مرکز آموزش عالی:جامعه المصطفی العالمیه – مجتمع آموزش عالی امام خمینی (ره) -مدرسه تاریخ و ادیان
رشته: تاریخ اسلام / مقطع: کارشناسی ارشد
عنوان پایان نامه:علل شكست قيامهاي شيعي (از سال 65 تا 250هـ)
استاد یا اساتید راهنما:محمد الله اكبري
استاد یا اساتید مشاور:دكتر نعمتالله صفري فروشاني
نام دانش پژوه:محسن شريفي
تاریخ دفاع: سال تحصيلي 85 ـ 1384 / تعداد صفحات: 210ص
کلید واژه ها:عوامل ـ قيامها ـ شيعيان ـ ناكامي ـ امويان ـ عباسيان.
چکیده:
قيامهاي شيعيان بر ضد حاكمان غاصب اموي و عباسي همواره مورد توجه محققان تاريخ بوده و ابعاد مختلف آن مورد بررسي قرار گرفته است؛ در اين ميان شكست و ناكامي اكثر اين قيامها نويسنده را بر آن داشته تا به بررسي و شناخت دقيق علل و عوامل اين ناكاميها پرداخته و به نوعي خلل ناشي از عدم پرداخت تحقيقي مستقل در اين باب را پاسخگو باشد. در اين پژوهش علاوه بر عوامل ناكامي قيامهاي شيعيان همچون علل سياسي ـ اجتماعي، شرائط زماني و مكاني و عوامل نظامي، نظر ائمه نيز در مورد برخي از اين قيامها مورد بررسي قرار گرفته است.
پرسش اصلی تحقیق،اين است كه: قيامهاي شيعي به چه علل و عواملي با شكست مواجه شدند؟
فرضيههاي مطرح شدهعبارتند از:
1. عدم برخورداري قيامها از رهبران كارآمد و مدبر.
2. عدم انتخاب زمان و مكان مناسب براي شروع قيام.
3. عدم استفاده از تدابير و تاكتيكهاي مناسب و كارآمد.
4. نداشتن هدف و انگيزهي واحد و بروز اختلاف در صفوف قيامكنندگان.
5. استبداد و تدبير و قدرتمندي حكومت وقت.
به لحاظ روش تحقیقاین پژوهش توصيفي تحليلي بوده و بر اساس اسناد و مدارك تدوين يافته و هدف پژوهشي آن عبارتند از: شناخت علل و عوامل شكست قيامها و به كارگيري آن در حركتهاي فعلي؛ شناسايي اوضاع و احوالي كه قيامها در آن زمان رخ داده است؛ و بالاخره شناخت موضع ائمه در قبال قيامها.
منابع تحقیق:در بررسي و تدوين اين رساله سعي گرديده تا از منابع و مآخذ كهن تاريخي و حتي برخي از كتابهاي ملل و نحل و رجال و حديث نيز استفاده گردد ضمن اينكه آثار و تحقيقات جديد نيز مورد غفلت قرار نگرفته است.
قلمرو تحقیق:به لحاظ زماني قيامهاي شيعي در فاصلهي سالهاي 65 هـ ق تا اول غيبت صغري را در بر گرفته و به لحاظ مكاني نيز قيامهاي شيعي در محدودهي عراق (كوفه و بصره)، حجاز (مكه و مدينه)، و ايران (ديلم و طالقان) را شامل ميشود.
اين پایان نامه در يك مقدمه، شش فصل و خاتمه تدوين شده است. فصل اول شامل كليات و مفاهيم اصلي رساله و همينطور دورنمائي از اوضاع سياسي حكومتهاي معاصر با قيامها ميباشد. فصل دوم، توصيفي اجمالي از قيامهاي شيعي به فاصلهي سالهاي 65 تا 250 هجري قمري را در بر ميگيرد. در فصل سوم، چهارم و پنجم كه مباحث اصلي را تشكيل ميدهند علل و عوامل شكست قيامهاي شيعي به ترتيب تحت عناويني چون عوامل سياسي ـ اجتماعي، عوامل موقعيتي و عوامل نظامي مطرح گرديده است. فصل ششم نيز تبيين نظر ائمه و موضعگيري آنها در قبال قيامهاي شيعيان مورد توجه قرار گرفته و در خاتمه نيز نتيجهگيري پاياننامه ارائه گرديده است.
نويسنده ضمن بررسي مفاهيم كليدي رساله همچون معناي لغوي و اصطلاحي شيعه، انواع تشيع (تشيع سياسي و تشيع اعتقادي)، انشعابات شيعه در تاريخ، قيام و واژههاي نظير آن مانند انقلاب، ثوره و … يادآور شده كه فقط به آن دسته از قيامها پرداخته كه منجر به شكست شدهاند و قيامهايي كه توانستند براي مدتي حكومت تشكيل دهند و چندين سال دوام آوردند را شامل نميشود نظير ادريسيان در مغرب و علويان در طبرستان.
قيامهاي شيعي از سال 65 تا 250 هـ ق عمدتا به خونخواهي از قيام و شهادت حضرت امام حسين در سال 61هـ به وقوع پيوستهاند برخي از مهمترين اين قيامها كه اين رساله به آنها پرداخته است عبارتند از: قيام توابين (65هـ)، قيام مختار (66هـ) و قيام زید بن علي (121 يا122هـ) در دورهي امويان، و قيام محمد بن عبدالله معروف به نفس زكيه (145هـ)، قيام ابراهيم بن عبدالله (145هـ)، قيام حسين بن علي شهيد فخ (169هـ)، قيام يحيي بن عبدالله (176هـ)، قيام محمد بن ابراهيم معروف به ابن طباطبا (199هـ) و قيام محمد بن قاسم (219هـ) در دورهي حكومت عباسيان.
نویسنده در بررسی عوامل سیاسی اجتماعی ناکامی قیامها، مدیریت ناکارآمد رهبران قیامها، بیوفایی یاران و تفرقه و اختلاف آنها را موجب شکست دانسته است. بررسی نویسنده در مورد عوامل ناکامی قیامها که به رهبران آنها مربوط میگردد نشان میدهد که در قیام توابین، عواملی چون عدم استفادهی رهبر قیام از خلاء قدرت موجود در کوفه، مشورت نکردن با دیگران، بیتوجهی به مفاهیم اجتماعی انقلاب، نداشتن طرح و بینشی آیندهنگر، شتاب در مقابلهی نظامی و اعتماد زیاد به مردم کوفه موجب شکست قیام میگردد. قیام مختار نیز با وجود کاردانی و سیاستمداری وی و کسب موفقیتهای اولیه سرانجام به دلیل دور شدن وی از اهداف اولیه قیام و روی آوردن به بعضی اشراف کوفه موجب تزلزل گردیده ضمن اینکه انتقاد و اعتراض یاران وی از جمله جدایی ابراهیم بن مالک اشتر به عنوان چهرهی موثر قیام را در پی داشت سرانجام به شکست انجامید. زید بن علی نیز به دلیل عدم توجه به دیگر مناطق شیعهنشین، عدم رعایت عملیات سری و عدم درک و استفاده از موقعیت مناسب مقابل والی کوفه یوسف بن عمر با شکست مواجه گردید. قیام نفس زکیه نیز به دلیل عدم مشورت با افراد خبره و با تجربه، سازماندهی نکردن درست تشکیلات، عدم هماهنگی با برادرش ابراهیم و برداشتن بیعت از یارانش در لحظات حساس جنگ با ناکامی مواجه شد. برادرش ابراهیم نیز نتوانست سازماندهی درستی به تشکیلات خود داده همچنین در مشورت با یاران خویش رأی و نظر صحیح را نپذیرفت. عدم سازماندهی به تشکیلات و ادارهی مناسب قیام در دیگر قیامهای شیعی همچون حسین بن علی شهید فخ، یحیی بن عبدالله، محمد بن ابراهیم و محمد بن قاسم نیز مشهود است.
از دیگر عوامل سیاسی اجتماعی ناکامی قیامهای شیعیان بیوفایی یاران در یاری رساندن به قیام میباشد چنانچه در قیام توابین با وجود اینکه شانزدههزار نفر با سلیمان بیعت کرده بودند در روز موعود فقط چهارهزار نفر آمدند؛ نویسنده در بررسی علل بیوفایی کوفیان چندین عامل را مطرح میسازد که عبارتند از نظامناپذیری کوفیان، دنیاطلبی آنان، وجود تعصبات قبیلهای فراوان و احساساتی بودن آنها در مقاطع مختلف تاریخ اسلام. نویسنده عدم همراهی یاران با قیام در دیگر قیامهای شیعی نظیر قیام مختار، زیدبن علی، شهید فخ، یحیی بن عبدالله و محمد بن ابراهیم بررسی نموده است.
اختلاف و جدایی میان یاران و رهبران قیامها که گاهی ناشی از اختلافات فرقهای، مذهبی و یا سلیقهای میشود از دیگر عوامل سیاسی اجتماعی ناکامی قیامهای شیعی بوده است؛ نویسنده این اختلافات را در ناکامی قیامهای زید بن علی، نفس زکیه، ابراهیم بن عبدالله، یحیی بن عبدالله و محمد بن قاسم مورد بررسی قرار داده است.
اشتباه محاسباتی رهبران قیامها در مورد زمان و مکان مناسب برای آغاز قیام از دیگر عواملی است که در شکست قیام های شیعه موثر بوده است بررسی نویسنده نشان میدهد که قیام توابین، زید بن علی، نفس زکیه، ابراهیم بن عبدالله و حسین بن علی شهید فخ از لحاظ زمانی در موقعیت نامناسبی رخ دادند؛ چنانچه در قیام توابین سلیمان از یک سو نتوانست از خلأ قدرت پس از مرگ یزید استفاده کند و از سوی دیگر در نبرد با شامیان عجله به خرج داده و منتظر نماند تا نیروهای بیشتری را جذب کند. زید نیز پیش از موعد مقرر قیامش را علنی کرده به گونهای که یاران وی نتوانستند یاریاش کنند. محمد و ابراهیم نیز هنوز به آمادگی کامل نرسیده بدون هماهنگی با یکدیگر قیام خود را آغاز نمودند. اما از لحاظ مکانی، قیام نفس زکیه در مدینه، ابراهیم بن عبدالله در بصره و شهید فخ در مکه و مدینه نامناسب مینمود چراکه شهر مدینه از لحاظ موقعیت نظامی، موقعیت اقتصادی و حتی گرایش مذهبی مردم شهر به شیعیان نامناسب بوده و به شیخین گرایش داشتند. مردم بصره نیز از لحاظ عقیدتی دارای گرایشات عثمانی بوده و هیچ وجه اشتراکی با ابراهیم جز ضدیت با عباسیان نداشتند از این رو علاقه و تمایل چندانی به پیوستن به قیام از خود نشان ندادند.
از دیگر علل شکست قیامهای شیعی عوامل نظامی میباشند تحقیق نویسنده نشان میدهد که استفاده از تدابیر و تاکتیکهای اشتباه جنگی و اتخاذ حالت تدافعی و انفعالی در نبردها موجب ناکامی قیامهای توابین، مختار، زید بن علی، نفس زکیه، ابراهیم بن عبدالله، شهید فخ و محمد بن قاسم گردید در این میان عدم توازن قوا میان دو طرف از حیث کمی و کیفی نیز در نتیجه جنگ بیتأثیر نبود بخصوص اینکه رهبران قیامها نیز از لحاظ فنون نظامی و سیاست کارآمدی لازم را نداشتند چنانچه در نبرد توابین نیروی توابین چهار هزار نفر و در مقابل نیروی شام هیجده تا بیست هزار نفر را تشکیل میدادند این عدم توازن قوا در قیامهای زید بن علی، نفس زکیه، ابراهیم بن عبدالله و حسین بن علی شهید فخ نیز دیده میشود.
فصل پاياني رساله به بررسي نظر ائمه در مورد قيامهاي شيعه با توجه به كثرت اقوال و روايات موجود در مورد مدح و يا ذم آنها و به خصوص آنچه كه در مورد رهبران آنها نقل شده و بعضا نيز با هم متعارض هستند اختصاص دارد نويسنده ضمن ارزيابي اقوال و روايات مختلف دربارهي شش مورد از اين قيامها به نتايج ذيل ميرسد: اولا با توجه به اينكه خطمشي سياسي ائمه از زمان امام سجاد عليهالسلام تغيير نمود و به جاي مبارزه و قيام مسلحانه رو به كارهاي فرهنگي و تعليم و تربيت شاگردان در نشر معارف شيعي و اسلامي آوردند، از اين رو آنان در هيچ قيام و حركت ضدحكومتي شركت نكردند و حتي برخي از ياران خود را نيز از اين كار منع نمودند. ثانيا با وجود آن كه رهبران قيامهاي شيعي افرادي مؤمن، متقي، ظلمستيز و داراي نيات اصلاحگرانه بودند و از اين حيث مورد تأييد ائمه بودند ولي اين يك سوي مسأله است و دليل نميشود كه سوي ديگر مسأله يعني اصل قيام و رهبري آنان در آن برههي از زمان نيز مورد تأييد آنها باشد كما اينكه روايات مطرح شده در اين باب هم ناظر به سوي مسأله اول است.
{jcomments on}