احمد بن ابییعقوب (درگذشته ۲۸۴ یا ۲۹۲ق) معروف به یعقوبی، تاریخنگار و جغرافیدان سده سوم هجری. کتابهایی از جمله «تاریخ یعقوبی»، «البلدان» و «مشاکلة الناس لزمانهم» از او به جا مانده است. گرایش شیعی وی، از محتوای کتاب تاریخ یعقوبی و سبک نگارش و تحلیل او از وقایع تاریخی آشکار است. پدران یعقوبی نیز با اینکه در دستگاه خلافت عباسی صاحب منصب بودند، به تشیع گرایش داشتند.
زندگی نامه
احمد بن ابییعقوب اسحاق بن جعفر بن وهب بن واضح در برخی منابع بهدلیل اینکه اصالتاً اصفهانی بوده، با لقب اصفهانی و در برخی دیگر از منابع بهدلیل اقامت طولانیمدت در مصر به لقب مصری معرفی شده است. در منابع مختلف، یعقوبی را کاتب، عباسی و اخباری نیز لقب دادهاند و از او با کنیههای ابن ابییعقوب و ابن واضح یاد کردهاند.
درباره مکان و زمان تولد یعقوبی اطلاعات قابل قبولی گزارش نشده است. یعقوبی خود در کتاب البلدان، اشاره میکند که نیاکانش در بغداد میزیستهاند. با توجه به این موضوع، بسیاری از پژوهشگران، محل احتمالی تولد و زندگیاش را بغداد دانستهاند. علاقه یعقوبی به بغداد که در آثارش به خصوص کتاب البلدان نمایان است، این احتمال را تقویت میکند. با این حال، برخی وی را زاده بغداد ندانسته و حدس میزنند که خاندان یعقوبی سالها پیش از تولد یعقوبی، در هنگام مأموریت جدش واضح در مصر، به این دیار آمده و دیگر به بغداد بازنگشتهاند. سال وفات وی را ۲۸۴ق و برخی ۲۹۲ق دانستهاند.
سابقه تشیع در خاندان یعقوبی
چنان که اشاره شد، واضح که از اجداد یعقوبی است، از موالی و وابستگان منصور عباسی و از کارگزاران او بود. واضح در بغداد شهرتی داشت بهحدی که یکی از خیابانهای بغداد را به نام وی «سکه یعقوبی» نامیده بودند. چنان که از برخی از روایات برمیآید او اداره بخشی از شهر را که به «قطیعه واضح» معروف شد نیز بر عهده داشته است. واضح در سال ۱۶۲ق به حکومت مصر رسید اما بهزودی از این سمت برکنار شد و در مصر بهعنوان رئیس دیوان برید ادامه فعالیت داد.
واضح، گرایش به تشیع داشت و در سال ۱۶۹ق با قیامکنندگان علوی همکاری کرد و بههمین دلیل مورد خشم خلیفه قرار گرفت. ماجرا از این قرار بود که با شکست قیام شهید فخ در حجاز، ادریس بن عبدالله بن حسن بن علی بن ابیطالب از مهلکه جان بهدر برد و به مصر گریخت که واضح در آن زمان در آنجا رئیس دیوان برید بود. واضح ادریس را حمایت کرد و به مغرب فرستاد که بعدها موفق به تأسیس حکومت ادریسیان در شمال آفریقا شد. به مجازات همین عمل بود که واضح را بهدستور خلیفه عباسی، در سال ۱۶۹ق سربریدند و پیکرش را بهدار آویختند.
شغل و پیشه یعقوبی
بر اساس اطلاعات موجود نمیتوان مراحل زندگی یعقوبی را به روشنی ترسیم کرد. از لقب «کاتب» و وابستگی خانوادگی وی به عباسیان میتوان حدس زد که او از دبیران خلافت عباسی بوده است اما اینکه چه مدت به این شغل پرداخته، معلوم نیست. درباره مدت اقامت وی در بغداد نیز اطلاع دقیقی در دست نیست. یعقوبی در جوانی سفرهای متعددی در سرزمینهای اسلامی داشته و از جمله مدتی را در خراسان، هند، مصر و مغرب سپری کرده است. بنابر برخی روایات، وی مدت زیادی در ارمنستان اقامت کرد و در دستگاه سلاطین آن دیار شغل کتابت داشت. از سوی دیگر گزارشی درباره خدمت او نزد خاندان طاهریان وجود دارد. خاندان طاهری از ارکان دولت عباسیان بودند و افزون بر سمتهایی که در بغداد بر عهده داشتند در خراسان نیز حکومت نیمهمستقلی (۲۰۵-۲۵۹ق) برپا داشتند و ممکن است خدمت یعقوبی نزد طاهریان در بغداد یا خراسان بوده باشد.
آثار
یعقوبی از بزرگترین جغرافیدانان و تاریخنگاران مسلمان است. وی همچنین به دانش نجوم مسلط بود و شعر نیز میسرود.
