سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): ویژگیهای نهضت ملی شدن صنعت نفت از مخالفت با نفوذ و مداخله نیروهای خارجی آغاز و تا شکلگیری جامعهای با حاکمیت ملی و مستقل پیش رفت و توانست اندیشه فراگیر و جامعی را در سراسر ایران منتشر کند که بر ناسیونالیسم تکیه داشت و در برابر استیلا و رشد امپریالیسم قد علم کرده بود. اما این مبارزه که بر حاکمیت ملی و استقلال تأکید داشت، نه مردم را به افتخارات گذشته مشغول کرد و نه اعتقادات دینی آنها را به صورت جدی مورد توجه قرار داده بود.
در این خصوص با شیدا صابری، پژوهشگر تاریخ معاصر و مولف کتاب «معرکه نفت» به مناسبت ۲۹ اسفندماه روز ملی شدن صنعت نفت ایران به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
-فراز و نشیب ملی شدن صنعت نفت را چگونه ارزیابی میکنید؟
برآمدن نهضت ملی شدن صنعت نفت که بر «استقلال» و «حاکمیت ملی» تأکید داشت، پیرو شرایط پس از جنگ جهانی دوم بود. شرایطی که تسلط و مداخله نیروهای خارجی، موجی از نیروهای ضداستعماری را به وجود آورد که نه تنها در ایران بلکه سراسر کشورهای غیرغربی را فرا گرفت. به این ترتیب بود که «استقلال»، «بیطرفی»، «موازنه منفی»، «عدم تعهد» و «حاکمیت ملی» به شعار رهبران کشورهای خاورمیانه و آسیایی تبدیل شد.
ایران نیز شرایطی را پس از جنگ جهانی دوم گذراند که پیوند همه وقایع مربوط به آن منشأ حرکتهای سیاسیاجتماعی شد. سقوط رضاشاه، اشغال کشور توسط متفقین و خروج آنها، راه را برای نیروهای اجتماعیسیاسی در حالِ جوشش باز کرد. بنابراین، این نیروها فرصتی یافتند تا با هر نوع مرامی فعالیت خود را آغاز کنند و از تشکیل حزب گرفته تا نگارش مقالات مطبوعاتی در یک نقطه اتفاق نظر داشتند؛ محکوم ساختن نفوذ بیگانگان در امور داخلی. البته در آن زمان هدف حملات آنها متوجه بریتانیا بود زیرا هنوز یک قدرتِ بزرگِ جهانی محسوب میشد و قدرتِ خارجیِ مسلط بر ایران به شمار میآمد و مظهر آن چیزی جز شرکت نفت انگلیس نبود که نماینده نفوذ و مداخله یک نیروی بیگانه و مسلط در امور سیاسی و منافع ملی محسوب میشد.
-نهضت ملی شدن صنعت نفت دارای چه ویژگیهایی است؟
ویژگیهای نهضت ملی شدن صنعت نفت از مخالفت با نفوذ و مداخله نیروهای خارجی آغاز و تا شکلگیری جامعهای با حاکمیت ملی و مستقل پیش رفت و توانست اندیشه فراگیر و جامعی را در سراسر ایران منتشر کند که بر ناسیونالیسم تکیه داشت و در برابر استیلا و رشد امپریالیسم قد علم کرده بود. اما این مبارزه که بر حاکمیت ملی و استقلال تأکید داشت، نه مردم را به افتخارات گذشته مشغول کرد و نه معتقدات دینی آنها را به بازی گرفته بود. بلکه موضوع اصلی، مخالفت با امپریالیسم و نماد آن یعنی زور و استیلا بود که در چهره قدرت مسلط آن روز یعنی بریتانیا نمایان شد. بنابراین تلقی ملیگرایی این بود که واقعیت ملی را ارج نهد که هدف آن تعالی بخشیدن به اهداف و خواستههای یک ملت تلقی شد. به ویژه ملتی که تحت تسلط نیروهای خارجی قرار گرفته و به نوعی ستمکشیده و مظلوم واقع شده است. به گفته آلن بیرو (فرهنگ علوم اجتماعی، ۱۳۸۰ ش.) احساس مشترک همگان از اینکه تحت ستم اقتصادی ملل مسلط قرار گرفتهاند نوعی ملیگرایی را بقا میبخشد.
-واکنشها نسبت به ملی شدن صنعت نفت و تصویب آن از سوی اصناف و اهالی شهرهای مختلف چگونه بود؟
جالب اینجاست که واکنشها نسبت به ملی شدن صنعت نفت و تصویب آن از سوی اصناف و اهالی شهرهای مختلف علاوه بر حمایت از استیفای حق مردم ایران به لزوم حفظ وحدت اشاره کرده و اختلاف و دودستگی را به ضرر کشور دانسته و صلاح ملت را در تصویب لایحه ملی شدن صنعت نفت بیان میکند و هرکدام لغو قرارداد الحاقی و ملی شدن صنعت نفت را مبارزهای مقدس تلقی میکرد. همچنین میتینگها و سخنرانیهای هفتگی که با خواندن سرود در حمایت از ملی شدن صنعت نفت صورت گرفت به بیداری مردم و نقش انگلیسیها در بدبختیهای پنجاهساله اشاره دارد به گونهای که مخالفتها، انتقادات و ایرادات مخالفین نسبت به شرکت نفت ایران و انگلیس، پیامد طرح ملی شدن صنعت نفت بود.
در واقع رویکرد دولت مصدق در اجرای قانون ملی کردن صنعت نفت و به طور کلی پیشنهادات چندگانه او در طرح ملی شدن که مبنای برنامههای سیاسیاقتصادی دوره وی تلقی میشد شامل: حاکم بودن اصل ملی شدن بر کلیه شئون صنعت نفت ایران، قرار گرفتن همه عملیات صنعت نفت در دست ایران، مجاز بودن استفاده از کارشناسان خارجی به شرط قبول استخدام از طرف شرکت ملی نفت ایران، فروش نفت از طرف شرکت ملی نفت به مشتریهای سابق و هر خریدار دیگر به نرخ عادلانه بینالمللی، تعلق کلیه درآمد فروش نفت و فرآوردههای نفت به ایران، رسیدگی به مطالبات و دعاوی حقه شرکت سابق و دعاوی و مطالبات متقابل ایران، تودیع ۲۵ درصد از درآمد جاری فروش بعد از وضع هزینهها به منظور پرداخت غرامت بوده است.
بیثباتی سیاسی و درگیری احزاب مانع تحقق آرمانهای ملی شدن صنعت نفت بود
-از خلع ید تا توطئه نهم اسفند ۱۳۳۱ واکنشهای گروههای مختلف چگونه بود؟
خلعید نخستین اقدام مصدق در تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت بود و تا نطق و سخنرانی در شورای امنیت و مذاکره با هیئتهای نمایندگی ادامه یافت. ماهیت این رویدادها سمت و سوی دولت وی را به سیاست خارجی و روابط بینالمللی سوق داد. اما هنگام انتخابات مجلس هفدهم و درخواست اختیارات فوقالعاده از سوی وی، مسایل داخلی، توجه و تمرکز حاکمیت را به خود جلب کرد و بینتیجه ماندن مذاکرات و پیشنهادات ارائه شده از سوی نمایندگان انگلیسیامریکایی برای حل مسأله نفت برنامه آینده دولت مصدق را بر تعدیل و توازن بودجه، شروع اصلاحات اساسی، تلاش برای استخراج تصفیه و فروش نفت و تأمین رفاه مردم ایران استوار ساخت.
دوره دوم دولت مصدق پس از قیام تیر ۱۳۳۰ ش. در حالی آغاز شده بود که دو مسئله تصویب لایحه انتخابات و انتصابات، اختلافات میان طرفداران مصدق را در سه مرکز مهم مجلس، دربار و ارتش متمرکز ساخت و شرایطی فراهم شد که علاوه بر حل مسأله نفت، مسائل داخلی، کارشکنی و درگیریهایی که در نهایت به خیابانها کشیده شد، وضعیت سیاسی مصدق را متزلزل ساخت. به گفته لوی هندرسون، سفیر امریکا در ایران، در ۳ اسفند ۱۳۳۱ مصدق در حضور دو نماینده مجلس با تندی و خشونت به فرستاده محمدرضاشاه گفت که دیگر نمیتواند رویه غیردوستانه دربار را تحمل کند و در ۵ اسفند ۱۳۳۱ استعفا خواهد داد و ناتوانی خود را در انجام وظایف به طور ثمربخش به عنوان نخستوزیر، به اطلاع عموم میرساند و حتی اصرار ورزید که محمدرضاشاه مسئول طرح و تشویق انواع دسیسههای گوناگون بوده و هدف آنها فلج نمودن نخستوزیر و فراهم آوردن موجبات سقوط وی میباشد.
به نظر مصدق، افسران بازنشسته ارتش به تحریک شاه و دربار به اشکالتراشی در کار دولت وی دست میزنند. در واقع نکته مشخص در مورد نیروهای فعال در صحنه سیاست ایران، عدم مرزبندی و تفکیک آنها در افکار عمومی بود. مهدی بازرگان در روزهای خلعید به این موضوع اشاره کرده است که در هنگام سخنرانیهای هیئت خلعید برای مردم وقتی از سه نفر یعنی مصدق، محمدرضاشاه و آیتالله کاشانی نام برده میشد مردم ابراز احساسات میکردند و به نظر آنها ملی شدن صنعت نفت حاصل تلاش و تفاهم دولت، مجلس، محمدرضاشاه، آیتاله کاشانی و مصدق بود و پس از شکلگیری اختلافات و جهتگیری مخالفموافق در ماههای آخر دولت مصدق، در مجامع عمومی حتی جرأت نام بردن از محمدرضاشاه وجود نداشت و از آیتالله کاشانی هم کمتر نامی برده میشد. مردم متوجه این نکته شده بودند که دشمن دیرینه آنها و مانع اصلی بر سر راه استقلال و آزادی و عدالت در کشور، استبداد است.
-به دنبال اختلافات ایجاد شده در میان گروههای مختلف مخالفموافق مصدق شرایط چگونه پیش رفت؟
به دنبال اختلافات ایجاد شده در میان گروههای مختلف مخالفموافق مصدق، وی در ۱۶ آذر ۱۳۳۱ در نامهای به مجلس شورای ملی نوشت: هنگامی که اصلاحات از مرحله حرف به عمل نزدیک میشود امکان زیان رساندن به منافع برخی افراد وجود خواهد داشت. در این صورت مخالفانی پیدا خواهد شد که جز با اتکای حکومتی قوی و پشتیبانی ملت نمیتوان با آنها مقابله کرد. اما از نظر او مقابله به معنی حذف انتقادات به دولت وی تلقی نشد بلکه دوری از توهین و اهانتهایی بود که در این مدت، شخص وی و تصمیمات دولت او را نشانه رفته بود. نهم اسفند ۱۳۳۱ جبههای شکل گرفت از کسانی که انتظارات آنان در انتصابات و انتخابات برآورده نشد.
اهداف نهضت در حاکمیت ملی، استقلال و اصلاحات در شرایط ضروری و شعارهای هوادارانه از مصدق به سمت و سوی طرفداری از محمدرضاشاه حرکت کرد. در این شرایط مصدق نمایندهای به دربار فرستاد تا در مقابله با تحریکها، از محمدرضاشاه چاره جویی کند و در صورتیکه راهی یافت نشود، طی پیامی مراتب را به اطلاع مردم برساند و از آنها کسب تکلیف کند. مصدق معتقد بود تا هنگامی که دربار به عنوان پایگاهی برای فعالیتهای مأموران و عوامل انگلیسی به کار میرود که میکوشند در کشور آشوب و اختلاف ایجاد کنند و از آنها حمایت میکند وی نمیتواند اصلاحات ضروری را به مورد اجرا بگذارد و یا راه حلی برای مسأله نفت بیابد. اگر ایران میبایستی از بحران کنونی پیروزمندانه خارج شود، حفظ وحدت آن ضروری است.
-در وقایع نهم اسفند واکنش کسبه چگونه بود؟
شعبان جعفری در وقایع نهم اسفند کسبه را تشویق کرد تا در اعتراض به خروج محمدرضاشاه مغازههای خود را تعطیل کنند اما با وجود تلاشهایی که شعبان جعفری انجام داد بازاریانی که طرفدار مصدق بودند، توجهی نکرده و شعبان جعفری و همراهان او به شکستن درِ دکانهای بازار پرداخته و جمعیتی را بسیج و به سمت کاخ رهسپار کردند. به نظر میرسد که نهم اسفند واکنشی در برابر سی تیر ۱۳۳۱ بوده باشد، مانوری که مخالفان مصدق در مقابل موقعیت منحصر به فرد وی پس از وقایع سی تیر به نمایش گذاشتند.
سرانجام در رسیدگی به اختلاف بین دربار و دولت، تعیین حدود اختیارات و مسئولیت هرکدام در ۱۱ اسفندماه ۱۳۳۱، هیئت هشت نفری تشکیل شد که مطابق اصل ۳۵ متمم قانون اساسی، سلطنت را ودیعهای دانست که به موهبت الهی از طرف ملت به شخص شاه تفویض شده و طبق اصل ۴۴ متمم، شخص شاه از هرگونه مسئولیت مبرّاست و از طرفی طبق همین اصل و اصل ۴۵ متمم، اداره امور مملکتی به عهده وزراء میباشد. پس اداره و مسئولیت امور مملکتی اعم از کشوری و لشکری از وظایف سلطنت نبوده بلکه از حقوق حکومت و وزیران است که در اداره امور وزارتخانههای مربوطه به نام اعلیحضرت به اجرای مقررات قانونی پرداخته میتوانند، منفرد و یا مشترک از عهده مسئولیت در مقابل مجلس شورای ملی برآیند.
این گزارش در حالی قرائت شد که آن دسته از نمایندگانی که با مصدق مخالف بودند، حتی راضی به تصویب متنی که خود تهیه کردند، نشدند و در این شرایط بار دیگر تلگرافهای ارسالی از شهرهای ایران نشان از همراهی نهضت ملی و مصدق داشت و از طرف جمعیتها و انجمنها، کارگران و اهالی شهرها تلگرافهایی ارسال میشد که تحقق اهداف نهضت ملی شدن صنعت نفت را در تصویب گزارش هیأت هشت نفری و کوتاه نمودن دست دربار در مداخله امور کشوری و لشکری و همینطور پایان دادن به مداخلات عمال انگلیسیامریکایی میدانست و حتی در برخی از آنها متذکر شدند که وقتی متن گزارش با نظر و موافقت محمدرضاشاه بوده است دلیلی بر عدم تصویب آن وجود نداشته و در واقع اقدام هیأت هشت نفری را باعث ایجاد تشنج و آشوب در کشور دانستند. نمونه واکنشها اعتصاب سیاسی ۲۷ فروردین ۱۳۳۲ از سوی کارگران آبادان بود که کلیه کارگران پالایشگاه و کسبه شهری را در بر گرفت. تأکید آنها بر تصویب گزارش هیأت هشت نفری و عدم مداخله دربار در امور لشکری و کشوری بود.
کارمندان شرکت ملی نفت اهواز در قطعنامهای بر مطالبات حقهای که خواسته مردم ضد استعمار ایران تأکید کرده و در خطاب به مجلس شورای ملی نوشتند: «گزارش هیأت هشت نفری مجلس طرح و تصویب گردد، فرماندهی کل قوا به مقامِ مسئولیتداری واگذار شود، مسببین توطئه سی تیر و نهم اسفند ۱۳۳۱ محاکمه و مجازات شوند». در شهر مشهد نیز ارسال تلگراف به تهران توسط گروههای مختلف در مورد واقعه نهم اسفند ۱۳۳۱ صورت گرفت که «ضمن احترام به مقام سلطنت، آمادگی خود را در راه حفظ سلطنت مشروطه و پشتیبانی از دولت ملی دکترمصدق» اعلام داشتند.
محمدناصر قشقایی در اعلامیهای که در سمیرم منتشر شد و به وسیله مسافری به تهران رسید، اظهار داشت: «اکنون سوداگران کمپانی غاصب بار دیگر نغمه شوم و مرگبار خویش را سر داده و میخواهند امیال ددمنشانه خود و اربابان را جامه عمل پوشانند. ما تا آخرین قطره خون خود با نوکران اجنبی و دشمنان ایرانمیجنگیم» و ضمن توجه به توطئه نهم اسفند ۱۳۳۱ ادامه میدهد که: «در اثر کوچکترین غفلت، مُلک و ملت ایران برای همیشه در زیر استعمار جابر انگلستان و امریکا باقی خواهد ماند، بکوشیم تا این بدنامی را با خون خود و فرزندان و برادران خود از دامان ملیت و سربلندی خود پاک کنیم». در تهران نیز حوزه علمیه تهران حوادث نهم اسفند ۱۳۳۱ را «ترسیم شده فکر اجانب و اشخاص ذیاستفاده دانسته که در این حکومت (مصدق) و با وضع اقتصادی فعلی منافع آنها مورد خطر واقع گردیده، از نمایندگان خواسته شده که با حُسن تدبیر و از خودگذشتگی کامل مصالح ملی را به طور دقیق در نظر گرفته، سعی کنند هر چه زودتر اثر این پیشامد سوء مرتفع شود و مقاصد عالیه طبقات مردم فدای اغراض سوء عدهای معلوم الحال نگردد». نهم اسفند ۱۳۳۱ صحنه شفافی از جهتگیری نیروهای سیاسی بود؛ طرح لایحه انتخابات و اختیارات مصدق شکاف میان حامیان وی را نشان داد. در واقع نهم اسفند با زیر فشار قراردادن مصدق و هواداران او آغاز شد و نتیجه ملموس آن، قدرتمند شدن مصدق، محبوبیت شاه مشروطه و تضعیف نیروهای ضدمصدقی بود. اما از نگاهی دیگر، شکلگیری جناحی کاملاً ضدمصدق که حریمها را برداشت و تا پای فحش و تهمت پیش رفت، پیامد مهم آن تلقی میشد. همه هواداران مصدق بر این عقیده بودند که غائله نهم اسفند هدفی جز خاموش کردن مصدق نداشت.
بیثباتی سیاسی و درگیری احزاب مانع تحقق آرمانهای ملی شدن صنعت نفت بود
-نقش حزب توده و شوروی را در کودتای ۲۸ مرداد چگونه ارزیابی میکنید؟
امریکا به دنبال مبارزه با کمونیسم بود و انگلیس نیز موضوع نفت را مدنظر داشت. اما شوروی سیاست منفعلی در پیش گرفته بود زیرا پس از جنگ جهانی دوم، مسئله اصلی برای شوروی، وضعیت کشورهای اروپای شرقی بود. در واقع حزب توده را باید تشکیلات سیاسی قدرتمند و سازمانیافته در ایران دانست که با مخالفت اولیه با ملی شدن صنعت نفت تنفر ایرانیان را برانگیخت در حالیکه این حزب در سال ۱۳۲۳ ش. همانند مصدق مخالف اعطای هرگونه امتیاز به کشورهای خارجی بود و از این موضع دفاع میکرد اما با درخواست امتیاز نفت شمال از سوی شوروی تغییر موضع داد و حتی با حمایت شوروی تظاهراتی به طرفداری از این امتیاز برگزار کرد.
در نگاه حزب و از قول شوروی، نهضت نمیبایست آن قدر ضد انگلیسی شود که زمینه را برای حضور امریکا باز کند. میبایستی از انگلیس امتیاز بگیرد نه اینکه پای آن را قطع کند. چرا که جای خالی انگلیس را امریکا پُر خواهد کرد و مقابله و ایجاد موازنه با امریکا برای اتحاد جماهیر شوروی بسیار دشوارتر از تعیین تکلیف با انگلیس بود. واکنش حزب توده در برابر نهضت ملی، معرفی کردن مصدق و جبهه ملی به عنوان عامل امپریالیسم امریکا، ضد مردم و دیکتاتور بود و در سال ۱۳۳۱ دولت مصدق را در نفوذ عُمال امپریالیسم امریکایی مؤثر دانست و حکومت نظامی که در پی اعتصاب کارگران شرکت نفت انگلیس در منطقه خوزستانآباداندر تاریخ ۴ فروردین ۱۳۳۰ اعلام شد را حربه جبهه ملی برای سرکوبی نهضت ضد استعماری معرفی کرد.
روزنامههای حزب توده اقدامات مصدق را عوامفریبی تلقی و در مواردی مانند قرضه ملی آن را به نفع امپریالیسم امریکا تعبیر کردند. ارسلان پوریا از اعضای سازمان جوانان حزب توده در واکنش عمومی نسبت به این مسأله، شاهد بوده که دانشآموزان برای خرید برگههای قرضه ملی بسیج شدند و تنها دانشآموزان تودهای به دستور کمیته مرکزی حزب بر کنار ماندند و با این کار حزب توده آشکارا از توده مردم جدا شده و گروهی نیز گوشهنشین شده بودند. حتی شاعران تودهای مانند محمدعلی افراشته در اشعاری طنز، نسبت به قرضه ملی واکنش نشان دادند:
پیشوا چشم عقل را وا کن مملکت را کمی تماشا کن
قرضه از بهر ملت آوردی راستی هم چه معجزی کردی
بیش از این خلق را به حیله مدوش پیت بردار و نفت را بفروش
وآنکه دارد نمی دهد آسان چون به دولت ندارد اطمینان
بنده ینگه دنیایی خصم سرسخت ملت مائی
چرا هرجا که یک جاسوس باشد به خان پیشوا مأنوس باشد
رئیس دولت این کشور ماست و یا آفتابه دار ینگه دنیاست
برو ای پیشوا اطوار کم کن بساط خود در امریکا عَلم کن
تو پیشوا نیستی جانم بلائی تو میکروب سل، مالاریایی
تو می خواهی دو دستی نفت ما را به امریکا دهی ای بی بخارا
در کودتای ۲۸ مرداد، حزب توده به دنبال آن بود که با دولت مصدق همراه شود اما مصدق با آن همسو نشد و نیروهای امنیتی تظاهرات حزب توده را پراکنده ساختند. این در حالی بود که حامیان مصدق اجازه تظاهرات داشتند. پیش از کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ ش. حزب توده نسبت به توطئه فضلاله زاهدی و مشارکت امریکا و انگلیس در مورد سرنگونی دولت مصدق هشدار میداد و حتی بسیاری از طرفداران حزب توده در تظاهرات حامیان مصدق در خرداد ۱۳۳۲ ش. شعارهای ضدامریکایی سردادند. این در حالی بود که به گفته مارک گازیوروسکی در پژوهشی که در سال ۲۰۱۹ با عنوان «تصورات امریکا از تهدیدات کمونیسیتی در دوران مصدق» (Us Preceptions of the Communist threat in Iran during the Mossadeq era, 2019.) انجام داده و در مجله اندیشه پویا (س ۱۱، ش ۸۱، شهریور و مهر ۱۴۰۱ ش، ص ۶۴) توسط ابراهیم اسکافی ترجمه گردیده است، ارزیابی امریکاییها این بود که در این زمان فعالیت حزب توده افزایش یافته و با حمله کره شمالی به کره جنوبی در خرداد ۱۳۲۹ ش. که حمایت شوروی را پشتِ سرِ خود داشت، امریکاییها به انجام تحقیقاتی در مورد احتمال حمله شوروی به کشورهای دیگر از جمله ایران متوسل شدند که نشان از احساس خطر امریکا بود.
نتیجه تحقیقات آمریکاییها این بود که شوروی تمایل ندارد در ایران جنگ راه بیندازد اما قادر است با حمایت از حزب توده خرابکاریهایی در ایران انجام دهد. جرمی فریدمن در کتاب «مستعدان انقلاب» (Ripe for Revolution, 2021.) که در مجله اندیشه پویا (س ۱۰، ش ۷۸، نوروز ۱۴۰۱ ش، ص ۷۲) معرفی شده است، خط مشی شوروی بعد از جنگ جهانی دوم را اینگونه توضیح داده است که از نظر شوروی «وضعیت جهان در دوران پساجنگ با تضادهای میان انگلیس و امریکا مشخص خواهد شد.» در برخی موارد شوروی تلاش مصدق برای ملی کردن صنعت نفت را بیرون کردن انگلیس در جهت منافع امریکاییها میدید که از نظر آن خطرناکتر بودند و حتی تا جایی پیش رفتند که تصور میکرد مصدق کارگزار امریکاییهاست و بر همین اساس حزب توده میباید با مصدق مخالفت کند. اما حزب در اواخر ۱۳۳۱ ش. تغییر موضع داد که مانند نوشدارو پس از مرگ سهراب بود زیرا تشکیلات مخفی نظامیاش هم در برابر کودتا منفعل ماند. شاید این تعبیر فریمن از سیاست خارجی شوروی بهترین ارزیابی در مورد نگاه شوروی به جهانِ پس از جنگ جهانی دوم باشد: «در جایی که مذهب اغلب نقش عمدهای ایفا میکرد، خطمشی سیاست خارجی اتحاد شوروی اگر میخواست جایی در مبارزه ضداستعماری پیدا کند، ناچار بود شیوههایی بیاید که تصویر افیون تودهها را متبادر نکند».
-آیا میتوان گفت نبود نقشه درست برای اجرا سبب شکست طرح ملی کردن صنعت نفت شد؟
بهتر است گفته شود که درک نادرست از اتفاقاتی که در عرصه بینالمللی در جریان بود و همچنین ایجاد شکاف میان گروههای سیاسیِ حامی دولت مصدق که به بیثباتی سیاسی منجر شد جایی برای اینکه نقشه و طرح درست و مطلوبی در مقابله با کودتا انجام شود، باقی نگذاشت. نیروها و احزاب سیاسی که هر یک تاختن به یکدیگر را بر توجه به حساسیت وضعیت ایران ترجیح دادند و آرمانهایی که همه گروهها را به دور کلمهِ اتحاد گرد آورد زیر پای عملیات چکمه نادیده گرفته شد.
-نقش آمریکا و انگلیس در شکست طرح ملی شدن صنعت نفت تا چه حد بود؟
وقتی گفتگوی ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۲ ش. میان دونالد ویلبر، مشاور مخفی خاور نزدیک و آفریقا و نورمان داربیشایر، افسر سرویس اطلاعات مخفی در نیکوزیا به نتیجهای غیر از سرنگونی دکتر مصدق نرسید، صحنه سیاسی ایران میدان آزمون و خطای نیروهای سیاسی بود و تلاشها برای طرح عملیاتی کودتا با مروری بر تمام اشخاص و نهادها صورت گرفت و بر روی این مسأله متمرکز شد که چه کسی ارزش حمایت به عنوان عنصر جایگزین مصدق را خواهد داشت. فهرست بسیاری از نیروها و پایگاههای سیاسیاجتماعی به عنوان عوامل درگیر در این طرح تخمین زده شدند. از نیروهای مسلح، نمایندگان مجلس، رهبران مذهبی، مطبوعات، احزاب، دار و دستههای خیابانی، سیاستمداران و سایر چهرههای با نفوذ گرفته تا کانونهایی مانند تلگرافخانهها، مساجد و رادیو که تصرف آن نه تنها بر موفقیت در پایتخت مُهر تأیید میگذاشت بلکه در سوق دادن سریع شهرهای دیگر به سمت دولت جدید مؤثر واقع میشد.
در آبان ۱۳۳۱ ش. پیشنهاد انگلیس برای انجام کودتایی مشترک از سوی دولت ترومن پذیرفته نشد. آن هم اقدامی با مشارکت دولتهای امریکا و انگلیس. پذیرفتن انجام کودتا برای سرنگونی دولت مصدق، پس از روی کار آمدن آیزنهاور در بهمن ۱۳۳۱ ش. در میان دولتمردان امریکایی در همراهی با انگلیس افزایش یافت. وزیر خارجه دولت آیزنهاور، جان فاستر دالس، از حامیان کودتا در ایران بود.
امریکا و انگلیس در اواخر بهمن ۱۳۳۱ ش. موافقت خود را با انجام کودتا ابراز کردند و در تیرماه ۱۳۳۲ ش. امریکا نظر نهایی خود را در مورد انجام کودتا اعلام نمود. این در حالی بود که اختلافات مصدق و حامیانش که بعد از نهم اسفند ۱۳۳۱ ش. بخش مهمی از آنها به مخالفانش تبدیل شده بودند، افزایش یافت. این کشور در ابتدا از آرمانهای ایران برای ملی شدن صنعت نفت، با هدف تضعیف بریتانیا، حمایت میکرد. در اوایل دهه ۱۳۳۰ ش. جِری دوهر، دیپلمات سفارت ایالات متحده در تهران به ایرانیان گفت: «شرکت نفت ایران و انگلیس را بیرون کنید. درباره شرایط جدید مذاکره کنید. ما کارِ بر زمین مانده استخراج نفت را بر عهده میگیریم، کشتیهای آمریکایی فردا به اسکله میروند و نفت شما را میخرند. نگران نباشید.» گرچه ترومن در برابر خواسته بریتانیا برای حمله به میادین نفتی جنوب ایران ایستاد اما از آنجا که بریتانیا موافقت کرد شرکتهای آمریکایی در تولید و سود نفت ایران شریک شوند، آمریکا هم از بریتانیا حمایت کرد. گازیوروسکی معتقد است تصمیم امریکا در ارتکاب کودتا علیه مصدق بر اساس شواهد قوی صورت نگرفت به طوریکه نشاندهنده سلطه زودهنگام کمونیستها بر ایران باشد. نتیجهگیری امریکا برای اقدام مشترک با انگلیس در انجام کودتا، تلویحاً بدین معناست که کودتا علیه مصدق در بهترین حالت تلاشی بود پیشدستانه در برابر سلطه کمونیستها.
-موانع بزرگ تحقق نهضت ملی شدن صنعت نفت چه بود؟
بیثباتی سیاسی در داخل نتیجه درگیری احزاب و گروههای مؤثر در صحنه سیاست ایران و تعلل در تصمیمگیری به وقتِ بحران یکی از ویژگیهای منحصر به فرد تاریخ سیاسی کشور ماست. علاوه بر آن عدم درک مناسب از تغییر و تحولاتی که در عرصه بینالمللی رخ داد و دولت مصدق به آنها توجهی نشان نداد؛ از جمله دولتهایی که در بریتانیا و امریکا سر کار آمدند و جنگ قدرتی که پس از مرگ استالین در شوروی در جریان بود. اینها در شکست و تحقق آرمانهای ملی شدن صنعت نفت نقش داشتند و همانطور که مشاهده شد سه سال پس از ملی شدن صنعت نفت، شرکتهای نفتی برای انعقاد قراردادها به ایران سرازیر شدند.