استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران و پژوهشگر برجسته تاریخ، با انتقاد از نحوه پژوهش در ایران و عقب ماندگی در به روز کردن علوم و کتابخانه ها بر ضرورت پرداختن عالمانه به مسایل تاکید کرد و گفت که ادبیات دفاعی و نگاه دفاعی به مطالب و موضوعات دینی، مانع تفکر می شود.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول جعفریان در گفتوگو با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)، با اشاره به نحوه پژوهش در حوزههای علمیه بیان کرد: اگر ما به تقدم علم بر عمل که یک اصل پذیرفته شده است، اعتقاد داشته باشیم لاجرم باید بگوییم پژوهش به عنوان ابزاری برای رشد علم و دانش اهمیت زیادی دارد و تا زمانی که علم و دانش ما در حد مطلوب نباشد، در عمل هم به نقطه مطلوب نخواهیم رسید.
حوزه علمیه نجف از بعضی جهات بر حوزه علمیه قم مقدم است
وی در حوزه علوم دینی شیعی به دو مرکز مهم از جمله قم و نجف اشرف اشاره کرد و افزود: امروزه قم به عنوان بدنه اصلی، مسوولیت پژوهش در موضوعات و مباحث دینی را دارد و حوزههای دیگر شیعه در ایران به عنوان شاخههای این بدنه هستند. البته نجف اشرف سنتهای پژوهشی مختص به خود را دارد و به دلیل پیشینه حتی تا روزگار ما در بعضی از جهات بر قم مقدم است. حوزه نجف از نظر سوابق تاریخی در بسیاری از جهات پیشگام بوده و بر قم تقدم دارد.
این مورخ و پژوهشگر تاریخ، پژوهش را یک سنت مَدرسی که در دراز مدت شکل میگیرد، دانست و گفت: حوزه علمیه قم دو جهت دارد، یکی به دلیل امتداد آن در ادامه حوزههای شیعه قدیم و دیگر از جهت تأسیس آن است که 80 ساله است. آن مقدار که در امتداد گذشته است، میراثی در اختیار دارد که یک بخش آن میراث، کارهای پژوهشی است، اما وقتی میگوییم پژوهش یک سنت مَدرسی دراز مدت است که شکل میگیرد، باید ببینیم تاسیس آن چه زمانی، با چه عناصر، گرایش، نگاه و امکاناتی شکل گرفته است. از این جهت قم، قدمتی ندارد.
جعفریان با تأکید بر اینکه حوزه علمیه قم در شرایط بسیار بدی شکل گرفت، اظهار کرد: شکل گیری حوزه علمیه قم در دورهای بود که تفکر دینی در برابر نوگرایی مشروطه آسیب دیده و از تحولات عقب افتاد. یعنی آغاز دولت رضاشاه بود که دیگر کسی برای دین و امور دینی اعتباری قائل نبود. مهمترین سرمایه قم فقه و حقوق آن بود که الزاما باید در نظام حقوقی کشور مورد استفاده قرار میگرفت، بخشی استفاده شد، اما چون حوزه مطرود بود و کار پژوهشی نمیکرد، فقط مختصری از آن سرمایه در بازسازی نظام اولیه جدید و توسط روحانیونی که از لباس درآمدند و در آن مسیر افتادند، استفاده شد.
جعفریان با بیان اینکه شکلگیری حوزه علمیه قم در جریان شکست و محدود شدن بود؛ خاطرنشان کرد: حداکثر طلبههای قم در سال های 1310 – 1312 به 200 یا 300 نفر میرسید که عمدتا جوان نبودند، زیرا ورود به حوزه ممنوع بود و کسانی که میتوانستند به مدارس دولتی میرفتند، اما این شانس برای ما وجود داشت که در این دوره حاج شیخ عبدالکریم حائری که در نجف تحصیل کرده بود به همراه خود مجموعهای از شاگردان را از نجف و مجموعهای را هم از ایران به حوزه بیاورد. این سرمایه ای بود که از نجف به قم منتقل شد و البته از اصفهان و برخی جاهای دیگر هم بر آن افزوده شد.
این استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران، با اشاره به اینکه پژوهش در آن دوره جز به صورت سنتی در حوزه فقه وجود نداشت، تصریح کرد: برای نمونه، نگارش کتاب در آن زمان ضعیف بود. مجله بسیار کم بود. در آن زمان قم تنها یک مجله به نام همایون داشت که متعلق به روحانیون روشنفکری مانند حکمیزاده و دوستان کسروی در قم بود که آن موقع البته کسروی بیدین نبود و بیشتر یک اصلاح طلب بود. آن زمان قم چاپخانه نداشت، مگر برای چاپ اوراق تک. البته تهران برای کارهای چاپی، نیرومند بود، اما در دوره رضاشاه وضع چاپ و نشر کتاب ایران به طور کلی خراب بود. در صورتی که در دوره قاجار حجم نشر و چاپ کتاب چندین برابر دوره رضاشاه بود و در حقیقت این دو دوره قابل مقایسه نیستند چراکه دوره رضاشاه دوره گذار و عبور بود و هیچ کس ثبات نداشت و همه در حال حرکت به سوی فرهنگ جدید بودند.
او افزود: این جریان ادامه داشت تا در شهریور سال 1320 حوزه علمیه قم وارد عرصههای تازهای شد که الزاما باید فکر می کرد و فکر پژوهش می طلبید. از نظر سبک نوشتن، نثر جدید فارسی آمده بود، چراکه نثر فارسی پیش از دوره مشروطه همان نثر قدیمی بود که نسل جدید دوره رضاشاهی با آن سروکاری نداشت و نمیفهمید. در دوره رضاشاه نثر جدید فارسی آمد و مدل نگارش تغییر کرد. از این رو بعد از شهریور سال 1320 بود که حوزویها به یادگیری اسلوب جدید نوشتن رو آوردند. لذا در سال های 1327 و 1328 اولین مجلات در قم منتشر شدند. نسل اول نویسندگان قمی درباره مسایل مذهبی همین دوره تربیت شدند. این نسل تا انقلاب اندکی پیش رفت یعنی نوشتن آنها تا اندازه ای متکی به پژوهش شد، اما روش های پژوهش چندان علمی نبود، مگر آنچه در حیطه مسایل سنتی حوزه بود. در دهه بیست تا چهل، اغلب این نویسندگان، تبلیغی می نوشتند نه تحقیقی. بیشتر در باره مسایل اجتماعی از زاویه دینی تألیفاتی داشتند. گاهی هم نوشته های نویسندگان دینی تهران را می خواندند گاهی هم آثار تمدن اسلامی فرنگی ها را که ترجمه شده بود و در کل سعی می کردند از این زاویه از اسلام دفاع کنند.
جعفریان با بیان اینکه بخشی از کارهای مستشرقان در این دوره ترجمه میشود و روحانیون با موضوعات آشنا میشوند، گفت: در یک دوره از حکومت رضاشاه به مذهب حمله شد و حوزویان سعی کردند تا جواب دهند. این نشان می دهد که نگارش به هدف دفاع بوده و این را نمیتوان پژوهش عالمانه دانست، زیرا جهتگیری آن، جهتگیری کاوش نیست. البته اکنون هم این مشکل را داریم، پژوهش ما در حقیقت برای دفاع کردن است و ما به واقعیت نمیرسیم، چون حالت جدال به خود میگیرد در حالی که جدل وسیله تحصیل علم یقینی نیست، جنبه اقناعی دارد.
او با بیان اینکه امروزه هم ما همواره در حال دفاع از اسلام هستیم و نام آن را نمیتوانیم پژوهش بگذاریم، خاطرنشان کرد: شرایط در قرنهای 4 ، 5 و 6 هجری این طور نبود و ما در حال تاسیس و نظام سازی برای عمل و فکر بودیم و رقیبی نیز نداشتیم، اما امروز شرایط متفاوت است، علاوه بر اینکه رقیب داریم، غربیها نگران اینکه کسی به فرهنگ غرب حمله کند، نیستند و به همین دلیل حتی یک کتاب در دفاع از غرب نوشته نمیشود، چرا که آنان چنان در نطقه اوج هستند که نگاهشان به آینده است، اما ما در فکر دفاع از گذشته و آنچه داریم هستیم. البته غربیها به عرف و سنت خود توجه دارند، اما تنها هدف آنها دفاع نیست.
جعفریان افزود: ما مرتب مورد حمله قرار میگیریم و باید از آن دفاع کنیم. مثلا همین بحث جهاد یا قصاص. مدارم ما در معرض اتهام به خشونت هستیم و سعی میکنیم دفاع کنیم. البته این یک مسیر است که ما و نویسندگان سنی در یک دوره رفتیم. حالا که آن مطالب جواب نداده، سلفی ها روی خشونت ایستادهاند و دفاع که نمی کنند هیچ، وحشیانهترین قتل ها را انجام می دهند. مقصودم این است که ما در یک دوره، ادبیات دفاعی داشتیم. این ادبیات پژوهش عالمانه نیست. ما از سید جمال به بعد تنها از دین دفاع کردهایم که البته چاره ای هم نداشته ایم. هر از چند گاهی غرب حرف تازه میزند که با مبانی دینی ما سازگار نیست و ما به اجبار به دنبال دفاع میرویم.
او با تأکید بر اینکه ما باید بدانیم و دقت کنیم که ایران، خانه و کاشانه فرنگی نیست، بلکه خانه و کاشانه مذهب تشیع و اسلام است، گفت: اگر غربیها هزاران بار هم در ایران رفت و آمد کنند باز هم نمیتوانند به سادگی ارکان آن را تغییر دهند، زیرا ما صاحب زمین هستیم و در آن زندگی میکنیم. هر جای این دنیا، زمین دست کسی باشد به این سادگی آنجا را از دست نمیدهد، این یک مسأله طبیعی است، اما نباید موفقیت خود را در گرو این مسأله ببینیم که فعلا اینجا در دست ماست، زمین ماست و ما برای همیشه موفق هستیم، زیرا ممکن است شما قدرت پیدا کنید و مسلط هم باشید، اما به عنوان یک واحد عقب مانده شناخته شوید. این که هستید، دلیل بر این نیست که برترید، به خصوص اینکه مدل تعامل غرب این است که با دشمنان خود هم کنار میآید، با طالبان هم میخواهد صلح کند، یعنی میپذیرد که یک منطقه دست آنها باشد، اما در مذاکرات سعی میکند تا دامنه نفوذ آنها را محدود کند و روی آنها تأثیر بگذارد. الان بحث سر گرفتن زمین نیست، بحث سر هواست. هوا متعلق به کیست؟ آب های بین المللی مال کیست؟ حوزه نفوذ و تأثیرگذاری سیاسی و فرهنگی مهم است نه اصل بودن و در درون خود سروصدا کردن.
پژوهشها در سطح جهانی تاثیرگذار باشد
جعفریان با بیان اینکه موفقیت در کار پژوهش شاخصهایی دارد که از آن جمله تاثیر در سطح جهانی است، اظهار کرد: اسلام به میان ترکان ماوراءالنهر، عربهای شمال آفریقا و ترکهای آناتولی رفت و میلیون ها ترک، اسلام را پذیرفتند. این یک موفقیت بود. این بین الملل بود. بین الملل که مال عصر جدید نیست، همیشه بوده است. باید از این مطلب نتیجه گرفت که شاخصهای اسلام شاخصهای جهانی است که افکار و اندیشه حوزه هم برخاسته از آن است. این را نباید محدود کرد. هرچه محدودش کنیم، با اصل آن مبارزه کرده ایم. قم می تواند در سطح جهانی تأثیرگذار باشد، اما این وقتی است که به شاخص های جهانی اسلام نگاه کند نه محلی. تا این لحظه هم تأثیر گذار بوده، اما در کنار غرب و روسیه و جاهای دیگر که همه تلاش می کنند، رقابت بسیار شدید است. ضعف اصلی ما در بی توجهی به همین شاخص هاست. این که قم توانست ایران را در وهله اول از چنگ غرب درآورد یک نکته مهمی است. آیا می تواند این دایره را توسعه ببخشد؟
او با تأکید بر اینکه ما باید بعد از انقلاب مسیر پژوهشی تازهای را دنبال میکردیم و قم تغییراتی در خود به وجود میآورد، گفت: قم امروزه از یک به 50 رسیده است، اما به دلیل شرایط و امکانات تا 100 فاصله زیاد است و حرکت کندتر خواهد بود. البته دلیلش این است که سنت، درس و تحصیل و پژوهش زمانبر است. سالها طول میکشد تا موانع را از سر راه برداشت و به حقیقت علم رسید و بر اساس عمل طراحی داشت یعنی هماهنگ با واقع حرکت کرد.
این استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران، با اشاره به این که قم را نه خیلی باید بزرگ کرد نه کوچک دانست، تصریح کرد: قم جاذبهها و حرفهایی دارد. البته همین که ایران به لحاظ منطقهای تأثیرگذار شده است، به خاطر پیامهای اسلامی و انسانی جهانی اوست. اما این مسأله دلیل موفقیت جهانی نیست. چنانچه مارکسیسم هم این کار را کرد و در سطح بینالمللی تأثیر گذاشت، اما از بین رفت زیرا جهتگیری آن پژوهشی نبود و دچار یک نوع دگماتیسم عجیب بود. البته معنای این حرف دفاع از غرب نیست، زیرا غرب خودش هم به نوعی دچار دگماتیسم است و موانع مهمی سر راه دارد که نمیتواند به سادگی از دست آنها رها شود.
او افزود: اگر تأثیرگذاری تفکر شیعه بر قسمتهایی از جهان اسلام را امتیاز بدانیم؛ بخشی از آن به دلیل پیام های این مکتب است و بخشی هم جنبههای قبیلهای و طایفهای است. اما در ایران و در حوزه علمیه قم به جز در فقه، علم و دانایی، ارزش جدی ندارد. دانشگاههای ما هم مثل حوزهها وضع خوبی ندارند. در شکل جاری متاسفانه تلقی این است که از برنامه ریزی های درسی و علمی و پژوهشی و پایان نامه و غیره زیرا هر چه خوب است، برای فرنگ و هر چه بد است مربوط به نظام قدیم است بنابراین ما آنچه برای خودمان باشد را نداریم. زیرا سنتهای غربی، مدارس آنها و تحصیلکردههای فرنگ به کشور آمدهاند.
جعفریان با بیان اینکه مسیر علم مسیر پر فراز و نشیب و سختی است و در آن تحصیل و تالیف و پژوهش و ترجمه همه با هم همراه هستند، تصریح کرد: فرنگیها تمام آثار خوب ملل دیگر را ترجمه میکنند و آنها ضمیمه فرهنگ خود میکنند. نگران هم نیستند. اینجا ما علاوه بر ضعفی که در کار ترجمه داریم، نگران آمدن کتاب های تازه هستیم. از نظر ترجمه، حتی از عربی، مترجمان زبردست به اندازه کافی نداریم. نگرانی هم فراوان داریم. حالا البته کم شده اما به هر حال هست. از طرف دیگر قم ضمن این که یک شهر فرهنگی است، اما آیا واقعا سطح فرهنگی آن یا از زاویه تبادل فرهنگی، در مسیر تعاملات فرهنگی هست؟ روزانه دهها کتاب و صدها مقاله چاپ میشود، اما همه آنها در قم انعکاس ندارد. اگر موارد استثنائی را کنار بگذاریم، قم تا این اواخر از ترجمههای دست چندمی استفاده کرده است.
نگاه دفاعی به مطالب مانع تفکر می شود
او با اشاره به اینکه ما افکار دیگران را ترجمه میکنیم تا بهتر بیندیشیم گفت: در قم از ترجمهها که حاصل افکار متفکران غربی است استفاده میکنند تا یا آنها را رد کنند یا جایی از آنها برای حرفهای خود را تاییدی پیدا کنند. نگاه آنها این نیست که یک مجموعه معارف؛ یک مجموعه علم و دانایی است که در حال آمدن است. ما همچنان به عنوان یک دشمن به نوشتههای طرف مقابل نگاه میکنیم و از اساس معتقدیم که منحرف و بیگانه هستند. به نظرم این نگاه عالمانه نیست و از موضع ضعف است و نمیگذارد انسان فکر کند زیرا وقتی طرف مقابل را دشمن میبینید، حرف آن را حتی اگر درست باشد هم قبول نمیکنید. وقتی دو نفر حرف هم را نفهمند، مخالف میشوند و قاضی میگذارند.
پژوهشها باید به سمت نهایی شدن پیش برود
این مورخ و پژوهشگر تاریخ، با تأکید بر اینکه ما شرایطی داریم که باید آن را درک کنیم، گفت: آرمانگرا نیستم، اما معتقدم نوک پیکان پیشرفت باید به سمت تغییر، انعطاف و به تدریج همطرازی و بعد غلبه باشد. البته معتقدم باید با شرایط پیش رفت زیرا اگر یک کتاب پژوهشی درجه یک بنویسید، ممکن است بسیاری از پیش فرضها زیر سؤال برود یا با آن دشمنی شود. پژوهش یک شرایطی دارد و نمیتواند مدل نهایی داشته باشد، بلکه باید به سمت نهایی شدن برود.
او ادامه داد: ما نسبت به 20 یا 40 سال قبل بسیار تفاوت کردهایم، پیشرفت هایی داشتهایم. ممکن است وضع ما در منطقه خوب باشد، اما ایده آل نیست. تازه باید مراقب باشیم همین مقدار سرعت ما در پیشرفت کند نشود، به عکس باید ابزارهای لازم را فراهم کنیم تا سریعتر پیش برود. بخشی از این ابزارها در آموزش و در مدارس است، بخشی در قوت و توانایی در ترجمه و تحقیق است، بخش دیگر در آداب رساله و پایاننامه نویسی که فوق العاده مهم است و پای ما می لنگد، بخشی هم در از بین بردن ذهنیتهای منفی نسبت به حرفها و نواهاست. اینها مربوط به مشکلات اخلاقی پژوهش در جامعه ماست.
جعفریان با بیان اینکه اگر بخواهیم به بخش پژوهش نمرهای بدهیم، 12 یا 13 از 20 را برای آن میتوانیم اختصاص دهیم، گفت: ما بسیاری از مسایل را میدانیم، اما هنوز به روز نشدهایم زیرا در علم وقتی حرفی زده میشود، باید تا آخر خط برویم، اما مباحث ما تکراری، دور زدن، چسب و قیچی و حالا هم سرهم بندی توسط مشتی آدم حرفه ای و حراف است که برای دیگران پایان نامه می نویسند و استادان ما هم خاماند و در پی یافتن علت نیستند.
