی که در طول زمان برخی درازمنه مختلف بازگشته اند (حال یا قبل هجرت به مدینه یا بعد آن) در نتیجه تا آمدن جعفر طبق تحقیقات من به غیر از جعفر کسی باقی نمانده است لذا محقق محترم ،اگر می گوید همراه او کسی از مهاجرین بود. بیان فرماید. لذا این که پیامبر نفرمود. از از آمدن جعفر« و اصحاب او» خرسندم بخاطر این است که کسی باقی نمانده بود. و فقط جعفر و خانواده اش باقی مانده بودند که برگشتند، لذا یکی از پایه های استدلال شما خراب شد که چرا نگفت قدوم جعفر واصحابه.تا بعد بگویید این دال بر ویژگی خاص جعفر واقدامات ا در حبشه بوده است.
5. در «علت ماندگاری جعفر» که اینقدر مورد علاقه پیامبر اکرم (ص) است در حبشه (5 بعثت تا 7 هجرت) به مدت 15 سال فرضیه های مختلفی مطرح شده است مثل این که تبلیغ می کرده و تبلیغ بین المللی می کرده در حالی که برای این فرضیه ها هیچ سندی نیست. اگر تبلیغ می کرد. کجا؟ چطور؟ چرا ادامه پیدا نکرد؟ و ارتباطاتی نبوده با آنجا؟ چرا بعد جعفر پیامبر(ص) کسی را نفرستاد که این مسلمانان را نگه دارد یا بیاورد یا اسلام را در آفریقا گسترش دهد ما برای هیچ یک از این اقدامات فرضیه ای سند و شاهدی نداریم (اگر هم بود ه سند شاهدی نداریم.)
به نظر من شاهد داریم برای این که جعفر با استعداد و ظرفیت رهبری در حبشه ماند تا اگر بلایی سر اسلام آمد کسی آن جا باشد تا اسلام از بین نرود و اسلام در آن جا به حیات خود ادامه دهد و شاهد من بر این تحلیل «صلح حدیبیه» است صلحی که دشمنی قریش به صورت موقت با مسلمانان آتش بس شد و اینجاست که پیامبر اکرم(ص) فرصت می کند برای نامه نگاری با سران کشورهای از جمله پادشاه حبشه. پس از صلح حدیبیه خیال پیامبر از عدم ماندگاری اسلام در شبه جزیزه بر طرف می شود و دیگر نیازی به ماندن جعفر که بماند تا اگر مشکلی در مدینه پیش آمد مهاجرت معکوس به حبشه انجام شود نیست.
6. این مقاله ایده دارد و خوب است ولی بصورت تاریخی این ایده ها باید ثابت شود لذا از فرمایش پیامبر نباید کلی بار بر آن بگذارید و دستاوردهای فرضیه ای را براین کلام بار کنید در حالی که هیچ استنادی برای این دستاوردها ندارید.
7. ما ینطق عن الهوی آیا شامل نطق های عادی و عرفی پیامبراکرم (ص) هم می شود یا فقط مال زمان دریافت وحی است محل بحث مفسران است و خیلی ها می گویند مربوط به دریافت قران است نه همه فرمایشات.
خلاصه پاسخ های ارائه دهنده
1. آنچه مورد نظر بود ارائه تحلیلی از دستاورد جعفر در حبشه بود نه معادلسازی ولی با توجه به مصوبه شورای تصویب کرسی این عنوان برای کرسی انتخاب شد لذا با این رویکرد برخی از اشکالات ناشی از مفهوم معادلسازی قابل پاسخ می باشد.
2. از آنجا که بهره گیری از نظرات جامعه شناسی در تاریخ معرکه آراء است لذا محقق تلاش کرد فارغ از این نظرات به بررسی موضوع بپردازد تا اصل برداشت ها تحت الشعاع این رویکرد اختلافی نگردد.
3. هیچ گونه تنقیصی نه در متن نه در بیان محقق نسبت به خیبر و دستاوردهای آن ارائه نشده است و این برداشت استاد محترم است .در این مقاله دستاوردهای جعفر(س) در حبشه به صورت متن و فرا متن استنباط وتحلیل شده و در مقام تأثیر فرهنگی و دینی.جعفر (س) در حبشه با توجه به نوع فعالیت او که فعالیت دینی ، فرهنگی و زیست مسالمت آمیز با مردم حبشه بوده است ارایه گردیده است ولذا این جنس فعالیت را از فتح نظامی ارجح دانسته است به عبارت دیگر « اثبات شیئ نفی ما عدا نمی کند»
4. ادعای حضرتعالی در این که فرح پیامبر دال بر دستاورد نیست دلیل لازم دارد و محقق در این تحقیق دلایل خود را ذکر کرده است آیا تأثیر بر حداقل دربار تأثیر کمی است؟ آیا انتظار دارید در جامعه ای که مسیحی است و جعفر و یارانش اقلیت دینی حاضر و مهاجر هستند اقدام به تغییر دین مردم دهند؟ خیر حداکثر نفوذ و جعفر در جامعه نخبگانی است و در عموم مردم ورود و دخالت جعفر می توانست منجر به چالش های و نزاع های دین و مذهبی گردد و این با سیاست زیست مسالمت آمیز که جعفر(س) به درستی پی گیری می کرد قطعادر تناقض است.
5. عجیب است که تحقیقات شما نشانگر تنها ماندن جعفر در حبشه تا موقع بازگشت به مدینه است در حالی که در متون تاریخی در بررسی احوال یک یک مهاجران می توان به اسناد در بازگشت برخی از آنان با جعفر(س) به حبشه دست یافت به نظر می رسد مراجعه به کتاب در دست چاپ جناب آقای سید علی میرشریفی که توسط همایش به زیور چاپ و نشر مزین خواهد شد در این بخش راهنمای خوبی باشد.
6. در فرضیه های ماندگاری جعفر در حبشه محقق به هیچ وجه به فعالیت تبلیغی اشاره نکرده است بلکه بر تأثیر دینی وفرهنگی جعفر در حبشه تأکید شده است.
7. توجه به نتایج اجتماعی صلح حدیبیه در تحلیل چرایی بازگشت جعفر پیشنهاد مناسبی است.
8. در باب حیطه و گستره «ما ینطق کن الهوی» به نظر می رسد مقصود آیه کریمه تأکید بر دوری کلام و بیان پیامبراکرم (ص) از تأثیر هوای نفس است.لذا تعبیر آیت الله جوادی آملی می تواند حجتی بر این ادعا باشد که گفتند:« از تقابل بین وحی و هوی معلوم می شود که سخن، یا حق است و یا باطل، اگر حق شد برابر با وحی است و گرنه هوی و هوس است.»
در پایان اساتیدوطلاب محترم نیز سوالات خود را مطرح وپاسخ های لازم ارایه گردید.