مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.
سخن تاریخ و امام صادق (ع) متناسب با ظرفيت اجتماعي دين را تبليغ مي كردند

 

حجت‌الاسلام والمسلمين دكتر محسن الويري در نشستي با عنوان “گذري بر انديشه جعفري” كه به‌مناسبت سال‌روز شهادت امام جعفر صادق (ع) در خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) برگزار شد، درباره دستگاه فكري و علمي امام صادق (ع)، به دو رويكرد و منظر اشاره كرد و گفت: يك منظر، منظر دروني است و ديگري منظر بيروني و اين‌كه در محيط بيروني و پيراموني حضرت چه معيارها و روش‌هايي را براي بحث علمي پيش مي‌گرفتند.

وي ادامه داد: در نگاه بيروني، شايد مهمترين نكته‌اي كه مي‌توان به عنوان ويژگي فكري و علمي امام (ع) بيان كرد، يكي اين است كه اين علم معطوف به نيازهاي جامعه و نيازهاي اجتماعي بود (منظور از معطوف بودن منفعل بودن نيست) و ايشان نيازهاي فكري جامعه را رصد مي‌كردند و بينش و پيشينه تاريخي را در نظر مي‌گرفتند و معطوف به آن، به بيان مسائل مي‌پرداختند. بنابراين از اين منظر بسياري از مباحث كه امام صادق (ع) مطرح كردند، به‌ويژه در حيطه مباحث كلامي، ناظر بر ‌جريان‌هايي بود كه در جامعه يا وجود داشت و يا در شرف شكل گرفتن بود و حضرت را واداشت كه واكنشي نسبت به آنها داشته باشند.

وجه ديگر در منظر بيروني‌شان و كاركرد تبيين دين و تبليغ دين كه از شوون امامت به‌شمار مي‌آيد و امام صادق (ع) به اين نكته توجه داشتند و متناسب با ظرفيت اجتماعي كه در اختيار ايشان قرار مي‌گرفته، مي‌كوشيدند دين را تبليغ كنند. صرف ‌نظر از اين‌كه چه نيازي در جامعه مطرح است، اين امر با حالت اول متفاوت است، چراكه حالت اول يك نوع واكنش به نيازها است، ولي حالت دوم برخورد مبتكرانه‌اي است بدون واكنش به نيازها، براي ارتقا و اعتلاي جامعه و گسترش مكتب اهل بيت (ع) تلاش مي‌شود.

اين استاد دانشگاه درباره منظر و رويكرد دروني امام صادق (ع) اظهار داشت: يكي از اين موارد اين است كه نوع نگاهشان را مي‌توان به خلاقانه تعبير كرد و در فرآيند علمي سعي در گسترش خلاقيت داشتند، ازجمله اين‌كه پرسش‌هايي كه ياران با ايشان مطرح مي‌كردند، امام (ع) به صورت آشكار و مستقيم به سوال آنها پاسخ نمي‌دادند، بلكه براي كساني كه ظرفيت آن‌را داشتند، براي يافتن پاسخ رشد علمي معيار و روش ارايه مي‌كردند.

نكته ديگر در فرآيند دروني، نگاه همه جانبه ايشان به دين است و دين را محدود به يك بعد از ابعاد وجودي انسان و يا جامعه نمي‌بينند و از اين‌رو مي‌بينيم شاخه‌هاي مختلف علمي نزد امام (ع) مطرح مي‌شود. منظور از شاخه‌هاي علمي، تاكيد بر علوم اسلامي و انساني است و ديگر شاخه‌هاي علمي نيز تاملاتي وجود دارد. اما در زمينه علوم انساني مباحث تفسيري، سيره پيامبر (ص) و همچنين مباحث كلامي و انديشه‌يي در مظهر امام (ع) مطرح است.

شايد نكته ديگري كه در فرآيند علمي امام صادق (ع) بتوان به آن اشاره كرد، حفظ جوهره ديني در همه مباحث علمي است؛ اين‌كه رابطه دين و دنيا چيست و تعامل بين علوم بشري و علوم ديني چگونه است، يك بحث است، اما ما درباره اين تعامل هر انديشه‌اي داشته باشيم، يك نكته در مورد امام صادق (ع) وجود دارد و آن جوهره ديني داشتن علوم است و به اين معنا نيست كه از علوم رايج بشري بايد دست كشيد، بلكه فراتر از جوهره ديني علم، دين‌مداري علم است كه در علم مسير تعالي انسان و هدايت‌گر انسان به سمت خدا باشد. همچنين تاكيد مي‌كنم كه در اين زمينه مي‌توان به مولفه‌هاي ديگر اشاره كرد.

دكتر الويري در ادامه درباره بحث بازگشت به ميراث جعفري خاطرنشان كرد: اين نگاه نسبت به دولتهايي كه پس از انقلاب به روي كار آمدند (از نظر روشي عرض مي‌كنم؛ در مقام داوري رفتارهاي فرهنگي دولت‌ها نيستم؛ بي ترديد ما انتقادهاي جدي به دولت‌ها داريم) تنها از جهت ارزشي مي‌خواهم عرض كنم كه در واقع نمي‌توان با اين مقدمات نتيجه گرفت كه اين دولت‌ها مبتني بر ميراث جعفري نبودند، شايد بتوان از ديدگاه ديگر به اين نتيجه رسيد، اما آموزه‌هايي كه ائمه (ع) مطرح كردند چه پيش از امام صادق (ع) و چه پس از ايشان و چه درباره قرآن، تنها و تنها آموزه‌هاي ناظر بر يك مكان و شرايط خاص نيستند.

از كليتي برخوردارند كه عين آن كليت همواره قابل اجرا نيست. قسمتي كه مربوط به مسائل فرهنگي جامعه است، كليتي است كه اين كليت نخست بايد در همان دوره در مقام فهم آن و مواردي ‌كه ناظر به زمان خاصي است، طرح‌ريزي شود و لب و انديشه عريان در نظر گرفته شود و متناسب با مكان‌هاي مختلف بومي شود. بنابراين از نظر روشي چه بسا ما براي نمونه شيوه فرهنگي فلان دولت را شيوه‌اي بدانيم و آن شيوه مبتني بر ميراث و مكتب جعفري نيز باشد، ولي وقتي كه بخواهد بومي شود، الزاما در همه كشورها و همه جوامع و در همه مقاطع روش واحد فرهنگي اتخاذ نشود.

بنابراين از نظر روشي نمي‌توان گفت آنچه كه به لحاظ فرهنگي بعد از انقلاب روي داد، مبتني بر ميراث جعفري نيست. وي در ادامه درباره پايه‌گذاري مكتب تشيع تصريح كرد: كساني كه به مطالعات تاريخ شيعه تسلط دارند، مي‌دانند كه كلمه پايه گذاري اگر با دقت به كار نرود، سبب ايجاد شبهه‌اي مي‌شود كه اكنون نيز در حال نهادينه شدن است. اگر در واقع بگوييم كه امام صادق (ع) مكتب شيعه را پايه گذاري كردند، به يك معنا اتصال امام صادق (ع) به ائمه پيشين را زير سوال مي‌بريم. اين كه مذهب جعفري به اين معنا برداشت شود، درست نيست. در حالي كه نگاهي كه مستشرقان دارند در پيدا شدن مذهب شيعه، تشيع را يك مكتب همه‌جانبه به صورت امروزه از ابتدا نمي‌دانند. بلكه تشيع به تدريج در يك فرايند زماني شكل گرفت و تكامل يافت و به اين شكل درآمد.

بنابراين نمي‌توان از يك مفهوم ثابت تشيع سخن گفت. تشيع مفهومي سياسي است كه در يك دوره زماني شكل گرفت و تكامل يافت. براي نمونه در زمان آل بويه، ولي پيش از اين مفهوم روشني به نام تشيع وجود ندارد. دكتر الويري ادامه داد: مفهوم تشيع را در مقام ثبوت و اثبات نبايد با هم خلط كرد. تفكر شيعه و اهل بيت (ع) چيزي جز قرائت از اسلام ناب و اسلام محمد (ص) نيست، اما در مقام بروز اجتماعي و در مقام تجلي بخشيدن به اين انديشه‌ها به دست امام صادق (ع) صورت گرفت. منظور اين نيست كه اگر امام سجاد (ع) و امام باقر (ع) امكان بيان نداشتند چنين چيزي نبود.

مفهوم تشيع از قبل بوده است، اما در بروز و مطرح كردن آن نقش امام صادق (ع) نقش برجسته‌اي است و بهتر است نگوييم بنيانگذار شيعه. اين استاد دانشگاه درباره آن چه كه به نام فقه در سطح جامعه بيان مي شود،گفت: بين فقه موجود و آن‌چه كه بايد باشد، يك خلط ايجاد شده است. اصل واژه فقه ابتدا به معناي اعم به كار مي‌رفته، به معناي بايدها و نبايدها نبود. بزرگترين كتاب ابوحنيفه به بحث‌هاي كلامي مي‌پردازد. بعدها آن‌چه كه ناظر به هست و نيست‌ها بود، به كلام تعبير شد و آن‌چه كه ناظر به بايد و نبايدها بود، به فقه. اما فقه را نبايد محدود به اعمال عبادي فردي كرد؛ شامل احكام است. فقه يعني بايد و نبايدهايي كه از منابع ديني استنباط مي‌شود، ولي نه فقط در حيطه اعمال فردي، بلكه به همه بايدها و نبايدهايي كه در زمينه فردي و اجتماعي مطرح مي‌شود، ناظر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *