به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا جباری؛ استاد تاریخ اسلام حوزه علمیه و مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، در سلسله مباحثی به مناسبت وفات پیامبر(ص)، به بررسی تاریخ و سیره پیامبر اکرم(ص) و دوران حیات ایشان پرداخه است.
متن بخش اول سخنان وی به شرح زیر است:
قبل از آنکه بخواهیم به سرفصلهای مهم حیات پیامبر(ص) بپردازیم، ابتدا باید به فضایی که پیامبر(ص) در آن مبعوث شدند یعنی فضای جاهلیت عرب بپردازیم، زیرا برای شناخت میزان تأثیر رسول خدا بر پیشرفت جامعه بشری لازم است که پیشینه بشر قبل از بعثت پیامبر(ص) بررسی شود. وقتی از جاهلیت سخن به میان میآوریم یعنی فضایی که عموم بشریت با آن مواجه بودند، اعم از جزیرةالعرب، ایران، هند، روم، اروپا و آفریقا، ولی چون آغاز دعوت حضرت از جزیرةالعرب بود، عمدتاً این منطقه با این عنوان شناخته میشود، در حالی که بشریت عمدتاً در جهل به سر میبردند.
جاهلیت را میتوان از ابعاد مختلف مورد بحث قرار داد؛ جاهلیت واژهای است که قرآن کریم آن را ابداع کرده و به کار برده است و به معنای انجام کارهای خلاف عقل و عقلانیت است؛ کارهایی که جهلگرایانه است؛ در قرآن در ۴ مورد این واژه به کار رفته است از جمله اینکه در سوره مبارکه مائده فرمود: «أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ ۚ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُون»؛ در این آیه احکام جاهلی را نقد کرده است و در آیه شریفه ۲۶ سوره فتح «إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَىٰ وَ كَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَ أَهْلَهَا ۚ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمً» هم به حمیت جاهلی اشاره کرده است. حمیت و تعصب جاهلی که خیلی از اوقات افراد بشر به آن مبتلا هستند و براساس تعصبات از چیزی حمایت و با چیزی مخالفت میکنند.
نهی تبرج و خودنمایی جاهلی
در سوره مبارکه احزاب هم به تبرج جاهلی اشاره کرده و فرموده است: «وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ ۖ وَ أَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَ آتِينَ الزَّكَاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»؛ البته آیه در مورد زنان پیامبر(ص) است ولی حکم آن شامل همه زنان میشود و تاکید فرموده است که از خودنمایی و تبرجی که زنان در دوره جاهلیت قبل از اسلام به آن گرفتار بودند پرهیز کنند.
حتی در مورد جهانبینیهای باطل دوره جاهلیت هم موضع گرفته و در آیه ۱۵۴ سوره آل عمران فرموده است: «ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ وَ طَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ »﴿۱۵۴﴾
کاربردهای واژه جاهلیت در قرآن نشان میدهد که جاهلیت میتواند ابعاد مختلف حیات بشری را در بر بگیرد و جامعه دوره پیامبر(ص) هم واجد این مسئله بود یعنی هم به لحاظ اخلاقی و هم به لحاظ تشریعی و هم رفتاری و جهانبینی به جهل مبتلا بودند. لذا رسولالله(ص) انقلاب عظیمی ایجاد کردند و انسانها را از اوج ضلالت و گمراهی به بالاترین درجات انسانیت و کمال سوق دادند که شواهد آن در تاریخ اسلام به وفور وجود دارد.
سرزنش امیرالمؤمنین(ع) در فخرفروشی به نژاد عربی
روایات هم به جاهلیت عرب اشاره کردهاند، ولی نمودهای فرهنگ جاهلی، ایران و روم و نقاط دیگر زمین را دربرگرفته بود. امام علی(ع) به تعصب عربی و فخرفروشی آنها در مواردی تاخته است؛ این فرهنگ زشت جاهلی به ویژه در دوره خلفا احیا شد؛ امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: خداوند متعال پیامبر اکرم را مبعوث کرد در حالی که بیمدهنده عالمیان و امین وحی بود و شما گروه عرب هستید. گویا این تعبیر انتم معشرا عرب از سوی امام(ع) تاکید بر این موضوع است که مبادا به عربیت خود ببالید و فخر بر دیگران بفروشید زیرا پیامبر(ص) فرمود عرب بودن فخری ندارد مگر با تقوا. امیرالمؤمنین(ع) پیشینه اعتقادی آنان را به رخشان میکشد که شما بدترین آئین را داشتید که شرک بود زیرا باور و اعتقادی بدتر از شرکورزی وجود ندارد و قرآن کریم در آیه ۴۸ سوره مبارکه نساء فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا»؛ خداوند شرک را نمیبخشد.
«الا شر دین و فی شر الدار»؛ هم دینتان بدترین دینها و هم مسکن و دارتان بدترین مسکن بود؛ مسکن اینها غار و لابلای سنگلاخهای سخت و زمخت و بین سوسمار و مار زندگی میکردند. از نظر حیات فردی هم آب آلوده مینوشیدند و اسلام به شما آموخت که سبک زندگی خود را عوض کنید، اسلام به شما روش خوردن و آشامیدن را آموخت و اینکه از غذاهای حلال و طیب و پاکیزه بخورید؛ در تاریخ آمده است که گاهی عربها خون جوشیده و میته و مرداری را که خفه کرده بودند میخوردند و اسلام طیبات را به آنان آموخت. و تسفکون دماءکم؛ بین اعراب غارتها و جنگهای زیادی وجود داشت و بر سر کمترین چیزها با هم میجنگیدند و غارت میکردند؛ طبق فرمایش امام علی(ع) اسلام به شما روابط خویشاوندی و صله رحم و رابطه درست با نزدیکان و همنوعان را به شما آموخت. قرآن کریم و روایات تاکید زیادی بر صله رحم دارند. شما گرفتار گناهان بودید و گناهان به صورت دائمی و پیوسته به شما پیوند خورده بود و اسلام عقوبت آن را به شما گوشزد کرد.
این توصیهها حاصل فرمایشی است که امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ۲۶ نهجالبلاغه خطاب به اعراب بیان فرمودند و تأکید بر اینکه شما چنین پیشینه ناشایستی داشتید و نباید بر غیر اعراب فخر بفروشید. «إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَى] بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ أَمِيناً عَلَى التَّنْزِيلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِينٍ وَ فِي شَرِّ دَارٍ، مُنِيخُونَ بَيْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَيَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْكَدِرَ وَ تَأْكُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَكُمْ، الْأَصْنَامُ فِيكُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِكُمْ مَعْصُوبَةٌ.»
یکی دیگر از نکات مهم در مورد حیات پیامبر(ص) اشاره به آبا و اجداد ایشان است که به نوعی گرفتار مظلومیت در تاریخ شدهاند؛ کسانی مانند عبدالمطلب و ابوطالب و پدر بزرگوار پیامبر(ص)؛ عدهای از دشمنان اموی این خاندان و غیر آن و مخالفان نبی مکرم اسلام(ص) در طول تاریخ نسبت به این بزرگواران کارها و عقاید نادرستی را نسبت دادهاند که در شان آنان نیست. آبا و اجداد خودشان مشرک و در مسیر جاهلیت بودند و قصد دارند با این تبلیغات خاندان پیامبر(ص) را هم همانند آنها برای مردم نهادینه کنند و جا بزنند.
همه اجداد پیامبر(ص) موحد بودند
دیدگاه علمای امامیه مانند شیخ مفید و شیخ صدوق این است که ایشان اجماع نظر دارند که اجداد پیامبر(ص) از پدر بزرگوارشان تا حضرت آدم همگی موحد بودهاند و این نور پاک پیامبر(ص) که در صلبها منتقل شد تا در این عالم آشکار شود تماما در اصلاب شامخه و ارحام مطهره بوده است. در زیارت وارث هم خطاب به امام حسین(ع) داریم که خاندان اهل بیت(ع) در اصلاب شامخه و ارحام مطهره بودهاند که اشاره به بعد توحیدی آنان دارد. حتی برخی از علمای اهل سنت مانند سیوطی هم قائل به این مسئله بودند و کتاب خاصی در مورد ایمان آباءالنبی نوشته است.
حضرت عبدالمطلب(ع) آنقدر مقام شامخی داشت که پیامبر(ص) به ایشان افتخار میکرد، ولی در روایات غیرشیعی تلاش شده است تا ایشان را مشرک جلوه دهند، ولی پیامبر(ص) در شان او فرموده است: «انا بن عبدالمطلب، انا النبی لا کذب»؛ بلاشک فرزند عبدالمطلبم و پیامبری هستم که نبوتش دروغ نیست؛ اگر عبدالمطلب مشرک بود، قطعاً پیامبر(ص) خودش را به او منسوب و به ایشان افتخار نمیکرد.
خدمات برجسته حضرت عبدالمطلب
در روایت صحیح السندی در کافی آمده است که در روز قیامت، عبدالمطلب با چهره انبیاء و هیبت پادشان و ملوک محشور خواهد شد، زیرا در مکه هم نوعی سروری داشت؛ عبدالمطلب یکسری سنن را از سنتهای جدش ابراهیم(ع) احیا کرد. لذا آنها را حنفاء میدانیم؛ حنفاء کسانی هستند که متدین به دین حنیف توحیدی حضرت ابراهیم(ع) بودند. او مشرک نبود و مردم را هم از شرک نهی کرد و بعدا اسلام هم بر آن مهر تایید زد. او از عادات جاهلی مانند زنا و قمار دور بود و مردم را از آنها نهی میکرد. او کسی است که هفت دور طواف، دور کعبه را که در زمان حضرت ابراهیم(ع) وجود داشت احیا کرد و اسلام هم آن را تأیید کرد. ازدواج با مادرخوانده یا زن پدر را به شدت نهی کرد، در حالی که در جاهلیت رواج زیادی داشت و مسئله خمس جنگ، دیه صد شتر برای انسان و سقایة الحاج را هم او احیا کرد؛ ایشان با قتل دختران مبارزه میکرد و مسئله مباهله را که پیامبر(ص) با نصارای نجران داشت او هم داشت.
طواف عریان را که برخی به آن مبتلا بودند نهی و تأکید کرد که حج از مال پاک انجام شود نه مال آلوده و اشهر الحرام یعنی رجب، ذیقعده و ذیالحجه و محرم که جنگ در آن حرام است از طرف او احیا شد و ایشان در طول حیات پیامبر(ص) و تا زمانی که عمر داشتند از پیامبر(ص) حمایت کردند و حضرت ابوطالب(ع) هم راه ایشان را به عنوان حامی جدی ادامه دادند و خیلی از موفقیتهای پیامبر(ص) مرهون زحمات این دو بزرگوار است. حضرت ابوطالب در سختترین شرایط و وضعی که پیامبر(ص) هیچ حامی جدی نداشت و اسلام در نقطه شروع خود بود به حمایت از ایشان در برابر مشرکان قریش و سران فاسد آنان پرداخت و از جان پیامبر(ص) حفاظت کرد که گزارشهای تاریخی در این باره منحصر به یکی دو مورد نیست و موارد زیادی را شامل میشود.