معاذ بن جبل کیست؟
سخن تاریخ: معاذ بن جبل بن عمرو بن اوس بن عائذ مکنی به ابو عبدالرحمن و از انصار پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ است. [1]
او همراه هفتاد نفر از کسانی بود که در بیعت عقبه، با پیامبر صلیاللهعلیهوآله بیعت کرد[۲] و در جنگهایی (مانند بدر و اُحُد) همراه پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ شرکت کرد. [۳]
معاذ پس از شرکت در جنگ تبوک در ۲۸ سالگی، توسط پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بهعنوان معلم و کارگزار به یمن فرستاده شد و هنگامی که رسول خدا رحلت فرمود، معاذ در یمن بود.
زمانی که ابوبکر خلیفه شد، معاذ به فرماندهی منطقه «جند» یمن منصوب شد. [۴] او پس از مدتی به مکه بازگشت؛ سپس به منطقه شام رفت در آنجا و در منطقهای به نام «عمواس» که نام ناحیهای در اردن است، به طاعون مبتلا گشت.[۵] و در روزگار خلافت عمر، در ۳۸ سالگی درگذشت و نسلی از او باقی نماند.[۶] [۷]
اهل سنت روایات متعددی را درباره فضائل معاذ بن جبل بیان کردهاند؛[۸] اما یکی از مشهورترین مواردی که از او در این منابع نقل شده است، همان موضوع «عمل به رأی» است که بنا بر آنچه از اهل سنت نقل شده است، این موضوع مورد تأیید پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نیز قرار گرفته است.
← بیان یک روایت
در این نقل آمده است:[۹] [۱۰] [۱۱] [۱۲]
«زمانی که پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ معاذ را به منطقه یمن میفرستاد، از او پرسیدند: اگر مردم آنجا، قضاوتی پیش تو آوردند به چه منبعی برای صدور حکم استناد میکنی؟ معاذ گفت: به کتاب خدا. باز پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ پرسیدند: اگر حکم آن را در کتاب خدا نیافتی چه میکنی؟ گفت: از سنت رسول خدا کمک میگیرم. باز از او پرسیدند: اگر در سنت رسول خدا نیافتی چه؟ گفت: آنگاه بدون هیچ واهمهای، به اجتهاد به رأی خود عمل میکنم. پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ دست خود را بر سینه او زده و فرمود: سپاس خدا را که فرستاده رسول خدا را به آنچه مورد پسند رسول خداست، موفق گردانید».[۱۳]
این واقعه به این جهت مورد استقبال اهل سنت قرار گرفته که به دو منبع استنباط (قرآن و سنت) در نزد آنان اشاره شده است و در نبود این دو منبع، رأی شخص! مورد تأیید قرار گرفته است.
دیلمی در کتاب «ارشاد القلوب»، مطلبی آورده است که نشان از اظهار پشیمانی معاذ بن جبل در موضوع عدم حمایت وی از امام علی علیهالسلام جهت جانشینی پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را دارد.[۱۴]
۱. ↑ ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق:البجاوی، علی محمد، ج ۳، ص ۱۴۰۲ ۱۴۰۳، دارالجیل، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
۲. ↑ ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق:البجاوی، علی محمد، ج ۳، ص ۱۴۰۲ ۱۴۰۳، دارالجیل، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
۳. ↑ ابن اثیر، أبوالحسن علی بن محمد، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ۴، ص ۴۱۸، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۹ق.
۴. ↑ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق:عطا، محمد عبدالقادر، ج ۷، ص ۲۷۲، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
۵. ↑ ابن اثیر، أبو الحسن علی بن محمد، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ۴، ص ۴۱۸، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۹ق.
۶. ↑ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق:عطا، محمد عبدالقادر، ج ۷، ص ۲۷۳، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
۷. ↑ ابن اثیر، أبو الحسن علی بن محمد، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ۴، ص ۴۲۱، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۹ق؛ البته اقوال دیگری درباره سن او گفته شده؛ از جمله:سی و سه سال، سی و چهار سال و بیست و هشت سال.
۸. ↑ ابن اثیر، أبو الحسن علی بن محمد، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ۴، ص ۴۱۸ ۴۲۱، دار الفکر، بیروت، ۱۴۰۹ق.
۹. ↑ البته برخی از محققان و علمای اهل سنت این حدیث را به دلیل انقطاع سند، راویان مجهول و… ضعیف میدانند؛ کشّی (کسّی).
۱۰. ↑ دارمی، أبو محمد عبدالله بن عبدالرحمن، سنن الدارمی، تحقیق: أسد دارانی، حسین سلیم، ج ۱، ص ۲۶۷، دارالمغنی للنشر والتوزیع، عربستان سعودی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
۱۱. ↑ أبومحمد عبدالحمید بن حمید، المنتخب من مسند عبد بن حمید، تحقیق: عدوی، شیخ مصطفی، ج ۱، ص ۱۵۱، دار بلنسیة للنشر والتوزیع، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
۱۲. ↑ آل عیسی، عبدالسلام بن محسن، دراسة نقدیة فی المرویات الواردة فی شخصیة عمر بن الخطاب و سیاسته الإداریة، ج ۲، ص ۷۶۲، عمادة البحث العلمی بالجامعة الإسلامیة، مدینه منوّره، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
۱۳. ↑ شیبانی، أبو عبدالله أحمد بن محمد، مسند أحمد بن حنبل، محقق: الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل، و دیگران، اشراف: ترکی، عبدالله بن عبد المحسن، ج ۳۶، ص ۳۳۳، ح ۲۲۰۰۷، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
۱۴. ↑ دیلمی، حسن ابن ابی الحسن، ارشاد القلوب إلی الصواب، ج ۲، ص ۳۹۱، انتشارات شریف رضی، ۱۴۱۲ق.