شفقنا- استاد برجسته تاریخ اسلام ضمن بیان سه روایت درخصوص تأکید ائمه معصومین(ع) به زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین، گفت: پیاده روی اربعین حسینی توسط ۳ تا ۴ طلبه حوزه شروع شد و تا حدود ۵۰ سال پیش این پیاده روی اختصاص به طلاب حوزه داشت و پس از آن حالت عمومی پیدا کرد.
سه مستند قول و عمل معصومین(ع) درخصوص زیارت اربعین
آیت الله محمدهادی یوسفی غروی در گفت وگو با شفقنا، به سه روایت مستند درخصوص زیارت اربعین امام حسین(ع) اشاره و اظهار کرد: درخصوص زیارت اربعین سه مستند قول و عمل معصومین(ع) وجود دارد، یکی رسیدن امام زین العابدین(ع) در روز اربعین به زیارت قبر پدرشان، دیگری روایت صفوان بن مهران جمال که از ایرانیان مقیم عراق بود و مرحوم شیخ طوسی در کتاب تهذیب این روایات را نقل کردند که امام صادق(ع) به صفوان بن مهران جمال فرمودند: «در روز اربعین در زیارت امام حسین(ع) وقتی آفتاب برآمده و پهن شده چنین بخوان». سومین روایت خبر معروفی است که باز مرحوم شیخ طوسی هم در کتاب تهذیب و هم در کتاب مصباح المتهجد که مفصل ترین کتاب دعا و زیارت در قرن پنجم هجری است، خبر مرسل از امام حسن عسگری(ع) را نقل کردند که نشانه های مؤمنین ۵ مورد است و یکی از این نشانه ها زیارت اربعین است. در اینجا منظور از مومنین، مومن به حقانیت اهل بیت(ع) است. این موارد موجب شده است که پیروان ائمه و اهل بیت(ع) که معتقدین به حقانیت آنان هستند، متوجه شوند که ائمه(ع) همگان را به تجلیل اربعین امام حسین(ع) و عدم فراموشی آن، دعوت می کنند چرا که این مراسم وسیله و مناسبتی است برای احیا و بزرگداشت نام امام حسین(ع) و اظهار حقانیت حضرت در مقابل مخالفین اهل بیت(ع).
هر چه عمل سخت تر، ثواب آن بیشتر
وی بیان کرد: استحباب اصل زیارات مقابر ائمه معصومین(ع) در اخبار ائمه اطهار(ع) وارد شده است. اخبار و احادیثی داریم از قبیل أفضل الأعمال أحمدها؛ بدین معنا که هر چه عمل شدیدتر باشد و به حسب طبیعی زحمت آن بیشتر و تلخی داشته باشد، به همان نسبت فضیلت آن عمل بیشتر است و نتیجتاً اجر، ثواب و پاداش آن بیشتر خواهد بود بنابراین اگر زیارت با پای پیاده باشد طبعاً به عنوان اینکه عمل صالحی با مشقت بیشتری انجام گرفته، اجر بیشتری دارد.
تاریخچه شکلگیری پیادهروی اربعین حسینی
آیت الله یوسفی غروی به تاریخچه شکلگیری پیادهروی اربعین حسینی نیز اشاره و تصریح کرد: تا اواسط قرن ۸ هجری یعنی بعد از اینکه مرحوم علامه حلّی در سال ۷۲۶ هجری و در شهر حله عراق فوت کردند، حوزه شیعه در حله بود و آقازاده ایشان، پیکر مرحوم علامه حلی را ظاهراً به وصیت علامه از حله به جوار مرقد امیرالمومنین در نجف اشرف منتقل کردند و همان جا ماندند و عملاً به تدریج طلاب شیعه در حوزه حله منتقل به نجف شدند (این تاریخ انتقال حوزه شیعه از حله به نجف اشرف است) آنچه بنا بر مشهور سر زبان های حوزوی معمول بود و روایت می شد، این است که بعد از مرحوم شیخ طوسی اولین مدرسه دینی علمی که در نجف ساخته شده، مدرسه سلیمیه است که در بازار نزدیک حرم امام علی(ع) وجود دارد و هنوز هم شناخته شده است و ایشان اولین کسی هستند که به اضافه تعطیلی روز جمعه، روز پنجشنبه را نیز تعطیل کردند.
وی ادامه داد: آب فرات از کوفه می گذشت، اما بین رودخانه نسبتاً بزرگ فرات کوفه تا نجف اشرف حدود ۱۰ کیلومتر فاصله وجود داشت لذا روزهای پنجشنبه را نیز تعطیل کردند تا بتوانند برای دریافت و آوردن آب از کوفه به نجف برسند و کارهای شخصی خود را انجام دهند، ایشان همگان را تشویق می کردند تا شبهای جمعه خودشان را به زیارت مخصوصه شبهای جمعه امام حسین(ع) برسانند؛ از آن پس بود که برای هر زیارت مخصوصهای، سه تا چهار روز قبل از آن زیارت مخصوصه، حوزه را تعطیل می کردند تا طلاب جوان هر چند نفری با یکی از اساتید خود توافق کنند و خود را به کربلا می رسانند، پیادهروی از نجف به کربلا اینچنین شروع شد و البته برای زیارت مخصوصه بود چون در زیارت غیرمخصوصه مگر فرادی انگیزه پیدا کنند و بروند وگرنه آنچه به طور دسته جمعی در زیارات مخصوصه از جمله زیارت اربعین عمل می شده و تا حدود ۵۰ سال پیش این پیاده روی اختصاص به طلاب حوزه داشت و عملاً هم طلاب عجم یعنی ایرانیان مقیم نجف این کار را انجام می دادند.
استاد برجسته تاریخ اسلام گفت: زمانی که ما در نجف بودیم یادمان نیست که طلاب عرب حوزه نجف، برای زیارت امام حسین(ع) پیاده راهی شوند، اگر هم بود یک یا دو نفر بودند و در واقع حضور چشمگیری نداشتند و عمده حرکت چشمگیر برای طلاب ایرانیان مقیم نجف بود. یکی از آقایان علمای کربلا به نام آیتالله حاج شیخ محمدحسین سیبویه یزدی برای ادامه تحصیل و مخصوصاً بحث مرحوم آیت الله خویی از کربلا به نجف منتقل شده بود. ایشان چون متولد کربلا بودند عربی را می دانستند (گرچه به لهجه فارسی عربی صحبت می کردند) و برای شب های ماه مبارک رمضان در مسجد شیخ طوسی منبر می رفتند و جمعیت زیادی در مسجد شیخ طوسی جمع می شد و ایشان با افراد مربوط به خودشان و بیشتر آقازاده هایشان که معمم شده بودند، به همان روش طلاب حوزه از نجف به کربلا مشرف می شدند و کم کم از همان افراد اصحاب مجلس ایشان از آنهایی که یا عرب بودند یا عرب های ایرانی تبار بودند، به تدریج همراه مرحوم سیبویه به کربلا مشرف می شدند، بار اول ۱۰ تا ۲۰ نفر بودند و بار دوم به ۳۰ تا ۴۰ نفر رسیدند و به مرور جمعیت زیاد شد تا زمان احمد حسن البکر رییس جمهور بعثی عراق که معاون او صدام حسین بود و عمده کار حسن البکر را انجام می داد؛ صدام از این پیاده روی جلوگیری کرد و این مساله بیشتر موجب انگیزه مردم شیعه نجف اشرف برای عنایت بیشتر به پیاده روی شد، اما یک تا دو سال که ادامه دادند بعثی ها شدیداً برخورد و جلوگیری کردند لذا بعد از سقوط صدام این سنت مخصوصاً در میان غیر اهل علم از سر گرفته شد.
اولین موکب در مسیر زائرین اربعین
او یادآور شد: یک نفر از اهل علم به نام آقای سیدحمید طیب حسینی همدانی الاصل، که آقازاده مرحوم آقا سید محمود طیب حسینی است که او آقازاده مرحوم حجت الاسلام سیدحسین همدانی که از اصحاب مرحوم آیت الله شاهرودی بود و چند کتابی هم نوشته است، پدر ایشان ملتزم چراغانی نجف در جشن های میلاد امام حسین(ع) بود، بعد از فوت آیت الله حکیم بعثی ها پدر ایشان آقا سیدمحمود را اعدام کردند و آقازاده ایشان هم در شرف اعدام بود که به صورت معجزه آسایی نجات پیدا کرد و ایشان بعد از سقوط صدام این مسئولیت را به عهده گرفت که حرکت پیاده روی از نجف به کربلا را راه بیاندازد؛ بار اول چند تریلی هم کرایه کرد و چند تنور نان روی این تریلی ها گذاشت و کارگر شاطر نانوا استخدام کرد که اینان تنها نان می پختند و در بین راه به پیاده روان می دادند و کم کم این موکب ها تأسیس شد. بعد از سقوط صدام، نخست وزیر آن زمان آقای جعفری بود و ایشان هم به این برنامه کمک کرد و خرج بسیاری از این مواکب را برعهده گرفت.
استاد برجسته تاریخ اسلام گفت: البته حرکتی که بیشتر این مساله را رواج داد، این بود که می خواستند موقعیت مرحوم آیت الله سیدمحمد باقر حکیم را در میان شیعیان عراق به اثبات عملی برسانند لذا در زمان نزدیک به اربعین حسینی ایشان را از بصره به عراق راه انداختند و جمعیت بسیاری شهر به شهر از ایشان استقبال می کردند لذاست که پیاده روی از بصره به کربلا نیز در آن زمان راه افتاد و زمینه ساز راهپیمایی های دسته جمعی شد که شاهدیم هر سال با جمعیت زیادتری از سابق ادامه پیدا می کند.
آیت الله یوسفی غروی در پاسخ به اینکه اربعین اول یا اربعین سال بعد بود که اهل بیت امام حسین(ع) به کربلا و زیارت بدن امام حسین(ع) آمدند؟ گفت: یکی از مسایل شرعی بی خلاف این است که هر مسلمانی، در هر زمانی، هر قطعه بدنِ، هر مسلمان دیگری را مخصوصاً اگر مشتمل بر قطعه استخوانی باشد، هر جا پیدا کند واجب کفایی است که او را به خاک بسپارد؛ این مساله را بر امام زین العابدین(ع) و سر بریده مقدس امام حسین(ع) تصدیق دهید؛ در ابتدا که اهل بیت(ع) امام حسین و اسیران وارد دمشق و مجلس یزید شدند، زن یزید به نام هند دختر عبدالله بنعامربنکریز چون صدای حضرت زینب(س) را در گذشته شنیده بود، وقتی صدا را مجدداً شنید، سراسیمه تحمل نکرد و با حجاب غیر مناسب وارد مجلس عمومی شوهرش یزید شد و سر بریده مقدس امام حسین را دید و در روی شوهرش یزید صیحه زد که آیا سر پسر فاطمه زهرا(س) در نزد توست؟ یزید برخاست و عبای خودش را روی سر زنش انداخت که حجابش کامل تر شود و از همین جا نعل وارونه زد که من راضی به قتل حسین(ع) نبودم، ابن زیاد عجله کرد و او را کشت و سپس خطاب به همسرش هند گفت: دست این زن و بچه را بگیرد و وارد کاخ کند، او هم اسرای امام حسین(ع) را وارد کاخ کرد و لباس سیاه عزاداری پوشید و پیغام فرستاد به زنان اموی که سه شبانه روز در کاخ یزید برای امام حسین(ع) بر امام حسین عزاداری کردند، بنابراین با این وضعیت دیگر از یک طرف ممکن نیست که امام زین العابدین سر مقدس امام حسین را نطلبیده باشد که به این واجب شرعی عمل کند یعنی سر را به جسد برگرداند، نزدیک جسد یا ملحق به جسد کند و از سوی دیگر ممکن نیست که با مسلم بودن اینکه یزید ابراز برائت ،بیزاری و پشیمانی کرد، ابا کند و سر بریده امام حسین را به امام زین العابدین(ع) تحویل ندهد، بنابراین سر مقدس را تحویل داده و لذاست که ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه من القرون الخالیه از اربعین حسینی به نقل از زبان شیعه تعبیر می کند که شیعه این روز را روز رؤوس یعنی روز بازگشتن سرها می گویند.
آیت الله یوسفی غروی اظهار کرد: برخی بیان می کنند که ممکن نیست سر در همان سال اول به جسد بازگشته باشد، اما برای اثبات امکان آن، مرحوم سید محسن امین عاملی صاحب کتاب بزرگ کتاب اعیان الشیعه که خود مقیم دمشق بوده شتری از عشیره بنی عقیل شامی کرایه می گیرد و شخصی از آنها را نیز به عنوان راهنما می گیرد و خودش در آخر کتابش که درباره مقتل امام حسین(ع) و به نام لواعج الاشجان فی مقتل الحسین هست؛ نوشته است که من در کمتر از ۱۰ روز از دمشق به کربلا رسیدم، بنابراین جای استبعادها در مقابل تجربه شخصی ایشان کنار می رود. همچنین مرحوم شهید محراب یا نخستین شهید محراب که در زمان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به دلیل مسایل انقلابی به عنوان کسی که مورد خشم و غضب حکومت پیش از انقلاب واقع شده سه سال به اطراف خلخال تبعید شد و در نظر داشت که اگر فرصتی پیدا کرد این موضوع را تحقیق کند، ایشان در آن سه سال تبلیغی این موضوع را در یک جلد کتاب ۶۰۰ صفحه ای به نام نخستین اربعین سیدالشهدا(ع) نوشت و ۱۶ دلیل برای دفع و رفع این استبعاد آورد بنابراین در یک کلمه هیچ مانعی ندارد که سر مقدس در همان سال اول به جسد یا نزدیکی جسد بازگشته باشد و اربعین اول انجام گرفته باشد.