فهرستی از نام آثاری که در منابع مختلف به وی نسبت دادهاند از این قرار است:
البلدان
مشاکلة الناس لازمانهم
التاریخ
المسالک و الممالک
فتح افریقیه و اخبارها
اخبار الطاهریین
اخبار الامم السالفه
اخبار بلاد روم
از آثار وی کتابهای زیر باقی است که به اختصار به معرفی آن میپردازیم:
تاریخ یعقوبی
تاريخ يعقوبي
مقالهٔ اصلی: تاریخ یعقوبی
تاریخ یعقوبی از نخستین نمونههای تاریخ جهانی در تاریخنگاری اسلامی است[۱۶] که بخش نخست آن به تاریخ جهان تا ظهور اسلام اختصاص یافته و بخش دوم رویدادهای تاریخ اسلام را از زمان بعثت تا دوره خلافت المهتدی عباسی (۲۵۵-۲۵۶ق) پی میگیرد. تاریخ یعقوبی شکل سالنگاری (حولیات) ندارد بلکه مطالب بر اساس مقاطع و دورهها و موضوعات تاریخی سامان یافتهاند. تاریخ یعقوبی از نخستین نمونههای روش ترکیبی در تاریخنگاری اسلامی است که در آن نویسنده، محتوای روایات تاریخی در یک موضوع را ترکیب کرده و مطالب را بر اساس چینش دلخواه خود مینگارد و به نقل سند روایات نمیپردازد.[۱۸] این روش که در مقابل روش روایی است، مرحلهای از تکامل تاریخنگاری اسلامی بهشمار میرود که با آثاری مانند اخبال الطوال و تاریخ یعقوبی آغاز شد.
رویکرد خردگرایانه در نقد روایات تاریخی از ویژگیهای تاریخ یعقوبی است که بهخصوص در انکار وی درباره برخی از روایات غریب و افسانهگونه رایج در سرزمینهای مختلف انعکاس یافته است. او در تاریخ خود افزون بر امور سیاسی، به جنبههای فرهنگی و اجتماعی نیز توجه کرده است. در جلد نخست کتاب، یعقوبی در ذکر تاریخ ملل مختلف، آثار فرهنگی و علمی آنان را معرفی کرده و از اعتقادات و مذاهب و آیینها سخن رانده است.
البلدان
کتاب البلدان از منابع اصلی جغرافیای عمومی جهان اسلام در سده سوم هجری است. یعقوبی این اثر را در سالهای پایان عمرش و حدود سال ۲۷۸ق نگاشته است. کتاب او شامل معرفی مختصری از شهرها، ولایتها و بخشهای هر ولایت و اشاره به سران، حاکمان، مردم و قبایل زندگیکننده در آن است. وی همچنین از راهها بحث کرده است و کتابش را به راهنمایی برای مسافران تبدیل کرد. یعقوبی در این کتاب نیز رویکردی عقلانی دارد و اثرش از نقل اخبار عجایب خالی است.[۲۰] بهکار بردن روش مشاهده در توصیف اماکن، توجه به جغرافیای تاریخی، جمعیتشناسی و مردمنگاری و ذکر آداب و رسوم و توجه به جغرافیای اقتصادی، تجاری و کشاورزی مناطق از جمله ویژگیهای ارزشمند جغرافینگاری یعقوبی است.
مشاکله الناس لزمانهم
رساله کوچکی است از یعقوبی که در آن به شرح مختصری از رفتار خلفا پرداخته است. اهمیت این کتاب به رویکرد جامعهشناختی یعقوبی است. وی در این کتاب نظریه همشکلی مردم با حاکمان را مطرح کرده است که بر اساس آن در هر دوره تاریخی، مردم بر شیوه و سبک زندگی پادشاه و خلیفه زندگی میکنند. یعقوبی ابتدا این نظریه را مطرح کرده و در ادامه شواهد تاریخی را در اثبات آن نقل کرده است. نام ۳۱ خلیفه در کتاب آمده و ذیل هر یک به مهمترین ویژگیهای اخلاقی و رفتاری خلیفه اشارات مختصری شده است. در ادامه نیز یعقوبی به همشکلی مردم به هر یک از خلفا اشاره کرده و گاه از برخی افراد خاصی که شبیه خلیفه بودهاند، نام برده است.
تشیع یعقوبی
افزون بر سابقه تشیع در خاندان یعقوبی که پیشتر بدان اشاره شد، نشانههایی بر تشیع یعقوبی در آثار وی بخصوص کتاب تاریخ یعقوبی وجود دارد که با توجه به آنها، بسیاری از نویسندگان او را شیعه دانستهاند. فهرست زیر برخی از آن نشانهها است:
پرداختن به تاریخ شیعیان و زندگی امامان شیعه.
ادبیات حاکی از احترام و علاقه به امامان(ع).
نقل تعداد زیادی از روایات حاکی از فضایل امام علی(ع)
نقل حدیث غدیر خم و حدیث ثقلین.
ارائه گزارشی از سقیفه که نشاندهنده وجود گرایشهای شیعی و طرفداران خلافت علی(ع) در آن زمان است.
همدلی با قیامهای علویان.
اشاره به زندگینامه بیشتر امامان شیعه بهترتیبی که مورد قبول شیعیان دوازدهامامی است، شاهدی در اثبات این فرضیه است که یعقوبی بر مذهب شیعه دوازدهامامی بوده است. با وجود همه این موارد، گرایش شیعی یعقوبی را نباید با تشیع اعتقادی تکاملیافته نزد شیعیان سدههای بعد مقایسه کرد. باید در نظر داشت که یعقوبی با خلفای عباسی نزدیکی و وابستگی داشته و گزارشهایش با رعایت ملاحظاتی درباره عباسیان، نگاشته شده است. از همین روست که برخی از روایاتش با روایات مشهور و پذیرفته شده نزد شیعه، مطابق نیست. برای نمونه وی با اینکه به زندانیبودن امام کاظم(ع) اشاره کرده اما از شهادت او به دستور هارون عباسی و یا شهادت امام رضا(ع) بهدست مأمون سخن نگفت و از دولت عباسی تمجید کرده است.