اَشْعَب، معروف به اشعب طمّاع، شخصيت گول مضحك نكته پرداز، در سدههاي 1 و 2 ق. از آغاز سدة 4ق، آزمندي اشعب بهصورت مثل درمىآيد. ابن عاصم و مسعودي عبارت اطمع من اشعب را كه گويا كنيز هشام بن عبدالملك بر زبان رانده بوده، مىآورند. از آن پس، در همة كتابهاي امثال و ادب، آن را تكرار كردهاند.
اشعب در مدينه، و گويا تحت حمايت عايشه دختر عثمان پرورش يافت. اما از آموختن هرگونه پيشه، حتى پارچهفروشى عاجز ماند. در عوض كوشيد به هر حيله كه بود، نظر بزرگزادگان را بهخود جلب كند، ماية سرگرمى و خندة ايشان شود و مالى بستاند. بدينسان است كه او را در مسجدي نزد عامر پسر عبدالله بن زبير مىيابيم. براي نوادة عبدالله ابن زبير ريشش را مىتراشد تا مزاحى كند.
اهميت اشعب در ادب عربى، از آنجاست كه گويى نخستين مرد مسلمانى بود كه با مهارت در آوازخوانى و موسيقىدانى، طنز آميخته به ظرافت و مسخرگيهاي تند دلآزار را تنها پيشة خود ساخته بود. وي چندان به اين پيشه دل بسته بود كه ديگر حضور رقيبى چون غاضري را در مدينه برنمىتافت. و حتى در پيري، از اينكه مىديد فرزندش در حرفة آوازخوانى و نكتهپردازي و شوخ طبعى بر او پيشى گرفته، رنج مىبرد.
مأخذ: مدخل اشعب به تحقیق آذرتاش آذرنوش از دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جهت اطلاع بیشتر، لینک:
http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=123&avaid=3563