مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.
سخن تاریخ و بنی هاشم، شریف ترین دودمان در آن سرزمین و در میان عرب ها بود

 

شفقنا- سمانه معارف وند؛ استاد برجسته تاریخ اسلام با بیان اینکه پیامبر گرامی اسلام دارای دو زیرساخت و ویژگی غیبی و ظاهری بودند، گفت: بنی هاشم، شریف ترین دودمان در آن سرزمین و در میان عرب ها بود و لذاست فرزندی که از این دودمان یعنی از عبدالله فرزند حضرت عبدالمطلب به دنیا آمده شریف ترین و شایسته ترین است و اجمالاً آنان از تیره حضرت ابراهیم(ع) به عنوان قهرمان توحید بوده اند. حضرت ابراهیم(ع) دعا می کند که «خداوندا آخرین پیامبر خود را بفرست تا مردم را کتاب و تزکیه آموزش دهد» خداوند دعای حضرت ابراهیم(ع) را مستجاب کرد و مصداق استجابت الهی این دعا، پیامبر اکرم(ص) بوده است.

آیت الله یوسفی غروی در گفت وگو با شفقنا به زیرساخت های شخصیتی پیامبر اکرم(ص) از زمان تولد تا پیش از بعثت اشاره و اظهار کرد: انبیاء و فرستادگان پروردگار چون برگزیده های الهی هستند لذا مقاماتشان به اقتضای علم الهی است یعنی خداوند اعلم از همه مخلوقین به مخلوقین خود است یا به عبارتی آفریدگار با خبرترین منبع به آفریدگان است. می داند که کدام در چه سلسله ای از ابا و اجداد چه امتیازاتی دارند و طبق آن امتیازات(اعم از روحانی، معنوی، غیبی، علمی و اخلاقی و هر چه در نظر پروردگار، دین و شریعت امتیاز شمرده شود) او اعلم است.

وی ادامه داد: در آیه قرآن نیز آمده است «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ؛ خداوند داناتر است که رسالت خود را برعهده چه کسی بگذارد» هر مسلمانی در عصر پیامبر اکرم یا فرزندان اوصیای حضرت، هر نشانه ای عالی که از دین و دینداری و علم و معرفت از آنها بروز و ظهور می کرد، اخبار و گزارش ها و روایات متعددی در این زمینه داریم که حتی غیر معتقدین به امامت آنها، این آیه به ذهنشان می رسید و این آیه را به زبان جاری می کردند. به عبارت دیگر هر زمان می دیدند که کاری به آسانی از دیگران صادر نمی شود و خواستگاه های مهمی که غالباً در دسترس دیگران نیست و برای صدور آن کار لازم است، شگفت زده می شدند و این آیه را بر زبان جاری می کردند. اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ

وی در مورد امتیازات غیبی حضرت محمد(ص) گفت: درباره امتیازات غیبی پیامبر(ص) از ابتدای خلقت و آغاز آفرینش و نور خمسه طیبه از معصومین روایات متعددی داریم. بنا به تعبیر امام هادی(ع) در زیارت جامعه کبیره که از آن حضرت روایت شده، وقتی راوی از امام هادی(ع) خواسته است که به او آموزش دهد لحن و خطابش به قدری عام و فراگیر باشد تا شیعیان و پیروان بتوانند در زیارت هرکدام از معصومین این زیارت را بخوانند. حضرت می فرمایند: «خداوند شما را نور آفرید و اطراف عرش الهی را احاطه کرده بودید.»

استاد برجسته تاریخ اسلام در ادامه به امتیازات ظاهری حضرت محمد(ص) اشاره و خاطرنشان کرد: بنا بود آخرین پیامبر، از میان عرب های مکه مکرمه باشد و دین و شریعت او آخرین شریعت باشد و به تقدیر الهی تا انتهای زندگانی دنیا ادامه داشته باشد که در روایات بسیاری از زبان پیامبر و همچنین از زبان اوصیا و جانشیان معصوم ایشان آمده است که «حَلاَلُ مُحَمَّدٍ حَلاَلٌ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ؛ پیامبر اسلام و همچنین حرامش تا روز قیامت در حکم الهی ادامه دارد.» این مساله علل و عوامل خودش را دارد که در حال حاضر مجال بحث و صحبت در مورد آن نیست و تنها به صورت سر بسته این معنا را پذیرفتیم که دین اسلام ناصح ادیان گذشته خاتم آن است لذا بعد از اسلام دیگر رسالت و شریعت دیگری تا قبل از قیامت نخواهد بود. امام زمان(عج) هم که ظهور خواهد کرد بر شریعت اسلام و جدش پیامبر اکرم(ص) است و دین و شریعت و رسالت دیگری برعهده او نیست.

وی افزود: بنی هاشم، شریف ترین دودمان در آن سرزمین و در میان عرب ها بود و لذاست فرزندی که از این دودمان یعنی از عبدالله فرزند حضرت عبدالمطلب به دنیا آمده و درخصوص شخص حضرت عبدالمطلب هم امتیازات اخلاقی، دینی و معرفتی متعددی نقل شده، و اجمالاً آنان از تیره حضرت ابراهیم(ع) به عنوان قهرمان توحید بوده اند و همچنین از اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم و اینها در واقع مصداق دعوت حضرت ابراهیم بودند که حضرت ابراهیم در قرآن کریم از زبان او آمده است. بَعَثَ فِي رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ؛ خداوند در میان آنها (یعنی کسانی که اطراف کعبه مکرمه در مکه مکرمه زندگی می کنند) آخرین پیامبر خود را بفرست تا آنان را کتاب و تزکیه آموزش دهد. خداوند دعای حضرت ابراهیم را مستجاب کرد و مصداق استجابت الهی این دعا، پیامبر اکرم بوده است. کسی که با این زیرساخت ها به دنیا آمده است معلوم است که چه امتیازاتی خواهد داشت.

یوسفی غروی به برخی از جنبه ها و نشانه های غیبی شخصیت ویژه پیامبر اسلام(ص) اشاره و تصریح کرد: در میان عرب های مکه مرسوم بود که کودک را برای شیردهی و حضانت به دایه ها در بیرون شهر می دادند و نظرشان این بود که بیرون شهر هوا صاف تر و پاکیزه تری دارد و آلودگی ندارد یا خیلی کمتر است. و از لحاظ زبان، کودکان اگر بیرون شهر تربیت شوند، فصیح تر و رساتر بر سخن زبان باز می کنند لذاست که محمد(ص) را به حَلیمِه بِنتِ ذُؤَیْب مشهور به حَلیمهٔ سَعدیّه سپردند.

وی افزود: حلیمه طبق مرسوماتی که در میان بسیاری از اقوام گذشته بوده از جمله در میان عرب ها بود، برای حفظ فرزند، اشیائی را به سر، گردن و بازوهای ایشان می بست، ولی چون اینها جنبه معتبری نداشته و بیشتر خرافی بوده، پیامبر در سن کودکی یعنی حدود دو سالگی از آنها ابا می کرد و از خود جدا می نمود و دور می انداخته و می گفت مادر چنین چیزی را به من آویزان نکن که اینها نشانه جنبه های غیر متعارف یک نوزاد است.

وی گفت: در ۸ سالگی وقتی جد محمد(ص)، حضرت عبدالمطلب به رحمت الهی پیوست، ابوطالب کفالت او را برعهده گرفت و حضرت را به همراه خود در سفر تجارتی به شامات(شامل اردن، سوریه، لبنان و فلسطین) می بُرد. وقتی در سفری وارد شهر بصری در نزدیکی مرز بین سوریه و اردن شدند، نصرانی که نشانه هایی از پیامبر آخرالزمان خوانده بود، به نظرش آمد که زمان آخرالزمانی رسیده است و بناست پیامبر خاتم ظهور کند لذا وقتی این کاروان تجارتی نزدیک کلیسایی که او در آن کلیسا بوده، نزول می کنند تا استراحتی کنند؛ این نوجوان را آنجا می بیند و او را به لات و عزی(بت های معروف قریشیان مکه) قسم می دهد؛ به محض اینکه ا ین نصرانی نام این دو بت را آورده، پیامبر که نوجوان ۸ ساله بوده ابا می کند و چهره در هم می کشد و می گوید که به نظر من اینها مکروه ترین و دشمن ترین موجودات هستند که به عنوان شریکان خداوند قرار داده شده اند. این نصرانی می گوید، یک نشانه از نشانه های منطبق با پیامبر آخرالزمان این است که اظهار توحید، برائت و بیزاری از دینی می کند که در میان قوم و قبیله خود رایج بوده است که همان دین بت پرستی باشد.

استاد برجسته تاریخ اسلام در مورد نشانه ها و امتیازات حضرت محمد(ص) در سن نوجوانی، اظهار کرد: در سن نوجوانی امتیازاتی از حضرت ظاهر می شود که خدیجه(س) شیفته این امتیازات می شود از جمله وقتی در سن حدود ۲۵ سالگی حضرت محمد(ص) به سفری کاری می رود که سرمایه از خدیجه(س) و کار از محمد(ص) بود و بنا شد بهره سفر تجارتی در میان او و حضرت خدیجه(س) تقسیم شود. حضرت خدیجه غلامی به نام میسره همراه حضرت به سفر تجارتی می فرستد، وقتی میسره بازمی گردد، تعریف می کند که در مواقع متعددی در گرمای طاقت فرسای راه، یک قطعه ابر سفیدی دیده می شد که بر سر پیامبر اکرم سایه می اندازد. این هم یکی از امتیازات و نشانه های غیبی از سوی پرورگار است چرا که یک امر اختیاری نیست که کسی بخواهد یک تکه ابری را همراه خود قرار دهد و سایبان او شود.

