چکيده: از مدتي پيش برگزاري هفتة فرهنگي ايران در عربستان در دستور کار وزارت فرهنگ دو کشور قرار گرفت و ظاهراً بعد از چند بار تعويق، سرانجام نمايشگاه و مراسمي تحت عنوان هفتة فرهنگي ايران در عربستان (الاسبوع الثقافي للجمهوريه الاسلاميه الايرانيه في المملکه العربيه السعوديه) در شهر رياض برپا شد.
در اين برنامه، نمايشگاهي از فرش، سفالگري، صنايع دستي، کتاب کودکان، فعاليتهاي قرآني در ايران، فعاليت مساجد در ايران، و غرفههايي ويژة مجمع جهاني تقريب بين مذاهب اسلامي و شرکت جهانگردي ارس و يک قهوهخانة سنتي در يک فضاي نمايشگاهي فرهنگي به نام المرکز الثقافي للملک فهد برپا شده بود و مقرر بود در کنار آن پنج سخنراني علمي هم ايراد شود. گزارش حاضر يادداشتهاي جناب آقاي دکتر محسن الويري يکي از اعضاي هيأت ايراني شرکت کننده در اين مراسم ميباشد.
مقدمه
به دنبال بهبود روابط ايران و عربستان و برگزاري همراه با موفقيت هفتة فرهنگي عربستان در ايران در مهر ماه 1380ش. از مدتي پيش برگزاري هفتة فرهنگي ايران در عربستان در دستور کار وزارت فرهنگ دو کشور قرار گرفت و ظاهراً بعد از چند بار تعويق، سرانجام از 12/10/83 تا 18/10/83 برابر با 19 تا 25 ذيقعده 1425ق. نمايشگاه و مراسمي تحت عنوان هفتة فرهنگي ايران در عربستان (الاسبوع الثقافي للجمهوريه الاسلاميه الايرانيه في المملکه العربيه السعوديه) در شهر رياض برپا شد. در اين برنامه، نمايشگاهي از فرش، سفالگري، صنايع دستي، کتاب کودکان، فعاليتهاي قرآني در ايران، فعاليت مساجد در ايران، و غرفههايي ويژة مجمع جهاني تقريب بين مذاهب اسلامي و شرکت جهانگردي ارس و يک قهوهخانة سنتي در يک فضاي نمايشگاهي فرهنگي به نام المرکز الثقافي للملک فهد برپا شده بود و مقرر بود در کنار آن پنج سخنراني علمي هم ايراد شود.
ورود به عربستان
هيأت چهل و اندي نفري ايراني با حضور وزير محترم ارشاد و فرهنگ اسلامي روز جمعه 11/10/83 از ايران حرکت کرد ولي به دليل مشکلي که براي ويزاي بنده و دو تن ديگر از دوستان پيش آمده بود، سفر ما به روز يکشنبه موکول شد و در نتيجه بنده و آقايان دکتر موساوند مدير عامل شرکت جهانگردي ارس و آقاي اکبر نقدي همکار غرفة فرش سپهري روز يکشنبه با پرواز ساعت 05/14 خطوط هوائي کويت به کويت رفتيم. تا ساعت 30/13 همان روز هنوز ويزا در دست ما نبود و هر لحظه امکان بسته شدن سيستم پذيرش هواپيما و لغو سفر وجود داشت. فرودگاه کويت 45 کيلومتر از شهر فاصله دارد و چون ويزاي موقت ورود به شهر به ايرانيها داده نميشود، ناچار تا ساعت 30/18 که زمان پرواز به رياض بود به ناچار در فرودگاه مانديم. فرودگاه بينالمللي کويت بزرگ نيست و جاذبهاي براي صرف دو سه ساعت وقت ندارد ولي با اين همه اين زمان خيلي سخت نگذشت. در فرودگاه قفسهاي ديواري با حايل شيشهاي ـ مانند موزهها ـ به ياد شهداي کويت که ظاهراً کشتههاي مربوط به اشغال کويت از سوي عراق است نصب و نام حکاکي شدة آنها بر روي قطعات سنگ همراه با جملاتي از پادشاه کويت در آن به به نمايش گذاشته شده است. نکتة جالب ديگر در فرودگاه کويت؛ اتاقهاي کوچک شيشهاي مخصوص کشيدن سيگار بود که هم راهي براي جلوگيري از آلودگي فضا بود و هم به نوعي تحقير سيگاريها. نماز مغرب و عشاء را در فرودگاه خوانديم و با پروازي که بدون تأخير انجام شد، حدود ساعت 05/18 وارد فرودگاه رياض شديم. در فرودگاه بالنسبه بزرگ و زيباي رياض يکي از کارکنان روابط عمومي وزارت فرهنگ عربستان منتظر ما بود. گرچه فرودگاه و نيز پرواز ما خلوت بود، ولي احتمالاً حضور و مساعدت اين کارمند روابط عمومي در تسريع عبور ما از مراحل کنترل گذرنامه و بار بيتأثير نبود. ساعت 35/20 به هتل محل اقامت ـ هتل پنج ستارة ماريوت Marriottـ رسيديم. ماريوت يک امريکايي است که در شهرهاي مهم دنيا هتلهايي به نام خود ساخته است. ورود ما به هتل همزمان بود با ميهماني شام وزير فرهنگ عربستان براي هيأت ايراني که به دليل بعد مسافت و کمي وقت در آن شرکت نکرديم. گفته ميشد ظاهراً ميزبان سعودي به جبران ميهماننوازي و محبتي که در ايران ديده بود، در پذيرايي كوتاهي نكرده بود و از جمله، هر يک از ميهمانان را در اتاقي مستقل اسکان داده بود. بنده نيز در اتاق 112 مستقر شدم.
صبح روز دوشنبه 14/10/83 به اتفاق آقاي اسماعيلي ـ از فارغ التحصيلان دانشگاه امام صادق عليه السلام و مدير کل محترم همکاريهاي فرهنگي ـ هنري سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي که پس از پيگيريهاي آقاي صدرهاشمي براي دريافت مقاله، پيگير بقية مراحل سفر بود و چنين برميآمد که مسؤوليت و مديريت اين مراسم را نيز برعهده داشت ـ نزد آقاي مسجدجامعي رفتيم. برخورد وزير بسيار خوب و صميمانه بود. در فرصتي که دست داد با ايشان در بارة موضوعات مختلفي مانند راهاندازي رشتة تاريخ تشيع در دانشگاه امام صادق عليه السلام، پيشنهاد تأسيس کتابخانة تخصصي شيعهشناسي در تهران، ماجراي جشنوارة ايران زمين در اهواز، هفتة فرهنگي ايران در عربستان و فعاليتهاي خودم در مسجد صحبت کردم، برايم جالب بود که ايشان از اين که به تعبير خودشان به وظايف آخوندي هم ميپردازم بسيار ابراز مسرت و لطف کرد.
بازديد از مرکز سعود البابطين للتراث و الثقافه
به عنوان عضوي از هيأت همراه آقاي مسجد جامعي از مرکز سعود البابطين للتراث و الثقافه بازديد کرديم. اين مرکز غيردولتي و ويژة گردآوري مخطوطات و نشر آنهاست و از سوي عبداللطيف بن سعود البابطين و به نام پدرش سعود بن عبدالعزيز البابطين تأسيس شده است. سنگ بناي اين مرکز در سال 1421ق./2000م. در شهر رياض همزمان با جشنهاي بيستمين سالگرد پادشاهي ملک فهد نهاده شد. عبداللطيف پيش از اين سه مرکز ديگر براي گردآوري مخطوطات و کتابها و نشريات ادواري تأسيس کرده بود. قرارداد ساخت اين مرکز روز يکشنبه 15 رجب 1420ق. (24/10/1999) در مراسمي که به همين مناسبت در مقر وزارت تربيت و تعليم بر پا شده بود، با حضور وزير و معاونان و مشاوران و مديران کل وزارت و مسؤولان و سرشناسان رياض بين عبداللطيف بن سعود البابطين و شرکت اتحاد مهندسان سعودي منعقد شد و ساختن آن نيز در زميني به مساحت ده هزار متر مربع در منطقة صحافه ( حي الصحافه) به پايان رسيد و سرانجام در روز يکشنبه 26/12/1422 برابر با 10/3/2002 با حضور امير سلطان بن عبدالعزيز افتتاح شد.
در اين مرکز بيش از سيصد هزار نسخة خطي و کتاب و نشريات ادواري وجود دارد. ساختمان مرکز به جديدترين وسايل کنترل الکترونيکي و سيستم مراقبت تلويزيوني و نظامهاي پيشرفته ضد آتشسوزي و سرقت مجهز است. تلاش شده است معماري ساختمان اين مرکز متمايز از ديگر بناهاي مرکز رياض و متناسب با اهداف مرکز باشد. اهداف اعلام شدة مرکز نه چيز است که مواردي از جمله ايجاد کتابخانة نسخ خطي تا برگزاري و پشتيباني و حمايت هر فعاليت فرهنگي مانند سخنرانيها، همايشها و نمايشگاههاي فرهنگي را در بر ميگيرد.
ساختمان مرکز چهار طبقه با زير بناي 6929 متر مربع به صورت زير است: زير زمين شامل مخزن نسخههاي خطي و اسناد و کتابهاي نادر شامل 80000 کتاب و کتابخانة بسته با 60000 کتاب و بخش فني و بخش تأسيسات. طبقة همکف شامل مسجد (310 متر مربع) با ظرفيت 250 نمازگزار، تالار ورودي و تالار استقبال از ميهمانان ويژه و سالن سخنراني و نمايش با ظرفيت 420 نفر و بخشهاي ترجمة همزمان و پخش فيلم.
تالار اجتماعات و تالار اينترنت با ظرفيت استفادة همزمان 40 کاربر با پيشرفتهترين امکانات. طبقة اول کتابخانهاي با ظرفيت 120 هزار کتاب و تالار مطالعة کتابهاي مرجع با ظرفيت پذيرش 150 مطالعه کننده، دفاتر اداري و اتاقهاي مخصوص محققان، تالار کتابهاي ويژة کشور عربستان و منطقة خليج فارس که متأسفانه نام تحريف شدة خليج عربي را براي آن به کار بردهاند و هيأت ايراني نيز هيچ اعتراضي به آن نکرد. و طبقة دوم شامل تالار ويژة زنان با همة تجهيزات و امکانات و باز هم تالارهاي بزرگ مطالعه و اتاقهاي ويژة محققان و مخزنهاي نشريات ادواري. اين مجموعه يک مرکز تبليغي هم دارد. همچنين در اين مرکز مجموعهاي از مسکوکات و نمونههايي از خط عربي در ادوار مختلف اسلامي گردآوري و به نمايش گذاشته شده است. مرکز سعود البابطين کتابهايي را هم به چاپ رسانده است که از آن جمله ميتوان به اين موارد اشاره کرد: المنثور البهائي (کتابي ادبي) نوشتة علي بن محمد بن خلف همذاني (414ق.) با تصحيح دکتر عبدالرحمن بن عثمان بن عبدالعزيز الهليل دانشيار دانشکدة زبان عربي دانشگاه اسلامي محمد بن سعود (ط 1، 1422ق. 2001) و کتابهايي با کاغذ گلاسه و چاپ عالي و تمام رنگي دربارة ملک عبدالعزيز و فرزندان او با عناويني مانند المصحف و السيف، عبدالله بن عبدالعزيز في صور و سطور، الاخوان السعوديون، هذه بلادنا، المملکه العربيه السعوديه: مائه عام في خدمه الاسلام و المسلمين، الملک فهد مسيره عطاء لاينضب.
در تالار ورودي اين مرکز اتاقي با تابلوي حقوق الانسان وجود داشت که از آن بازديد نکرديم و از فعاليتهاي آن هم گزارشي داده نشد. به نظر ميرسيد براي همراهي با جو جهاني و براي نشان دادن تمايل به اينگونه مباحث، چنين اتاقي را در نظر گرفته بودند و فعاليتي جدي در آنجا انجام نميگيرد.
نماي کلي مرکز سعود البابطين للتراث و الثقافه
ملاقات با رئيس مرکز رعايه الشباب
پس از بازديد از مرکز سعود البابطين و رد و بدل شدن هدايا به مرکز رعايه الشباب که مسؤول امور ورزشي عربستان هم بود و يکي از شاهزادهها آن را اداره ميکرد، رفتيم. آقاي وزير حدود پنج دقيقه در اتاق انتظار نشست تا اجازة ورود به او و هيأت همراه داده شود. اگر پارهاي ملاحظات نبود، بهتر آن بود که وزير به دليل اين برخورد مرکز را ترک کند. پيش از ورود وزير، ابتدا خبرنگاران به داخل اتاق ملاقات هدايت شدند تا از لحظة ورود وزير بتوانند تصوير بگيرند. شاهزادة سعودي با روي باز با همة هيأت همراه مصافحه و معانقه و تا حدي تلخي معطلي اوليه را جبران کرد. حدود 20 تا 30 دقيقه گفتگوي بين وي و آقاي وزير به درازا انجاميد. آقاي مسجد جامعي در صحبت اوليه خود، ضمن اشاره به مشترکات فرهنگي دو کشور به وجود رقص خنجر در ايران اشاره کرد و شاهزاده نيز بلافاصله سخن آقاي وزير را قطع کرد و بيان داشت که اين رقص در حقيقت نماد شجاعت و سلحشوري است که در آغاز سيطرة خاندان سعودي براي تهييج احساسات مردم ابداع شد و بعد از آن به تدريج به يک پديدة فرهنگي سنتي و ملي تبديل شد. آقاي وزير از فعاليتهاي انجام شده در ايران براي ورزش بانوان سخن گفت و شاهزاده گفت گرچه اسلام ورزش را براي بانوان حرام نکرده است؛ اما هر کشوري اقتضاءات خاص خود را دارد، در عربستان باشگاههاي ويژة بانوان هست اما به دليل مقتضيات خاص خود، مسابقات ورزشي ويژة بانوان را نميتوانيم برگزار کنيم.
ضيافت ناهار سفير
بعد از اين ديدار به هتل الرياض براي شرکت در ضيافت نهار جناب سفير رفتيم. در اين ملاقات سلام آيتالله مهدوي را به آقاي صادقي سفير جديد ايران در عربستان که ظاهراً هنوز استوارنامة خود را تحويل نداده است رساندم. در سر ميز غذا يکي از هنرمندان به نمايندگي از جمع، تمايل و بلکه خواهش عمومي را براي حج يا عمره و زيارت مدينه اعلام کرد ولي آقاي سفير هيچ واکنشي به اين حرف نشان نداد، گويي کسي چيزي نگفته بود.
ارائة مقاله
قرار بود عصر همان روز (دوشنبه 14/10/83 22/11/1425 برابر با 14/10/83 از ساعت 30/19 تا 30/20) بنده مقالهام را ارائه کنم ولي هنوز متن عربي آن را در اختيار نداشتم. با پيگيريهاي آقاي اسماعيلي مطلع شدم که متن مقاله به هتل فاکس شده است. از محل ضيافت نهار به هتل برگشتيم و ساعت پنج و نيم به اتفاق دکتر آذرشب و آقاي جعفريان به محل برپايي نمايشگاه هفتة فرهنگي ايران که سخنرانيها هم در سالن اجتماعات آنجا ايراد ميشد، رفتيم.
پيش از اين اشاره کردم که نمايشگاه در المرکز الثقافي للملک فهد برپا شده بود. اين مرکز جائي بود بزرگ و بالنسبه زيبا و ويژة اينگونه همايشها و نمايشگاهها. اين مرکز در حاشية شهر قرار داشت و همين بُعد مسافت از جمله عوامل عدم استقبال مردم از نمايشگاه شده بود. در محل نمايشگاه دوباره گفتگويي کوتاه با آقاي مسجد جامعي که به همراه سفير براي بازديد از نمايشگاه آمده بود داشتم. ايشان از همانجا عازم فرودگاه براي بازگشت به ايران شد. بنده نيز دقائقي را به بازديد از غرفههاي نمايشگاه اختصاص دادم. و بر سبيل اتفاق آقاي حميد زادبوم zadboom@commerce.irاز فارغالتحصيلان دانشگاه امام صادق عليه السلام و وابستة بازرگاني سفارت جمهوري اسلامي ايران در رياض را در محل نمايشگاه ملاقات کردم و با ايشان براي بازديد از موزة ملي عربستان قرار گذاشتيم.
مدتي هم با دکتر سعيد عبدالواحد که براي انجام يک پروژة تحقيقاتي مشتاق بود اساتيد برجستة دانشگاهي فقه در ايران را بشناسد، صحبت کردم ولي ميبايست به سرعت خود را براي ارائة مقاله آماده ميکردم. روز قبل آقاي دکتر آذرشب مقالة خود را در سالن اجتماعات نمايشگاه با عنوان الادبان المعاصران العربي و الفارسي: مقارنه في الظواهر المشترکه ارائه کرده بود. ترجمه و حروفچيني مقالة به دست خودم صورت نگرفته بود، و لذا لغزشها و افتادگيهايي در آن وجود داشت که بدون آمادگي قبلي امکان ارائة آن نبود، بسيار افسوس خوردم که اين متن با اين همه اشکال و کاستي در اختيار سعوديها قرار گرفته بود.
قسمتهايي از ترجمه را حذف کردم، قسمتهايي را ادغام و بخشهايي را به آن اضافه کردم و سه تذکر شامل تشکر از برپائي مراسم و کاستيهاي سخن گفتن به عربي و سقطات و لغزشهاي مقاله آماده کردم. رئيس جلسه که از اعضاي هيأت علمي گروه تاريخ دانشگاه ملک سعود بود، مقاله را قبلاً خوانده بود و در جلسه مطابق برنامه، پيش از ارائة مقاله به معرفي سخنران و چکيدة مقاله پرداخت. جلسة سخنراني در مجموع خوب برگزار شد، ولي اگر زودتر در رياض بودم قطعاً کيفيت ارائه به ويژه از نظر زبان بسيار بهتر ميشد. مترجم هيأت که ظاهراً مقالة بنده را هم او ترجمه کرده بود، بدون هماهنگي با رئيس جلسه به جايگاه آمده بود و رئيس جلسه برخورد خوبي با او نکرد و بنده به ناچار براي حفظ حرمت ايشان ترجمه عربي پاسخ سؤالها را به ايشان واگذار کردم ولي بعد از اتمام مراسم آقاي جعفريان به درستي تذکر داد کهاي کاش چنين نميکردم، زيرا ترجمهها رسا نبود و چند نوبت بنده خودم ناچار به دخالت شدم.
چند تن از اساتيد هم در قسمت مداخلات، تشکر و يا سؤال کردند. زنان نيز در سالني ديگر از طريق دوربين مدار بسته از سخنرانيها استفاده ميکردند و سؤال و صحبت آنها هم از طريق ميکروفن پخش ميشد، چيزي مانند آنچه چند سال قبل در دانشگاه ملک عبدالعزيز جده ديده بوديم. در عربستان، جدا بودن زنان از مردان حتي در اين گونه نشستهاي علمي به طور کامل رعايت ميشود. يک ربع بعد از پايان صحبتهاي من، آقاي جعفريان هم مقالة خود را در بارة مکه و مدينه در آثار جغرافياي فارسي و با عنوان المصادر التاريخيه للحجاز في النصوص الجغرافيه القديمه و حضاره ايران الاسلاميه ارائه داد و مشارکت بيشتر حاضران در بخش سؤال و جواب نشان استقبال بيشتر از مباحث ايشان بود، البته بحث بنده که چکيدة آن در انتهاي اين گزارش آمده است، يک بحث نظري بود و مشارکت حضار در آن بيش از انتظار من بود.
دانشگاه ملک سعود
نقشة دانشگاه ملک سعود
صبح سهشنبه 15/10/83 (برابر با 23/11/1425هـ.) به اتفاق آقاي جعفريان و آقاي دکتر آذرشب و البته به يمن هماهنگي قبلي آنها به دانشگاه ملک سعود رفتيم. اين دانشگاه که در سال 1377ق./1957م. تأسيس شده، در زميني بسيار بزرگ (به طول 9 کيلومتر) واقع شده است و يک مجموعة کامل دانشگاهي به حساب ميآيد.
تا رسيدن به کتابخانه از بخشهاي اداري و معاونت دانشجوئي به صورت عبوري بازديد کرديم. در حين عبور نسخهاي از دو نشرية خبري رايگان که در مکانهاي خاصي گذاشته شده بود، برداشتم. يکي رساله الجامعه (پيام دانشگاه) که شمارة 847 آن به تاريخ 20/11/1425 منتشر شده بود. نخستين شمارة اين نشريه در 29/11/1395 با شمارگان 8000 نسخه و به صورت دوهفتهنامه و در چاپخانة خصوصي منتشر شد. اين نشرية در حال حاضر با قطع 29×43 با شمارگان 24000 نسخه و به صورت هفتگي (صبح شنبة هر هفته) در چاپخانة دانشگاه منتشر ميشود. توزيع آن نيز تا مدتها بر عهدة خود دانشجويان بود که با اتومييلهاي خود آن را توزيع ميکردند، اما از سال 1403ق. يک دستگاه اتومبيل براي توزيع در اختيار آنها قرار گرفته است. نظارت بر اين نشرية دانشجويي نيز تا مدتها با اعضاي هيأت علمي دانشکدة ادبيات بود، اما در حال حاضر اين کار به اعضاي هيأت علمي گروه ارتباطات واگذار شده است.
اين خبرنامه خود را نخستين خبرنامة دانشگاهي در عربستان و نخستين نشرية دانشگاهي عربي در اينترنت ميداند در داخل کشور عربستان براي همة مؤسسات دولتي و نهادها و دانشگاهها ارسال ميشود و در خارج کشور نيز وابستگيهاي فرهنگي و نمايندگان فرهنگي عربستان در 26 کشور در زمرة مشترکان آن هستند. نشاني الکترونيک نشريه چنين است: www.ksu.edu.sa/resalahاگر همين شماره از نشريه براي داوري بسنده باشد، حجم زياد آگهيهاي تجاري آن را از يک نشرية خشک دانشجويي بيرون آورده است.
بخش قابل توجهي از مقالات و نوشتههاي نشريه را دانشجويان تأمين ميکنند. نشريه دانشجويان دختر و پسر را به مشارکت فراخوانده است و وعده داده است به بهترين اثر ارسالي در خلال سال، جائزه ميدهد. از بخشهاي قابل توجه نشريه اخبار جلسات دفاعيه است و از همان جا مطلع شدم که اخيراً يک رساله فوق ليسانس با عنوان « تعرض الجمهور السعودي لبرامج المسابقات الثقافيه في القنوات التليفزيونيه الفضائيه العربيه: دراسه الاستخدامات و الاشباعات عينه من سکان مدينه الرياض » (مردم سعودي در برابر برنامههاي مسابقات فرهنگي کانالهاي تلويزيوني ماهوارهاي عربي: بررسي کاربستها و فراوانيها؛ مورد ساکنان شهر رياض) دفاع شده است.
نشرية ديگر مرآه الجامعه (آينة دانشگاه) بود که دانشجويان گروه ارتباطات دانشگاه اسلامي امام محمد بن سعود آن را چاپ و رايگان توزيع ميکنند. از اين نشريه هم که حجم آگهييهاي تجاري آن قابل توجه است، تاکنون 263 شماره به چاپ رسيده است.
دانشگاه ملک سعود در سال 1377ق. تأسيس شده است و دانشکدههاي آن تا سال 1384ق./1964م. که تأسيس کتابخانة مرکزي به تصويب رسيد، کتابخانههاي تخصصي خود را داشتند. در سال 1394ق./1974م. در اين دانشگاه معاونت امور کتابخانهها (عماده شؤون المکتبات: libinfo@ksu.edu.sa) تأسيس شد و نام کتابخانة مرکزي نيز در سال 1422ق./2001م. به کتابخانة مرکزي امير سلمان (بن عبدالعزيز امير منطقة رياض) تغيير يافت. ظاهراً اين کتابخانه، بزرگترين کتابخانة دانشگاهي در منطقة عربي است و براي رسيدن به اين مرحله و حفظ آن فعاليتهاي تعريف شدة هشتگانهاي براي برنامهريزي و تحول آن مد نظر بوده است؛ توسعة ساختمان حسب نيازهاي جديد يکي از اين فعاليتهاي هشتگانه است. اين کتابخانه با آدرس اينترنتي www.ksu.edu.sa هدف خود را ارائة خدمات کتابداري و اسنادي و اطلاعرساني در زمينة فعاليتهاي کتابخانه و تلاش براي آسانسازي راههاي تحقيق علمي تعيين کرده است که از طريق پنج وظيفه تحقق مييابد. راهنماي ما به هنگام بازديد از کتابخانه فاضل عباس المتوزي کارمند روابط عمومي عماده شؤون المکتبات بود.
