مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.
سخن تاریخ و شاهزاده قجری طپانچه را روی دست منشی‌اش آزمایش کرد

ژنرال گاردان هنگامی که اولین بار با محمد علی میرزا ملاقات کرد یک جفت طپانچه لوله بلند عالی به او هدیه کرد که ساخت پاریس بود و ژنرال به شاهزاده اطمینان داد که لوله آن طپانچه‌ها با چنان دقتی ساخته شده که گلوله شلیک شده از آن‌ها می‌تواند در بیست، یاردی قلب سکه کوچکی را هدف قرار دهد. شاهزاده، ژنرال را در اتاقی به حضور پذیرفته بود به حیاط خلوت بزرگی باز می‌شد و در فاصله نقطه‌ای شاهزاده نشسته بود با دیوار آن طرف حیاط تقریباً همان بیست یاردی بود که ژنرال هنگام توصیف دقت طپانچه‌ها ذکر کرده بود به محض مرخص شدن و رفتن ژنرال گاردان شاهزاده رو به منشی‌ای که در کنار او ایستاده بود کرده و گفته بود بیایید این طپانچه‌های مرد فرنگی را آزمایش کنیم.

بروید و کف دستتان را جلوی دیوار نگه دارید؛ منشی بیچاره بهتزده و ترسان و، لرزان پس از لحظه‌ای درنگ دریافت که مجبور است امر شاهزاده را اطاعت کند و دستش را جلوی گلوله نگه دارد. شاهزاده طپانچه را آتش کرد و خوشبختانه گلولهاش به هدف نخورد. اولین باری که این داستان را شنیدم اتفاقاً میرزا بزرگ هم حضور داشت و هنگامی که داستان گفته شد، رو به من کرد و خیلی موقرانه گفت: «کشور شما بسیار خوشبخت است، چون در آنجا کسی نمی‌تواند چنین دستوری بدهد یا اگر هم داده شود، کسی از آن اطاعت نمی‌کند.»

برای صحبت درباره عباس میرزا نایب السلطنه در ادامه کتاب فرصت زیادی خواهم داشت و با توجه به علاقه وابستگی من به او و التفات و لطفی که همیشه در حق من ابراز کرده است امیدوارم خواننده بتواند از آنچه درباره آن شاهزاده عالی و پراستعداد می‌گویم، نظر شخصی خود را برداشت کند و تحت تأثیر گفته‌های من واقع نشود. با این حال درباره شخصیت او مختصری خواهم گفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *