بسم اللّه الرحمن الرحیم
قال اللّه تعالی:
«یا ایّها الرّسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک فان لم تفعل فما بلّغت رسالته و اللّه یعصمک من النّاس» 1
«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» 2
روز تاریخی و بزرگ عید سعید غدیر مانند روز عظیم بعثت با اهمیت و بی نظیر است. این دو روز با یکدیگر پیوند و بستگی کامل دارند.
بعثت اصل و اساس و پایه انقلاب الهی و جهانی و جاودانی اسلام و روز غدیر مکمل و تداوم بخش آن است.غدیر در وجود فرع بعثت است و روز بعثت در بقا پیش آهنگ غدیر است.
بعثت سرآغاز ابلاغ وحی و عرضه نظامات فراگیر و همه جانبه اسلام، تا تشکیل حکومت اسلامی و حاکمیت اللّه برهبری شخص رسول اعظم صلی اللّه علیه و آله و سلم است، و روز غدیر کامل کننده دین و اعلام استمرار نظام عصر نبوّت برهبری امیر المؤمنین و فرزندان آن حضرت، ائمه معصوم، است
این دو همایون روز، با یکدیگر همسویی معنوی و بستگی ناگسستنی دارندحصار خلل ناپذیر اسلام را که توحید همچون پی بناست، امامت چار دیوار و بعثت سقف است پس هیچ یک از این دو روز را از دیگری بی نیازی نیست که هر دو خط اسلام را در تأسیس و بقا ترسیم نموده اند، نه اسلام منهای حکومت و نظام غدیر است و نه نظام غدیر غیر از اسلام است.
نظامی که در غدیر به آن صورت عام و جلوه رسمی به همگان اعلام شد نظامی است که همواره استمرار داشته و هرگز منقطع نخواهد شد و زمین هیچ گاه از شخصی که صاحب و مدیر و رهبر آن نظام باشد خالی نخواهد ماند.
چنان که امیر المؤمنین علی علیه السلام در خبری که خاص و عام آن را روایت نموده اند می فرماید:
«اللهم بلی لا تخلو الارض من قائم للّه بحجّة اما ظاهرا مشهورا او خائفا مغمورا.»
مسلمانان راستین و متعهّد همواره تابعیّت این نظام را که نظام امامت و ولایت است داشته اند و دارند و اگر بظاهر تابعیّت یکی از نظامات دیگر را داشته باشند و یا در کشورهای بیگانه ناچار از مراعات نظامات آنها باشند در همان حال و همانجا نیز باید تابع نظام امانت باشند و در حال مراعات از نظامهای غیرمسلمان، باید در محدوده تابعیت از نظام امامت عمل نمایند و از آن خارج نشوند.
بدیهی است روز ابلاغ و اعلان تشکیل این نظام که در آن واقعیت و هویت حاکمیت اللّه ظهور می یابد از ایام اللّه بزرگ است که باید سالروز آن را گرامی داشت و پیام و درسی را که برای همه جهانیان بویژه مسلمانان دارد همواره بازگو کرد.
روزی که دین در آن به کمال رسیده و نعمت خداوند متعال بر این امت تمام یافته است، بسیار با عظمت است.
یاد آن روز که نظام سیاسی دین اعلام و رهبری فکری و علمی و معنوی و سیاسی و امام و حجّة اللّه و ولی اللّه و خلیفة اللّه معرّفی شده است باید همیشه در دلها زنده بماند و تعهد جامعه به بزرگداشت و پیروی از آن آشکار باشد.
باید در هر فرصت مناسب و بخصوص در ماه ذی الحجه پیرامون ابعاد این نظام و شرایط و شخصیت رهبران آن و ویژگیهای حکومت در اسلام سخنرانیها و کنفرانسها و سمینارها و تألیف کتاب و تحقیق و بررسی ادامه یابد.
برنامه ای که پیغمبر اعظم اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلم در غدیر خم به امر مؤکّد خداوند متعال اجرا کرد به همه پرسشهای پیرامون چگونگی نظام سیاسی اسلام پاسخ می دهد و اسلام را از نقصی بسیار بزرگ(نداشتن نظام حکومت) مبرّا می سازد.
برخی از پرسشها پیرامون برنامه حکومت در اسلام به شرح زیر است:
1-با تأثیر تمامی که شکل نظام سیاسی در صلاح یا فساد حال جامعه دارد و در تمام شؤون زندگی انسان حتّی در جزئی ترین امور از راهنماییهای لازم خودداری نکرده است، در این موضوع حیاتی و سرنوشت ساز که حسن جریان همه امور مهم اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بلکه عبادی و اخلاقی به آن ارتباط دارد چگونه انسانها را هدایت کرده و چه نظامی را برگزیده است؟بدیهی است آنچه به عقل خود درک می کنیم این است که باید به این مسأله بیشتر از بسیاری مسائل توجه شده باشد.آنچه از تاریخ استفاده می شود این است که شخص پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم این موضوع بسیار مهم را می دانسته که فقط با انتخاب الهی تکلیف پیامبر، مشخّص می شود.به عنوان نمونه یکی از سران کفّار در آغاز بعثت مسلمان شدن خود و قبیله اش را مشروط به شرایطی کرده بود که از آن جمله یکی این بود که پس از پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم جانشین و خلیفه آن حضرت باشد حضرت این شرط را با ذکر این دلیل که تعیین جانشین پیامبر با خدا است قبول نفرمود.
2-برحسب آیه کریمه«الیوم اکملت…»تا پیش از روز نزول این آیه و حصول سبب نزول آن، دین کامل نبوده و نعمت خدا تمام نشده بود سؤال این است که امری که دین(یعنی مجموعه تعالیم و دستورات دینی از اعتقادی و عملی)به آن کامل شده است حتما نه یک حکم جزئی و کوچک بلکه امر بسیار مهمّی بوده که اعلام آن سبب نزول این آیه شریفه شده است، و غیر از رهبری امت و ولایت که در روز غدیر ابلاغ شد چه امر مهم دیگری باقی مانده بود که رسما اعلام نشده باشد تا ابلاغ آن بتواند موجب اکمال دین و اتمام نعمت گردد؟
3-بنا به روایت جمعی از مفسران و علمای اسباب النزول، آیه کریمه«یا ایها لرسول بلغ…»در حجّة الوداع در سال دهم هجرت نازل شده است و به اتفاق سوره مائده از سور مدنیّه است.سؤال این است با این که احکام اسلام از عبادات مثل نماز و روزه و حج، و از مالیات مثل زکات و خمس، و احکام معاملات و جزائیات در حدود و تعزیر، و کفارات و دیات همه بیان شده بود و از همه مهمتر پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم مبارزه با شرک و بت پرستی و سرکوب کردن آن را به پایان رسانده بود در حجّة الوداع به تبلیغ چه امر مهمی مأموریت یافت که خدا فرمود:«و ان لم تفعل فما بلغت رسالته»و چه موضوعی بوده است که خدا به پیغمبر شجاع و قوّی القلب و با اراده خود فرمود:«و اللّه یعصمک من الناس».و این کلام خطاب به شخصیتی بود که در شهر مکّه مکرّمه که در آن عصر مرکز سران بی باک و فتاک مشرکان و بت پرستان بود بی ترس و بیم و بی نگرانی دین توحید را اعلام و شرک و بت پرستی را باطل شمرده بود.
4-در غدیر خم آن مؤتمر و اجتماع بزرگ که دهها هزار نفر در آن شرکت داشتند تشکیل شد و در آن گرمای طاقت فرسا پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم دستور داد پیش رفتگان حاج را بازگردانند
و نتظر ماند تا عقب ماندگان جمعیت برسند وسپس پیام خود را اعلام فرمود، چنان اعلام در مورد علی علیه السلام برای چه امری غیر از ابلاغ رهبری و ولایت آن حضرت می توانست انجام گیرد.
5-تواریخ گویای این واقعیّتند که روش امویان و عبّاسیان، در تجاهر به فساد و فحشا و ارتکاب مناهی و انواع فسق فجور تا آنجا رسید که در عهد جاهلیّت هم زشتی رفتار هیچ یک از امپراتوران و قیصرهای جابر روم و شاهنشاهان خود کامه ایران به آن پایه نرسیده بود و خود احیاگر همان رسوم و عاداتی شدند که اسلام بشدّت با آنها به مبارزه برخاسته بود.شمّه ای از آن مفاسد در تاریخ بنی عباس و بنی امیه و دربار آنها ثبت است.
اگر رهبری امت بعد از پیغمبر صلی اللّه و آله و سلم در اختیار افرادی قرار می گرفت که اهلیّت ادامه دادن به خط و سیره آن حضرت را داشتند اوضاع فاسدی که اسلام بر آنها خط بطلان کشید و خلاف آن را در عمل ارائه داد تجدید نمی شد و مدینه مردمی و متواضعی که از پیغمبر صلی اللّه علیه و اله و سلم به جای ماند به دمشق و معاویه و یزید و ولید و سایر بنی امیه و بغداد و منصور مستکبر و هارون جابر و دگر ملوک بنی عباس و قسطنطنیه یا سلاطین عثمانی و غرناطه و قرطبه اسپانیا و پایتختهای دیگر تبدیل نمی شد.امّا شد و چارده قرن همه جا عرصه گنهکاریها، بی پرواییها و حرامخواریها، اسرافها و عیّاشیها و انواع فساد در برابر چشم مردم گرسنه و محرومی شد که حق مسلّم آنان و وجوه بیت المال مسلمانان صرف ارضای شهوات غاصبان خلافت و گماشتگان آنان شد.
گرچه جیره خواران آن رژیمها حاکمان فاسد خود را شرعی و واجب الاطاعه قلمداد می کردند و به اسلام نسبت می دادند و لقب خلیفه و امیر المومنینی را به آنان اختصاص داده بودند.اما روشن است که نسبت دادن آن نظامها و آن افراد به اسلام و ولایت بر مسلمین تهمت آشکار به اسلام است که قرآن و سنّت و سیره پیامبرش همه با این روشها تعارض دارد و برانداختن آنها یکی از اهداف مسلّم اسلام است.قرآن بشدت تجمل گرایی و کبر بر دیگران را نکوهش کرده است.
پس نه آن حاکمان که عملا بر مسلمین مسلط شدند می توانسته اند مورد تأیید اسلام باشند و نه معیارهای انتصاب آنان و اکنون این سئوال مطرح می شود که اسلام برای مشروعیت نظام چه معیارهای را معتبر می شمارد و چه افرادی را با چه اوصاف و علاماتی برای رهبری معیّن کرده است.
پاسخ به این پرسشها و هد پرسشی از این قبیل، گرچه از احادیث بسیار مثل احادیث خلفای اثنی عشر و احادیث سفینه و امان و احادیث ثقلین و احادیث کثیره فضایل علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام دریافت می شود از حدیث متواتر غدیر-که به حدیث ولایه معروف است و اعلان رسمی و عمومی مربوط به نظام رهبری امت است-هرچه بیشتذ آشکار می گردد خصوصا اگر در مقام نظر به این حدیث متواتر، مفاد و تفسیر آیه«الیوم اکمت…»و آیه«یا ایها الرسول…»را نیز بررسی کنیم.
اینک در این مختصر زیر چند عنوان به طور بسیار فشرده موضوع را دنبال می کنیم.
هدف عالی بعثت و رسالت
حضرت خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلم در طول بیست و سه سال نسبت به هدایت گمراهان و دعوت به توحید و نفی شرک و بت پرستی و تربیت جامعه و تبلیغ احکام و تشویق مردم به عدل و احسان و برادری و فضایل و رعایت حقوق یکدیگر و حکومت دادن حق و قانون خدا رنج و زحمت بسیار کشید.
آن حضرت به فرمان خدا و بنا به رسالتی که برعهده داشت، در ترویج همه فضایل و براندازی همه رذایلی که در آن زمان نیز مانند عصر ما به صورتهای گوناگون، هم در بین مردم وحشی و هم در میان مردم به اصطلاح متمدن رایج بود پایان دهد. 3 و جهانی در خور شأن همه انسانها و براساس علم و فضیلت و عدالت و احترام به حقوق همه افراد و آزادی واقعی پایه ریزی نماید.جهانی که همه افراد آن مانند اعضای تن واحد در آسایش و گشایش و در سختی و بلا همراه یکدیگر باشند و ایمان به خدا و تقوا و تعاون و دیگر فضایل انسانی و در آن عالیترین ارزشها باشد. اسلام بشر را به سوی جهانی هدایت می کند که در آن زمینه ای برای حکومت جابران و عزیزان بلاجهت فراهم نباشد و حکومت خودبخود و به عنوان هدف و رتبه و برای برتری بر دیگران مقصود نباشد و کسی نتواند خود یا افکار شخصی خود را بر مردم تحمیل کند و بندگان خدا را بفریبد و آنها را نردبان دستیابی به مقاصد نفسانی خود قرار دهد.
بزرگترین بلا و مصیبتی که در زمان ظهور اسلام جان و شرف بشر را تهدید می کرد روش حکومتها بود و ریشه آن مفاسد در منجلاب شرک و بت پرستی و پرستش زمامداران که حاصل ناآگاهی مردم از معنای توحید خالص بود قرار داشت.
این دستور آزادیبخش قرآن کریم است که:
«تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم ان لا نعبد الاّ اللّه و لا نشرک به شیئا و لا یتّخذ بعضنا بعضا اربابا من دون اللّه»
و این شعار مسلمانان بود:
انّ اللّه ابتعثنا لنخرج عباده من ذلّ طاعة العباد الی عز طاعته و من ظلمات الشّرک و عبادة الاصنام و الاوثان الی نور الاسلام.
پیش بینی و تدارک حکومت خدایی
هر پیامبری که از طرف خدا مبعوث شده برای این بوده است که فشارها و بارهای سنگین زندگی و زنجیرهای عادات ناپسند و روشهای ناهنجار اجتماعی را از دوش مردم بردارد و خدا خاتم النّبیّین را فرستاد تا«رحمة للعالمین»یعنی رحمت برای جهانیان باشد و تبلیغ آخرین برنامه جامع آسمانی را به عهده او گذاشت.پس باید دینش در مورد حکومت نیز جوابگوی حوایج بشر و ظهور توحید یعنی حاکمیّت و سلطنت خدا باشد.پیغمبری که علمدار آزادی و نجات بشر است، خود و همه را بنده خدا می داند و همه امتیازهای مادّی را باطل کرده و ندای«اللّه اکبر»و«انّ اکرمکم عند اللّه اتقاکم»او دلها را به او و به آیین او جذب کرده و با گفتار و عمل و روش متواضعانه و اخلاق ممتاز خود مردم را به مفهوم صحیح حرّیّت و مساوات آشنا کرده و عقیده توحید را منبع تمام فضایل و مقاصد کمال بخش معرّفی فرموده و آیین جامع و کامل او راه رفع کوچکترین اسباب نزاع و تفرقه را پیش بینی کرده و در بسیاری از تعالیمش رفع اختلاف و دشمنی ملاحظه شده است و از بیان مستحبات، و مکروهات و اخلاقیات و نظام معاملات و آداب خوردن و پوشیدن و نوشیدن و خوابیدن و معاشرت با مردم و سلوک با خویشاوند و بیگانه حتی مقررات عبورومرور وسایط نقلّیه و آداب استحمام خودداری نفرموده و آنچه را که مربوط به سیاست مدن و تدبیر منزل و زندگی عائلی است بیان داشته است محال است در موضوع بزرگی که اجرای کامل تمام احکام تعمیم عدالت و امنیت و رفاه عمومی و رشد و ترقی علمی و فکری جامعه و اعتلای کلمه توحید به آن بستگی دارد سکوت ورزد و درباره آن مساحمه ناید.حاشا و کلا و تعالی اللّه و رسوله عما یقوله الظّالمون علوا کبیرا جایی که رحمانیّت و رحیمیت و هدایت و فیض لطف و انعام و اسماء الحسنای دیگر الهی اقتضا کند که بندگان را در انواع برنامه های معاش و عاد هدایت فرماید بطریق اولی این اسمای حسنی اقتضا می کند که در چنین امر مهمی آنها را هدایت فرماید.
مشکل حکومت
در گذشته و حال یکی از مهمترین اموری که همواره افکار بشر را از حاکم و محکوم به خود مشغول ساخته مسأله رهبر و زمامداری جامعه و چگونگی حکومت و سیستم اداره امور و تشکیلات انتظامی و قضائی و بخشهای دیگر است که هنوز هم افکار نسبت به آن همآهنگ نشده و هنوز هم یکی از علل بزرگ و بلکه بزرگترین علت اختلافات و جنگها است.
در هنگام ظهور خورشید جهانتاب اسلام هم دنیا با همین مشکل روبرو بوده و با این که همه در لزوم وجود نظام و رهبری جامعه تقریبا اتفاق نظر داشته اند در نوع این نظام و روش اداره و گزینش رهبر اختلاف نظر بوده و هست.
پس اسلام که آن را آیینی جهانی می دانیم و معتقدیم که برای اداره دنیا و آخرت آمده چگونه ممکن است به این مشکل بی اعتنا مانده و تعیین تکلیف این چنین برنامه خدایی را برعهده انسانهایی جدالگر واگذارده باشد.
اگر مسأله حکومت براساس صحیح پی ریزی نشود سایر احکام و برنامه های علمی و تربیتی و سیاسی و مدنی دین به طور کامل اجرا نمی شود و در حدودی هم که اجرا شود دارای فواید همه جانبه نخواهد بود.از این جهت است که برحسب احادیث، معرفت امام وقت واجب و ولایت از اهمّ ارکان و اساس اسلام است.
پس به این نتیجه می رسیم که اسلام سبک و سیستم حکومت و کیفیت سازمان آن را کوچک نشمرده و از چنین نقص بزرگ منزّه و مبرا است و البته اصلاح امر حکومت مثل اصلاح سایر امور جزء برنامه های اساسی اسلام قرار دارد و اسلام شرایط زمامداری و روابط ملت و حکومت و حدود اختیارات زمامداران را معیّن کرده است.
نظامی که معیّن شد
پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم برای استمرار و ادامه حکومتی که به فرمان خدا به رهبری شخص آن حضرت به وجود آمده بود نظام امامت یعنی نظام اصلح و رهبری امام معصوم و اعلم امت را نظام اسلام اعلام فرمود.
در این جا اگر بخواهیم پیرامون نظام امامت و استحکام و استواری آن(به عنوان یگانه نظام مورد اعتماد و اطمینان همه جانبه)و نواقص و معایب نظامات دیگر که از سوی بشر در گذشته و حال عرضه شده و می شود سخن بگوییم، این گفتار طولانی می شود لذا خوانندگان عزیز را به کتابهایی که پیرامون این موضوع نوشته شده ارجاع می دهیم.
براساس عقاید توحیدی که حاکمیت مختصّ اللّه است و هیچ کس بر دیگری و حتی بر خودش بدون اعطای ولایت از سوی خدا ولایت ندارد و قبول این گونه ولایتها بر امور اگرچه به صورت به اصطلاح دموکراتیک یعنی حکومت مردم بر مردم باشد با عقیده به توحید و حاکمیت اللّه نه توجیه شدنی است و نه قابل قبول.
بنابراین برحسب این عقیده توحیدی، تعیین نظام و ایجاب اطاعت از آن باید از جانب خدا باشد و استبداد به امر و دخالت در تعیین نظام و حاکم هرچند شرک صریح نباشد در حقیقت مشارکت و دخالت در امری است که خاصّ خداوند متعال.
و با این توضیح بدیهی است نظامی که از جانب خدا منصوب می شود نظامی است که خلافت از خدا دارد و رهبر آن خلیفة اللّه است و هیچ کس غیر از معصوم صلاحیّت این رهبری و خلافت و امامت را ندارد.لذا، هم از لحاظ اینکه اصل تعیین نظام و حاکم-چنانکه عرض شد- حق الهی است، و هم از جهت اینکه صاحب مقام عصمت، و این قوه ملکوتیّه را غیر از خدا کسی نمی شناسد، این نظام معصوم و حکومت معصومه، و رهبر معصوم او را فقط خدا معرفی و منصوب می فرماید.
بر این اساس پیغبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم شخصیتهایی را که از هر جهت صلاحیت این رهبری را دارند معرفی فرمود و در روایات متواتر اثنی عشر که از طریق عامه و از جمعی از اصحاب روایت شده و تنها از یک نفر از آنها به نام جابر بن سمره در مسند احمد بن حنبل که معروفترین مسانید است از سی و چهار طریق روایت شده است صریحا عدد آنها دوازده نفر معیّن شده است.بی شک عدد دوازده در این بحث روشنگر مطالب مهمی است که در نوشتار حاضر پرداختن به آنها کلام را بسیار طولانی می سازد.در احادیث ثقلین نیز به عصمت عترت و جدا نبودن آنان از قرآن و مصونیّت ایشان از خطا تصریح شده است و از جمله در سفر حجّة الوداع در عرفات بر وجوب تمسک به قرآن و عترت تأکید فرمود و در موارد دیگر و نصوص بسیار نظام امامت منصوص شده است.
مع ذالک چون موضوع ابلاغ ولایت بسیار مهم بود پیغمبر صلی اللّه علیه و آله مأمور شد که در بزرگترین اجتماعی که دهها هزار نفر در آن حضور داشتند به طور رسمی و صریح آن را ابلاغ نماید 4 .
برحسب این مأموریت بسیار مؤکّد و علی رغم تحریکات سیاسی و موانعی که برای جلوگیری از این ابلاغ در میان بود که تا سرحدّ سوء قصد به جان پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم رسید آن حضرت در غدیر خم که آخرین و بهترین فرصت برای ابلاغ چنین امر بود با آن مراسم شکوهمند علی علیه السلام را به خلافت و جانشینی خود نصب و استمرار رهبریهای خود را بر جامعه تا روز قیامت اعلام فرمود و با اجرای این دستور الهی اسلام را کامل و تمام گردانید.
سیاست و دیانت
از برنامه نصب علی علیه السلام به زمامداری و امامت و امت این موضوع هم دانسته شد که در اسلام سیاست و زمامداری از رهبری روحانی و معنوی جدا نیست و جانشینان پیغمبر صلی اللّه علیه
و آله و سلم باید مثل اعلا و نمونه کامل اخلاق و فضایل و علوم آن حضرت باشند و بتوانند مردم را به جمیع حقایق دین و دقایق احکام شروع و شرح و تفسیر قرآن مجید هدایت کنند.
و بعبارت دیگر جانشینی پیغمبر یعنی ادامه علم و کمال و اخلاق و هدایت و زمامداری آن حضرت و عهده داری امور امّت در جمیع آنچه راجع به مصالح دین و دنیا است و این همان معنایی است که بعد از پیغمبر تا حال منقطع نشده و باقی است و منقطع نخواهد شد.
روز تاریخی غدیر
راجع به عید سعید غدیر و اهمیت این روز تاریخی و احادیث متواتره ای که در کتابهای شیعه و سنّی تخریج شده و از نظر متن و سند مورد بحث و دقّت و تحقیق قرار گرفته است و حافظان و علمای عالی مقام علم حدیث و کلام پیرامون آن کتابهای علمی و پرارزش نوشته اند 5 ، و علاوه هر کدام از علمای اغت و حدیث و کلام و تاریخ و تفسیر و رجال و جغرافیا به مناسبت فن خود در این حدیث را روایت کرده اند.
در عصر ما نیز کتب ارزنده الغدیر یکی از جامعترین کتابهایی است که مصادر حدیث و روایت کنندگان آن از صحابه و تابعین با بررسی جوانب آن و ملاحظات بسیار پرمحتوا و تحقیقات علمی و تاریخی و کلامی در دسترس همگان قرار گرفته است با داشتن کتابی همچون الغدیر و همچنین کتاب بسیار نفیس عبقات الانوار و کتابهای دیگر که هم اسناد حدیث را جمع آوری و هم متن آن را با دقت بررسی کرده و دلالت آن را بر ولایت و خلافت بلافصل علی علیه السلام آشکار نموده اند از بحث در صحت اسناد و تواتر حدیث، و دلالت الفاظ آن بی نیازیم.
