به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدطباطبایی یزدی، استاد حوزه علمیه، ۸ خرداد ماه در سلسله دروس نهجالبلاغه با بیان اینکه قبل از نهجالبلاغه، مدوناتی در جمعآوری فرمایشات حضرت امیرمؤمنان(ع) وجود داشته است و سیدرضی اولین فرد در این عرصه نیست، گفت: جاحظ از جمله کسانی است که فقط ۱۰۰ جمله از فرمایشات حضرت را گردآوری کرده و همین باعث انتقاد از وی شده است که اگر فرمایشات ایشان اینقدر جذاب است، چرا فقط صد کلمه؟ از این جهت کار او قابل توجیه است که وی به ارزش کلمات حضرت واقف است ولی خواسته زیباترینها را انتخاب کند کما اینکه مرحوم شیخ عباس قمی هم از بین جملات حضرت، ۱۰۰ کلمه قصار را انتخاب کرده است.
وی افزود: در مورد «مطلوب کل طالب» هم باید گفت که نویسنده آن در مورد علی(ع) کتاب دارد ولی درباره سایر خلفا هم کتاب نوشته است؛ یعنی او ابتدا بر ای علی(ع) نوشت و بعد وقتی مورد اعتراض واقع شد که چرا فقط برای علی(ع) نوشتی، اقدام به نوشتن برای خلفای دیگر هم کرد. این کتاب گل کرد و درخشید ولی فقط در مورد امام علی(ع) در تاریخ باقی ماند و مابقی از بین رفت.
طباطبایی یزدی با بیان اینکه نهجالبلاغه بعد از سیدرضی مورد توجه قرار گرفت و استنساخ و منتشر شد، اضافه کرد: در دوره حیات ایشان چنین اتفاقاتی افتاد و حتی خود ایشان هم سه بار کتاب را تکمیل کردند. مرحوم آقای عطاردی این مطلب را بیان کرده است. یعقوب بن احمد نیشابوری نسخه نهجالبلاغه را به این شهر برد و آن را به عنوان یک متن تدریس کردند لذا نهجالبلاغه از همان دوره رواج دشته است.
وی با اشاره به چرایی نام نهجالبلاغه، بیان کرد: کسانی که نهجالبلاغه را شرح کردند و حاشیه زدند نام آن را بسیار با مسمی دانستند. محمدعبده که سنی است گفته است که من اسمی شایستهتر و سزاورتر از نهجالبلاغه برای این کتاب نمیبینم و در توانم نیست که بخواهم نامی بهتر به آن اطلاق کنم. ابن ابی الحدید هم که شارح نهجالبلاغه است بر امتیاز بالای این کتاب در ادبیات و فصاحت تأکید دارد و گفته است که کلام حضرت علی(ع) دون کلام خالق و فوق کلام بشر است. ابن نباته گفته است اگر ما در بلاغت به جایی رسیدیم، مدیون خطبههای علی(ع) هستیم.
پاسخ جالب امیرالمؤمنین(ع) به یک سؤال
طباطبایی یزدی تصریح کرد: برخی افراد خطاب به حضرت علی(ع) گفتند ما افصح و ابلغ از شما تاکنون ندیدهایم و ایشان لبخندی زدند و فرمودند چه تعجبی دارد؟ من بچه مکی و قریشی هستم و حضرت به همین تعبیر کوتاه اکتفا کردند و توضیح بیشتری ندادند. طبق اقوال، فصاحت و بلاغت در قریش زبانزد بود و بنیهاشم هم در بین قریش سرآمد از دیگران بودند.
وی با طرح این پرسش که گاهی دیگران بر بلاغت و فصاحت تأکید دارند ولی آیا خود حضرت(ع) هم تأکید بر این مسئله دارند؟ افزود: در خطبه ۲۲۳ حضرت بر این موضوع تأکید و فرمودند: نحن امراء الکلام …؛ سخن به تعلیم و ارشاد ما ریشه دوانده است. در خطبه شقشقیه هم فرمودند که من در اوج قله کلام هستم و دیگران نمیتوانند به آن برسند. در واقعه عاشورا اسرای کربلا را به دربار ابن زیاد در کوفه و بعد کربلا بردند؛ امام سجاد(ع) در سخنرانی که داشتند فرمودند: خدا به ما سماحه و فصاحت عنایت کرده است. در دربار ابن زیاد در کوفه هم حضرت زینب(س)، ابن زیاد را مفتضح کرد و سخنانی در اوج فصاحت و بلاغت بیان فرمود تا جایی که ابن زیاد اعتراف کرد که سخنان این زن، سجع است و آن را از پدرش ارث برده است و حضرت زینب(س) فرمودند که ما زنان را با شجاعت چه کار؟
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه سجع در لغت، آواز کبوتر است به ذکر این مسئله پرداخت که آیا سجع کاری پسندیده است یا خیر؟ گفت: اگر بدانیم کجا لازم و مقتضی است و ثمر دارد سجع، بگوییم خوب است ولی اگر صرفاً خود را به تکلف بیندازیم طوری که نه مخاطب بفهمد و نه خودمان ثمری ندارد؛ سجع، مذموم نیست زیرا خداوند در سورههای متعدد مانند قمر و رحمان و … به سجع سخن گفته است. کسانی مانند احمدامین مصری گفته است که نهجالبلاغه به خاطر سجایعی که دارد نمیتواند از حضرت امیر(ع) باشد.
طباطبایی یزدی ادامه داد: حضرت رسول(ص) نقل فرمودند که من در بازار عکاظ دیدم که فردی در دوره جاهلیت به بازار عکاظ آمد و برای مردم سخنرانی کرد که با شجاعت و آهنگ و فصاحت و بلاغت همراه بود. اینکه نهجالبلاغه از فصاحت و بلاغت زیادی برخوردار است کسانی باید اظهارنظر کنند که خودشان اهل این مسائل باشند. کسی چون جرج جرداق مسیحی خود را مفتون زیبایی نهجالبلاغه میداند و میگوید من بیش از ۴۰۰ بار این کتاب را خواندهام. آلوسی و سیدعبدالزهرا حسینی خطیب هم کسانی را که در مورد زیبایی نهجالبلاغه سخن گفتهاند، گردآوری کرده است.
استاد حوزه علمیه افزود: ابن ابی الحدید در جلد یازدهم شرح نهجالبلاغه در ذیل خطبه ۲۱۲ سخنانی از آن حضرت در ذیل آیه الهکم التکاثر نقل کرده و آورده است که اگر کسی واقعاً توان دارد چنین سخنان زیبایی مانند امیرالمؤمنین بگوید و اگر نمیتواند بهتر است سکوت کند تا رسوا نشود. او ادامه میدهد اگر همین یک قسمت را بخوانید میفهمید حق با معاویه بود که گفت به خدا قسم کسی چون علی دارای فصاحت در بین قریش نبود یعنی اساس فصاحت از کلام علی(ع) نشأت میگیرد. او تأکید کرده است: اگر خطبا و توانگران ادبی عرب در یک مجلسی جمع شوند و این سخنان را بشنوند شایسته است که به سجده بیفتند همانطور که در تاریخ آمده است شاعری در تاریخ شعری سرود و دیگران به سجده افتادند و وقتی مورد ذم قرار گرفتند، گفتند ما میدانیم چه شعری شایسته سجده است.
سجده بر سخن علی(ع) غلو نیست
طباطبایی یزدی بیان کرد: مرحوم علامه هم در اینجا توضیح داده است که غلو نیست که کسی بر کلام علی(ع) سجده کند زیرا سجده بر کلام خداوند کرده است و علی(ع) غیر از شرح کلام خدا چیزی نمیگوید. قلقشندی، نویسنده کتاب صبح الاعشا(کسی که شب نمیبیند ولی صبح قابلیت دیدن دارد) در مورد شعر و نثر سخن گفته است و اینکه درست است شعر ماندگار است و هنر بزرگی محسوب میشود ولی شعر گفتن کار سختی است و فرد باید قریحه ذاتی داشته باشد. از منظر وی لزوماً شعر بر نثر ترجیح ندارد و گاهی شعرا خود را به زحمت میاندازند و شعر میگویند ولی گاهی به نثر هم زیباتر و هم رساتر است و بهتر هم به دل مینشیند. او معتقد است که خداوند شاعربودن پیامبر و شعربودن قرآن را انکار کرده است.
طباطبایی یزدی تصریح کرد: قلقشندی به تعبیر «قیمه کل امرا ما یحسنه» اشاره کرده و گفته است چقدر این تعبیر زیبا و گویا و جالب است. او تعابیری از شاعران دیگر را با این جمله امام مقایسه کرده و میگوید قابل قیاس با هم نیستند. این مطالب زیبای امام برای خطبای نامور بعد از ایشان زمینه و بستری شد تا به درجه بالایی از فصاحت و بلاغت برسند.
استاد حوزه علمیه گفت: ثعالبی به یکسری مضاف و مضاف الیههای مشهور مانند بلاغه عبدالحمید(عبدالحمید بن یحییی بن سعید عامری) اشاره کرده و گفته است او ابتدا معلم بود ولی آنقدر در بلاغت و فصاحت پیش رفت که مشهور به بلاغت شد؛ نقل است که از عبدالحمید پرسیدند که تو چگونه به این درجه از بلاغت رسیدی که ضرب المثل شدی، گفت من خطبههای نهجالبلاغه را خواندم و یاد گرفتم تا به این مرتبه رسیدم. زمخشری هم این حکایت را نقل کرده است. این یک نمونه از تأثیر خطبهها بر خطباست.
وی تأکید کرد: ابن نباته که صاحب خطبههای معروف و بلیغ بوده، گفته است که من از بحر و دریای زیبای خطبات و فرمایشات امیرالمؤمنین(ع) آموختم و خود او میگوید یکی از خطبههای آن حضرت بر همه سخنان ابن نباته برتری دارد.