چکیده
در مطالعه و بررسی تکوین، رشد، زوال و افول تمدن ها، آنچه بیش از همه مهم می نماید یافتن پاسخی برای چرایی و چگونگی سقوط و افول تمدنهاست که بیشترین دغدغه¬ی صاحب نظران این حوزه را به خود اختصاص داده است. در این راستا متفکران و اندیشمندان بسیاری در حوزه¬ی فلسفه¬ی تاریخ نظیر ابن خلدون و توین بی در مقام پاسخ، نظریاتی ارائه کرده اند.
ابن خلدون به عنوان متفکری مسلمان که با دیدی متمایز از پیشینیان به تاریخ و مباحث پیرامونی آن نگریسته، نگرشی تحولی به جوامع و تمدن ها دارد که در این تحول جوامع در اشکال بادیه و شهر نشین پدیدار می گردند. در بررسی های وی دولت به عنوان نماد جامعه در نظر گرفته شده است، که پس از ظهور مراحل پنجگانه¬ای که هر کدام حالات و ویژگی های خاصی دارند را تجربه می کند. در فرایند تحول دولتها و جوامع، انحطاط از مراحلی است که رویداد آن ناگزیر می باشد.
ابن خلدون عوامل متعددی را در انحطاط و سقوط جوامع و تمدن ها مؤثر می داند، که در این میان، عصبیت و ثروت نقش ویژه ای دارند. قدر مشترک این عوامل توجه به این نکته است، همان عواملی که دلیل اصلی پیدایی عمران و تمدن و شکل گیری جوامع هستند، کم رنگ شدن و از بین رفتن آن ها نیز عامل مستقیم تباهی و سقوط جوامع به شمار می آیند.
آرنولد توین بی مورخ نامدار انگلیسی در بررسی های تاریخی خود با توجه به احاطه¬ی علمی و ژرف نگری اش، کوشیده به کشف قوانین حاکم بر رشد و تکامل تمدن ها بپردازد و این کار را در متن نوعی بررسی تطبیقی جوامع مختلف تاریخی انجام دهد. از دید وی چالش های طبیعی و انسانی، و پاسخ به آن ها عامل تکوین و رشد تمدن هاست.
در باب سقوط و فروپاشی تمدن ها وی با رد دیدگاه های عمدتا جبرگرایانه¬ی مطروحه، نظیر پیری و کهولت عالم هستی، ادواری بودن تاریخ، فساد نژاد و نظریه اشپنگلر، براین باور است که عامل اصلی، از بین رفتن قوه¬ی خلاقیت، و عدم توانایی در دادن پاسخ های مناسب و به روز به چالشها و تعارضات می باشد. وی افول را امری حتمی برای تمدن ها نمی داند.
واژگان کلیدی: تمدن، سقوط، ابن خلدون، توین بی، عمران، افول.