مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی

 

درگفتگو با حجة الاسلام و المسلمین دکتر حسین عبدالمحمدی مطرح شد: سیره اجتماعی پیامبر اعظم(ص)؛ الگویی برای امروز و فردای جامعه اسلامی

 

اشاره:
یکی از مسائل مهم حول محور شخصیت رسول خدا(ص)، سیره اجتماعی حضرت است. تبیین سیره اجتماعی پیامبر اعظم(ص) به عنوان الگوی مورد احترام مسلمانان در این شرایطی که جبهه کفر در برابر جوامع اسلامی ایستاده است از اهمیت خاصی برخوردار است. به همین منظور در ایام رحلت رسول خدا(ص)، گفتگویی را با حجة الاسلام و المسلمین دکتر حسین عبدالمحمدی، دانشیار گروه تاریخ اهل بیت(ع) و ریاست مدرسه عالی تاریخ مجتمع آموزش عالی تاریخ، سیره و تمدن اسلامی انجام دادیم که توجه شما عزیزان را به آن جلب می کنیم.

سخن تاریخ: با تشکر از جنابعالی به خاطر حضور در این گفتگو، همان گونه که می دانید یکی از مسائل مهم حول محور شخصیت رسول خدا(ص)، سیره اجتماعی حضرت است. در این گفتگو مایلیم تا از نظرات جنابعالی درباره اصول حاکم بر سیره اجتماعی حضرت استفاده کنیم.

دکتر عبدالمحمدی: بسم الله الرحمن الرحیم. بنده هم از سایت وزین سخن تاریخ به خاطر تدارک این گفتگو درباره یکی از ابعاد بسیار مهم شخصیت رسول خدا(ص)، تشکر می کنم.
منظور از اصول حاکم بر سیره اجتماعی این است که این اصول در کلیه تعاملات اجتماعی با جامعه ایمانی و جامعه کافران مورد توجه بوده است. به نظر بنده یکی از بهترین آیاتی که اصول حاکم بر سیره اجتماعی پیامبر اعظم (ص) را به روشنی و دقت مورد اشاره و تبیین قرارداده است، آیه 29 سوره فتح است. آیه مذکور این است: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً؛ محمد فرستاده خدا است و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند، پيوسته آنان را در حال ركوع و سجود مى‏بينى، آنان همواره فضل خدا و رضاى او را مى‏طلبند، نشانه آنان در صورتشان از اثر سجده‏ نمايان است، اين توصيف آنها در تورات است، و توصيف آنها در انجيل همانند زراعتى است كه جوانه‏هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته، تا محكم شده، و بر پاى خود ايستاده است، و به قدرى نمو و رشد كرده كه زارعان را به شگفتى وا مى‏دارد! اين براى آن است كه كافران را به خشم آورد، خداوند كسانى از آنها را كه ايمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است. خداوند متعال دراین آیه چهار اصل مهم از اصول حاکم بر سیره اجتماعی پیامبر اعظم (ص) و اصحاب پارسا و فداکار او را بیان کرده است.

 

سخن تاریخ: به آیه مهمی اشاره کردید. طبق این آیه اگر بخواهیم اصول حاکم بر سیره اجتماعی پیامبر اکرم(ص) را مورد اشاره قرار دهیم، باید به چه اصولی اشاره کنیم؟

دکتر عبدالمحمدی: اصولی که در این آیه در باره سیره اجتماعی پیامبر اکرم(ص) و اصحاب با وفا و پارسای حضرت مطرح شده این چنین است: آنان نسبت به کفار معاند و محارب با صلابت و سرسخت هستند ودربرابر مؤمنان راستین فروتن، متواضع و مهربانند. آنان با خضوع و خشوع در پیشگاه خداوند اعتدال در دوستی و دشمنی را رعایت می کنند. همچنین کوشش می کنند با فعالیت خود استقلال جامعه اسلامی را در ابعاد گوناگون تامین کنند تا وابسته به کفار نباشند. و بتوانند عزتمندانه و شرافتمندانه زندگی کنند.

 

سخن تاریخ: اولین جمله از آیه 29 سوره فتح این است:«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ»، پیامبر و کسانی که با او بودند. منظور از «و الذین معه» چه کسانی هستند؟

دکتر عبدالمحمدی: بدون تردید منظور از این معیت و همراهی صرفا همراهی فیزیکی نیست چون ویژگی هایی که برای آنان ذکر شده است فراتر از همراهی فیزیکی آنان با پیامبر اکرم(ص)است.

چنانکه مقصود ازمعیت و همراهی با صادقین در آیه شریفه “يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ؛ ای کسانی كه ايمان داريد! از خدا بترسيد و قرين راستگويان باشيد.” (119 سوره توبه) فقط معیت و همراهی فیزیکی نیست؛ بلکه مقصود معیت معنوی و تبعیت است. علامه طباطبایی در تفسیر جمله كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ می نویسد: خداوند به مؤمنان دستور می دهد صادقين را در گفتار و كردارشان پيروى كنند. بنابر این مقصود از«و الذین معه» اصحابی هستند که مطیع پیامبر اکرم(ص) بودند.

 

سخن تاریخ: برای اینکه این معنا روشنتر شود، اگر صلاح می دانیدگونه های اصحاب رسول خدا(ص) را از منظر قرآن کریم بیان فرمایید.

دکتر عبدالمحمدی: خداوند متعال اصحاب پیامبر اکرم (ص) را از نظر ایمان، بصیرت و پایبندی به مقررات دینی به سه دسته تقسیم می‌ کند: یک دسته، خداباوران پارسا و بابصیرت هستند. این گروه همان‌هایی بودند که در روزهای نخست بعثت آزارها وشکنجه های مشرکان راتحمل کردند و سختی های محاصره اقتصادی در شعب ابی طالب را به جان خریدند و دست از خدا و رسولش نکشیدند. این گروه در جنگ‌های صدر اسلام فداکاری‌های وصف‌ناپذیر کردند و برای رضای خدا حتی با عزیزان خودشان جنگیدند.

دسته دیگر، افراد سُست ایمان و بی بصیرت هستند. قرآن کریم برخی از اصحاب پیامبر اکرم (ص) را یاد می کند که از بصیرت کافی نسبت به دین و ایمان راسخ بهرمند نبودند.از این رو، گاهی به نفع اسلام و اولیای خدا موضع می‌گرفتند و گاهی با تصمیمات نادرست آب به آسیاب دشمن می‌ریختند. این افراد در مواقعی که خطر آنان را تهدید می‌کرد، اسلام و پیامبر اکرم (ص) را یاری نمی‌دادند و صحنه خطر را ترک می‌کردند.خداوند متعال از این افراد به بیمار دلان یاد می کند و آنان را در ردیف منافقان قرار می دهد.

دسته سوم، منافقین هستند. قرآن کریم در آیات متعدد از خیانت‌های آنان پرده بر می دارد. بنابر این، مقصود از «والذین معه» در آیه مذکور کسانی هستند که با پیامبر اعظم (ص) درعقیده و عمل با او همراه بودند .

 

سخن تاریخ:اگر مایل باشید دوباره برگردیم به همان بحث ابتدایی خودمان یعنی اصول حاکم بر سیره اجتماعی پیامبر اعظم (ص) بر اساس آیه 29 سوره فتح. اولین اصلی که مورد اشاره قرار داده بودید، اصل شدت و صلابت رفتاری با کفّار بود. لطفا در این مورد توضیح دهید.

دکتر عبدالمحمدی: اولین اصلی که در آیه شریفه 29 سوره فتح مورد توجه قرار گرفته شدّت و صلابت پیامبر(ص) و اصحاب خاص با کفار می باشد. البته اینجا این پرسش پیش می آید که آیا پیامبر و اصحاب مؤمن نسبت به همه کافران شدید و سرسخت بودند یا نسبت به گروه خاصی از آنان سرسخت بودند؟ از آیه 29 سوره فتح نمی توانیم پاسخ این پرسش را بیابیم . بنابر این، ناچاریم برای اینکه مطلب روشن شود آیات متعددی از قرآن را که رفتار پیامبر(ص) را نسبت به کفار توضیح دادند بررسی کنیم. چون قرآن یک کتاب است. از این رو، آیات محکم و متشابه آن، و مطلق و مقید آن را باید با هم معنا کنیم.

 

سخن تاریخ: با توجه به آیات دیگر، دیدگاه قرآن در باره شیوه تعامل با کفار و سیره نبوی در این زمینه را چگونه تحلیل می کنید؟

دکتر عبدالمحمدی: دیدگاه قرآن در این باره، شیوه تعامل با کفار و سیره نبوی در این زمینه را دو گونه می داند. گونه اول، همزیستی مسالمت آمیز با کفار غیر معاند است. خداوند در باره تعامل با کفار آنان را به دو دسته محارب و غیر محارب تقسیم می کند. و می فرماید نسبت به کافرانی که با شما دشمنی نمی کنند با آنان با محبت و عدالت رفتار کنید:لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ إِنَّما يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى‏ إِخْراجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛(سوره ممتحنه آیات 8-9) رفتار پیامبر اکرم(ص) با کفار دقیقا مطابق همین آیات مبارکه بود. آن حضرت با کفارغیر معاند زندگی مسالمت آمیز داشت. و آنان را با منطق و محبت به اسلام دعوت می کرد و مأمور به آن بود.

پیامبر اکرم(ص) پس از تشکیل حکومت در مدینه، قراردادهای متعدد صلح با مشرکان امضا کرد. اولین معاهده¬ی آن حضرت با همه اهل مدینه بود معاهده ای که پیامش زندگی مسالمت آمیز با همگان بود. همچنین پیامبر پیمان صلحی با دو قبیله ی «بنى ضَمرة» و «بنى مُدلج» در سال دوم هجری بست. پیام این پیمان ترک دشمنی و مخاصمه بود. بعد از این قرار داد هیچ گونه نزاع و دشمنى بین مسلمانان و طرفِ های مصالحه پیش نیامد.

پیامبر اکرم(ص) حتی با بت‌پرست هایی که با نظام دینی و مسلمانان دشمنی نمی کردد سر جنگ نداشت. و با آنان روابط خوب و اخلاقی داشت.

گونه دوم، جنگ و ستیز با مشرکان محارب و معاند بود. عده ا‌ی از مشرکان و اهل کتاب که حاضر به مصالحه و پیمان نبودند و به تعبیر قرآن کریم: «لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً»(توبه/10) و هرگونه قراردادی را که در جهت برقراری صلح و آرامش در جامعه ی اسلامی بود، رد می‌کردند و در برابر نظام اسلامی و گسترش تعالیم اسلام مقاومت می‌نمودند واصطلاحا محارب بودند، پیامبر در برابر آنان ایستادگی کردند و نسبت به همین گروه اشداء و شدید برخورد می کردند.

جنگ‌های پیامبر اکرم (ص) با مشرکان مکّه، حامل این پیام بود که در مقابل کفّار و مشرکانی که با اسلام و مسلمانان دشمنی می‌کنند باید ایستاد و سرکوبشان کرد. بسیاری از آیات قرآن کریم که مؤمنان را به پیکار و مبارزه فرا می‌خواند و از آنان می‌خواهد نسبت به کفّار با خشونت و شدت برخورد نمایند، اشاره به همین گروه معاند و محارب دارند.

 

سخن تاریخ: اصل دومی که به آن اشاره کردید، اصل محبت و مهربانی نسبت به مؤمنان بود. لطفا در مورد این بخش از آیه نیز توضیحاتی ارائه بفرمایید.

دکتر عبدالمحمدی: خداوند در بخش دوم آیه می فرماید: پیامبر اکرم(ص) و اصحاب وارسته او نسبت به مؤمنان مهربان بودند رُحَماءُ بَيْنَهُمْ.
این خصوصیت مردان الهی است که با آنان که در یک جبهه قرار دارند و در برابر کفار می جنگند یاور یکدیگر هستند. در حقیقت شیوه¬ی تعامل رسول خدا (ص) با مؤمنان و مسلمانان، بخشی از الگوی ناب به شمار می آید که برای هر مسلمانی درس آموز و نقشه راه زندگی خواهد بود. مسلمانانی که در دوره آن حضرت می زیستند، از لحاظ باورها و رفتارها یکسان نبودند؛ بلکه در میان اصحاب ایشان، طیف های مختلفی حضور داشتند که برخی به لحاظ ایمان و تعبّد در مرتبه¬ عالی قرار داشتند و برخی دیگر، نه شناخت درستی از اسلام داشتند و نه ایمان و اعتقادشان قوی بود و نه تربیت دینی یافته بودند. افزون برآن، تمایز جغرافیایی اصحاب تحت عنوان «مهاجر و انصار»، پیامدهای دشوار اجتماعی را نیز بهمراه داشت. با این وجود، پیامبر اکرم (ص) متناسب با اقتضائات هر طیفی، با آنان ارتباط برقرار می¬کرد و این تعامل که برآمده از خُلق عظیم و سعه¬ صدر آن حضرت بود به¬ خوبی توانست از طیف¬های مختلف اجتماعی، جامعه¬ی منسجم و متحّد و قدرتمند بسازد.

 

سخن تاریخ: شیوه ی تعامل آن حضرت با گروه های مختلف جامعه ی ایمانی و اسلامی چگونه بود؟

دکتر عبدالمحمدی: شیوه ی تعامل آن حضرت نیز به چند گونه بود. یک گونه، تواضع و فروتنی بود. پیامبر اکرم (ص) در برابر مؤمنان بسیار متواضع بود و هیچگاه خودش را برتر از دیگران نمی دانست. او جای خاصی در مجلس برای خود انتخاب نمی کرد و مجلسش را مدّور تشکیل می داد تا بالا و یائین نداشته باشد.او در تصمیم گیری ها و مسائل حسّاس ، جامعه ی مؤمنان را مشارکت می داد. گونه دوم،مواسات با مؤمنان در جامعه ی نبوی، مواسات و همدردی با مردم و تلاش برای رفع نیازهای دیگران، تبلور خاصی داشت. از مهم ترین دغدغه های رسول خدا (ص)، رسیدگی به امور مردم و حلّ مشکلات آنان بود. ایشان جامعه ی مؤمنان را به مثابه ی «پیکره ی واحد» می دانست که اگر عضوی، به درد آید، تمامی اعضا برای علاج آن بسیج می گردد.

گونه سوم، هم نشینی و همدردی با مؤمنان تهی دست بود. قرآن کریم در آیه 273 سوره بقره از گروهی تهیدست و فقیر سخن می¬گوید که تمام دارایی¬ها، خانه¬ها و اموال خود را در راه حمایت از پیامبر اکرم (ص) و مهاجرت به مدینه از دست داده بودند و در عین فقر و نیازمندی چنان مناعت طبع و عزت نفس از خود نشان می دادند که گویا جزو اغنیا هستند. این گروه، دسته ای از مهاجران بودند که کاملا تهی¬دست بودند و از آن جهت که فاقد مسکن بودند، در قسمت شمالی مسجد النبی در زیر سقفی زندگی می کردند. این گروه که به «اصحاب صفه» معروف بودند، چیزی جز دانه ی خرما برای خوردن نداشتند و پیامبر اکرم (ص) نهایت تلاش خود را در جهت کاستن از سختی معیشت آنان به کار می گرفت و سعی داشت آلام روحی آنان را کاهش دهد، ازاین رو، پیوسته با آنان نشست و برخاست داشت و با انس و الفت و احترام فوق العاده با آنان رفتار می¬کرد. گونه چهارم نیز، اخوت و برادری با مؤمنان بود.

 

سخن تاریخ: اصل سومی که بدان اشاره کرده بودید، اصل استقلال و عدم وابستگی به کفار بود. در این مورد هم تحلیل خود را بفرمایید.

دکتر عبدالمحمدی: خداوند متعال در آیه 29 سوره فتح رفتار پیامبر اکرم(ص) و اصحاب باوفای او را ستایش می کند و می فرماید آنان برای پیشبرد اهداف و اداره زندگیشان روی پای خودشان ایستادند و از بیگانگان یاری نگرفتند. قرآن این شیوه زندگی پیامبر و مؤمنان را به جوانه گندم مثال می زند که هر سانتیمتری که رشد می کند یک گره به دور خود میاندازد تا باد های سهمگین او را نشکنند: كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ، و در نتيجه بر ساقه‏هايش [محكم و استوار] ايستاده است، به طورى كه دهقانان را [از رشد و انبوهى خود] به تعجب مى‏آورد تا خدا به وسيله [انبوهى و نيرومندى‏] مؤمنان، كافران را به خشم آورد.

بدون تردید اگر جامعه اسلامی از جهات اقتصادی یا فرهنگی نیازمند به کفار باشد مجبورند سلطه کفار را بپذیرند. و نمی توانند در برابر کفار مقاومت کنند. و گاهی نیازها به گونه ای است که باید از تمام آرمانهای خود دست بکشند و شمشیرشان را غلاف کنند. نمونه آن وضعیت مسلمانان در عصر حاضر است که بخاطر وابستگی علمی و اقتصادی به کفار مجبورند فرمان آنان را ببرد و سلطه آنان را بپذیرند و لباس ذلت و خواری بپوشند.

 

سخن تاریخ: به عنوان آخرین پرسش، اصل چهارم و پایانی را نیز تبیین بفرمایید.

دکتر عبدالمحمدی: اصل چهارم، اصل اعتدال در دوستی و دشمنی است. از خصوصیات پیامبر اکرم(ص) و اصحاب مؤمن و پارسا که در آیه 29 سوره فتح مورد توجه قرار گرفته است خضوع و خشوع در پیشگاه حضرت احدیت است. تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سيماهُمْ في‏ وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ ؛ نشانه آنان در چهره‏شان از اثر سجود پيداست، اين است توصيف آنان در تورات است.

علامه طباطبایی در باره اینکه چرا خداوند متعال در آیه ای که اوّل و آخر آن مربوط به تعامل پیامبر(ص) و اصحاب او با کافران و مؤمنان است به این ویژگی یعنی عبادت و عبودیت آنان پرداخته است می نویسد: تا زمانی که آن خصوصیات را یاران پیامبر در خود نپرورانده و نهادینه نکرده باشند نمی توانند به خصوصیتی که در ابتدای آیه آمده است دست یابند، وآن اعمال عبارت است از خضوع در برابر پروردگار که نمود بیرونی آن رکوع و سجود وتهجّد شبانه است، در صورتی می توان به آن وسعت قلب رسید و با یاران رحیم بود و نسبت به کفار شدید،که«تراهم رکعا سجدا» بود. بنابر این، شدت عمل در برابر کفار و آنهم در مقابل رفتار کفر آمیز آنان نه شخص ایشان از طرفی، و رحمت و عطوفت نسبت به آنان که از خود می شماریم با فداکاری برای آنان و گذشت از اشتباهات آنان، از سنت نبوی بوده که مورد مدح خداوند در قرآن قرار گرفته است، و به نظر می رسد این امر محقق نمی شود مگر با خضوع و اظهار بندگی در برابر ذات احدیت چنانچه بتوان اثر آن را در صورت شخص دید.

نکته مهم در این امر آن است که میزان شدّت و رحمت باید شناخته شود. به اندازه ای باشد که در سایه آن بتوان به رشد و بالندگی جامعه اسلامی کمک کرد. و این امر تنها در اثر عبودیت حضرت احدیت میّسر می شود.

سخن تاریخ: با سپاس فراوان از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *