در گلستان آمده است: ثروتمند زادهاي را ديدم كه بر سر قبر پدر نشسته است و با بچه فقيري به بحث و مناظره پرداخته است كه صندوق قبر پدرم گرانقيمت است با خشت طلا ساخته شده و بر آن سنگ مرمر با نوشته رنگين است.
اما بر قبر پدر تو چيست؟
چند خشتي گذارده و قدري خاك بر آن پاشيدهاي.
بچه فقير سخنان او را شنيد و گفت: تا پدرت زير آن سنگهاي گران بجنبد پدر من به بهشت رسيده است.
· خر كه كمتر نهند بر وي بار
· بي شك آسودهتر كند رفتار
گلستان سعدي، باب هفتم، با اندك تفاوتي در عبارات.