اين کتابخانة بزرگ شش طبقهاي که همة تجهيزات جديد در آن ديده ميشود، داراي بخشهاي مختلفي است، از جمله روابط عمومي و نمايشگاهها که از جمله وظايف آن برگزاري نمايشگاه دائمي تأليفات اعضاي هيأت علمي آموزشي دانشگاه اعم از کتابهاي چاپ شده از سوي دانشگاه و يا کتابهاي چاپ شدة آنها بيرون از دانشگاه است، اين نمايشگاه خود داراي ده زيربخش است که يکي از آنها بخش ويژة تقديرنامهها و لوح يادبود شرکت در نمايشگاهها و همايشها و مانند آن است. کتابخانه همچنين داراي بخش نسخ خطي است و سرويسدهي بسيار خوبي براي مراجعه کنندگان دارد. بخش مجموعههاي ويژه، از جمله شامل کتابخانة شيخ عمر بن حسن آل شيخ شامل 1274 عنوان، کتابخانة خيرالدين الزرکلي شامل 3200 عنوان و 59 عنوان مجله از ديگر بخشهاي کتابخانه است. مجموعه کتابهاي شبه جزيرة عربستان هم در همين بخش قرار دارد که چند بخش فرعي به اين شرح دارد: جغرافياي شبه جزيره، سفرنامهها، آثار باستاني، تاريخ و سرگذشتنامهها از آغاز ظهور دعوت شيخ محمد بن عبدالوهاب و پيدايش دولت سعودي، تاريخ ادبيات سعودي، و آثار و توليدات چهرههاي برجسته سعودي که در سطوح مختلف رتبهاي کسب کردهاند.
بخش سمعي و بصري کتابخانه نيز بسيار پيشرفته است و از ويژگيهاي آن ارائة خدمات براي نابينايان است. در اين بخش 79 دستگاه رايانه به صورت همزمان خدمات اينترنت ارائه ميدهند. يکي از قابل توجهترين بخشهاي کتابخانه، اختصاص 400 واحد کوچک مطالعة شخصي براي اعضاء هيأت علمي و دانشجويان تحصيلات تکميلي است. مرکز اطلاعرسانيِ نشريات و نيز بخش نشريات دولتي از ديگر بخشهاي کتابخانه است.
اين بخش اخير که ويژة گردآوري اسناد و اطلاعات و آمار حکومتي است براي تحقيقات ميداني بسيار سودمند است و پژوهشگران را از مراجعه به ادارات و دوائر حکومتي بينياز ميسازد. نشريات موجود در مرکز نشريات ادواري در سال 2001م. تعداد 2071 عنوان شامل 375000 جلد بوده است. و 200 نشريه نيز با متن کامل به صورت ارتباط مستقيم on-lineقابل دستيابي است:
http://www.alkhazindar.com.sa/online journal/ksu.html
حسب ادعاي مسؤولان، کتابخانه پنج ميليون عنوان کتاب دارد که حدود دو ميليون عنوان کتاب عربي و سه ميليون عنوان هم انگليسي است. ولي آمار مندرج در يکي از بروشورها حکايت از آن دارد که کتابخانه 591775 عنوان و 248/215/1 جلد کتاب دارد و در اين صورت حتي با محاسبة تمامي نشريات و نسخ خطي و رسالهها و اسناد و نشريات حکومتي و نقشهها و نشريات صحافي شده و نرمافزارها تعداد آنها به پنج ميليون نميرسد. در اين کتابخانه 879 نقشه نيز نگهداري ميشود. اين کتابخانه، کتابخانة مرکز بررسيهاي دانشگاهي ويژة زنان را که در منطقة عليشه غرب رياض واقع است زير پوشش دارد. کتابخانة عليشه نيز داراي 030/69 عنوان کتاب است. کتابخانة مرکزي روزهاي پنجشنبه ويژة بانوان است. ذکر اين نکته نيز خالي از لطف نيست که تعداد کتاب اماني اعضاي هيأت علمي 30 مجلد شامل پاياننامهها به مدت يک نيمسال تحصيلي است.
يکي از بخشهاي زيباي کتابخانه نمايشگاه دائمي کتابهاي چاپي ناياب است که در زمان بازديد ما، هنوز افتتاح رسمي نشده بود.
هدف از تأسيس اين نمايشگاه دائمي خدمت به پژوهشگران و دانشپژوهان و روزنهاي براي آگاهي يافتن از ذخاير کتابخانه اعلام شده است. اين نمايشگاه در طبقة سوم ساختمان کتابخانه در مساحتي حدود 120 متر مربع برپا شده است، و در آن 77 نسخه کتاب و مجله و نشريه در 23 محفظة شيشهاي به نمايش گذاشته شده است. مهمترين کتابهاي به نمايش گذاشته شده (جمعاً 25 کتاب) چنين است: قرآن چاپ شده در سال 1694م. در آلمان؛ قرآن اَلِفي (که تمامي سطرهاي آن با حرف الف آغاز ميشود و نمونههايي از آن در ايران هم وجود دارد) چاپ شده در سال 1408ق. در هند؛ نسخهاي از کتاب فن الخط (نوشتة مصطفي اوغور درمان، چاپ سال 1411ق. استانبول) دربردارندة نمونههايي زيبا از هنرهاي خط عربي؛ تاريخ المسلمين من صاحب شريعه الاسلام أبيالقاسم محمد الي الدوله الاتابکيه، تأليف جرجس ابيالطيب المتوفي 672ق. چاپ سال 1625م.؛ کتاب الوهابيون و الحجاز تأليف محمدرشيد رضا چاپ سال 1344ق. چاپ قاهره و قاموس عربي لاتيني چاپ سال 1653م.. در ميان مجلات (جمعاً 33 مجله معرفي شده است) نيز ميتوان به موارد زير اشاره کرد: شمارة اول مجلة علمي ادبي پزشکي صنعتي البيان 1897م./1314ق. چاپ قاهره به سردبيري شيخ ابراهيم يازجي و دکتر بشاره زلزل؛ شمارة اول مجلة الرساله چاپ سال 1351ق. قاهره به سردبيري احمد حسن الزيات؛ شمارة اول مجلة الشبان المسلمين چاپ 1348ق. در قاهره به سردبيري دکتر يحيي احمد الدرديري؛ شمارة اول مجلة الشفاء (صحيفه طبيه جراحيه علميه و عمليه) چاپ 1886م./1303ق. چاپ قاهره به مديريت مسؤول دکتر شبلي شميل؛ شمارة اول مجلة العرفان چاپ محرم 1327ق. که مکان چاپ آن معلوم نيست و چگونگي شروع مقدمة مجله دلالت بر گرايش شيعي آن دارد: الحمد لله علي آلائه و الصلاه و السلام علي رسله و انبيائه، اخص منهم محمداً صلي الله عليه و آله و سلم الذي انتشر العلم بتعاليمه…؛ شماره اول نشرية علمي ادبي تاريخي فکاهي مرقي النجاح چاپ 1309ق./1892م. چاپ اسکندريه به سردبيري عطيه جرجس؛ شمارة اول المشرق چاپ 1898م./1315ق. چاپ بيروت به سردبيري پدر لويس شيخو اليسوعي؛ شمارة اول مجله علمي تاريخي ادبي الهلال 1310ق. 1892م. چاپ قاهره که در آن از جرجي زيدان به عنوان منشيء المجله ياد شده است. سرانجام در بين 19 نشريهاي که معرفي شده است ميتوان به اين موارد اشاره کرد: شمارة اول جريدة ام القري (هفتگي) چاپ سال 1343ق./1924م. در مکه؛ شمارة 5 نشرية هفتگي الرياض 1349ق. که در قاهره به چاپ ميرسيده است. چنين بر ميآيد که وجه مشترک اين نشريات قطع آنها بوده است و الا برخي از آنها روزنامه و برخي ديگر هفتهنامه و حتي ظاهراً برخي ديگر ماهنامه است.
يادآور ميشوم مجلة علمي دانشگاه ملک سعود به آدرس زير در اينترنت قابل دستيابي است:
www.ksu.edu.sa/printpress
پس از بازديد از کتابخانه به گروه تاريخ رفتيم و در آنجا در جمع صميمي اساتيد حاضر در جلسه از سوابق و آثار علمي خود گفتيم و از لطف و محبت آقايان اساتيد بهرهمند شديم. از جمله اساتيد حاضر در جلسه که کارت خود را در اختيار قرار دادند، ميتوان از اين آقايان نام برد:
1. دکتر سعد الغامدي profsaad@hotmail.com استاد تاريخ اسلام و مطالعات شرقي گروه تاريخ دانشکدة ادبيات.
2. دکتر عبدالغفور اسماعيل روزي استاد تاريخ اندلس و تاريخ اسلام دانشگاه ملک سعود.
3. استاد دکتر عزالدين عمر احمد موسي استاد تاريخ اسلام.
4. دکتر عبدالله بن ابراهيم العسکر askar53@yahoo.com
يکي از جالبترين نکاتي که در گروه با آن مواجه شديم چاپ کتابي از سوي دکتر سعد بن حذيفه الغامدي عضو هيأت علمي گروه تاريخ دانشکدة ادبيات دانشگاه ملک سعود است که حکايتگر فضا و ظرفيتهاي جديدي است که در عربستان در حال شکلگيري است. اين کتاب ـ که آقاي جعفريان از چاپ آن مطلع بود ـ سقوط الدوله العباسيه و دور الشيعه بين الحقيقه و الاتهام نام دارد. البته ذيل اين عنوان، عبارت طولاني زير هم روي جلد کتاب به چاپ رسيده است: دراسه جديده لفتره حاسمه من تاريخ امتنا الاسلاميه: 649 ـ 656 هـ. معتمداً علي مصادر اوليه، اسلاميه (عربيه و فارسيه) و اجنبيه، معاصره. اين کتاب دومين کتاب از سلسله کتابهاي سلسله تاريخ المغول و العالم الاسلامي است و چاپ سوم آن در سال 1425ق./2004 م. از سوي دار ابن حذيفه در رياض به چاپ رسيده است.
مؤلف در بخشي از فصل پنجم کتاب (ص 330 تا 351) به بررسي تهمت نقش داشتن شيعيان در سقوط بغداد پرداخته و آن را نقد کرده است. وي همچنين با بررسي موشکافانه و عالمانهاي آخرين وزير خليفة عباسي يعني مؤيدالدين محمد بن علقمي را نيز از اين تهمت بري دانسته است.
تصوير روي جلد کتاب سقوط الدوله العباسيه
پس از اتمام بازديد از گروه تاريخ چند دقيقهاي با دکتر سعيد بن فايز السعيد رئيس گروه باستانشناسي و موزهها ملاقات کرديم و با هدايت ايشان به بازديد از موزة اين گروه پرداختيم. انجمن سعودي بررسيهاي باستانشناسي در دانشگاه ملک سعود از آغاز سال 1394ق. ـ 1395ق. به عنوان فرع گروه تاريخ تأسيس شد و در سال 1397 ـ 1398 ق. تحصيلي به عنوان يک گروه جديد استقلال يافت. وظيفة اين گروه تدريس دروس باستانشناسي در سه شاخه است: باستانشناسي قديم؛ باستانشناسي دورة اسلامي؛ موزهداري.
همچنين بخشي ويژة تحصيلات تکميلي (فوقليسانس) در آن وجود دارد. اضافه بر اين گروه و موزة آن، موزة مردمشناسي و ادارة کل باستانشناسي نيز مرجعي مهم براي باستانشناسي در عربستان به حساب ميآيند. بخش باستانشناسي و موزهها و موزة مردمشناسي دانشکدة ادبيات دانشگاه ملک سعود موزهاي کوچک اما ديدني از يافتههاي باستانشناسي فراهم آورده است. بخشي از اين يافتهها مربوط به پايگاه باستانشناسي قرية فاو است. قرية فاو شهري قديم در 770 کيلومتري جنوب رياض است که قدمت يافتههاي آن به بيش از 5000 سال ميرسد، اما مهمترين و بيشترين اين يافتهها مربوط به قرن اول تا سوم ميلادي است. اين شهر پايتخت دولت عربي کنده و يک مرکز تجاري بزرگ بين جنوب و شمال و شرق عربستان بوده است.
منطقه با مساحتي برابر 900 ×2300 که ظاهراً ديواري به ارتفاع 5 متر از سنگ و خشت تقويت شده داشته، داراي بازاري بزرگ بوده که در حفاريهاي باستانشناسي سه طبقه ساختمان در آن کشف شده است. از ديگر کشفيات اين منطقه تعدادي معابد خورشيد و ماه و بت کهل و بت لات و چندين قبرستان داراي اهرام بزرگ و منطقهاي مسکوني وسيع و داراي محلههاي مختلف و داراي قصرها و منزلها با ظرفيت بيش از سيهزار نفر است. باستانشناسان همچنين آثار مهمي مرتبط با هنرها و علوم مختلف در آن يافتهاند. ساکنان اين منطقه زبان خاص و شيوة نگارش خاص خود را که نگارش يمن قديم است، داشتهاند. تاکنون 14 نوبت باستانشناسي در اين منطقه صورت گرفته است.
بخشي ديگر از يافتههاي باستانشناسي در اين موزه مربوط به ربذه است. در عربستان دورة اسلامي، راههاي مکه بر اساس مبدأ شامل راههايي مانند راه حج شامي و عراقي و مصري و يمني و چندين راه دريايي بوده است و همين سبب شکلگيري شهرها و قري و برکهها و چاههاي متعددي در اين مسيرها و شکلگيري ميراث تمدني ارزشمندي شده است. پايگاه باستانشناسي ربذه از شهرهاي اصلي راه حج عراقي (درب زبيده) است که در 170 کيلومتري جنوب مدينة منوره در مساحتي به طول و عرض 1500 × 700 متر واقع شده است. کشفيات باستانشناسي و متون تاريخي نشان ميدهد که اين شهر در دورة خلافت نخستين خلفاي پيامبر وجود داشته اما گسترش آن به عهد اموي برميگردد و شکوفايي آن نيز در عصر عباسيان تحقق يافته است.
چنين برميآيد که اين شهر در اوائل قرن چهارم هجري از بين رفته است. ربذه داراي محلههاي مسکوني منظم و کاخهاي مصور داراي برجهاي مدور و مساجد و برکهها و چاهها و مخازن آب بوده است که همگي از يک معماري متمايز در دورة اسلامي حکايت ميکند. گروه کاوش در اين حفاريها همچنان قرائني از دورة پيش از اسلام يافتهاند که نشان ميدهد اين منطقه داراي حوضچههاي طبيعي آب و گياهان مناسب براي چراي گوسفند بوده است. اين منطقه در زمان حاضر هم منطقهاي بارانخيز است و انواع گوناگون گياهان بزرگ و کوچک در آن يافت ميشود.
ربذه همان محل تبعيدگاه ابوذر و قبرستان آن محل به خاکسپاري اوست، ولي در بروشورها و در تابلوهاي داخل موزه اين نکته برجسته نشده است. گفته شده است ابن مسکويه (مسکويه) نيز در اين شهر به خاک سپرده شده است. ويراني ربذه را به سال 319ق. شايد بر اثر زلزله و يا يک حادثة طبيعي ديگر دانستهاند.
پايگاه حفاري باستان شناسي ربذه
بقاياي منزل حاتم طائي در روستاي سميراء در شهر حائل در شمال عربستان، (هذه بلادنا، ص 252)
آثار تاريخي و باستاني شهر درعيه
آخرين حضور در نمايشگاه
بعد از بازگشت به هتل و مقداري استراحت، عصر هنگام براي استماع سخنراني دکتر واعظ به محل نمايشگاه رفتيم. موضوع سخنراني دکتر واعظ رئيس دانشکدة ادبيات دانشگاه علامه طباطبائي مكه و المدينه و تجليهما في الادب الفارسي بود. بعد از بازگشت به هتل، ابتدا ميهمان دکتر آذرشب براي صرف چاي در اتاق ايشان بودم و سپس براي صرف شام مطابق معمول به رستوران نسيم رفتيم.
بازديد از مرکز تاريخي ملک عبدالعزيز
بر اساس وعدة عصر دوشنبه، آقاي زادبوم صبح چهارشنبه 16/10/1383 براي رفتن به موزة ملک عبدالعزيز به سراغ ما آمد و بنده و آقاي دکتر موساوند در معيت و ميهمان ايشان به موزه رفتيم. موزة ملي عربستان در مرکز تاريخي ملک عبدالعزيز در وسط شهر رياض و به عنوان برجستهترين عنصر اين مرکز بنا شده است.
مرکز تاريخي ملک عبدالعزيز به مناسبت گذشت يکصدمين سال پس گرفتن رياض به دست ملک عبدالعزيز در زميني به مساحت 360000 متر مربع و از ده بخش با اهداف مختلف تأسيس شده است: بوستان عمومي با شش باغ بزرگ و يک ميدان مرکزي و يک نخلستان که به مناسبت يکصدمين سال آزاد سازي رياض داراي يک صد نخل است؛ قصر مربع که دفتر کار (ديوان) ملک عبدالعزيز بوده و مرمت و بازسازي شده است؛ موزة ملي داراي هشت تالار از پيدايش هستي و زمين تا زمان حاضر عربستان؛ مؤسسهاي فرهنگي که پايههاي جديد آن در محل قصر ملک عبدالعزيز ساخته شده و به تاريخ ملک عبدالعزيز و دولت عربستان و شبه جزيره اختصاص يافته است.
کتابخانة عمومي ملک عبدالعزيز که در حقيقت شعبهاي از کتابخانة عمومي ملک عبدالعزيز است و از بخشهاي مختلف ويژه مردان و زنان و کودکان تشکيل شده است؛ مسجد ملک عبدالعزيز که يکي از بخشهاي مجتمع قصرهاي مربع بوده و از طريق يک پل معلق به قصر متصل بوده است و بازسازي و افزودن بخشهايي به آن به اوائل دهة هشتاد قرن چهارده برميگردد؛ سالن کنفرانس که براي برگزاري سمينارها و فعاليتهاي فرهنگي استفاده ميشود و مجهز به ابزارهاي جديد ارائه و بخش ترجمة همزمان است؛ برج آب که در سال 1391ق. براي بالا بردن فشار آب در شبکة آبرساني عمومي ساخته شده بود و اکنون بر بام مخزن اصلي آن سالني با بالکنهاي شيشهاي مشرف بر منطقه ساخته شده است و قرار است به زودي در آنجا رستوراني ساخته شود؛ ساختمانهاي بازسازي شدة گِلي قديم و سنتي که ميتوان آن را براي نمايشگاههاي کوچک يا سالن غذاخوري براي بازديدکنندگان از مرکز استفاده کرد؛ و سرانجام پارکينگ که متشکل از چهار پارکينگ مستقل با ظرفيت کل 1100 اتومبيل است.
برج آب که قبلها براي بالا بردن فشار آب در منطقة مرکزي رياض از آن استفاده ميشده است.
موزة ملي در بخش شرقي مرکز تاريخي ملک عبدالعزيز در زميني به مساحت17000 متر مربع با 28000 متر مربع زيربنا در دو طبقه و شامل ده تالار ساخته شده است. يکي از اين تالارها ويژة نمايشگاههاي موقت و يکي ديگر ويژة دفترهاي اداري و کارگاه و انبار و خدمات است و بقية تالارها به موزه اختصاص يافته است؛ تالار يک: تالار انسان و هستي؛ تالار دو: تالار سرزمينهاي عربي قديم؛ تالار سه: تالار عصر جاهلي؛ تالار چهار: بعثت نبوي؛ تالار پنج: اسلام و جزيره العرب؛ تالار شش: حکومت اول سعودي و حکومت دوم سعودي؛ تالار هفت: تالار يکپارچگي پادشاهي عربستان سعودي و تالار هشت: تالار حج و حرمين شريفين.
نماي کلي موزه ملي عربستان
از نکات قابل توجه در همة تالارهاي اين موزه اتاقهاي ويژه سمعي بصري است که با چشم مخفي کار ميکند و پس از ورود بازديدکنندگان به داخل اتاق به صورت خودکار به ارائة توضيحاتي سودمند در بارة آن تالار ميپردازد. انتقال از دورة پيش از اسلام به دورة اسلامي نيز از طريق پلکاني صورت ميگيرد که به صورت نمادين ارتقاء و والايي و سير صعود را حکايت ميکند.
نقشة طبقة همکف موزة ملي
به عنوان نمونه فيلمهايي که در تالار اول به نمايش گذاشته ميشود چنين است: فيلمي در بارة آفرينش هستي، يک فيلم در بارة نظرية حرکت صفحات قارهها، سه فيلم از زلزلهها و آتشفشانها، شش فيلم در بارة محيطهاي مختلف زيستي در عربستان، يک فيلم در بارة ساخت ادوات سنگي و فيلمي ديگر در بارة استفاده از آنها، سه دستگاه رايانة مستقل شامل برنامههايي در بارة محيط زيست و سنگنوشتههاي باستاني. در اين تالار يک شهابسنگ بزرگ که در صحراء ربع خالي به دست آمده به نمايش گذاشته شده است.
نقشة طبقة اول موزة ملي
در تالار بعثت نبوي يک تابلوي مسير هجرت پيامبر قرار دارد و در پايان اين تالار هم يک دالان قرار دارد که بر ديوار آن يک تابلوي سراميکي مزين به نقاشيهاي انتزاعي است که مهمترين حوادث هجرت از خروج از مکه به سوي غار ثور گرفته تا ورود به قباء را شامل ميشود.
مسير حرکت پيامبر در هجرت از مکه به مدينه
در تالار اسلام و جزيره العرب ماکت بخشي از ديوارهاي يک قصر در وادي ذيخشب در مدينه مربوط به آغاز عصر عباسي نصب شده است.
از ديدنيهاي تالار حج و حرمين شريفين نيز يک سنگ ميلي مسير حج عراق است.
موزه کوشيده است مرجعي زنده براي تاريخ کشور عربستان باشد و شرايطي فراهم آورد که بازديدکنندگان بين سرگرمي و دانش جمع کنند و همچنين خود را نسبت به ايجاد روح پيوستگي به رسالت اسلام و تمدن بزرگ آن و عمق بخشيدن به اصول عربي و تفکر در سنتهاي الهي در هستي و زندگي بشر مسؤول ميداند. موزه تفسير خود از تاريخ را برگرفته از تعاليم اسلام و قرآن ميداند و با تجهيزاتي که فراهم آورده است امکان يک گردش تاريخي سودمند را از آفرينش هستي تا مراحل ديگر ايجاد کرده است.
در طراحي اين موزه معيارهاي جهاني تأسيس موزهها مد نظر بوده و تلاش شده است با استفاده از ابزارهاي متنوع و جديد نمايش سطوح مختلف فرهنگي جامعه از عامة مردم و دانشآموزان تا پژوهشگران و اساتيد دانشگاهي پوشش داده شود.
موزة ملي رياض ظاهراً وابسته به وزارت آموزش و پرورش است و زير نظر سازمان آثار باستاني و موزهها فعاليت ميکند. موزة ملي عربستان نشريهاي فصلي به نام رساله المتحف (پيام موزه) دارد که شمارة 5 آن در ربيع 1 سال 1425 به چاپ رسيده است. اهم مطالب اين شماره چنين است: گزارش بازديدهاي مهم از موزه و گزيدهاي از مباحث علمي موزهداري، گزارش کاوشهاي باستانشناسي در عربستان، گزارش اجمالي نمايشگاههاي مهم در عربستان، معرفي تالارهاي مختلف موزه، گزارش ديگر موزههاي عربستان، اظهار نظرها در بارة موزه، معرفي کتاب، تصاوير. اين موزه صبح جمعه و روزهاي شنبه تعطيل است و روزهاي بازديد مدارس دخترانه و مدارس پسرانه جدا و ساعات بازديد خانوادهها از مردان هم جداست. آدرس اينترنتي موزه نيز چنين است:
www.saudimuseum.com
از ديگر ديدنيهاي اين مجموعه، کاخ مربع و اشياي درون آن است که دفتر کار ملک عبدالعزيز بوده است. چند نمونه از نکات قابل توجه و جالب در اين کاخ، يکي قرآني است مخطوط که با جملة زير به پايان رسيده است: تمت، تمام شد. و ديگري نامهاي که عبدالعزيز به خط خود براي پزشک ويژهاش با تلگراف فرستاده و از او خواسته است که به سرعت خود را به نزد پادشاه برساند، اين نامه اين گونه آغاز ميشود: خذ لنا زورخانه لان ما عندنا خربان. همچنين در بيانية تغيير نام کشور عربستان از مملکه الحجاز و نجد و ملحقاتهما به المملکه العربيه السعوديه که 17 جمادي الاولي سال 1352ق. صادر شده به موضوع افکار عمومي در قالب عبارات زير اينگونه اشاره شده است:
بعد الاعتماد علي الله و بناءاً علي ما رفع من البرقيات من کافه رعايانا في مملکه الحجاز و نجد و ملحقاتهما و نزولاً علي رغبه لرأي العام في بلادنا و حباً في توحيد اجزاء هذه المملکه العربيه امرنا بما هو آت:.
ساخت کاخ مربع از سال 1354 ق. آغاز و در سال 1357ق. پايان يافته است. ملک عبدالعزيز از سال 1902م. تا 1953م. پادشاهي کرده است و پس از او نيز تاکنون پسرانش حکومت را در دست دارند. آغاز حکومت ملک فهد پادشاه کنوني عربستان از سال 1982م. بدين سوست.
نگاهي استراتژيک براي بازسازي شهر رياض
از ديگر نکات قابل توجه در رياض که اطلاعات آن را در موزه به دست آوردم فعاليتهاي هيأت عالي بازسازي شهر رياض (الهيئه العليا لتطوير مدينه الرياض) است که نشريهاي رايگان به نام تطوير و کتابچههايي نيز در توضيح و تبيين فعاليتهاي خود منتشر ميسازد. توزيع رايگان نشريه و اين جزوات براي فرهنگسازي و بالابردن سطح اطلاعات مردم در بارة فرهنگ شهري مورد نظر هيأت بازسازي است. ششمين جزوه از اين جزوات در تبيين استراتژي متعدد سازي مراکز شهري رياض و تبديل رياض از يک پايتخت تکمرکزي به يک پايتخت پنج مرکزي است.
جايگاه بوستان بزرگ ثمامه
تصوير اين جزوه را به همراه دو شماره از مجلة التطوير که در بردارندة نکاتي بسيار قابل توجه در بارة ساماندهي شهري بود به همراه يادداشتي مبني بر ضرورت بهرهگيري از تجربيات برنامهريزي مديريت شهري رياض به ويژه در زمينة برنامهريزيهاي کلان آينده، چند روز بعد از بازگشت به تهران براي اطلاع شهردار محترم تهران ارسال کردم و نميدانم به دست ايشان رسيده است يا نه. رياض در حال حاضر يک هزار کيلومتر مربع مساحت و نزديک به پنج ميليون نفر جمعيت دارد و در صورت کنترل مهاجرت، جمعيت آن در سال 1442ق. به 5/10 ميليون نفر خواهد رسيد و هيأت عالي بازسازي شهر رياض، اين شهر را براي چنين افقي آماده ميسازد. پيشبيني کردهاند که اگر ورود مهاجران جديد به شهر رياض کنترل نشود و روند کنوني ادامه يابد، جمعيت رياض در سال 1442ق. به 17 ميليون نفر خواهد رسيد. يادآور ميشود جمعيت عربستان به استناد آمار مندرج در يک کتاب چاپ سال 1421 قمري، 388/948/16 نفر بوده است.
بوستان ثمامه در چارچوب طرح استراتژيک رياض در منطقهاي بسيار وسيع در شمال رياض با چشمانداز و پنج هدف و سه راهکار تأسيس شده است. اين تجربه نيز براي دستاندرکاران مديريت شهري ميتواند قابل توجه است.
نظام ارتباطي عربستان
نکتة ديگري که تذکر آن را ـ شايد به دليل انتساب به دانشکدة معارف اسلامي و فرهنگ و ارتباطات ـ لازم ميدانم توضيحاتي در بارة نظام ارتباطاتي عربستان است. عربستان سعود سياستهاي ارتباطي خود در سال 1402ق. در سي بند مصوب و اعلام کرده است. مفاد برخي از اين سياستها (به نقل از کتاب المملکه العربيه السعوديه؛ مائه عام في خدمه الاسلام و المسلمين، صص 229 ـ 233) چنين است:
– التزام به اسلام در همة خروجيها و پايبندي به عقيدة سلف و دوري جستن از هر آن چه مغاير شرع باشد.
– مبارزه با جريانهاي ويرانگر و رويکردهاي الحادي و تلاشهايي که به منظور دور کردن مسلمانان از عقايدشان صورت ميگيرد.
– توجه و اهتمام تمام به نهاد خانواده و نگاه به آن به عنوان سلول اساسي ساخت جامعه و نخستين کانون تربيت کودکان.
– محکم کردن پيوندهاي برادري و پيوند بين مسلمانان.
– تداوم دعوت به سوي خدا همواره تا ارثبري زمين از سوي خدا.
– بيطرفي در بيان حقائق.
– آزادي بيان.
فعاليتهاي راديو در عربستان از سال 1949م. آغاز شده است و اکنون براي سه قاره با بيش از 13 زبان از طريق 6 کانال راديويي و روزانه 88 ساعت برنامه پخش ميکند. يکي از شبکههاي راديويي شبکة قرآن تأسيس شده به سال 1392ق./1972م. است. شروع به کار تلويزيون هم در سال 1385ق./1965م. بوده است. در حال حاضر يک برج فرستندة 176 متري براي پوشش دادن به سه کانال تلويزيوني در محوطة وزارت ارتباطات (وزاره الاعلام) عربستان بنا شده است. اطلاعات تکميلي سودمندي در اين باره در صفحات 236 تا 239 کتاب المملکه العربيه السعوديه مائه عام في خدمه الاسلام و المسلمين آمده است.
وزارت ارتباطات عربستان که اصليترين نهاد توليد و توزيع خبر است 38 دفتر و شعبه ويژة اخبار داخلي و 9 شعبه ويژه اطلاعرساني خارجي دارد. خبرگزاري عربستان هم که زير نظر وزارت ارتباطات اداره ميشود داراي 6 دفتر در خارج از کشور و 6 خبرنگار در 6 پايتخت جهاني است. در عربستان 122 نشريه چاپ ميشود که از بين آنها 12 روزنامه، 23 مجلة هفتگي و 23 مجلة ماهانه در همة زمينههاي فرهنگي، ورزشي، ادبي، نظامي، اجتماعي، صنعتي، اقتصادي، علمي، زنان، ديني و پزشکي وجود دارد و اين غير از نشريات علمي مراکز علمي است. الرياض و الجزيره و عکاظ و الشرق الاوسط و الاقتصاديه از مهمترين روزنامههاي کنوني عربستان هستند.
مجتمع وزارت اعلام که يکي از بزرگترين فرستندههاي راديويي و تلويزيوني در محوطة آن قرار دارد
سفر به مدينة منوره
روز پنجشنبه 17/10/1383 نمايشگاه ويژة بازديد بانوان بود و با موافقت قبلي قرار شد اعضاي هيأت با اتوبوس به شهر مدينه سفر کنند و پنجشنبه شب با هواپيما به رياض برگردند. به دليل دشواري اين سفر و کوتاهي زمان اقامت در مدينه و باز هم به لطف همت و پيگيري آقاي دکتر موساوند مدير شرکت جهانگردي ارس، ايشان و دو تن از دوستان با صفايي که در اين سفر با آنها توفيق آشنائي يافتم يعني آقايان سپهري و اکبر نقدي شرکاي گالري فرش سپهري در يوسفآباد تهران با هواپيماي ساعت 6 صبح به مدينه مشرف شديم.
در طول سفر که حدود پنجاه دقيقه بيشتر طول نکشيد قرين يکي از جوانان متعصب وهابي که ظاهراً در دانشگاه اسلامي مدينه تحصيل يا تدريس ميکرد بودم و او با اين گمان که از کشور مغرب آمدهام سر صبحت را پيش از نشستن روي صندلي هواپيما آغاز کرد و پس از اطلاع از اين که به يک ايراني شيعي روبروست تمام طول سفر را به اندرز و نصيحت و دعوت بنده به توحيد و طرد شرک و مطالعة آثار علماي اهل سنت و پرهيز از بدعت و دعاي مکرر براي سني شدن بنده گذراند و بنده نيز به عنوان قبول سخنان او و ضرورت پرهيز از فرَق مبتدعه گفتم که بايد از وهابيت که يک فرقة جديد است و در عصر رسول صلي الله عليه و آله و سلم نبوده است دوري جست و آن بينوا کلي به زحمت افتاد تا اثبات کند وهابيت يک فرقه مبتدعه نيست و بنده همچنان بر ضرورت توحيد واقعي و تأسي به سيرة پيامبر که مودت و ولايتپذيري اهل بيت يکي از اجزاي آن است تأکيد داشتم و متقابلاً به او گفتم براي وحدت جامعة اسلامي و براي اين که متأسي به سيرة واقعي پيامبر شود براي او دعا خواهم کرد.
