کیسانیه به عنوان یکی از نخستین گروه هایی که برای موعود احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) مصداقی عینی و خارجی _ محمدبن حنفیه _ را برگزیدند، و از پیشگامان توجه به موضوع مهدویت در میان فرقه های اسلامی به شمار می روند؛ از این رو واکاوی و بازشناخت باور به مهدی و مهدویت در میان آنان با رویکرد فرایندی و تطوری، در نگاهی کلان به ارتقای مباحث و مطالعات تطوری در تاریخ تشیع کمک می کند.
هدف گذاری پژوهش پیش رو، ترسیم جایگاه مهدی باوری در اندیشه کیسانیان از وفات محمدبن حنفیه در سال 81 تا وفات عبدالله پسر وی ملقب به ابوهاشم در سال 98 است که این امر با استفاده از بقایای آثار درون گروهی و همچنین کتاب های فرقه نگاری و تاریخی مرتبط با موضوع فوق میسر شده است.
بنابراین با استفاده از تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از پذیرفتنی ترین نقل های تاریخی و بهره گیری از اصول پذیرفته شده در مطالعات فرقه نگاری و تاریخی و نیز ارائه تحلیل های عقلانی مستند، به بررسی باور به مهدویت در میان این فرقه از میان رفته، در این بازه زمانی خواهیم پرداخت.
به نظر می رسد کیسانیان در نخستین گام به انکار مرگ محمدبن حنفیه پرداخته و از مکان غیبت وی اظهار بی اطلاعی می کردند. اما به مرور زمان از کوه رضوی و چگونگی غیبت وی و همچنین شرایط پس از ظهور او سخن به میان آمد و این روند، سیری صعودی یافت. در مقابل موعودگرایان کیسانی، طرفداران ابوهاشم بودند که به امامت او بعد از پدرش باور داشتند. هرچند برخی از همین گروه در عین اعتقاد به ابوهاشم، همچنان مهدویت محمدبن حنفیه را نیز انکار نمی کردند.
برای مشاهده متن کامل مقاله فایل را دانلود نمایید.