آندلس سرزمینی زیبا و حاصلخیز و خوش آب و هوا، و دارای گونه های مختلف محصولات کشاورزی و دامداری بود و با مهاجرت تازه واردان مسلمان هنر ها و مشاغل و ابتکارات تازه تری بر مهارت های پیشین و موجود در آنجا افزوده شد.
کتابخانه ها تاسیس گردید. مباحثات، ترجمه ،تحصیل و اموزش و مسافرت های علمی به شهرهای دور و نزدیک همچون قیروان در تونس و مصر و شام بغداد رونق فراوانی در شئون مختلف زندگی مردم آنجا پدید آورده و خون تازه ای در رگ های جنبه های مختلف آن روان گردانید و جنب جوش همه جانبه ای را موجب شد.
اسپانیا، قبل از ورود مسلمانان به این سرزمین، قرونی متمادى زیر نفوذ حکومت رومیها به سر میبرد تا آن که در قرن پنجم میلادى، قبایل «واندال» به این سرزمین هجوم بردند و بر آن تسلط یافتند و از آن تاریخ به بعد اسپانیا (واندالوسیا) یا «سرزمین واندالها» نامیده شد و اعراب مسلمان با تغییر اندکى آن را «آندلس»یا جزیره نامیدند. در اوایل قرن ششم میلادى (۵۰۷ م) قبایل «گوت غربى» به اسپانیا حمله کردند و واندالها را از آن سرزمین راندند و خود حکومت مستقل و نیرومندى تشکیل دادند که قلمرو آن از کنارههاى رودخانه «لوار»تا ساحل جنوبى اسپانیا گسترش یافت، ولى چند سالى طول نکشید که فرنگان از شمال به جنگ برخاستند و آنان را از فرانسه بیرون راندند.
از آن زمان به بعد، گوتها در اسپانیا سکونت گزیدند، «طلیطله»را مرکز حکومت خود قرار دادند و براى کشور نوپاى خود، قوانین و نظاماتى وضع کردند که از روح تمدن و نظامات روم مایه میگرفت . این اقوام و همچنین واندالها به مسیحیت گرویدند و مدت دویست سال بر اسپانیا فرمان راندند تا هنگامی که مسلمانان اسپانیا را فتح کردند.
محمد عبدالله عنان، وضع اجتماعى آندلس قبل از فتح شدن بدست مسلمانان را چنین توصیف میکند: «دولت گوت مدتها پیش از این، روى در سراشیب ضعف و سقوط نهاده بود و جامعه اسپانیا به انواع شوربختیها و بینواییها دچار شده بود. ستم حکام و خونریزى در طول سالها، از پایش درآورده بود، گوتها بمعنى واقعى کلمه حکم یک ملت را نداشتند. با ساکنان جزیره چنان اختلاطى که از غالب و مغلوب و حاکم و محکوم، ملتى واحد پدید آورد، حاصل نکردند. گوتها همواره احساس غلبه و سرورى داشتند. تیولها و اراضى وسیع در اختیار ایشان بود و حکام و فرمانروایان و اشراف از میان ایشان برگزیده میشدند.
توده عظیم ملت را طبقه متوسط و تنگدست و زارعان وابسته به زمین، تشکیل میدادند و سروران و مالکان بر آنان حق مرگ و زندگى داشتند. در کنار این سروران، روحانیان بودند که آنان را نیز از سلطه و نفوذ بهره کافى بود. گوتها با وجود خشونتشان مردمیدیندار و مؤمن بودند، از این رو، کشیشان همواره ایشان را زیر نفوذ معنوى خود میداشتند و توانستند قوانین و نظاماتى به سود خود تنظیم کنند و نحوه تفکر کلیسا را بر گوتها تحمیل کنند.
کشیشان، این نفوذ معنوى را در راه به دست آوردن منافع مادى، چون افزودن به ضیاع و عقار خویش به کار میگرفتند و با کشاورزان همانند بردگان رفتار میکردند. از این رو ثروت همه مملکت در دست گروه معدودى از طبقه ممتاز یعنى اشراف و روحانیان گرد امد. و آنان از کلیه نعمتهای مادى برخوردار گردیدند. اما عامه مردم در نهایت محرومیت و بینوایى به سر میبرد و انواع ستم و تجاوز را تحمل میکرد و او بود که به عوض طبقات ممتاز، بار مالیاتهاى خردکننده را به دوش میکشید و در مزارع اشراف و روحانیان با رنج فراوان به بیگارى گرفته میشد. فشارى که از این نوع بردگى بر آنان وارد می آمد، عزت و کرامت را از آنان ربوده بود.» بنابراین بر اساس انچه از سخنان عنان برداشت می شود این است که جامعه اسپانیا، مقارن ورود اسلام بدان سرزمین آبستن انقلابی بزرگ بود، انقلابی که نیازمند جرقه ای از درون و یا از بیرون بود. بعد از اینکه موسی بن نضیر در شمال افریقا پایه های حکومت خود را مستحکم کرد و اطلاعات خوبی درباره اوضاع سیاسی و اجتماعی آندلس بدست آورد، با خلیفه اموی ولید بن عبدالملک وارد نامه نگاری شد و از خلیفه کسب تکلیف کرد. ولید بن عبدالملک از موسی بن نضیر خواست در این باره تجسس های لازم را کرده و اطلاعات کامل را بدست آورد و سپس به آندلس حمله کند.
بر اساس انچه در مقدمه فوق گفته شد، در پژوهش حاضر، به نقد و بررسی کتاب تاریخ اسلام و ادبیات عرب در آندلس(اسپانیا) خواهیم پرداخت. کتاب مورد نظر نوشته دکتر عبدالمهدی یادگاری می باشد. وی دارای مدرک کارشناسى زبان و ادبیات عرب از دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۲، کارشناسى ارشد زبان و ادبیات عرب از دانشگاه امریکایى بیروت در سال ۱۳۴۶، دکتراى زبان و ادبیات عرب از دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۲ می باشد. اثر مورد نظرتوسط انتشارات ژرف در سال ۱۳۹۱ منتشر شده است.
درباره تاریخ سیاسی آندلس به صورت کلی به مباحثی اشاره شد. درباره تاریخ ادبیات عرب در آندلس هم لازم است متذکر شویم که شرح مفصل تاریخ ادبیات عرب در اسپانیا لا اقل این امکان را به ما خواهد داد که پنج یا شش دوره از ادوار تاریخ آنرا که مرتبط با تاریخ سیاسی نیز میباشد مشخص نمائیم. ولی آسانتر از آن اینست که دو دوره نسبتا طولانی را که هریک شامل چهار قرن است در نظر بگیریم و در این باره دو نکته را یاداور شویم:
اول انکه از ابتدای فتح آندلس تا زمان مرابطین،امرا،خلفا و سلاطین در اسپانیا حکومت میکردند و اگرچه آنان خود را مدافعان دین اسلام میخواندند، لیکن هیچگاه دقیقا برطبق قوانین و مقررات مذهبی عمل نمیکردند در صورتیکه پس از آنها مرابطین و موحدین همواره در گرو اندیشهها و افکار مذهبی بودند.
دوم انکه تا پایان حکومت ملوک الطویف،ادبیات مخصوصا شعر دارای صبغه غیر دینی بود ولی پس از مرابطین علوم دینی گسترش عظیم یافت و جنبه دینی در ادبیات فزونی گرفت و همزمان با این امر،علوم عادی و محض نیز بطور مؤکد تغییر جهت داد.
نگاهی کلی به محتوای کتاب:
بخش نخست: آشنایی با آندلس
نویسنده در این فصل، به بررسی مباحثی چون آندلس چیست و کجاست؟ چگونه مسلمانان اسپانیا را آندلس نامیدند؟ طارق بن زیاد کیست و از کجاست ؟ می پردازد.
آن چیزی که در این بخش ارائه شده به لحاظ کمیت در حدود چهار صفحه می باشد که اطلاعات ارائه شده بسیار ناچیز و فاقد انسجام لازم می باشد. از سوی دیگر نویسنده محترم، به منابع اصلی تکیه نکرده است در صورتی کتاب ارزشمند العبر ابن خلدون در این باره اطلاعات بسیار ارزشمندی دارد، ولی متاسفانه از آن هیچ استفاده ای نشده است. درباره نقدهای وارده بر این اثر در بخش، نقد محتوایی به صورت مفصل بحث خواهد.
بخش دوم: تقسیم بندی دوره های زندگی عرب و مسلمانان در آندلس:
زندگی مسلمانان در آندلس،به طور کلی در چهار دوره قابل بررسی می باشد:
۱-نخستین دوره:دوره والیان بنی امیه در آنجا است که از سوی خلیفه ی اموی مقیم در شام تعیین می گردیدند.این دوره از سال(۹۲ تا ۱۳۸ ه.ق) که نزدیک به نیم قرن است،ادامه داشت،که با فتح و کشور گشایی،شورش و آشوب همراه بود.تا این که عبد الرحمن الداخل از شام گریخت، و به آندلس آمد، و حکومت ساقط شده بنی امیه در شام را در آندلس بر پا ساخت. عبدالرحمن داخل یا عبدالرحمن اول،دولت والیان،یعنی جانشینان خلیفه را برانداخت و چون خود نوه هشام بن عبد الملک بن مروان اموی بود، لذا دولت و خلافت اموی را در آندلس اعلام نمود. دوره والیان از لحاظ علوم و ادبیات و فرهنگ و تمدن برخوردار نبود .
۲-دوره دوم:برقراری دولت امویان و ملوک الطوائف در آندلس بود که تا سال( ۴۸۴ ه.ق) ادامه داشت.
در این دوره آندلس از آرامش و آسایشی بهتر و بیشتر ی برخوردار بود. همچنین این دوره پیشرفت فرهنگ و تمدن را همراه داشت و از لحاظ علوم و ادبیات و هنر و صنعت که تا حدی به آنچه در مشرق اسلامی (بغداد،شام،مصر) می گذشت شباهت داشت. اگر چه به پای آن نمی رسید.
۳-دوره سوم:دوره ای است که بربریان بر سر کار آمدند و دو دولت مرابطین و دولت موحدین را تأسیس نمودند و تا سال( ۶۳۰ه.ق)طول کشید. این دوره به رکود فرهنگ و تمدن و آداب و علوم شناخته شد.
۴-دوره ی چهارم:که تا سال( ۸۹۷ ه.ق) طول کشیده شد.در این دوره دو خاندان بنی هود و بنی الاحمر با مرکزیت شهر غرناطه در جنوب آندلس اعلان استقلال نمودند. زندگی مردم در آنجا نسبتا رونق گرفت و نهضت ادبی علمی عمرانی پا گرفت تا اینکه اسپانیایی های پراکنده و متفرق با هم متحد شدند و یکی پس از دیگری، یکی یکی شهر ها را از دست مسلمانان بیرون کردند و بالاخره بر تمام آندلس عربی استیلا یافته و اسپانیای مسیحی را مجددا به وجود آوردند .
بخش سوم: آغاز جنبش فرهنگی در آندلس اسلامی
آموزش و تعلیم در آندلس از مکتب داری و تحصیل در مکتب آغاز گردید و برای بزرگسالان بیشتر زبان عربی و فقه و حدیث، آن هم در مساجد و خانه های برخی استادان برگزار می گردید که غالبا از روی کتاب های تقلیدی مشرق اسلامی گفته می شد و صورت اسامی کتابهایی که از مشرق به آندلس آمده بود در فهرست «ابن خیر» مندرج گردید و ابن حزم آندلسی به مقایسه و مطابقه ی کتاب های وارده به آندلس و همچنین کتاب های آندلسیان در برخی زمینه ها که به دستش رسیده بود پرداخته است.
بخش چهارم:پیدایش شعر عربی و تحول آن در آندلس
شعر عربی در آندلس با شاعران تازه وارد اغاز گردید. «ابوالاجرب،جعونه بن الصمه کلابی» را در ردیف «جریر و فرزدق» دانسته اند که با آن دو همزمان بود. از «جعونه» شعر چندانی به جای نمانده و لذا او را دنباله رو پیشینیان می دانند و نه نو گویان؛ تا اینکه کسانی از نوآوری های شاعران مشرق همچون «ابونؤس و ابو تمام» تقلید کردند و کسانی به مشرق رفتند و با شاعران نو سرا نشست و برخواست نمودند و مستقیما از آنان دریافتند همچون؛ «عثمان بن المثنی نحوی و مومن بن سعید».
مکتب داران آندلس در نشو و نمای شعر عربی آندلسی نقش بسزایی داشتند که برای شاگردان خود می سرودند یا شعر دیگران را توضیح و تفسیر می نمودندکه «عباس بن ناصح» یکی از همین مودبان یا مکتب داران بود.
نویسنده در ادامه این بخش به بررسی ویژگی های ادبیات و سردمداران آن در دوره خلافت امویان می پردازد و در این باره می نویسد:
از آنجا که بنی امیه دولت خود را در آندلس تداوم دولت اموی خود در شام می انگاشتند، لذا مردمی که در آندلس بودند مشرق زمین را پیشوا و پیشکسوت خود می دانستند. به همین جهت ادبیات آندلسی در لفظ و معنی چندان تفاوتی با انچه در بغداد و شام و مصر بود نداشت. برای مثال کتاب العقد الفرید نوشته ابن عبدربه آندلسی تقلیدی از کتاب های شرق بود و اگر بخشی از آن به آندلس مربوط نمی گردید همه آن را از نوشته های مشرق زمین می پنداشتند.چرا که وقتی الصاحب بن عباد آن را دید گفت:کالای خودمان است که به ما برگشته (هذه بضاعتنا ردت الینا). اما شعر عربی در آندلس متانت و استحکام جاهلی و عباسی را نداشت بلکه پیرو و دنباله رو اینان بود تا آنجا که خودشان ابن هانی آندلسی را متنبی غرب و آندلس و ابن زیدون آندلسی را بحتری غرب و آندلس می گفتند که تصویر و نسخه برداری از شرق می نمود.