معتبرترین و متقن ترین تاریخ ولادت پیامبر گرامی اسلام(ص)

وی در مورد تاریخ تولد پیامبر(ص) و معتبرترین و متقن ترین تاریخ، گفت: فلسفه پیشنهاد هفته وحدت این است که چون انقلاب پیروز شد و کسانی که موافق این انقلاب نبودند و در صدد برهم زدن این انقلاب بودند، مدام اشکال تراشی و مشکلات آفرینی در برابر این انقلاب می کردند و به نظرشان رسید که هر کسی هر جا بخواهد اجتماعی را به هم بزند، راهش ایجاد تفرقه در میان آن جمیعت است و یکی از راه های ایجاد تفرقه در هر جایی، تفرقه مذهبی است. از نظر کلی دین اسلام هم که در هر جایی رایج باشد، مذاهب متعددی نیز وجود دارد و با تحریک پیروان این مذاهب متعدد به جان یکدیگر، هرج و مرج اجتماعی به وجود می آید و مشکلاتی را بر روی دوش دولت جدید انقلابی قرار می دهد.

وی افزود: به هر ترتیب بعد از پیروزی انقلاب، دست های مخالف، عده ای از مذاهب اهل سنت که در ایران حضور داشتند را برانگیختند تا برای دولت جدید انقلابی ایجاد مشکل کنند؛ متقابلاً دولت مرکزی انقلاب درصدد جذب آرامش با آنان برآمد و یکی از راه ها برای اینکه طوائف اسلامی اعم از شیعه و غیر شیعه با هم تفاهمی داشته باشند این بود که اشتراکی دینی که نشانه وحدت باشد، به وجود آورند.

یوسفی غروی گفت: اکثر اهل سنت میلاد رسول اکرم(ص)، هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه و وفات پیامبر اکرم(ص) را در روز دوازدهم ربیع الاول حساب می کردند در صورتی که در شیعه این سه مورد یکجا نیست. دوازده ربیع الاول هجرت پیامبر است، اما وفات ایشان بنا بر معروف و مشهور شیعه در ۲۸ ماه صفر است و همچنین ولات آن حضرت بنا بر معروف و مشهور میان شیعه از سابق، ۱۷ ربیع الاول است که اتفاقاً تاریخ ولات امام صادق نیز در همین روز است. بر همین اساس پیشنهاد شد که فاصله ۱۲ تا ۱۷ ربیع الاول هفته وحدت نامگذاری شود. این پیشنهاد از سوی امام خمینی(ره) پذیرفته و در رسانه های رسمی کشور و در میان مردم داخل و خارج از کشور، مورد توجه قرار گرفت.

وی اظهار کرد: شاید برای عده ای سوال باشد که چطور شده این دو تاریخ متفاوت از ولادت پیامبر(ص) وجود دارد. اولاً اختلاف مردم در شناسایی تواریخ حوادث امری غیر طبیعی نیست. هر چه زمان اتفاقات قدیمی تر باشد چون لازمه ثبت و ضبط آن سواد بوده و آن زمان افراد سواد چندانی نداشتند و بیشتر بر حافظ اعتماد می شد، ثبت این تواریخ با چند روزی تأخیر بوده است. البته این نکته را نیز فراموش نکنیم که قبل از هجرت پیامبر از مکه به مدینه تاریخ ها جا به جا می شد، اما وقتی پیامبر از مکه به مدینه هجرت کرد، این پس و پیش برای مکیان ماند و دیگر مسلمانان در مدینه این ماه ها را جا به جا نمی کردند بنابراین تاریخ مکه و مدینه دو تا شد و این یکی از موضوعاتی است که گاهی مورد غفلت واقع می شود و بسیاری به آن توجه ندارند. این جا به جایی زمانی تا قبل از فتح مکه معنا نداشت چون مسلمانان و پیغمبر اکرم و اسلام در مکیان نفوذی نداشتند و بعد از اینکه در سال هشتم، مکه را فتح کردند و در فاصله بین سال هشتم و دهم که سال حج الوداع بود یعنی یک سال قبل از رحلت پیامبر این جابه جا کردن ماه ها تحریم شد. بنابراین تاریخ ولادت پیامبر چون اصل وقوع آن برای قبل از اسلام بوده، برخی تاریخ را به آنچه که در مکه شایع بوده در نظر داشتند و برخی با توجه به مساله جا به جایی و اینکه در اسلام بین تاریخ قبل از اسلام و بعد از اسلام تفاوت ایجاد شد و لذاست که تاریخ مدینه در نظرشان بوده است.

یوسفی غروی در پایان گفت: طبق روایات شیعه تاریخ ولادت پیامبر اسلام(ص) در ۱۷ ربیع الاول معتبرتر است. مرحوم مجلسی عالم و کارشناسی که هیچگونه شک و تردیدی در کارشناسی ایشان نیست، این مساله را مورد تأیید قرار دادند که ۱۷ ربیع الاول به عنوان تاریخ ولادت پیامبر(ص) مورد اتفاق آرای علمای شیعه است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *