چکیده
همزمانى 11 سال از امامت امام حسين (علیه السلام) با بنی امیه گذشت که در این یازده سال امام حسين (علیه السلام) با شخصیت هی سیاسی حکومتی، غیر حکومتی و فرهنگی تعامل های زیادی داشتند که بررسى و تحلیل گونه های تعامل امام حسین علیه السلام با شخصیت های سیاسی حکومتی و فرهنگی در زمان امامت آن حقیقت تاریخی برای ما روشن می کند. امام حسین (علیه السلام) در برابر اعمال و رفتار شخصیت های حکومت مانند معاویه بن ابو سفیان و مروان بن حکم سکوت اختیار نکرد و با برخورد سیاستهایی حکومتی اتخاذ کرد و به مبارزهی سیاسی پرداخت. اگرچه امام حسین (علیه السلام) نتوانستند در زمان معاویه با معاویه بجنگند، اما در برابر بدعتها و ظلم و ستم او و کار گذاران او سکوت نمیکرد و تا آنجا که ممکن بود مخالفت خود را از هر طریقی نشان میداد. این کار امام حسین (علیه السلام) مخالفت آشکاری با شخصیت های حکومتی بود.
برخورد امام حسین (علیه السلام) با شخصیت غیر حکومتی و فرهنگی با اینکه برخی قائل به امامت امام نبودند ولی برخوردهای امام حسین (علیه السلام) در مقاطعی در افرادی که استعداد فطری برای پذیرش حق داشتهاند تاثیرگذار بوده و موجب تغییر مسیر برخی شده است. برخورد امام حسین (علیه السلام) شخصیت های غیر حکومتی و فرهنگی دوستانه، عادلانه، و با عطوفت بوده و طبق معارف دین جدش پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) عمل میکرد.
برخورد و رفتار اخلاقی امام حسین (علیه السلام) این حقیقت را اثبات میکند که برخوردهای امام حسین (علیه السلام) با شخصیت ها عادلانه بوده و کسانی میتوانند رهبر انسانها در طول تاریخ باشند که به دردها، درمانها و روحیهها آگاهی داشته باشند. زیرا آن جا که آدمی در وسعت تربیت و هدایت مربی، آن هم مانند سیدالشهدایی باشد.
در این نوشته در آن بوده که تعامل 11 ساله امام حسين (علیه السلام) در زمان امامت خودش با شخصیت های سیاسی حکومتی، غیر حکومتی و فرهنگی بیان شده. و سعی در آن بود که تعامل آن حضرت (علیه السلام) در زمان امامت را در چهار گونه ای تقسیم و بیان شود: تعامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی امام حسین (علیه السلام) با شخصیت های حکومتی، غیر حکومتی و فرهنگی.
نتیجه
اگرچه همۀ انسان ها داری فکر و اندیشه هستند، اما ضرورت درک و فهم اندیشۀ ائمۀ معصومین (علیهم السلام) به دلیل منصب الهیای که دارند و از آن جاییکه اسوه و سرمشق دیگر انسان های غیرمعصوم محسوب میشوند، دارای اهمیت بسیار مهم بالایی است. چون کسانی که پیرو آنان هستند و میکوشند همانند ایشان رفتار کنند، باید بیش و پیش از هر چیز با نظرات ائمۀ معصومین (علیهم السلام) در هر زمینه ای آشنا باشند تا بتوانند آن نظرات را به عنوان قواعد و قوانین زندگی فردی و اجتماعی، مبنای عمل خود قرار دهند. با این حال، متأسفانه اندیشه ها و چارچوب فکری ائمۀ معصومین (علیهم السلام) کم تر مورد توجه و کنکاش قرار گرفته است، حال آن که در مقام عمل و اعمال احکام دین و اجرای سیاست های دینی، به شدت نیازمند آن هستیم که با چارچوب های دینی و منظومه های فکری رهبران دینی آشنا بوده باشیم. از این رو در این پایان نامه کوشیده است تا در حد توان، تحلیل گونه های تعامل امام حسین (علیه السلام) را به عنوان سومین جانشین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از میان رفتارها و سخنان آن حضرت استخراج نماید.