بخش پنجم: ویژگی های لهجه عربی مردم آندلس
نویسنده در این بخش، بر اساس کتاب «لحن العامه»، نوشته دکتر عبدالعزیز مطر، مواردی از گویش مردم عرب آندلس را گرد آورده است.
بخش ششم: اوضاع فکری و فرهنگی در آندلس
رونق زندگی مردم در آندلس به حد شایسته ای رسیده بود، بویژه در کار کشت و کشا.ورزی، اقتصاد و بازرگانی، ساختمان و کاخ سازی؛ و هنوز قرن دوم هجری به پایان نرسیده بود که فقهای مالکی در آندلس ظهور کردند. مانند: ابن الماجشون، محمد بن مزین، عبدالملک بن حبیب، اصبغ بن الفرج…
همچینین شاعران و سرایندگانی چون ابن الحسین التمیمی و دخترش حسانه، و تمام بن علقمه، و یحیی بن الحکم بن الغزال که شعری بسان شعر ابونواس داشت، و محمد بن یحیی القلفاط و ابن عبدربه…
برخی از این دانشمندان در اثر کوشش برای رقابت با مشرق اسلامی و برخی دیگر، در اثر تشویق شدن به کسب علم و کمال، و برخی بر اثر همت والای پدران خود در فراگیری علم و دانش، کوشیدند. ولی همواره مشرق اسلامی الگوی کار آنها بود. بهر حال زندگی زندگی فکری، فرهنگی و اجتماعی مردم آندلس دگرگون شده بود و راه پیشرفت و ترقی را می پیمود تا آنجا که مسیحیان نیز به فراگیری زبان عربی، و علوم اسلامی روی آوردند و پادشاهان در گرامی داشت دانشمندان، ادیبان و شاعران و هنرمندان دریغ نمی ورزیدند. و آنان را به خود و دربار خود نزدیک نموده و گرامی میداشتند. برای نمونه، از فقهای آندلسی: عیسی بن دینار مالکی(ت۸۲۷م)، العتبی(ت۸۶۹م)، ابن حزم(ت۱۰۶۴م)، باقی بن مخلد(ت۸۸۹م) المنذر بن سعید البلوطی(ت۹۶۶م) و از فیلسوفان آندلسی(ابن مسره(ت۹۳۱م) و از تاریخ نویسان آندلسی: احمد الرازی(ت۹۵۳م) الخشنی(ت۹۷۱ یا۹۸۱م) که تاریخ قضات قرطبه از جمله کتب تاریخ آنجاست.
بخش هفتم: هنرهای شعری هفتگانه
نویسنده در این بخش به گونه های تازه ای در شعر عرب می پردازد که تحت عنوان، الفنون الشعریه السبعه معروف می باشد.مهمترین این گونه ها عبارتند از:
۱-الموالیا، ۲-کان و کان، ۳-القوما، ۴- الدوبیت، ۵-السلسه، ۶-الموشح، ۷- الزحل
این انواع را در شعر قدیم عربی ما نمی یابیم، که هر کدام از آنها در دوره ای پدید آمده، مثلا موشح در قرن سوم هجری در میان عرب مقیم در آندلس ابداع گردید و به دنبالش زجل را ساختند که از آنجا به جاهی دیگر پراکند، موالیا، کان و کان، القوما…در بغداد و عراق و سپس به کشورهای عربی دیگر رفت.
بخش هشتم: پیدایش شعر موشح در آندلس
واژه موشح، از وشاح به معنای حمایل است. اما موشح آن حمایل پر زرق و برق و جواهر نشان و گرانبها و خیره کننده ای را منظور است که برخی زنان برای دلفریبی، جلوه گری، عشوه گری… استفاده می کنند.
سرآمد این تحول را باید زریاب بدانیم که که ورود وی به آندلس تحول شگرفی در غنا و موسیقی پدید آورد و آداب جامعه بغداد را در آنجا گسترانید. به هر حال زریاب در آندلس درصدد برآمده بود که با گروه کار آزموده ای که با خود به آندلس آورده بود، هر چه بهتر و بیشتر توجه هواخواهان لهو و لعب و هزل و فکاهه سرگرمی و خوشگذرانی و بی خبری و وقت گذرانی را به خود جلب کند.
بخش نهم: شرح حال شاعران عرب نام اور طبقه دوم، در آندلس
نویسنده در این بخش به شرح حال شاعران بزرگ آندلس پرداخته است. از مهمترین این شاعران می توان از یحیی بن حکم جیابی ملقب به غزال، همزمان با عبدالرحمان خلیفه اموی نام برد که تا بخشی از خلافت محمد بن عبدالرحمان می زیست. ابومروان، مومن بن سعید بن ابراهیم بن قیس، یکی دیگر از شعرای معروف قرطبه است که اوازه اش در زمان امیر محمد پیچید.
نقد و بررسی محتوایی کتاب:
پژوهش حاضر را می توان از چند جنبه مورد نقد و بررسی کرد: نخست از نگاه ساختاری کتاب، دوم از نگاه علائم و فنون نگارش ادبیات فارسی، سوم از نگاه روش تحقیق و چهارم از لحاظ محتوایی.
با نگاهی کلی به اثر مورد نظراولین نکته ای که به چشم می خورد این است که پژوهش حاضر فاقد فهرست مطالب و منابع ماخذ و فاقد فصل بندی مشخص است. برای مثل: خواننده بعد از فصل پنجم یکدفعه از فصل نهم سر در می آورد که در بخش های دیگر هم این ایراد وجود دارد که اصولا برای خواننده گیج کننده می باشد. نقد دیگر در همین بخش ساختاری، این است که فصل اول چهار صفحه می باشد، فصل دوم ده صفحه و فصل سوم فقط هشت خط می باشد.
از آنجایی که کتاب مورد نظر بعد از درگذشت دکتر یادگاری به چاپ رسیده است به نظر می رسد که اثر مورد نظرجزوه ی درسی بوده است که در سر کلاس های دانشگاه تدریس می شده و اکنون با همان وضعیت بدون اینکه نظم و انسجام لازم را داشته باشد به چاپ رسیده است. چرا که وقتی اثر مورد نظررا مطالعه می کنیم، ساختار نوشتاری یک ساختاری علمی کتابی نیست بلکه بیشتر ساختاری گفتاری است که در آن فنون نگارش علمی و ادبی رعایت نشده است.
با این حال مهمترین نقدی که بر این کتاب وارد است اینکه کتاب مورد نظر از یک روش نگارش علمی خاص تبعیت نمی کند. به گونه ای که از هر بخشی از تاریخ و ادبیات آندلس بخشی انتخاب شده و در کنار هم آورده شده است که آن هم فاقد هر گونه نظم و انسجام محتوایی است. به گونه ای که برای نمونه در فصل اول نویسنده از آندلس صحبت کرده است برای کسی که هیچ شناختی از تاریخ آندلس ندارد با مطالعه فصل اول هیج شناختی از تاریخ و جغرافیا و اوضاع فکری و فرهنگی آندلس بدست نمی اید.
مهمترین ارزش کتاب مورد نظر این است که باعث شود که محققان حوزه تاریخ اسلام خلاء موجود در حوزه تاریخ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی ادبیات عرب در آندلسی را احساس کرده و در این راه تلاس خود را برای نگارش متون علمی ارزشمند همت بگمارند.
در پایان فهرستی ازمهمترین کتاب ها در حوزه تاریخ آندلس را برای اگاهی و مطالعه خواننده گان معرفی می کنیم.
احمد، بلاغه العرب فى الاندلس-کامل کیلانى، نظرات فى تاریخ الادب الاندلسى- جودت رکابى، فى الادب الاندلسى- عبدالعزیز اهوانى، الزجل فى الاندلس- بطرس بستانى، ادباء العرب فى الاندلس- احسان عباس، تاریخ الادب الاندلسى- عبدالعزیز عتیق، الادب العربى فى الاندلس- سعد اسماعیل شلبى، الاصول الفنیه للشعر الاندلسى- مصطفى شکعه، الادب الاندلسى،- منجد مصطفى بهجت، ، الاتجاه الاسلامى فى الشعر الآندلسى- ابراهیم بیضون، الامراء الامویون الشعراء- فوزی عیسى، سائل اندلسیه، – على بن محمد، النثر الادبى الاندلسى- محمد رضوان دایه، المختار فى الشعر الاندلسى…
پایگاه عبرت پژوهی
داود باوفا کارشناس ارشد تاریخ، حسن احمدی کارشناس ارشد تاریخ