مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

روزی اشعب طماع در کوچه ای می گذشت. و جمعی اطفال بازی می کردند.

گفت: ای کودکان! این جا چرا ایستاده اید؟ و حال آن که در سر خیابان کسی یک خروار سیب سرخ و سفید آورده و بین مردم پخش می کند.

کودکان که شنیدند یک باره بازی را ترک کردند و به آن سمت دویدند. از دویدن ایشان اشعب نیز در طمع افتاد و شروع به دویدن کرد.

او را گفتند: به خبر دروغ که خود ساخته ای چرا می دوی؟

گفت: دویدن اطفال از روی جد و جهد مرا به طمع انداخت که شاید این صورت واقعی باشد و من محروم بمانم.

علی صفی، لطائف الطوائف، ص 362.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *