حرکت امام رضا(ع) از مدینه به طرف ایران از چند جهت باعث برکات فراوانی برای ملت ایران شد؛ یکی اینکه ایشان به عنوان امام هشتم شیعیان جهان و عالم آل محمد(ص) یکی از کسانی است که در هدایت جهان اسلام نقش اساسی داشته است.
اگر شرق و غرب جهان اسلام را در نظر بگیریم، امام رضا(ع) تمام این وادیها را سیراب کردند. بخصوص اینکه اختلافاتی میان امامزاده ها و کسانی که منسوب به علوی ها بودند وجود داشت که این اختلافها مشکلاتی را برای مردم ایجاد کرده بود، با آمدن امام رضا(ع) و در حقیقت شناخته شدن آن بزرگوار به عنوان رهبر و هادی جهان اسلام، تمام این مشکلات برطرف شد و جهان اسلام خود را از این منبع نورانی بهره مند کرد.
در گذشته اغلب ائمه(ع) در مدینه بودند و یا تحت فشار عباسیان مجبور بودند که به مناطق دیگر مانند عراق سفر کنند، ولی هیچ کدام در ایران به هدایت خلق خدا نپرداخته بودند. ایران هم دروازه شرق بود،به خصوص خراسان بزرگ که می توانست برای شرق مهم باشد، سفر امام رضا (ع) زمینه ای را فراهم کرد که باعث شد ایرانی ها مستقیما از وجود این امام(ع) بهره مند شوند و نقطه توجهی بر جهان اسلام بخصوص در منطقه شرق و خراسان بزرگ شود. این موضوع از این نظر قابل توجه است که مورد عنایت علاقه مندان به اهل بیت(ع) که در این قسمت از ایران بیشتر از همه جای جهان اسلام بودند واقع شد.
دیگر اینکه مباحثی که این امام همام(ع) با اهل علم بخصوص فیلسوفان و متکلمان از مذاهب و فرقه های مختلف که در این منطقه زندگی می کردند انجام داد؛ در واقع یک مسیر اعتقادی صحیحی را برای امت به یادگار گذاشت که این از زاویه سوم مورد توجه است که کمتر دیده شده ائمه(ع) قبل از ایشان توانسته باشند چنین فرصتی را به دست بیاورند و این فرصت برای امام رضا(ع) فراهم شد.
از سوی دیگر امام رضا(ع) بسیار خوب و عملی وارد سیاست شدند؛ بدین معنا که سیاست صحیح را به امت یاد دادند. درست است که عباسیان می خواستند بهره برداری سوئی از امام(ع) داشته باشند اما ایشان عملا با تسلط، مهارت، هدایت و محبوبیتی که در جهان اسلام داشت، توانست در حقیقت مسیر سیاست را معنوی و مقدس کند. حضورشان در صحنه هدایت و گره زدن سیاست به هدایت خلق، تدبیر امت و حضور در مراسم و مجالسی تاکنون به این شکل با حضور امام برگزار نشده بود، مانند نماز عید فطر، نماز باران و ایام و مناسبت های مختلف دیگر نشان داد که مسیر دیگری در سیاست امت هست که می توان آن را با هدایت گره زد و این کار را امام رضا(ع) عملاً انجام داد.
امام(ع) تشخیص دادند که حضورشان در صحنه می تواند به هدایت مردم کمک کند، گرچه امام(ع) اجبارا به صحنه آمد، اما وقتی به صحنه آمدند با عنایت به قدرت، توانمندی، معنویت و بهره و ری از علم و در حقیقت استفاده از مواهب الهی توانستند در همین مسیر اجباری به نحوی سکان را به دست بگیرند که خود عباسیان که می خواستند از این فضا استفاده کنند متحیر شدند و در حقیقت به این نتیجه رسیدند که زیان حضور امام رضا(ع) در دربار بیشتر از آن چیزی بود که تصور می کردند، بنابراین ایشان را به شهادت رساندند و مانع از فعالیت و حضور ایشان شدند اما در همان مدت کمی که امام در اختیار داشتند و به عنوان سیره امام وجود دارد، در صحنه هایی که حضور پیدا کردند ثابت شد که در حقیقت نوعی از سیاست و تدبیر و کیاست و هدایت می تواند با هم آمیزش داشته باشد که تا به حال دیده نشده است. این آن چیزی بود که امام(ع) به دست گرفت. بنابراین به نوعی می توان گفت امام(ع) در عین اینکه در دارالعماره عباسیان بود، ولی از قدرت فوق العاده ای استفاده می کرد و محبوبیت زیادی داشت که عباسیان دیگر نتوانستند حضور امام(ع) را تحمل کنند.
نکته دیگری که در زندگی علمی و اجتماعی امام رضا نمایان است روشمند سازی ترجمه علوم است. عباسیان علوم یونانی و رومی و حتی هندی را وارد جهان اسلام کردند، اما هدف آنها از انتقال علوم، هدایتی و تربیتی نبود که مثلا تمدن اسلامی را با صبغه اسلام بسازند اینها بیشتر می خواستند به اهداف خود برسند و مجموعه ترجمه ها را با اهداف دیگری در میان مردم منتشر می کردند. در این زمان احساس شد که اختلاف های کلامی و فرقه ای به خاطر ترجمه کتاب ها فراوان شده است. امام رضا(ع) اینها را روشمند کردند و نشان دادند که علم صحیح را چگونه باید أخذ کرد. چگونه باید مجادله کرد و شیوه و مسیر کلام و سخن گفتن و احتجاج و مجادله را نشان دادند. در حقیقت امام(ع) با حرکت عملیاتی خودشان یک مسیر روشنی را پیش روی امت اسلامی قرار دادند.
خبرگزاری ایبنا