برخی معضلات دانشگاه ها و حوزه ها مشترک است
او با تأکید بر اینکه بعضی معضلاتی که در حوزه وجود دارد، در دانشگاهها هم دیده میشود و همگی آنها در بافت ایران هستند، تصریح کرد: ما در طب اینگونه نیستیم، زیرا طب از آن ما نیست و کاملا فرنگی است و اساتید آخرین تحقیقات روز را ارائه میدهند. در علم فیزیک و هستهای هم ممکن است همین مسأله باشد زیرا با آخرین حرفها آشنا میشوند و اگر عقب بمانند، عقب خواهند افتاد اما ما در علوم الهیات حتی در دانشگاهها آشنا نیستیم. در رشته ادبیات عرب دانشگاه تهران، شاید تنها استادانی که در عراق بزرگ شدهاند و بسیار اندک هستند، بتوانند عربی صحبت کنند. استادان زبان و ادبیات عرب ما ترجمه را هم به صورت حرفه ای و در سطح عالی نمیدانند و شاید فقط فعل، فاعل، مفعول، تجزیه و ترکیب را بدانند، لذا دانشکدههای ادبیات و الهیات ما نه فقط در تهران که شهرستان ها نیز به همین منوال یک جای عقب مانده هستند.
این استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران، افزود: البته استادانی هستند که با علم پیش میروند و به مقداری که در آن بستر قرار میگیرند، با حرفهای جدید آشنا میشوند، دقت میکنند، پیشرفت میکنند و از لحاظ ذهنی حریت دارند، اما آنها استثنا و در جامعه علمی ما غریب هستند. در زبان و ادبیات فارسی در ایران شفیعی کدکنی را داریم که در دنیا بینظیر است. اگر همین مسیری که در ادبیات فارسی وجود دارد؛ در ادبیات عرب دانشگاه تهران و علم حقوق و … هم وجود داشت، شرایط بسیار بهتر بود؛ ما تنبلیهای ویژه برای نفهمیدن داریم. در همان ادبیات فارسی که ایران مرکز آن است و دانشگاه تهران مرکز اصلی آن، باید 10 نفر همچون شفیعی کدکنی میداشتیم، اما یک شفیعی داریم! باز هم به همین وضع موجود افتخار می کنیم. پیشرفت نداشته ایم، اما چندان عقب هم نیفتاده ایم. بگذریم که اگر از امثال شفیعی بپرسید وضع دانشگاه قبل و بعد از انقلاب را خواهند گفت قبل از انقلاب بهتر بود.
او با بیان اینکه ما در حوزه، در دانش فقه به صورت سنتی وضع خوبی داریم و بعد از انقلاب هم وضعیت بهتری یافتهایم، گفت: فقه، کاربرد اجتماعی دارد و وقتی با واقعیت جامعه درگیر میشود در حالت تعامل پیشرفت میکند. اگر ما در فیزیک و ریاضی هم اینطور بودیم، همین حالت را پیدا میکردیم. البته در فقه هم مشکلات منابعی و ابزاری در پژوهش داریم. به عنوان مثال؛ در مجموعه حوزههای ما به ندرت دیده می شود کسی با فقه حنفی آشنا باشد، البته گاها از این فقه در پایاننامهها استفاده میشود، اما بعضا تفاوتهای فقهای اسلامی را نمیدانند. تاریخ فقه نمی دانند. مسیرهای نادرستی که طی شده و در برخی از موارد از جاهای خاصی سردرآورده را هم علت یابی نمی کنند.
جعفریان راه حل این معضل را بازبینی آن در سطوح مختلف دانست و تصریح کرد: موانع پژوهش باید با یک طرح بسیار گسترده مورد بازبینی قرار گیرد. قدیمیترین کتابخانه قم سال 54 تاسیس شده و نمیتوان انتظاری از این کتابخانه قدیمی داشت که حالا یک انبار شده است، فقط انبار. زمانی تنها از 200 کتاب درسی کتابخانه مسجد اعظم استفاده میشد. مدرسه فیضه هم فقط 200 کتاب درسی و شرح کتابهای درسی را دارد که مورد استفاده قرار میگیرد. چرا، چون «کتاب» به عنوان یک دستمایه پژوهشی در ذهن یک طلبه نیست، ابزاری برای گردآوری اطلاعاتی برای تبلیغ روی منبر است. اینکه بزرگترین کتابخانه ما در سال 54 تأسیس شده، هرچند کتابخانه مسجد اعظم و یکی دو جای دیگر مختصر بوده، نشان از چه چیزی دارد؟
او با بیان اینکه امروزه دنیا تغییرات بسیاری را به خود دیده است، گفت: وقتی میگوییم ابزار مختلف وجود دارد، یعنی اینکه باید نگاه کتابخانهای مان را هم تغییر دهیم. کتابخانه آیتالله مرعشی نیز مکان عقب ماندهای است، با سیستم دیجیتال پیش نمی رود. سایت آن اصلا به روز نیست. یک کتاب یا روزنامه روی سایت قرار نگرفته است. در حالی که این کتابخانه آمال و آرزوی همه بوده است. مرعشی بزرگ و کوچک خیلی برای آن زحمت کشیدهاند، اما مسیر استفاده از آن یک دالان تنگ است. امکانات لازم وجود را ندارد، بودجه مورد نیازش را نمیدهند، سرویس نمی دهد. البته این کتابخانه فقط به عنوان نمونه است. بحث کلی من این است که سیستم کتابخانهای به روز و علمی در کل ایران وجود ندارد.
این مورخ و پژوهشگر تاریخ در خاطرهای بیان کرد: بنده نزد آقای خفاف در لبنان رفتم و از او سؤال کردم که چند کتاب میتوانید در این کتابخانه تازه تأسیس بگذارید؟ گفتند سی چهل هزار. گفتم همین هارد دیسک من دو برابر اینجا کتاب دارد. خوب برای برخی که آشنا نیستند این باور کردنی نیست، اما واقعیت این است. الان کتاب های قبل از ده بیست سال که علم گذشته بشر محسوب می شود روی گوگل است، فقط علم روز کتابی است و قابل فروش، آن هم بیش از پنجاه درصد آن به صورت فایل دیجیتال. این سیتسم را در ایران دارید؟
او با بیان اینکه اگر من تا ده سال دیگر هم طبقه بالای این ساختمان بنشینم و به کتاب خواندن ادامه دهم، به اندازه کافی کتاب برای کار کردن در اختیار دارم، خاطرنشان کرد: ما شش نفر هستیم که همگی از اصحاب کتابخانهایم، اما بنده فقط در حد آشنایی مقدماتی با این سیستم راه می آیم. دوستان دیگر هم آشنایی مختصری دارند، اما روال هیچ کدام ما در حال حاضر حتی فکر کردن در این باره هم نیست.
سیستم آموزشی ما بر اساس پژوهش نیست
جعفریان، مرکز نور در قم را برگ برنده و افتخاری برای ایران و رشته تاریخ و ادبیات دانست و گفت: ادبیات فارسی عرفانی ما بسیار عقب مانده است، در صورتی که نیمی از متون فارسی ما عرفان است. اما در قم CDای به نام عرفان اسلامی زده است که بسیاری از متون عربی و فارسی را در آن گنجانده و عرضه کرده است. با این حال، این فقط یک سرچ ساده است. حتی از این هم استفاده نمی شود. چون مقدم بر این شناخت کتاب است. شناخت پدیده کتاب. این شناخت وجود ندارد. درس خواندن از روی چند کتاب مشخص است. اما کتاب به عنوان ابزار پژوهش نیست و در سیستم آموزشی این مساله درست تعریف نشده است. سیستم آموزشی ما مرتبط با پژوهش نیست، بلکه آموزش فقط برای یادگیری یک مجموعه اطلاعات است. در صورتی که هدفگذاری در آموزش باید مدنظر باشد.
او با بیان اینکه آقای مهدوی در قم آیین پژوهش را برای نقد، بنیان گذاشت که بسیار موثر بود، خاطرنشان کرد: قبل از این کار، مقالات اندکی در قم برای نشر دانش نوشته میشد، چون ما در دهه 60 مجله نداشتیم. به تدریج قدم هایی برداشته شد و افرادی به صورت استثنایی مثل آقای مهدوی عرصه هایی را باز کردند اما مشکلات یکی و دوتا نیست. مهم سبک و سیاق آموزش ماست. مهم مدیران مدارس ما هستند. مهم رؤسای دانشگاه ها و دانشکده های ما هستند. فقط می خواهند امور بگذرد. همین و بس. نه عربی درست، نه انگلیسی درست، نه تحقیق خوب. اما همه جا استثنا هست و این ما را به اشتباه می اندازد که وضع خوبی داریم. باید روال رو به پیشرفت باشد نه این که استثناءهایی باشد.
این استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران افزود: به روشهای دانشگاهی که استاد دائما توضیح اضافی سر کلاس بدهد چندان اعتقاد ندارم و برای بسیاری از درسها خواندن متن را به سبک قدیم بهتر میدانم. اما متون ما باید بازسازی شوند. پنجاه سال است که ما یک متن عربی داریم و برای ارائه متون جدید ترس و لرز داریم که آیا مورد استفاده قرار میگیرند یا خیر؟
مدیر کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران، با تأکید بر اینکه اهمیت پژوهش در بعضی حوزهها درک شده است، اما به طور کلی به آن اهمیت داده نمیشود، خاطرنشان کرد: متأسفانه مفهوم علم اصلا روشن نیست. یعنی ما با اساس مفهوم علم مشکل داریم. ما درس میخوانیم که مفهوم تازه یا مسایل قدیمی را بفهمیم و در صدد ابداع مسایل جدید بر آییم. درعین حال دانایی یک مسأله است که متأسفانه دفاع جلوی دانایی را میگیرد. مراکزی در دنیا هستند که علم را به عنوان علم کار میکنند. پیشرفت علم جنبههای کاربردی دارد، اما در ایران، تنها فقه این جنبه را دارد و در باقی مسایل دیده نمیشود.
جعفریان با بیان اینکه فضای پژوهش در ایران به صورت صوری وجود دارد، اظهار کرد: بنده معتقدم که هر طلبه باید پایاننامه بنویسد و حرف نویی در زندگی خود داشته باشد. اما این مسأله را نمیبینیم، چون اصول پایاننامه نویسی و روش نگارش صحیح نداریم. البته سختگیری در پژوهش نمیکنیم. این را فهمیدهایم که باید کار کنیم، اما روش کار را بلد نیستیم و درست نمی دانیم و اعمال نمی کنیم. یک جشنواره مثلا به نام شیخ طوسی برگزار میکنیم و به همه میگوییم مقاله بنویسند و در جشنواره شرکت کنند. اما هیچ کس مشخص نمیکند که مقصود از مقاله نوشتن چیست. وقتی میگوییم مجله علمی و پژوهشی یا سایت بینالمللی داریم؛ در حقیقت میخواهیم علم را در آن پیشرفت دهیم. اما شرایط امروز به این گونه نیست، جز در موارد نادر. برای همایش ها صدها مقاله می فرستند اما ده درصدش بدرد نمی خورد. این یک ضعف کلی است.
او با اشاره به اینکه در علوم انسانی مهمترین عدم پیشرفت این است که جوابهای ما از قبل معلوم هستند، گفت: ما باید مفهوم علم را در علوم انسانی تعریف کنیم، و وفادار به علم باشیم. پیش فرض ها را کنار بگذاریم. استقلال علم را قبول کنیم. تا وقتی در این زمینه ها با گرایش های سرزمینی ورود پیدا می کنیم، پیداست که مفهوم استقلالی علم را مبنای کار قرار نداده ایم.
پژوهش ها باید در مجمع بینالمللی نقادی شوند
این مورخ و پژوهشگر تاریخ، در ادامه چنین افزود: پژوهش به عنوان بخشی از پروسه تفکر و پیشرفت و تمدن در جامعه، باید خود را در عرصه بین المللی وارد کند. باید حاصل حرف ها در مراکز علمی جهانی مطرح و نقادی شود. در حال حاضر ما از این جهت ضعف داریم و رفت و آمدمان اندک و محدود است.
مدیر کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران تصریح کرد: یکی دیگر از شاخصههای پژوهش این است که معلوم شود چه مقدار به کتاب یا پژوهش فرد ارجاع داده میشود و مورد استفاده قرار گیرد، زیرا اگر حرف او، حرفی درست و اصولی باشد، همه به این کتاب به عنوان مرجع، رجوع میکنند. امروز مطالبی در قم نوشته و ترجمه میشود که برای شیعیان لبنان و بحرین مفید است. همین طور در ادبیات فارسی، شعرهای فروغ فرخزاد به فرانسوی ترجمه میشود. این به چه معناست؟ به معنای این است که در این عرصه ها ما حرفی برای گفتن داریم. بنابراین فکر باید به جایی برسد که قابل عرضه در همه جای دنیا به عنوان یک محصول باشد. به عبارت دیگر مطلب به قدری علمی و سودمند باشد که بدون پشتوانه دولتی ترجمه شود، اما امروزه شرایط به نحوی است که بسیاری از آقایان پول میدهند تا مطالبشان ترجمه شود.
جعفریان با اشاره به اینکه قم امتیازاتی دارد که نقاط تکیه آن است، گفت: در صورتی که قم درست هدایت شود، کتابخانهها درست اداره شوند، مدارس درست آموزش داده شوند و سیستم پایاننامهنویسی درست شود، می توان گفت این شهر پتانسیل و امکان رشد علمی در سطح بین المللی را دارد. نه این که فکر کنیم دنیا را تصرف می کنیم، اما می توانیم بگوییم در دنیا تأثیر می گذاریم.
این استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران، با بیان اینکه تا رسیدن به نقطه مطلوب باید حوصله داشت و منتظر زمان بود، گفت: حوزه صفوی دویست سال طول کشید تا بحار را ارائه کرد. این فاصله زمانی از روزی که صفوی در سال 907 بنیانگذاری شد تا روزی که بحار در حوالی سال 1085 شکل گرفت، بود، لذا سنت علمی و مدرسهای مهم است. کتاب باید فراهم شود و کتابشناس هم باید وجود داشته باشد. مجلسی در کنار خود میرزا عبدالله افندی را داشت که انسانی بسیار عجیب و کتابشناس درجه یک ایرانی بود، او کتابشناس مجلسی بود و از او استفاده میکرد. کتاب الغدیر محصول یک سنت علمی طولانی و میراثی کهن است. ما قرنها بر روی امامت بحث و تحقیق کردیم و مطالعاتی انجام دادیم تا به عبقات و الغدیر رسیدیم. الغدیر مدل تحقیق سنتی و بومی ماست و اشکالاتی هم دارد که باید برطرف شود. با این حال در مدل بومی ما یک نقطه اوج است.
جعفریان سنت های دیگری را هم در حوزه مثال زده گفت: سنت تفسیر قرآن نویسی فلاسفه از ملاصدرا تا ملاهادی تا علامه طباطبایی تا جوادی آملی تا مصباح یزدی ادامه یافته است. این سنتی است که ریشه تاریخی دارد. در علم، این سنت هاست که ارزش دارد و باید شناخته و پرورش داده شود و مشابه آن در عرصه های دیگر تولید شود. هر نوع انقطاعی در این زمینه، یک ضرر و زیان جدی است.
او با بیان اینکه سنت علمی ذریعه نویسی در امتداد میرزا حسین نوری است، خاطرنشان کرد: بحثهای امامت در امتداد زمان میرحامد حسین است لذا وقتی میرحامد حسین کاری با آن عظمت میکند، الغدیر روی آن سوار میشود. در تاریخ نویسی هم همینطور است. شما روضات الجنات را دارید که بر اساس ریاض العلما نوشته میشود و بعد بر اساس آن ذریعه آقا بزرگ و طبقات ایشان درست میشود.
در برخی از پژوهش ها ضعیف عمل کردیم
او به چند شاخه ضعیف در پژوهش اشاره و یادآور شد: به عنوان مثال در علوم سیاسی اسلامی ما نظام خلافتی نداشته ایم و تحقیقات درستی نکردهایم. در فقه به دلیل داشتن سنت های علمی، جلوتر هستیم و استادان برجسته ای داریم ولو این که اشکالاتی هم در تعامل فقه و عمل داریم. در تفسیر و علوم قرآنی سنت علمی استوار و گستردهای نداشته ایم. از مجمع البیان که گذشت، فقط چند تفسیر روایی و تا این اواخر حتی در علوم قرآنی، متن جدی نداشتیم. شروع کردیم و اکنون گام هایی برداشته شده است. در حال حاضر بسیاری از محققان به دنبال یک جریان علمی در حوزه علوم قرآنی هستند که در حال شکلگیری است و دارند سنگ اولیه آن را میگذارند. ما همین رویه و روش را باید در علوم دیگر هم داشته باشیم.
مدیر کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران، ادامه داد: ما در مسایل حقوقی نیز ضعیف هستیم. یعنی مدل حقوق جدید و تنوع آن را نمیدانیم تا بر اساس آن نظام قدیم را درست کنیم. اما در مقابل در مسأله حج قوی هستیم، زیرا در این مورد کار بسیار کردهایم. ما در مورد حقوق قضا هم سرمایههای اولیه را داریم، اما از مذاهب دیگر کمک نمیگیریم. به عنوان مثال نگاه مقاصدی در اینجا وجود ندارد، یعنی فقه برای مسایل جدید در ایران ضعیف است. هرچند ادعای آن وجود دارد. حوزه در تاریخ اسلام هم سنت علمی استواری ندارد و بیشتر جنبه های تبلیغی و مذهبی داشته است تا علمی. بنابرین در این رشته هم مانند بسیاری از رشته های دیگر ما نیازمند درست کردن یک سنت علمی برای آینده هستیم. قبل از انقلاب، تاریخ اسلام در قصه و داستان بود، اما بعد از انقلاب تاریخ اسلام بنیان گذاشته شد، اما بنظرم تاکنون به علم تبدیل نشده است.
او با اشاره به اینکه امروزه دهها مقاله تاریخی در قم نوشته میشود، اما حرف تازهای نیست تا در دنیا معرفی شود، گفت: ISIمهم است و آنها که میگویند مهم نیست، سخت در اشتباه هستند. زیرا ما باید شاخص بینالمللی را نگاه کنیم. سخنم با مسایل جزئی که با علوم انسانی و پژوهشهای بنیادین فرق میکند، نیست، بلکه مسأله این است که تا کلاس جهانی خود را نسنجیم، پژوهشها و فعالیتهای ما فایدهای ندارد. کتابی برای ما ارزش دارد که در آن سوی دنیا هم خوانده شود. اگر کتاب منتشر شده را تنها خودمان بخوانیم بی فایده است.
جعفریان در پایان به وضعیت اهل سنت هم اشاره و خاطرنشان کرد: اهل سنت در روش و به لحاظ آموزش در برخی از مراکز از ما جلوتر هستند، سنت های علمی قدیمشان هم نیرومند است، در عین حال تفکر قبیلهای و طایفه ای دارند. در حال حاضر افراط مانع عمده ای در میان آنها برای داشتن یک تفکر علمی است. قبل از پنجاه سال، به مراتب آنها آزاداندیش تر بودند و حرف های تاثیرگذار بهتری برای دنیای امروز داشتند.
انتهای پیام
منبع: شفقتنا.