کرسی ترویجی «جریان شناسی تخریب اماکن مقدسه مسلمانان( با تاکید بر تخریب بقاع بقیع)» با ارائه حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی اکبر عالمیان برگزار شد. این کرسی علمی که به همت معاونت پژوهش مجتمع آموزش عالی تاریخ، سیره و تمدن اسلامی و با همکاری گروه تاریخ اسلام این مجتمع، تشکل تحریر پست و گروه تاریخ اسلام پژوهشکده حج و زیارت و ذیل کنگره بین المللی «بقیع؛ مدفن امامان» انجام پذیرفت، ارائه دهنده بحث با تاکید بر این نکته که تخریب اماکن مقدسه مسلمانان و به ویژه شیعیان در طول تاریخ از سوی جریاناتی رقم خورده است که بررسی و تحلیل ابعاد رفتاری این جریانات را ضروری می نماید، به سیر تاریخی تهاجم و تخریب اماکن مقدسه مسلمانان پرداخت.
وی با تاکید بر این نکته که گرچه اماکن متعددی توسط معاندین مورد تعرض و یا تخریب قرار گرفته است، اما در این میان با توجه به اهمیت سه مکان مقدس کعبه، بقیع و حرم امام حسین(ع) نسبت به سایر اماکن، تنها به مهم ترین رخدادهایی که منتهی به تخریب این سه مکان شده است می پردازیم، به تحلیل شخصیت و تفکر عوامل اصلی این تخریب ها پرداخت.
دکتر عالمیان شروع زنجیره این تخریب را دوره ابرهه دانسته و با اشاره به اینکه گرچه در دوره حمله ابرهه به کعبه، هنوز دین اسلام شکل نگرفته بود، ولی به هر حال کعبه دارای قداستی بی مثال بوده و هر چند او موفق به تخریب این مکان نشد اما اندیشه تخریب کعبه توسط او، سیر تقدس زدایی از مکه و کعبه را آغاز کرد، به بیان ویژگی های رفتاری ابرهه نظیر: روحیه قدرت طلبی و جنگ طلبی، روحیه غارتگری و آدم کشی، هوسرانی و هتک حرمت نوامیس و همین طورغرور و تکبر فراوان او بر اساس شواهد تاریخی پرداخت.
استاد مجتمع آموزش عالی تاریخ و سیره، آتش زدن و تخریب کعبه در دوره یزیدبن معاویه را زنجیره دیگری از این هتک حرمت مقدسات دانسته و با تحلیل شخصیت عاملین این هتک حرمت یعنی یزیدبن معاویه و حصین بن نمیر، آنان را دارای ویژگی هایی نظیر: فساد و قدرت طلبی دانست. دکتر عالمیان همچنین افزود:«البته در این میان نباید از نقش عبدالله بن زبیر غافل شد. او که خود را برای در امان ماندن از حملات امویان عائذ البیت (پناهنده به خانه خدا) خوانده بود،زمینه ساز این هتک حرمت شد و حتی مورخینی نظیر یعقوبی معتقدند که ابن زبیر عمدا آتش را خاموش نکرد تا مردم مکه را علیه سپاه شام بشوراند.»
آتش زدن و تخریب کعبه در دوره حجاج مرحله بعدی سیر تاریخی تخریب اماکن مقدسه بود گه به اعتقاد سخنران جلسه، ستمگری، لجبازی، عناد و کینه توزی از مولفه های شخصیتی عامل این تخریب به شمار می آمد.
مدیر گروه تاریخ اسلام پژوهشکده حج و زیارت، به تحلیل ادامه این خط فکری پرداخته و با اشاره به جریان تخریب و یا تعرض به حرم امام حسین(ع) در طول تاریخ، این مسئله را درادامه سیر قبلی دانست. وی تلاش جریان افراط و قدرت برای هتک حرمت و تخریب قبور مطهر ائمه شیعیان را ناشی از تفکرات افراطی دانست و با تبیین سیر تاریخی این اقدام از دوره هارون ومتوکل تا دوره وهابی ها در 200 سال اخیر را ادامه همان سیر تفکر قبلی دانست.
حجت الاسلام عالمیان در ادامه سخنان خود، تخریب بقیع را تکمیل حلقه هتک به مقدسات دانست و با تحلیل ابعاد فکری و شخصیتی عاملین تخریب بقیع، یعنی وهابیت، خاطر نشان کرد: «آنچه از رفتارشناسی وهابیان به دست می آید و با توجه به کلیاتی که از تفکرات آنان می توان یافت، این است که این جریان نیز همان خط سیر جریان تخریب را در طول تاریخ طی می کند و براساس قدرت طلبی، افراط گرایی، جمود و کینه به تخریب اماکن مقدسه می پردازد.»
این محقق تاریخ اسلام در جمع بندی مطالب خود با تاکید بر این نکته که زایش تخریب از بستر سه گانه کج اندیشی، افراطی گری و قدرت طلبی صورت می پذیرد، گفت:« بابررسی سیر تاریخی تخریب اماکن مقدسه، به یک حرکت زنجیره ای در این سیر تاریخی دست خواهیم یافت. این حرکت زنجیره ای را جریان شناسی می نامیم. در این جریان شناسی می توان پایه ای را برای این سیر، پیدا کرد. نام این پایه را فتنه کور مذهبی می نامیم که با سه شاخه: کج اندیشی، افراطی گری و قدرت طلبی بر دل اسلام حمله می کند. یکی از این حملات تخریب اماکن مقدسه است.
وی در پایان سخنان خود خاطر نشان کرد: « با بررسی سیر تاریخی تخریب اماکن مقدسه مسلمانان و به ویژه شیعیان می توان به یک نقطه مشترک رسید. به نظر می رسد که بررسی سیر تاریخی تخریب اماکن از تلاش ابرهه برای تخریب کعبه و بعدها تخریب آن توسط یزید و حجاج ثقفی گرفته تا تخریب حرم امام حسین(ع) و ارتباط آن با تخریب بقیع این نتیجه را می رساند که همه این جریانات یک پیوند هویتی مشترک دارند که بر سه اصل افراطی گری، قدرت طلبی و کج اندیشی استوار هستند.»
بعد از سخنان ارائه دهنده بحث، ناقدین این کرسی یعنی حجج اسلام و المسلمین دکترموسوی بیرجندی و دکتر نجاتی به نقد این سخنان پرداخته و با اشاره به نقاط قوت این بحث، نقاط ضعف آن را در مواردی نظیر: نادرست بودن برخی ارجاعات، ابهام در ارتباط بین این اقدامات به عنوان یک جریان منسجم تاریخی، غفلت از بیان برخی فرازهای تاریخی در تخریب و تعرض به اماکن مقدس، عدم ارتباط اقدام ابرهه با سایر اقدامات ذکر شده، تخریبی نبودن برخی اقدامات صورت گرفته، خلط در مباحث و همین طور نامنسجم بودن مطالب دانستند.