دوران امامت بيست ساله امام رضا(عليه السلام) يکي از حساسترين دورههاي حيات ائمه(عليهم السلام) و حيات مذهب تشيع به شمار ميرود. سياستهاي تحميلي و مغرضانه مأمون عباسي، وجود و ظهور فرقههاي انحرافي در شيعه، جريان ولايت عهدي امام (عليهالسلام) در حکومت عباسيان، ترجمههاي متون فلسفي و جديد و ورود فرهنگها، نظرات و عقايد ديگر اديان، شيعه را دچار چالشهايي جدي کرده بود. در برابر اين همه هجمه، امام رضا(عليه السلام)، مسؤوليت و زعامت شيعه را بر عهده داشتند. آن حضرت با تکيه براصول و مباني همچون قرآن، سنت و مقام امامت و ولايت و با به کارگيري روشهايي همانند روش مناظرات علمي، روش سياسي و اجتماعي، روش فقهي ـ استدلالي و روش مکاتبهاي به دفاع از مذهب شيعه اماميه که در واقع ادامهدهندهي راه نبي اکرم(ص) است، پرداختند.
واژگان کليدي: امام رضا(عليه السلام)، شيعه اماميه، امامت و ولايت، مناظرات حضرت رضا(عليه السلام).
مقدمه
دوران امامت امام ابوالحسن علي بن موسي الرضا(عليه السلام)، از لحاظ شکوفايي علم و پيدايش افکار و نحلههاي جديد فکري و اعتقادي از حساسيت خاصي برخوردار بود، زيرا نهضت ترجمه شکل گرفته بود و افکار و عقايد ديگر ملل چه به صورت ترجمه و چه به صورت مهاجرت افراد از اقصا نقاط به مرکز حکومت اسلامي، خواسته يا ناخواسته وارد افکار و عقايد و حتي جلسات درسي عوام و خواص آن دوره از جامعه اسلامي ميشد. از طرفي تأكيد و اشتياق حکومت عباسي- مخصوصا در دوره خلافت مأمون- به مباحث علمي و اعتقادي و برپايي جلسات و مناظرات علمي، آن هم در حضور حضرت رضا(عليه السلام)، حساسيت منازعات علمي و اعتقادي را مخصوصا براي شيعه دو چندان ميکرد. بنابراين پرداختن به مباني و اصول تشيع ناب علوي و حفاظت از آن در اين دوره کار را با مشکلاتي روبه رو ميساخت. امام رضا (عليه السلام) با درک اين خطرات و تهديدها از فرصتهايي که دست ميداد، به جهت روشنگري افراد و آشنا كردن آنها با فرهنگ والاي ولايي و همچنين معرفي مباني و اصول اعتقادي شيعه نهايت استفاده را ميبردند. در واقع، امام رضا(عليه السلام)، شيعه را که در دوران بحران فکري و اعتقادي به سر ميبرد، با شجاعت، درايت، تدبير، دانايي و از همه مهمتر با ارتباط با چشمه زلال و بي کران وحي الهي که نمود آن مقام عصمت ايشان است، احيا كردند و از اسلام اصيل و انديشههاي ناب پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) دفاع کردند، و با استفاده از ابزارها و متناسب با مقتضيات زمان، اين وظيفه الهي خود را عملي ساختند و حياتي دوباره به شيعه اماميه بخشيدند و مباني و اصول آن را با روشي مدبرانه و آگاهانه، تبيين و تقويت كردند تا ولايت و امامت جزو مواريث لاينفک ائمه اطهار(عليهم السلام)، پايدار بماند. در اين مقاله پس از بيان مباني و اصول حضرت رضا(عليه السلام)، به شيوه و روش ايشان در دفاع از مذهب شيعه و ولايت و امامت خواهيم پرداخت.
1. معرفي و شناخت امام رضا(عليه السلام)
مشهورترين لقب علي بن موسي(عليه السلام)، رضا بوده است. بنا بر روايتي در “عيون اخبار الرضا” علت ملقب شدن آن حضرت به رضا آن است كه «هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق، به ولايت عهدي حضرت رضايت دادند و چنين چيزي براي هيچ يک از پدران او دست نداده بود، از اين رو در ميان ايشان، تنها او به رضا ناميده شد»(نك: ابن بابويه،1404ق، ج1، ص22؛ اربلي، 1381ق، ج2، ص 296). تاريخ نگاران و محققان مسلمان در تعيين زمان ولادت آن امام همام، سخنان گوناگوني گفتهاند. در بين مورخان و محدثان تولد آن حضرت به روز پنجشنبه يا جمعه 11 ذيقعده سال 148ق مشهور است.(طبرسي، 1399ق ، ص302؛ مرتضي عاملي، 1365ش، ص132). درباره تاريخ شهادت ثامن الائمه نظرات مختلفي نقل شده، که طبق مشهورترين و قويترين نقل، تاريخ شهادت آن جناب ، روز جمعه آخرين روز ماه صفر سال 203ق است. ايشان در هنگام شهادت، پنجاه و پنج سال از عمر پر برکتش ميگذشته است. در مورد نحوهي شهادت ايشان اقوال گوناگوني نقل شده، ولي آنچه مسلم است با توجه به نصوص تاريخي و اوضاع خاص سياسي، ايشان به دستور مأمون عباسي در طوس مسموم و شهيد شدند(جهت اطلاع بيشتر نك: طبرسي، 1399ق، ص302 ؛ ابن بابويه، 1404ق، ج2، ص267؛ مرتضي عاملي، 1365ش، ص381).
2. مباني و اصول رضوي در دفاع از شيعه امامي
امام رضا(عليه السلام)، با بهره گيري از مباني و اصولي مكتب شيعي را تبيين و تقويت كردند. ايشان در اين دوره، از اسلام اصيل و انديشههاي ناب پيامبراکرم(ص) دفاع کرده، و با استفاده از ابزارها و امکاناتي که در اختيار داشتند و با عنايت به مقتضيات زمان، اين وظيفه الهي خود را به بهترين نحو به انجام رسانيدند. ذيلا به اهم اين اصول و مباني خواهيم پرداخت.
2-1. قرآن
امام رضا(عليه السلام) از قرآن کريم به عنوان يک اصل اصيل و مبناي بنيادين استمداد ميجستند و در رفع مسائل و مشکلات روشنگري ميكردند. آن حضرت به واسطه پدر بزرگوارش(عليهالسلام) روايتي را از امام صادق(عليهالسلام) نقل كردهاند که مردي از امام صادق(عليهالسلام) پرسيد: چگونه است که هر چه قرآن بيشتر مورد بررسي قرار ميگيرد بر تازگي آن افزوده ميشود؟ حضرت فرمود: لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِي كُلِّ زَمَانٍ جَدِيدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِزيرا خداوند قرآن را براي زمان خاصي و مردم بخصوصي نازل نفرموده است، بنابراين قرآن در هر زمان جديد و تا روز قيامت نزد هر قومي تازه است(بحراني، 1416ق، ج1، ص66). از اين روايت به خوبي ميتوان به جاودانگي و طراوت قرآن و شکوفاتر شدن آن در هر عصر و زمان براي همه مردم تا روز قيامت پي برد. در حقيقت ايشان، قرآن کريم را به عنوان يک اصل در مواضع مختلف به جامعه آن روز معرفي ميكردند و سعي در پيادهسازي و شناساندن کارکردهاي قرآن کريم در آن دوره را داشتند. اين مطلب خود بيانگر آن است که امام رضا(عليه السلام) به عنوان رهبر جهان تشيع در آن دوره از تاريخ اسلام از اصلي ترين منبع اسلام و شيعه غافل نبوده است و در مواضعي از آيات قرآن کريم در دفاع از شيعه استفاده كردهاند. در اين باره مثالهاي زير قابل توجه است.
2-1-1. در منابع روايي و تفسيري شيعه نقل است که، روزي مأمون، مجلسي از علما و فضلا تشکيل داد و امام رضا(عليه السلام) را نيز دعوت كرد. مأمون در آن مجلس، سؤالي را درباره معنا و مفهوم آيه شريفه« ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا…»(فاطر/32) ميپرسد. هر کس در خور علم و دانايي خود جوابي ميدهد. پس از آن مأمون از امام رضا(عليه السلام)، جواب را طلب ميکند، امام(عليه السلام) نيز جوابي مفصل را در معنا و تفسير آيه ارائه ميفرمايد که طي آن بيان ميدارند« بندگان برگزيدهى خدا كه وارث كتابند، ما اهل بيت رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله هستيم» (نك: ابن بابويه،1404ق، ج1، صص207-217؛ عروسي حويزي،1415ق، ج4، ص361).
2-1-2. علي بن موسي الرضا(عليه السلام) در موارد بسياري از علم قرآني خود در پاسخ به سؤالات و تبيين برخي آيات استفاده كردهاند. ايشان درباره آيه «إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ أَن تَزُولا…»(فاطر/41) ميفرمايند:« نحن حجج الله في خلقه و خلفاؤه في عباده و أمناؤه علي سرّه و نحن کلمة التقوي و العروة الوثقي و… بنا يمسک الله السماوات و الارض أن تزولا» (عروسي حويزي، 1415ق، ج4، ص369). بيان اين تفسير و اين گونه تفاسير از آيات از جانب امام معصوم(عليه السلام) در ميان جمعي از علما و يا مخاطبان عامي، دفاع از جايگاه ولايت و امامت را ميرساند که خود نيز يکي از اصول اساسي شيعه است.
2-2. سنت
سنت پس از قرآن کريم از اصلي ترين منابع ومباني امام رضا(عليه السلام) در ارائه مباحث و مسائل مختلف و دفاع از مذهب شيعه است. ذکر رواياتي از ائمه(عليهم السلام) موجب إحياء و ترويج مکتب اهل بيت (عليهم السلام)شده، زيرا مردم با آگاهي از چنين رواياتي به علم و فهم عميق اهل بيت(عليهم السلام) پي برده و به منظور بهره وري از علوم آنان به روايات ايشان روي ميآورند. در عصر امام رضا(عليهالسلام)که دوران غربت اماميه و رواج فرقههاي منحرف شيعه مانند فطحيه، اسماعيليه، واقفيه و امثال اينها بوده، شنيدن روايات ائمه گذشته، از ابوالحسن الرضا(عليهالسلام) موجب روي آوردن اهل اين فرقهها به امام رضا(عليهالسلام) و پذيرفتن مکتب اماميه ميشده است. براي نمونه يکي از بهترين و لازمترين راههاي شناخت قرآن، تفسير آن به سنت معصومان (عليهم السلام) است. در واقع سنت معصومان(عليهم السلام) يکي از منابع علم تفسير و اصول بررسي و تحقيق براي دستيابي به معارف قرآني است. عترت طاهرين(عليهم السلام) بر اساس حديث متواتر ثقلين همتاي قرآن بوده که تمسک به يکي از آن دو بدون ديگري مساوي با ترک هر دو ثقل است و براي دستيابي به دين کامل إعتصام به هرکدام بايد همراه با تمسک به ديگري باشد(جوادي آملي، 1379ش، ج1، ص132). امام رضا(عليه السلام) اگرچه خود يكي از اهل بيت(عليهم السلام) است و روايات تفسيري ايشان يكي از منابع متقن براي تفسير قرآن كريم به شمار ميآيد، لكن ايشان علاوه بر بيان مطالب تفسيري خويش برخي از روايات آباء و اجداد طاهرينش را در تفسير آيات قرآن بيان كرده است. برخي از اين روايات از اين قرار است:
الف- امام رضا(عليهالسلام) به منظور تفسير سوره حمد روايتي از آباء طاهرينش از اميرالمؤمنين (عليهالسلام) در تفسير اين سوره نقل كرده است(نك: التفسيرالمنسوب الي الامامالعسكري(عليهالسلام)، 1409ق، ص30) .
ب- آن حضرت به منظور تفسير آيه ” فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلي مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ…” (سبأ،14)روايتي را به واسطه پدر و جد خويش از امام باقر(عليهمالسلام) درباره اين آيه نقل کرده است (قمي، 1404ق، ج2، ص38).
ج- ايشان به منظور تفسير آيه” فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْني أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلي والِدَي…”(النمل،19) روايتي را به واسطه پدر بزرگوارش(عليهالسلام) از امام صادق(عليهالسلام) نقل کرده است(ابنبابويه، 1385ق، ج1، ص72؛ جزائري، 1404ق، ص368).
امام رضا(عليه السلام) همچون ائمه پيش از خود وارث علومي بودند که منشأ آنها پيامبر اکرم(ص) و اميرالمومنين علي(عليه السلام) هستند. در عيون اخبار الرضا، باب نوزدهم(ما جاء عن الرضا(عليه السلام) في علامات الامام) يکي از علامات امام را به همراه داشتن مواريث و نشانههاي ائمه پيشين معرفي ميکند و طي روايتي که ابن فضال از پدرش و او نيز از امام رضا(عليه السلام) نقل کرده برخي از نشانهها را اين طور برمي شمرد؛ «نزد او سلاح رسول الله و شمشير ذوالفقار است ، صحيفه اي که در آن اسماء دوستداران شيعه تا روز قيامت در آن هست و همين طور صحيفه اي که نام دشمنان شيعه در آن هست، الجامعه که طول آن هفتاد ذرع است و همه چيزها در آن گفته شده، نزد او علم جفر اکبر و اصغر است و در نهايت نزد او مصحف فاطمه (س) است.»(ابن بابويه، 1404ق،ج1، ص192).
2-3 مقام امامت و ولايت. امام رضا(عليه السلام) با بهرهگيري از موهبت الهي که همان مقام عصمت ائمه(عليهم السلام)است، در مواجهه با مسائل و مباحث گوناگون از هرگونه خطا و اشتباهي مصون بودند. ابن شهرآشوب با توجه به روايات و احاديث وارده صفات ائمه(عليهم السلام) را پنج چيز ذکر ميکند که مهمترين و اولين آنها “عصمت” است(ابن شهرآشوب، 1405،ج1، 253). با توجه به اين مطلب ما شاهد پيروزي و غلبه امام رضا(عليه السلام) در مناظرات و مباحث علمي با اقشار مختلف و جوامع گوناگون آن روزگار چه داخلي و چه خارجي هستيم. يكي از مناظرات جالب و قابل توجه امام(عليه السلام) مذاكرات ايشان با عمران صابي است. امام در يك مناظره، پس از آنكه هيربدان، بزرگ زرتشتيان را با برهان قاطع محكوم ساختند، روبه حاضران كرده و فرمودند: آيا در ميان شما كسي است كه با اسلام مخالف باشد و اگر مايل است بدون اضطراب و نگراني سؤالاتش را بپرسد؟ دراين ميان عمران صابي، كه يكي از متكلمان معروف بود برخاست و نزد امام آمد و از ايشان درباره نخستين وجود (يعني خداوند) و مخلوقاتش سؤال كرد. امام با دليل و برهان پاسخ او را داد و سه دليل براي بي نيازي خداوند از مخلوقاتش اقامه كردند. سپس عمران سؤالاتي درباره علم خدا به ذات پاكش و نيز انواع مخلوقات پرسيد و پاسخ درخور از امام شنيد. او همين طور از امام(عليه السلام) سؤال ميكرد و از چشمه جوشان علم امامت بهره ميبرد تا اينكه حضرت فرمود: آيا اين مطالب را خوب درك كردي. عمران عرض كرد آري مولاي من، خوب فهميدم و شهادت ميدهم كه خداوند همان گونه است كه شما توصيف كرديد و وحدانيتش را ثابت كرديد و گواهي ميدهم كه محمد(ص) بنده اوست كه براي ابلاغ دين حق فرستاده شد، سپس رو به قبله به سجده افتاد و از دل باختگان و عاشقان اهل بيت(عليهم السلام)شد(ابن بابويه،1404ق، ج1، 157). وهمين طور است مناظرات ديگر امام(عليه السلام) با ديگر افراد و بزرگان ديگر اديان. همانند مناظره ايشان با جاثليق رومي(نك: همان، باب 12 و 13، صص 139, 150, 160, 170). اين مثال و صدها مثال ديگر مرجعيت علمي امام(عليه السلام) را به عنوان رهبر جامعه شيعي در تمام زمينهها در آن زمان مسجل ميسازد و شيعه را به عنوان يک مذهب افضل و برحق و علمي معرفي ميکند.
3. روش رضوي در دفاع از ولايت علوي
امام علي بن موسي الرضا(عليه السلام)، از هيچ کوششي در راستاي تحقق اهداف متعالي مذهب حقه شيعه فروگذار نكردهاند و در مواضع مختلف از شيوهاي مناسب و اثرگذار بهترين استفاده را در ترويج آموزههاي ديني و شيعي ميكردند. در زير به طور مشخص به تعداي از اين شيوهها اشاره ميشود.
3-1 تأكيد بر برتري اهل بيت(عليهم السلام)
رواياتي که از امام رضا(عليه السلام) درباره پيامبر اکرم (ص) وارد شده ناظر به برتري آن حضرت و خاندان آن حضرت از تمام موجودات و انبياء است و اينها به خاطر شبهاتي بود که امويان و عباسيان درباره اهل بيت(عليهم السلام) مطرح ميکردند و خاندان پيامبر(صلي الله عليه و آله) و ائمه(عليهم السلام) را با افراد عادي مقايسه ميكردند. آن حضرت از اميرالمؤنين(عليه السلام )روايتي نقل ميکنند که از پيامبر(صلي الله عليه و آله) سؤال کردم يا رسول الله، شما برتريد يا جبرئيل؟ فرمود: يا علي، خداوند پيامبران را برتر از ملائکه و مرا برتر از انبياء قرار داده است و برتري، بعد از من تو راست و جانشينان تو را. ملائکه خدمتگزار ما و دوستان ما هستند. حاملان عرش که تسبيح خدا ميگويند. براي کساني که ولايت ما را قبول کرده اند استغفار ميکنند. اي علي، اگر ما نبوديم آدم و حوا، بهشت و دوزخ، آسمانها و زمين آفريده نميشد. ما بدين جهت از ملائکه برتريم که از نظر معرفت خداوند و تسبيح و تهليل او، از آنها سبقت گرفته ايم. چون اولين چيزيکه خداوند آفريد ارواح ما بود که به وحدانيت خدا و ستايش او سخن گشوديم(ابنبابويه، 1385ق، ج1، ص5).
3-2. روش مناظرات علمي
يکي از روشهايي که امام رضا(عليه السلام)با درايت و کياست در آن عصر نامناسب سياسي شيعه در جهت اعتلاي آموزههاي آن به کار گرفتند حضور مؤثر در مناظرات بود که با حضور خود و با پشتوانه علمي نامحدودش تحولي را در حضار و مخاطبان خود به وجود ميآوردند. براي نمونه، طي مباحثي طولاني و مناظرهاي مفصل، جاثليق مسيحي مغلوب ميشود و سخنان حق امام(عليه السلام) را ميپذيرد و مسلمان ميگردد.(نك: ابن بابويه، 1404ق،ج1، ص145). و همچنين مناظرات ديگري مثل مناظره با رأس الجالوت، عمران صابي، سليمان مروزي، محمد بن جهم و مناظره با ارباب مذاهب مختلف که در همه آنها امام رضا(عليه السلام) غالب ميگردد(نك: ابن بابويه، 1404ق، ج1، صص139 به بعد).
فلسفه و حقيقت اين مناظرات ميتواند از دو ديدگاه مد نظر قرار بگيرد، يکي از ديدگاه مأمون و ديگري از ديدگاه امام رضا(عليه السلام). در ديدگاه اول، نيت مأمون ضايع ساختن امام معصوم و شخصيت علمي ايشان است و در ديدگاه دوم که ديدگاه امام رضا(عليه السلام) است، هدف اين بود که حضور در مناظرات يک فرصت بسيار مغتنم است در جهت ارائه عقايد و نظرات شيعه به ديگر مخاطبان و صاحبان اديان که تا به حال اسلام را خوب نشناختهاند. حاصل اين تحليل اينکه، از آنجا که ديدگاه اول به هدف خود نرسيده و ديدگاه دوم منفعت و موفقيت محسوب ميشود، بنابراين هر دو ديدگاه به نفع امام رضا(عليه السلام) و مذهب شيعه رقم ميخورد، چرا که آموزههاي ديني تشيع غالب ميشود و ترويج مييابد. توضيح بيشتر در اين باره اينکه، وقتي حسن بن سهل نوفلي نزد امام(عليه السلام) به جهت حضور ايشان در مناظرات ابراز نگراني کرد، امام(عليه السلام) به منظور قوت قلب او فرمودند: اي نوفل، دوست داري بداني کي مأمون از کار خود پشيمان ميشود؟ عرض کرد: آري. فرمود: هنگامي که استدلالات مرا براي اهل تورات به توراتشان بشنوند و براي اهل انجيل به انجيلشان و در مقابل اهل زبور به زبورشان و صائبين به زبان عبريشان و برابر موبدان به زبان فارسيشان و در برابر روميها به زبان خودشان و در برابر مکتبهاي مختلف به زبان خودشان(ابن بابويه، 1404ق،ج1، صص140-141). اين مطلب علاوه بر علم نامتناهي امام معصوم(عليه السلام) به ولايت و برتري و اعلميت و افضليت ايشان به عنوان زعيم بلامنازع جهان اسلام و تشيع تأكيد دارد. نيز از ابوصلت هروي نقل است که، امام موسي بن جعفر(عليه السلام) فرمودند: رضا(عليه السلام)عالم آل محمد است.(قمي، 1389ق، ص908).
3-3. روش سياسي و اجتماعي
با استقرار حکومت مأمون بر سرير خلافت، کتاب زندگي امام ورق خورد و صفحه اي تازه در آن گشوده شد تا امام(عليه السلام)، سالهاي باقي مانده عمر خويش را در حکومت فردي سياس سپري کنند. در باره اينکه مأمون چه نقشههايي را به منظور از بين بردن جايگاه ولايت و امامت در سر ميپروراند مطلب بسيار است، اما نکته قابل توجه در همه سياست گذاريهاي مأمون آنکه، هرچه او بيشتر سعي در به انزوا کشاندن امام(عليه السلام) ميكرد، امام(عليه السلام) با درايت و کياست نقشههاي او را به نفع امامت و شيعه ختم ميكرد. و اين گونه بود که روز به روز مقام والاي امامت شناختهتر ميگشت و رسوايي حکومت غاصب بيشتر برملا ميشد. از مصاديق بارز سياست گذاريهاي ديکتاتوري مأمون، دعوت امام رضا(عليه السلام) به خراسان و تحميل ولايت عهدي به ايشان است. تا به اين طريق علاوه بر تحت نظر داشتن ايشان از موقعيت علمي و اجتماعي ايشان نيز بهره ببرد. اما همان طور که در تاريخ و منابع روايي ثبت است نه تنها امام رضا(عليه السلام) مغلوب سياستهاي مأمون نشدند، بلکه از اين موقعيت به بهترين وجه به منظور دفاع از شيعه و اسلام ناب محمدي بهره بردند. در واقع بهره برداريهاي امام رضا(عليه السلام) به موضع گيريهاي صحيح ايشان در برابر سياستهاي مغرضانه مأمون برمي گردد. از جمله موضع گيريهاي امام(عليه السلام) يکي کراهت آن حضرت در برابر اصرار مأمون در دعوت به خراسان و مسئله ولايت عهدي، به منظور آگاه کردن مردم از توطئهها و هدفهاي پنهاني مأمون، ديگري عدم همراهي خانواده امام(عليه السلام)با آن حضرت در سفر به خراسان- در حالي که سفري کوتاه نبود- بنا به خواسته خود امام(عليه السلام) و به رغم خواسته مأمون و از همه مهمتر سياست تاکتيکي امام(عليه السلام) در قرائت روايت سلسلة الذهب در ايستگاه نيشابور در ميان جمع کثيري از استقبال کنندگان است.(نك: طوسي، بيتا، ص279). اهميت و ضرورت پرداختن به حديث سلسله الذهب از دو جنبه قابل بررسي است: يکي محتوايي و ديگري سندي. جنبه محتوايي اين حديث از اين نظر که امامت و ولايت را در جايگاه واقعي خود به عنوان شرطي از شروط خلود در رحمت خدا و در امان ماندن از عذاب الهي به جهان اسلام معرفي ميکند، اهميت مييابد. و جنبه سندي آن چه از آن نظر که اصالتا به نبي اکرم(ص) و جبرائيل ميرسد(نك: ابن بابويه، 1404ق، ج2، ص143) و چه از آن نظر که در طول ادوار تاريخي از سابق تا لاحق اين حديث در شيعه وسني منقول است و مورد تأييد، ضرورت و اهميت بررسي پيدا ميکند(نك: طبسي، بي تا، ص30 به بعد)، چنانکه نقل است کاتبان و گزارشگران اين روايت بيست هزار نفر بوده اند(ابن صباغ، 1409ق، ص 243). اما آنچه که در اينجا مد نظر است، توجه به جنبه محتوايي و متني حديث سلسله الذهب است. در عيون اخبار الرضا آمده است که منظور امام رضا(عليه السلام)، از گفتن جمله« أنا من شروطها» اقرار به امامت امام(عليه السلام) و اينكه آن حضرت از جانب خداوند متعال امام مفترض الطاعه هستد(ابن بابويه، 1404ق، ج2، 145). همچنين نقل است:« عن علي بن موسي الرضا عليه السلام عن ابيه عن آبائه عن علي بن ابي طالب عليهم السلام عن النبي(ص) عن جبرائيل عن ميکائيل عن اسرافيل عن اللوح عن القلم، قال: يقول الله عز و جل “ولايه علي بن ابيطالب حصني فمن دخل حصني امن من عذابي”»(همان، ص146). قرائت حديث سلسله الذهب توسط امام رضا(ع)، و نقل احاديثي در پي آن، مثل حديث اخير که ولايت علي بن ابي طالب را مطرح ميسازد، از شاخص ترين نمونههاي سياست رضوي در دفاع از ولايت علوي است.
3-4. روش فقهي- استدلالي
از جمله روشهايي که ثامن الائمه(عليه السلام) در دفاع از مذهب اماميه استفاده ميكردند، استفاده از آموزههاي فقه جعفري و احکامي بود که از پدران خويش به ارث برده بودند و آنها را مستدل براي مردم ارائه ميكردند و به اين ترتيب فقه شيعه، همه را شيفته ميساخت و به سوي خود جذب ميکرد، تا فقه الرضا يکي از محبوب ترين و مستدل ترين فقه زمان خود گردد. و اين مطلب در تثبيت امامت و ولايت و مرجعيت اهل بيت(عليهم السلام) بويژه در مسائل اختلافي با ديگر مذاهب اسلامي بسيار مؤثر بود. زيرا اگر فلسفه حکمي از احکام فقهي با ارائه ادلهاي اثبات ميشد، قطعا در جامعه عقل گراي آن روز مورد استقبال قرار ميگرفت. حال اگر منبع صدور اين احکام و شرعيات امام رضا(عليه السلام) باشند، مرجعيت و زعامت آن حضرت را در پي خواهد داشت. بحثهاي حضرت درباره فلسفه احكام، مبين بينش عميق ايشان است. بحث درباره فلسفه غسل و وضو، فلسفه حرمت زنا، فلسفه زكات، فلسفه حرمت ربا، فلسفه حرمت شراب و طرح مسايل اجتماعي و اخلاقي در زمينه احكام، برخورداري كامل آن حضرت را از فكر برهاني در بيان احکام و مسائل شرعي نشان ميدهد. براي نمونه امام(عليه السلام) درباره چرايي وجوب غسل جنابت ميفرمايند« علت غسل جنابت، نظافت و تطهير انسان است، براي اينکه جنابت از کل بدن خارج ميشود، از اين جهت واجب است که کل بدن را پاک کنيد.»(ابن بابويه،1404ق، ج2، ص95). همچنين در باره علت حرمت زنا ميفرمايد:« در آن فسادي است از کشتار يکديگر و درآميختن نسبها و ترک تربيت فرزندان و بر هم خوردن ميراث و فسادهايي که از اين دست ميباشند»(همان،ص 99). ابوالحسن علي بن موسي(عليه السلام) درباره چرايي شستن دست و صورت و مسح سر و پا دليل ارائه ميفرمايند که، “از جمله دلايل آن اين است که، عبادت بزرگ به رکوع و سجود است و رکوع وسجود با دو دست و صورت است نه با سر و پاها. و از جمله اينکه مردم طاقت ندارند هميشه سر و پاي خود را بشويند و شستن اين دو در سرما و سفر و مرض و اوقات شب و روز براي آنها سخت است، از اين جهت خدا به اندازه توان ضعيف ترين مردم از لحاظ صحت آن را واجب کرد، سپس براي قوي و ضعيف عمومي شد(جهت اطلاع بيشتر نك: همان، ص96 به بعد؛ قرشي، 1382، ص38). و همين طور است ديگر مسائل شرعي در فقه شيعه(نك: همان)که امام رضا(عليه السلام) آن را با بيان براهيني، براي افراد مستدل ميساختند و از فقه شيعه دفاع ميكردند.
