پیامبر اسلام(ص)، طبق قاعده مؤلفةقلوبهم، به افرادی مثل ابوسفیان از بیتالمال پول میداد تا خیانت نکنند و به حکومت جذب شوند؛ چرا حضرت علی(ع)، طبق سیره پیامبر(ص)، به این قاعده عمل نکرد و همین باعث شد که دشمنان شورش بکنند و حکومتش زمین بخورد؟ آیا حضرت علی(ع) اشتباه کرده یا پیامبر(ص)؟ این تناقض در رفتار چیست؟
سخن تاریخ: تألیف قلوب به معنای جلب غیر مسلمانان به اسلام، جذب آنها به همکاری با مسلمانان و یا تقویت ایمان مسلمانان ضعیف الایمان با حمایت اقتصادی است. پیامبر اسلام(ص) با پرداخت زکات و یا بیتالمال به گروههای مختلف نظر ایشان را جلب میکرد. در زمان حکومت امام علی(ع)، مخالفان امام مسلمانانی بودند که قصد حکومت و یا براندازی خلافت امام را داشتند و از نظر مالی امکان جذب ایشان نبوده است. اصحاب جمل و پیروان طلحه و زبیر علیرغم بیعت با امام علی شیوه حکومتداری امام را نپذیرفتند، معاویه به دنبال حفظ حاکمیت خود بر شام و گسترش آن به سایر نقاط مملکت اسلامی بود و خوارج نهروان، غیر از خود را شایسته رهبری دینی مسلمانان نمیدانستند.
«مؤلفة قلوبهم» در زمان پیامبر(ص)
مؤلفةالقلوب، به کافران و غیر مسلمانانی اطلاق میشود که با اختصاص بخشی از زکات به ایشان، دلهایشان، جلب و به اسلام متمایل میشوند یا در جهاد و دفاع، مسلمانان را همراهی میکنند. در جنگ با قبیله ثقیف و قبیله هوازن، غنایم زیادی نصیب پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان شد. آن حضرت، از خمس این غنایم به اشراف و بزرگان مکه بخشش کرد؛ در تاریخ طبری آمده که پیامبر(ص)، به کسانی از اشراف مکه که میخواست دلهای آنها را جلب کند، عطا داد و آنها به «مؤلفة قلوبهم»، مشهور شدند.[۱]
تألیف قلوب به معنای جلب کافران به سمت اسلام و جذب آنان به همکاری با مسلمین و برقراری رابطه با ایشان است؛ اما نه در حد روابطی که با برادران مسلمان مطرح است و نه در آن حد که موجب نفوذ بیگانگان در امور مسلمین و در نتیجه نفی عزت اسلامی و طرد قاعده نفی سبیل شود.[۲]
گروههای مؤلفة قلوبهم
گروههای مختلف مؤلفه قلوبهم چند دسته هستند:
برای جلب همکاری کافران برای شرکت در جهاد به همراه مسلمانان
برای مسلمان شدن کافران
تقویت ایمان مسلمانانی که از نظر اعتقادی ضعیفاند
غیر مسلمانانی که در مرزهای کشور اسلامی سکونت دارند تا از مرزها محافظت کنند
مسلمانانی که همسایه کافر دارند که با دادن زکات به آنها، کافران همسایه به اسلامآوردن تشویق میشوند
در اینکه آیا این مورد تنها مختص زمان رسول خدا(ص) بود یا در همه دوران ثابت است، اختلاف نظر وجود دارد.[۳]
مخالفان امام علی(ع)
مخالفان امام علی(ع) در زمان خلافت ایشان سه گروه هستند که شامل افراد مؤلفة قلوبهم نیستند. از سوی دیگر با شناخت مبانی فکری ایشان مشخص می شود که با کمک مالی نمیتوان نظر آنها را جلب نمود:
۱) دسته اول: ناکِثین، بهمعنای پیمانشکنان، لقبی است برای گروهی که به رهبری طلحه و زبیر، با محوریت عایشه، علیرغم بیعت با امام علی(ع) و پیمان پیروی از خلیفه جدید، علیه او شورش کردند و جنگ جمل را به راه انداختند. این گروه مسلمانانی بودند که با سیاستهای امام علی(ع) مخالفت کرده و خواستههای خود را از طریق جنگ پیگیری کردند. مذاکرات امام علی با ایشان به ثمر ننشست و در نهایت شکست خوردند.
۲) دسته دوم: قاسِطین، بهمعنای گروه ستمگر، عنوانی است برای معاویه و پیروانش در جنگ صفین. پس از بیعت مسلمانان با امام علی، چون آن حضرت، معاویه را از حکومت شام خلع کرد، معاویه علیه خلافت امام علی(ع) تمرد، و باعث برپا شدن جنگ صفین شد.
۳) دسته سوم: مارِقین، بهمعنای گروه بیرونرفته، عنوانی است برای خوارجی که در جنگ نهروان علیه امام علی(ع) جنگیدند؛ آنان، در ابتدای جنگ صفین از سپاهیان امام علی(ع) بودند، اما ماجرای حکمیت سبب شد بر حضرت، بشورند و گروه سومی تشکیل دهند که با هیچیک از طرفین همراه نبود؛ امام علی(ع) در منطقهای به نام نهروان ناچار به جنگ با این گروه شد.
در تحلیل و ریشهیابی حوادث این دوره باید به همه عوامل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی توجه کرد؛ مهمترین انگیزههای مخالفان حکومت امام علی(ع) را باید در دنیاطلبی، ریاست خواهی، دوستی جاه و مقام، عدالت گریزی صاحبان قدرت و وابستگان آنان و کینههای پنهان یکی از جدیترین عوامل مخالفت برخی از افراد و گروهها با حضرت، بغضها و کینههای درونی آنان بود.[۴]
مخالفان امام علی(ع)، همه از کسانی بودند که به دنبال زیادهخواهی و افزون طلبی بودند و آنان داعیه جنگ و تصاحب حکومت را داشتند؛ در برابر این افراد نمیتوان با پرداخت سهمی از بیت المال آنان را جذب کرد.
میان دوره پیامبر اکرم(ص) و دوره امیرمؤمنان(ع) تفاوت زیادی وجود دارد و اساساً مخالفان امام(ع)، به دریافت مؤلفة القلوب راضی نمیشدند؛ زیرا به طمع تصاحب قدرت بر ضد علی(ع)، حرکت کرده بودند؛ پس بهطور طبیعی آنان، با کسانی که پیامبر(ص) با پرداخت سهمی به اسلام متمایل شدند، تفاوت داشتند.
منابع
1- طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵ ش، ج۳، ص۱۲۱۴–۱۲۱۵.
2- محمدمهدی توکلی، اسلام سیاسی در سیره نبوی، (بیجا، بیتا) بخش دوم، بررسی اصول سیاست اسلامی، اصل چهارم: تألیف قلوب غیر مسلمین.
3- طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۵، ص۲۴۴ و ۲۴۵؛ فاصل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۲۳۶.
4- ر. ک. دانشنامه امام علی(ع) , تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۰, ج۶، ص۲۱۶–۲۳۳.