روزي هارون الرشيد از سفره خود غذايي برگرفت و براي بهلول فرستاد. خادم غذا را پيش بهلول آورد.
بهلول گفت: من اين غذا را نميخورم (تصرف غير مجاز در بيت المال است) ببر پيش سگهاي پشت حمام بينداز.
فرستاده هارون ناراحت شد و گفت: اي احمق! اين طعام مخصوص خليفه است اگربراي هر يك از امنا و وزراي دولت ميبردم به من جايزه ميداد، تو به غذاي خليفه گستاخي ميكني و چنين سخني ميگوئي؟
بهلول گفت: آهسته سخن بگو كه اگر سگ ها هم بفهمند غذا از خليفه است آنها هم نخواهند خورد.
مجمع النورين، ص 77.