فقط نظری به تفسیر آیه کریم «یا ایها الرّسول بلّغ ما انزل الیک…»می اندازیم:
این آیه آیه 67 از سوره مائده است که به اتفّاق مدنیّه است 6
سیوطی در الاتقان ص 19 ج 1 و الدّرّ المنثور ص 253 ج 2 از ابی عبید از محمد بن کعب نقل کرده که سوره مائده در حجّة الوداع ما بین مکه و مدینه نازل شد و در ص 28 ج 1 التقان و الدر المنثور ص 253 از ترمذی و حاکم و احمد و ابی عبیده در فضائل و نحاس در ناسخ، و نسائی و ابن منذر و ابن مردویه و بیهقی در سنن از عایش نقل کرده اند که آخرین سوره ای که نازل شده سوره مائده است و از احمد و ترمذی و حاکم و ابن مردویه و بیهقی از عبد اللّه بن عمر نقل کرده اند که آخرین سوره ای که نازل شده سوره مائده و فتح است 7 .و در الدر المنثور ص 253، ج 2 از ابی عبیده از ضمره و عطیه روایت کرده که هر دو گفتند که پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود:آخر قرآن از جهت نزول مائده است و از ابی میسره نیز همین مضمون را نقل کرده است.
مکان و زمان و شان نزول آیه
بنا به نقل کثیری از علما«اسباب النزول»و مفسّرین، این آیه کریمه در غدیر خم در روز هجدهم ذی الحجّه در شأن امیر المؤمنین علی عله السلام نازل شده است.
از جمله واحدی در«اسباب النزول»ص 150 به سند خویش از ابی سعید خدری روایت کرده است که گفت:این آیه(یا ایها الرسول…)روز غدیر خم در شأن علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شد.
سیوطی در«الدّرّ المنثور»ج 2، ص 298 از ابن ابی حاتم و ابن مردویه و ابن عساکر از ابی سعید آنچه را واحدی از او روایت کرده است و از ابن مردویه از ابن مسعود نقل کرده است که گفت:ما در عهد رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله وسلم این آیه را به این نحو قرائت می کردیم«یا ایهّا الرّسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک انّ علیا مولی المؤمنین و ان لم تفعل…» 8 و در الغدیر از سی نفر از علما و بزرگان محدّثان اهل سنّت نقل کرده است که همه در کتابهای خود نزول آیه را در غدیر خم در تبلیغ ولایت علی علیه السلام روایت نموده اند.
مفاد و هدف آیه
هرکس آنچه را به آن اشاره شد یعنی مکان و زمان نزول سوره مائده و آیه کریمه و واقعه تاریخی و متواتر غدیر خم و ابلاغ ولایت علی علیه السلام با آن اهمیت و تأکید و تشریفات فراموش نشدنی را ملاحظه کند و در مضمون آیه و جمله های آن دقت نماید تصدیق خواهد کرد که آنچه به نزول آن در این آیه اشاره شده غیر از ولایت علی علیه السلام چیز دیگری نبوده و موضوع دیگری که نزول چنین آیه با این تأکید و تهدید در مورد آن مناسب باشد در سال حجة الوداع و در غدیر خم در 18 ذی الحجه در بین نبوده است و با قطع نظر از گفته های مفسرّان معلوم می شود که پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم به تبلیغ اموری مهم وبزرگ مأموریّت یافته که از ارکان مهم دعوت آن حضرت بوده است ودر سال حجة الوداع قرب ارتحال پیغمبر صلی اللّه علیه و آله غیر از امور خلافت و ولایت، موضوعی که این همه تأکید نسبت به آن مناسب باشد پیدا نخواهیم کرد.
اگر نزول آیه در آغاز بعثت و پیش از هجرت یا اوایل آن بود که دشمنان پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم در نهایت کوشش و قدرت ظاهری با آن حضرت به مبارزه برخاسته بودند و تمام یا اکثر احکام تبلیغ نشده بود جا داشت کسی بگوید این آیه راجع به اصل دعوت و رسالت و قیام به امر نبوّت و یا ابلاغ احکام عمده و مهم دین است اما در سال حجّة الوداع که احکام تبلیغ شده و پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم با کمال استقامت و شجاعت همه وظایف رسالت را به انجام رسانده و رسم بت پرستی و شرک را از بین برده و در تمام شبه جزیره عربستان بتها را سرنگون کرده و درهم شکسته و زمینه فتوحات آینده را برای دین خدا فراهم ساخته و نیرومندترین دشمنان آن حضرت در برابر احکام و قوانین اسلام تسلیم شده و اسلحه بر زمین گذاشته اند و توحید و پرسش خدای یگانه همه جا رایج و نماز و روزه و حج و جهاد و زکات و سایر فرایض و واجبات و محرّمات و حدود تبلیغ و اجرا شده و مسلمین در خطرناکترین جنگها شرکت کرده و جان و مال خود را نثار راه اطاعت از خدا و پیغمبر نموده بودند غیر از امر ولایت و خلافت، موضوعی نمانده بود که پیغمبر مأمور به تبلیغ آن شود و اهمیت آن به قدری باشد که عدم تبلیغ و نرساندن آن به مردم مساوی با عدم تبلیغ تمام احکام باشد.
از جمله«و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته»استفاده می شود که به استثنای موردی که این آیه بدان اشاره دارد پیغمبرصلی اللّه علیه و آله و سلم کل رسالت خدا را تبلیغ کرده و(ما)ی موصول اشاره به موردی خواص است و اگر ولایت بر عموم ما انزل الیه داشته باشد معنایش بی لطافت و دور از منطق معجز بیان قرآن خواهد شد زیرا بنابراین، مفّاد آیه این می شود که بلّغ رسالتک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و حاصل این که سیاق این جمله دلیل بر این است که آیه در پایان ابلاغ رسالات الهی نازل شده و مربوط به موضوع ویژه ای است و از جمله«و اللّه یعصمک من النّاس»استفاده می شود موضوعی که آن حضرت مأمور به تبلیغ آن شده موضوعی بوده که تبلیغ آن معرض کارشکنیها و مخالفت مردم مغرض و تحریکات و سوء قصد به جان گرامی و نفس نفیس آن حضرت بوده است و بدیهی است که در آن وقت وضوعی که معرض مخالفت و بروز سوء نیّت منافقان و منحرفان باشد غیر از مسأله خلافت چیز دیگر نبوده است.
اشکال و جواب
اگر کسی بگوید موضوع ولایت و خلافت علی علیه السلام نیز یک موضوع تازه و مطلب بی سابقه ای نبود که پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم در مورد آن سخنی نفرموده باشد بلکه از آغاز بعثت و از واقعه یوم الدار و یوم الانذار که در سال سوم بعثت واقع شد تا سال جحّة الوداع در موارد متعدد و مکرر پیغمبر صلی اللّه علیه و آله حق بلاغ را راجع به آن ادا فرموده بود پس چگونه این آیه در مورد آن نازل شده است؟
پاسخ این است که همین گونه است که بیان می کنید البته نصومی که دلالت بر خلافت و ولایت امیر المؤنین علیه السّلام دارد منحصر به حدیث غدیر نیست تبلیغ ولایت از اوّل در برنامه های
رسالت قرار داشته و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله در فرصتهای مناسب آن را به مردم تبلیغ می فرمود و چنانکه صریحا به آن اشاره کردیم در حدیث متواتر ثقلین عترت را عدل قرآن کریم و در احادیث متواتر و مشهور دیگر علی علیه السلام را خلیفه و جانشین خود معرّفی فرمود ولی چون امر ولایت موضوعی است که همواره صاحبان اغراض شخصی و ریاست طلبان به آن چشم طمع دارند تبلیغ عادی و متعارف که نسبت به بیان یک حکم ساده انجام می شود برای آن کافی نیست باید تا ممکن است ابلاغ آن ظاهرتر و رساتر باشد بطوری که دسایس سیاسی نتواند آن را محو نماید.
به این جهت گرچه انتصاب و معرّفی جانشین پیامبر در مناسبات مختلف انجام شدنی بود امّا چون به مرور زمان ممکن بود در بعض اذهان اهمیت آن کم و یا فراموش شود بهترین و مناسبترین فرصت و موقعیت برای اعلان عام و غیرقابل انکار آن همان زمان قرب رحلت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و در آن مجمع همگانی مسلمانان بود تا همه یاد اعلامهای قبلی تازه شود که مسلمانان نسبت به آن موضوع مهم، بعید العهد نشوند و هم پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله شخصا و بدون واسطه دیگران به عموم مسلمانانی که برای انجام فریضه حج از اطراف و اکناف آمده بوند ابلاغ فرماید. لذا به فرمان آن حضرت پیش روندگان قافله حاج را به غدیرخم برگرداند و منتظر ماند تا عقب ماندگان نیز رسیدند سپس با آن تشریفات مشهور اعلام انتصاب رسمی و گزینش علنی علی علیه السلام به خلافت انجام شد، و پیامبر بزرگ اسلام رسالت خود را ادا کرد، و دین کامل و نعمت خدا بر این اتمام یافت و آیه کریمه «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»نازل گردید.
پیام غدیر
پیام غدیر پیام ولایت و پیام کمال دین و اعلام نظام جاودانی و جهانی اسلام و بیان بقا و استمرار نظام عصر رسالت است.محتوای این پیام وجود حکومت جهانی و واحد اسلامی است که بدون انقطاع و کمترین فترت در همه ادوار و اعصار برقرار بوده است و بر هر مسلمانی در هرکجا باشد اگرچه بظاهر در تابعیت نظامهای غیر شرعی محسوب شود واجب است از این نظام امامت تبعیت نماید و خود را ملزم به تابعیت آن بداند.
مسلمانان راستین در طول متجاوز از چهارده قرن در عصر امثال سلاطین بنی امیه و بنی عباس و دیگران تابعیت این نظام را داشته و دارند و اگرچه این تابعیت با قوّه قهریّه و نیروی انتظامی بر آنها تحمیل نشده خودبخود به تعهدی که در برابر این نظام دارند و بیعتی که از امام عصر عجل اللّه تعالی فرجه الشریف در هر زمان به گردن دارند وفا دارند و از آن تبعیت می نمایند و در این عصر که
شمس آسمان ولایت حضرت بقیة اللّه ارواح العامین لتراب مقدمه الفدا در پرده غیبت قرار گرفته است از علمای عامل و فقهای عادل که نوّاب عام آن خلیفه یزدان و رهبر دوران هستند و به ظاهر عهده دار شؤون نظام امامت و نگهبان ثغور دین و دفع بدع مبدعان و شبهات ملحدان می باشند پیروی و تبعیّت می نماید.
و آخر دعوانا ان الحمدللّه رب العالمین جعلنا اللّه تعالی من المتمسکین بولایة امیر المومنین و الائمه الطاهرین من ولده سیّما مولانا و سیدنا صاحب الزمان علیهم السلام.
ذی الحجه الحرام 1411 مشهد مقدس لطف اللّه صافی
یادداشتها
(1)-سوره مائده، آیه 67
(2)-سوره مائده، آیه 3
(3)-امروز قلدوری و استضعاف به صورت مدرن و زیر پوشش حمایت از حقوق بشر و آزادی و دموکراسی و به اسم سازمان ملل بمراتب شدیدتر و وحشیانه تر از آن دوره ها جریان دارد.
(4)-در این جا لازم به ذکر است علاوه بر این ابلاغ رسمی که در غدیرخم انجام گرفت پیغمبر صلی اللّه علیه و آله می خواست وصیّت خود را که حتما امری جز گزینش علی علیه السلام به خلافت نبود کتبا نیز اعلام نماید لذا قلم و کاغذ خواست تا برای امت بنویسد چیزی را که هرگز گمراه نگردند ولی کسانی که هوس ریاست بر سر داشتند مانع شدند و آن گستاخی بزرگ و بی ادبی را نسبت به ساحت قدس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله مرتکب شدند و به آن حضرت هذیان گویی(العیاذ باللّه)نسبت دادند و با دادوفریاد در حضور پیامبر، او را از نوشتن وصیّت مانع شدند.شرح این مصیبت، بسیار اسف انگیز و حزن آمیز است هر خواننده که بخواهد مختصری از این واقعه دردناک را بخواند می تواند به صحیحترین کتاب در نزد اهل سنت یعنی صحیح بخاری(جلد 1 باب کتابة العلم، و جلد 2 باب جوائز الوفد، و جلد 3 باب مرض النبّی صلی اللّه علیه و آله و سلم و جلد 4 باب کراهیة الخلاف.و صحیح مسلم(کتاب الوصیة)مسند احمد(من حدیث ابن عباس)رجوع نماید و یادآور می شویم که حبر امت ابن عباس هروقت این واقعه را به یاد می آورد سیل اشکش جاری می شد و آن را مصیبت و تمام مصیبت می خواند.واضح است که آن معارضه با رسول خدا صلی اللّه علیه و آله با آن همه شدّت و اهانت به این جهت بود که بعد از غدیر خم و آن ابلاغ رسمی، این گروه معارض می دانستند که مقصد پیامبر«ص»این است که با سند کتبی تأکید بر نظام امامت و خلافت علی علیهم السلام بفرماید.
(5)-از ابی المعالی جوینی نقل شده که در بغداد در نزد صحافی یک جلد کتاب دیدم که بر آن نوشته شده
بود(المجلدة الثامنة و العشرون من طرق من کنت مولاه و یتلوه المجلد التاسع و العشرون)
(6)-مشهورترین اصطلاح در تقسیم سور به مکّیّه و مدینه این است که آنچه از قرآن قبل از هجرت نازل شده مکّی و آنچه بعد از هجرت نازل شده مدنی است هرچند در مکه یا بین راه مکه و مدینه نازل شده باشد و بعضی آنچه را که در بین راه مکه و مدینه پیش از ورود پیغمبر صلی اللّه علیه و آله به مدینه و در سفر هجرت نازل شده مکّی می گ ویند ناگفته نماند:در کتابی که اخیرا درباره الفاظ و سور و آیات قرآن نوشته شده معیاری را که نوشته است چندان معتبر نیست و امّا بعد از شناسایی سور و آیات مکّی و مدنی با معیارها و اصطلاحهای اصیل ممکن است قابل استفاده باشد که در این جا مجال شرح موضوع نیست.
(7)-مقصود از سوره فتح(انا فتحنا)که سوره فتح کبری نامیده شده نیست بلکه مقصود سوره(اذا جاء نصر اللّه و الفتح)است که به سوره فتح صغری موسوم است.
(8)-ظاهرا مقصود ابن مسعود می تواند این باشد که در عصر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله شأن نزول آیه را نیز در هنگام قرائت یادآور می شدیم ولی بعدا که سیاست حکومت بر کتمان این امور و ترک نقل آنها قرار گرفت آن روش که یادآور ولایت علی علیه السلام و شأن نزول آیه بود متروک شد.
اکتسبوا العلم یکسبکم الحیاة
دانش بدست آورید تا زندگی به سراغتان آید.
فصلنامه مشکوة، شماره 30.