حفظ حرمت انسان و جایگاه انسانها، در حالی که حتی آن انسانی که حرمت او نگاه داشته میشود، ظالم و ستمگر باشد، رفتاری است که امام حسین(علیه السلام) طبق آن رفتار میکند و حریمها را نگاه میدارد، زیرا همان ظالم و ستمگر، پیش از همه چیز، انسان است و در همین حد، دارای حقوقی است و نمونههای فراوانی از این قبیل موارد از تاریخ استخراج شده است.
امام حسین(علیه السلام) به رغم آگاهی از انحراف طرف دیگر، از اصول اخلاقی و انسانی تعدی نمیکنند، زیرا میخواهند به گفتار پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) مبنی بر اتمام مکارم اخلاق عمل کنند و اوج مکارم اخلاقی، پایبندی به اخلاق در سختترین شرایط و هجمههاست.
مطالبی که در این پایان نامه بیان شد، این حقیقت را آشکار میکند که امام حسین (علیه السلام) در مقابل ظالمان، منافقان و کسانی که می خواستند به دین اسلام ضرر برساند، شخصیت های سیاسی حکومتی، و برخی شخسیت های غیر حکومتی و فرهنگی در مقابل آنها امام حسین (علیه السلام) برخوردهای سرسختانه و حکیمانهای داشت و به روشنگری جامعه میپرداخت. همچنین روش او در زمان بنی امیه، استمرار همان روش جدش پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، پدر بزرگوارش امام علی (علیه السلام) و برادر بزرگوارش امام حسن (علیه السلام) بود که بر اثر رفتار عادلانه، توانست چهرۀ منفور بنی امیه را به جهانیان نشان دهد
امام حسین (علیه السلام) همانند پدرش امام علی (علیه السلام) و برادرش امام حسن (علیه السلام) ، بنی امیه را غاصب خلافت میشناخت و مبارزه علیه معاویه، یزید و کار گذاران بنی امیه را بر خود فرض میدانست. ولی با توجه به اینکه شخصیت های حکومتی با بهرهگیری از نیرنگها و تبلیغات ویرانگر، فضای جامعه را آشفته کرده بودند و تمام امکانات جامعه را اعم از مادی و معنوی در اختیار داشتند و همچنین خود را خلافت بر حق معرفی کرده بودند، امام حسین(علیه السلام) به رغم اینکه بنابر قول خودش وظیفه داشت با بنی امیه نبرد کند، ولی به خوبی میدانست که قیام او در این فضای آشفته با آن قداست دروغین که بنی امیه در نظر مردم برای خودشان ایجاد کرده بود، به نتیجة مطلوبی نخواهد رسید.
آنچه نوشته شد، نمونههایی از موضع گیریها، مبارزات و برخوردهای امام حسین (علیه السلام) در زمان امامتش بود که بیتردید حکایت از روحیهی تسلیم ناپذیری و ظلم ستیزی امام حسین (علیه السلام) در برابر اعمال ضد اسلامی و جنایاتبنی امیه و کارگذاران وی دارد. چنین مواضع و برخوردهایی از امام حسین علیه السلام همام در روزگاری که جامعهی اسلامی در زندان جهل، غفلت، بیعدالتی و خفقان امویان گرفتار بود و حاکمان اُمَوی با حربهی زر و زور اقدامات دین ستیزانهی خویش را به اوج رسانده بودند، همانند دم مسیحایی در کالبد نیمه جان و رو به مرگ جامعهی اسلامی کارگر افتاد و به تدریج افکار و اذهان عمومی مسلمانان را برای برپایی نهضت آن بزرگوار در عصر یزید آماده کرد.
اگر مخالفان بدی میکنند، در جبهه امام حسین(علیه السلام) کسی بدی نمیکند و اگر در آن جبهه، کسی قساوت به خرج میدهد، اینان رحمت و مهربانی به خرج میدهند. اگر آنها حرمتها را میشکنند، اینان حرمتها را محترم میشمرند؛ فلذا پاسخ این تضاد را میتوان در همین پایبندی به اخلاق جست.
امامحسین (علیه السلام) در مقابل شخصیت های عدالت خواه، با تقوی، دوست داران اهل بیت (علیهم السلام) و کسانی که راه پیامبر (صلی الله علیه و آله) را ادامه دادن (برخی شخصیت های غیر حکومتی و فرهنگی) دوسانه رفتار و برخورد می کرد، مانند جد بزرگوارش پیامبر اسلام، و پدر بزرگوارش با دوستداران مشورت می کرد، آنها را نصیحت می کرد