با هماهنگي برخي دوستان در اتاق 707 هتل الدخيل ـ هتل بعثة مقام معظم رهبري و ستاد حج ـ مستقر شديم. اعضاي ستاد رفته رفته به مکه مشرف ميشدند و بحمدالله مشکل کمبود جا وجود نداشت. توفيق نصيب شد و پنجشنبه و جمعه 18 و 17/10/1383 در جوار مضجع پاک پيامبر خدا و ائمة بقيع به زيارت گذشت. صبح روز پنجشنبه به ملاقات دکتر بيآزار شيرازي در بعثة آيت الله العظمي مکارم شيرازي رفتم و تني چند از ديگر دوستان قديم را هم در بعثه ملاقات کردم. روز جمعه 18/10/83 به اميد ديدن دوبارة مرکز مدينهشناسي به مجُمع الداوودي للوقف در آغاز خيابان حمزه بن عبدالمطلب رفتم ولي خبري از مرکز نبود و ظاهراً آن را جمع و يا به مکاني ديگر منتقل کردهاند.
بازگشت به تهران
حرکت از مدينه به رياض از طريق جده از ساعت 55/21 شروع و به دليل توقف طولاني در فرودگاه جده تا ساعت دو صبح شنبه 19/10/83 طول کشيد و چون ساکها با آن پرواز نيامده بود، ناچار شديم که ساعت ده صبح شنبه 19/10/83 بار ديگر براي گرفتن ساکها به فرودگاه مراجعه کنيم. نمايشگاه هفتة فرهنگي ايران روز قبل به کار خود پايان داده بود. ساعت 10/16 همان روز براي بازگشت به ايران از طريق کويت بار ديگر به فرودگاه آمديم. ساعت 5 بعد از ظهر به کويت رسيديم و شب را در مسافرخانهاي که به آن هتل سفير فرودگاه کويت ميگفتند به سر برديم تا با پرواز ظهر روز يکشنبه 20/10/83 راهي فرودگاه مهرآباد شويم.
تأملاتي پيرامون برگزاري هفتة فرهنگي
با توجه به ناهماهنگيهاي ساختاري که در کشور ما وجود دارد، زحمات زيادي براي برگزاري اين هفتة فرهنگي کشيده شده بود. اما براي بنده که نگاهي از بيرون به اين مراسم داشتم، نکاتي به نظر ميآمد که ذکر آنها نه به مثابة ناديده انگاشتن زحمات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و سازمان فرهنگ و ارتباطات است و نه به معناي غيرواقعنگري در حوزة تعاملات بينفرهنگي. اين نکات را به اين اميد يادآور ميشود که اگر صوابي در آن نهفته است و اگر راهي براي اجراي آنها وجود دارد از سوي متوليان امر مد نظر قرار گيرد.
هفتة فرهنگي نميتواند و نبايد به صورتي واحد در کشورهاي مختلف برگزار شود. هر کشور مقتضيات و حساسيتهاي خاص خود را دارد و ما نيز در هر کشوري از يک تصوير ذهني و مزيت نسبي خاصي نزد دولتمردان و مردم آن کشور برخورداريم. غرفههاي نمايشگاه هفتة فرهنگي ايران و حتي مواد عرضه شده در آنها در هر کشور بايد پس از چنين مطالعهاي تعيين شود و از وحدت رويه در کشورهاي مختلف بايد پرهيز کرد. به نظر ميرسيد پارهاي از غرفهها يا کالاهاي فرهنگي عرضه شده در آن با محيط عربستان سازگاري نداشت.
در فرصتهاي محدودي که براي شناساندن ايران و انقلاب به دست ميآيد، بايد از همة توان براي معرفي خود و جوهرة کشور و نظام مقدس خود بهره بگيريم. شايد در بارة اين که مؤلفههاي هويت اسلامي و ايراني ما کدام است، بين صاحبنظران اختلاف وجود داشته باشد ولي گمان ميبرم در يک قدر مشترکي اختلاف نظر وجود نداشته باشد و به همين ترتيب در مواردي نيز ترديد وجود ندارد که جزو مؤلفههاي هويت ما نيست. به گمان بنده، تکيه بر نمادهايي مانند چهرة زن ايراني بازتاب جوهرة هويت ملي ما، تاريخ ما و انقلاب اسلامي ما نيست.
هفتة فرهنگي نبايد در يک محيط محدود بماند و بهتر است تدبيري انديشيده شود تا هنرمندان و اساتيد در محيطهاي فرهنگي و متناسب با تخصص خود مانند دانشگاهها و سازمانها و گالريها و مانند آن حاضر شوند و به تبادل نظر بپردازند. البته گاه دولتها، محدوديتهايي در اين زمينه ايجاد ميکنند ولي سخن در تلاش براي استفادة بهينه از فرصتهاست. مثلاً اگر بازديد اساتيد از دانشگاههاي رياض با برنامهريزي قبلي بود قطعاً پربارتر و ثمربخشتر بود. البته از حق نبايد گذشت که پوشش رسانهاي و مطبوعاتي نمايشگاه بسيار خوب بود و بنده نيز دو مصاحبه با تلويزيون و راديو داشتم و دو مصاحبه نيز به دليل تلاقي با سفر مدينه لغو شد.
– حضور مترجم قوي براي ايجاد ارتباط با مراجعه کنندگان از ضرورتهاي اين گونه مراسم است.
– انتخاب زمان و مکان مناسب در برگزاري هفتة فرهنگي بسيار مهم است. تعداد بازديدکنندگان نمايشگاه چندان زياد نبود و يکي از عوامل آن تقارن آن با ايام امتحانات مدارس و دانشگاههاي عربستان بود. پيش از اين هم اشاره شد که دوري محل نمايشگاه از مرکز شهر هم بر عدم استقبال مؤثر بود. توجه به اين نکات بر ضريب تحقق اهداف برگزاري نمايشگاه ميافزايد. انتخاب مکان مناسب و نزديک به مراکز شهري و قابل دسترسي آسان براي مردم هم در اين امر مؤثر است و قهراً تجارب و اطلاعات سفارتخانهها که از نزديک با پايتختها آشنائي دارند بايد مد نظر دستاندرکاران قرار گيرد.
چکيدة مقالة: رابطة اسلام و ايران؛ رويکرد تمدني
نظريهپردازان تمدن، عوامل مختلفي را براي شکلگيري يک تمدن برشمردهاند و گاه به تأثير باورهاي ديني در فرايند توسعه و بالمآل تمدن توجه داشتهاند؛ ولي عنصر دين به عنوان جوهرة تمدن هنوز جايگاهي شايسته در اين نظريهها نيافته است. از سوي ديگر در بارة نقش و رسالت دين هم انديشمندان دينشناس و نيز جامعهشناسان دين ديدگاههايي متفاوت ارائه کردهاند. اگر تمدنسازي را نيز در حيطة هدايت که رسالت اصلي دين است بدانيم آن گاه ميتوانيم از توانمندي دين و آموزههاي ديني در حوزة تمدنسازي و ساز و کار آن سخن به ميان آوريم. آموزههاي دين در حوزة تمدنسازي با هر قوت و تواني که باشد بسان بذري است که مادام که در محيطي مناسب افشانده نشود، جامة عينيت و تحقق بيروني بر تن نخواهد کرد. بررسي وضعيت ايران پيش و پس از ظهور اسلام و نيز بررسي وضعيت جامعة يکپارچة اسلامي پيش و پس از گرويدن ايرانيان به اين جامعه ميتواند ما را به سمت درکي کلي از تعامل آنها رهنمون باشد. مطالعات تاريخي نشان ميدهد که يکي از سرزمينهايي که اسلام توانست توانمندي خود براي تمدنسازي به اثبات برساند ايرانزمين بود. در نگاهي کلي ميتوان گفت برترين خدمت ايران به اسلام فراهم ساختن زمينهاي براي تجلي قدرت تمدنسازي دين بود و از جمله خدمتهاي اسلام به ايران نيز سمت و سو دادن به توان تمدني ساکنان اين سرزمين ديرين بود.
جملة پاياني متن مقاله نيز چنين است: به اعتقاد ما مسلمانان بذرهاي تمدنساز اسلامي هيچگاه رنگ کهنگي نميگيرد و همواره از سلامت و کارآيي و کارآمدي برخوردار است و اکنون نيز اگر بتوان زمينهاي مناسب براي کاشت آن فراهم آورد بار ديگر آموزههاي تمدنساز وحي و سنت معصومان عليهم السلام درخت تنومند تمدن اسلامي نويني را براي بشر بحرانزدة معاصر به ارمغان خواهد آورد.
منبع: نشريه مرکز تحقيقات دانشگاه امام صادق عليه السلام،نشريه پژوهشي، آموزشي و اطلاع رساني / شماره 16 الي 19 / پاييز 83 الي تابستان 84.