پیامبر دو معجزه دارد: یکی قرآن، دیگری علی بن ابیطالب. برای آن که پیامبران آمدند انسان را به درجه کمال انسانیت برسانند در مکتب کدام پیامبر انسانی چون علی از مکتب آن پیامبر در آمده است؟ معجزه پیامبر، علی بن ابیطالب است. چه شده است که این چنین انسان کاملی را بایستی انسانی دشمن بدارد، چرا؟
برای آن که آنان که حسد میورزند… آن جا که کمال است، هرچه انسان کاملتر باشد به او حسد بیشتری میورزند. چه شده است که ابلیس به آدم حسد ورزید چرا؟
برای آن که خداوند دستور داد ملائکه به آدم سجده کنند [گفت]: «خلقته من طین و خلقتنی من نار» او را از گل آفریدی و من را از آتش آفریدی من برای آدم سر فرود نمیآورم. تا قبل از آن ابلیس در درجه ملائکه بوده است.
مباهله میشود. نصارای نجران در مقام مباهله آمدند. صبح میشود پیامبر، علی را، فاطمه را، در دو دستش حسن و حسین را برای مباهله میبرد. کینهها افروخته میشود.
آیهی تطهیر نازل میشود. علی، فاطمه، حسن و حسین در زیر کساء. آتش کینهها افروختهتر میشود.
در خندق است. عمرو بن عبدود از خندق گذشت و آمد این طرف، بدنها به لرزه آمد. همه رفتند پشت سر پیامبر. پیامبر را جلو انداختند. عمرو فریاد میزند، میگوید: شما میگویید هر کس از شما کشته شود به بهشت میرود و ما را بکشید ما به جهنم میرویم کسی از شما رغبت به بهشت ندارد بیاید من او را بکشم. مسخره میکند. تا آن جا که میگوید:
«و لقد بححت من النداء * بجمعکم هل من مبارز»
میگوید صدای من گرفته شد از بس میگویم مرد نیست. پیامبر میگوید: کیست برود برابر عمرو. علی بلند میشود، میگوید: من. حضرت میفرماید: بنشین، تا سه بار، حضرت فرمود: این عمرو است، علی هم میفرماید: من علی هستم. عمامه بر سرش بست و فرستادش. «برز الایمان کله» همه ایمان در برابر شرک رفت. اگر آن روز علی شکست میخورد. ده هزار [نفر] لشکر آمده بودند، قتل عام میکردند و اسلام تمام میشد. رفت و عمرو را کشت. فرمود: «ضربة علي في الخندق، تُعادل عبادة الثقلين» این شمشیری که علی زد برابر است با عبادت ثقلین. این جا باز کینه افروخته شد، افزون شد.
قدم به قدم علی در برابر پیامبر شمشیر میزند. اگر در بدر است نصف کشتهها را علی کشته و نصف را سایر مسلمانها، اگر در احد فرار کردند و به کوه بالا رفتند. بعد از یکی دو روز برگشتند. ولی علی است در برابر پیامبر شمشیر میزند.
اینها در دلها جمع شد، مکرر جمع شد. دو جهت داشت: یکی قریشیها خویشانشان کشته شده بودند، و یکی مرتب پیامبر تعریف میکند. همان حسدی که شیطان بر آدم داشت این منافقین بر علی داشتند. یک دستهای اظهار میکردند، یک دستهای اظهار نمیکردند این جا بود که پیامبر فرمود: «یا علی لا یحبک الا مؤمن و لا یبغضک الا منافق» آخر چرا علی را بغض داشته باشند؟ برای شجاعتش، برای علمش، برای جودش، برای عبادتش.