3-5. روش مکاتبه اي
امام معصوم(عليه السلام) به جهت مرتفع ساختن برخي از مسائل و مستحدثات و پاسخ گويي و ارشاد و حتي ايجاد ارتباط ميان شيعيانشان از روش نامهنگاري استفاده ميكردند. اين روشي بود که پس از عصر صادقين(عليهما السلام) در ميان ائمه(عليهم السلام) و شيعيانشان آغاز گرديده بود و در هر دوره از امامت هر يک از ائمه اطهار(عليهم السلام) به جهت افزايش خفقان موجود بر جامعه ضد شيعي آن روزگار، استفاده از اين روش با استقبال بيشتري از جانب محبان اهل بيت رو به رو ميشد. دوران امامت امام رضا(عليه السلام) از جمله دورانهايي است که در آن روش مکاتبه مورد استفاده بوده است. امام رضا(عليه السلام) با ارسال نامههايي به دوستان و پيروان اهل البيت(عليه السلام) آنها را به حق ارشاد ميكردند و اگر کسي پرسشي داشت به همين روش پاسخ را به ايشان ميرساندند.در اين باره «کشي» صاحب معرفة الرجال در ترجمه حسين بن مهران مينويسد: او با ارسال نامهاي به حضرت رضا(عليه السلام) وي را در مسئله امامتش مورد اعتراض قرار داد. حضرت با ارسال نامهاي به اعتراض او پاسخ گفتند. اما نخست آن را براي اصحاب خود فرستادند تا از اين نامه نسخهبرداري کرده، سپس آن را براي حسين بن مهران ارسال دارند. زيرا حسين بن مهران پاسخ نامههايش را کتمان ميكرد(طوسي، 1404ق، ج2، ص861؛ معارف، 1374، ص346). همچنين مکاتبات علي بن عبدالله زبيري با امام رضا(عليه السلام) که درباره واقفيه سؤالاتي را مکتوب ميكرد قابل ذکر است(همان).
3-6. استفاده از مقام ولايت و امامت
در دوره خلافت عباسيان، توجه به مقام ولايت و امامت ائمه اطهار(عليهم السلام) بسيار کم رنگ بود و خلفاي عباسي در به انزوا کشاندن مقام ايشان از هيچ کوششي فروگذار نبودند. اما اين ائمه اطهار(عليهم السلام) بودند که بدون اين كه طالب پست و جايگاهي در حکومت و خلافت باشند، با داشتن نيروي ايمان وتقوي و حکومت بر دلها موفق شدند جايگاه اصلي خود را در قلوب مؤمنان حفظ کنند تا آنان را با فرهنگ غني ولايت عجين سازند. امام رضا(عليه السلام) در تفهيم اين جايگاه ساکت نبوده اند و در مواقع حساس از اين مبنا و اصل شيعي دفاع كرده اند و آن را به طور مستقيم و يا غير مستقيم به مردم زمان خويش معرفي كردهاند. از جمله اين اقدامات توسط علي بن موسي الرضا(عليه السلام)، قرائت حديث مشهور سلسلةالذهب در جمع کثيري از مخاطبان است(نك: ابن بابويه،1404ق، ج2، صص143-145). اين حديث بيانگر آن است که گفتن«لا اله الا الله» که موجب سعادت و دژي محکم در برابر عذاب الهي است، به منظور ورود به آن بايد داراي شرايطي بود که پذيرش ولايت ائمه(عليهم السلام) از آن شروط است. در واقع هدف از بيان اين حديث، معرفي جايگاه واقعي و حساس ولايت و امامت و مرجعيت ائمه(عليهم السلام) است که دخول در رحمت الهي را به شرط سرسپردگي به مقام ولايت معرفي ميکند.
روايت درباره اينکه امام(عليه السلام) از جايگاه ولايت وامامت به عنوان يک اصل شيعي دفاع كرده اند و در مواضع مختلف دفاعيه خويش را به انحاء مختلف ايراد كرده اند کم نيست. از ابن فضال نقل است که امام رضا(عليه السلام) به ايشان فرمودند« نحن سادة في الدنيا، ملوک في الارض» (همان، ص57) و همچنين باز در جايي ديگر فرموده اند که امام امين خدا و وارث اوصياء بر روي زمين است(همان، ص 169 به بعد). اين روايات و دهها روايت ديگر در اين باره، بيانگر حمايت و دفاع امام رضا(عليه السلام) از اصول مذهب شيعي و امامي است.
3-7. روش اخلاقي و عرفاني
از اثرگذارترين آموزههاي ناب شيعه و مدافع ارجحيت و افضليت آن، برخورد کريمانه و اخلاق مدارانه ائمه اطهار(عليهم السلام)است. شخصيت امام رضا(عليه السلام) در دوران امامتشان نماد تمام نماي اخلاق و عرفان در جهت سير الي الله و قرب الهي بودند. امام رضا(عليه السلام) چه در سيرت و چه در صورت و ظاهر اسوه حسنه و الگويي بينظير براي جامعه بشري و جهان اسلام به شمار ميرفتند. آن حضرت با جذبههاي اخلاقي و ايماني و عرفاني خويش افراد و محيط و مخاطبان خود را تحت تأثير قرار ميدادند و آنها خواسته يا ناخواسته مجذوب اسلام و شيعه ميگشتند و اين رمز امامت و سيادت آن بزرگوار بود. شايد يکي از رموز پيروزي امام رضا(عليه السلام) در مناظرات و مباحث با بزرگان و رهبران فرق و ساير اديان به علت همين مسئله اخلاقي و عرفاني آن بزرگوار باشد. زيرا در مناظره راههاي فرافکني و امثال آن کم نيست، آن هم اگر فرد بزرگ يا رهبر يک فرقه يا مذهب باشد، آگاهي خوبي درباره روشهاي مناظره خواهد داشت. اما ما شاهد آن هستيم که افرادي همچون عمران صابي و جاثليق که از بزرگان دين خود بودند، بدون هيچ لجاجتي در برابر دلايل امام(عليه السلام) و استدلالات ايشان سر خم کردند و اسلام را پذيرفتند. در حقيقت امام(عليه السلام) علاوه بر استدلالات عقلي و علمي، روش اخلاقي اثرگذاري را در برابر مخاطبان مناظرهاي خويش در پيش گرفتند و آنها را مجذوب اسلام كردند. در اين باره نقل است که، امام(عليه السلام) هيچ وقت کلام کسي را قطع نميکردند، هيچ حاجتي را رد نميکردند و با هيچ کس سخن جسارت آميز نميگفتند.( طبرسي، 1399ق، ص314).
در روايت ديگري، از امام رضا (عليه السلام)درباره دعاي طلب باران نقل شده است: خداوندا، اي پروردگار من، تو حق ما اهل بيت را بزرگ شمردي، پس چنانکه تو خود امر کردي به ما متوسل شدند و به فضل و رحمت تو اميدوار گرديدند و احسان و نعمت تو را متوقع شدند (موحد ابطحي، 1423ق، ص 25). اين روايت از لحاظ اخلاقي و عرفاني قابل توجه است. زيرا دعاي امام(عليه السلام) به منظور رفع گرفتاري مردم و همراه و همدرد شدن با آنها بر جنبه اخلاقي و اخلاق عملي ناظر است، و برآورده شدن دعاي آن حضرت حکايت از يک ارتباط قوي با ذات اقدس الهي دارد که ناظر بر عرفان امام رضا(عليه السلام) است. در کل اين حديث حاوي نکات ظريفي است که قابل توجه است، اولا اينکه اين حديث به طور کلي موجبات رجوع به مقام امامت و ولايت را بيان ميدارد و دوم اينکه متن دعا داراي مضامين و نکات قابل توجه است، مثلا در حديث مذکور حرف از توسل زده شده است، که يکي از آموزههاي مهم شيعه امامي است. بي شک اخلاق حسنه و رفتار کريمانه و علم اخلاقي حضرت يکي از روشهاي اثرگذار در پذيرش و پيشرفت مذهب حقه شيعه اماميه است. که آن بزرگوار نه تنها از اين روش غافل نبودند بلکه از اين روش استفاده کردند و بهرههايي را نصيب مذهب اماميه كردند ( نك: الهامي نيا، 1385، ص30 به بعد) .
3-8. روش کلامي و توحيدي
در عصر امام رضا(عليه السلام) شاهد هجوم افکار، آراء و عقايد مختلف به سرزمين اسلامي هستيم، که اغلب پس از نهضت ترجمه اين جريان شکل ميگيرد. نهضت ترجمه، آشفتگي فکري و عقيدتي و به وجود آمدن فرقههاي انحرافي و سياستهاي مأمون عباسي عوامل يک نهضت کلامي را در آن دوران رقم ميزدند. امام رضا(عليه السلام) نقش اصلي را در اين نهضت کلامي بر عهده داشتند، زيرا يکي از وظايف امام(عليه السلام) حراست و حفاظت اسلام از انحراف و آشفتگي است. بنابراين امام رضا(عليه السلام) به منظور از بين بردن و يا جلوگيري از انحرافات و به منظور دفاع از اسلام و تشيع بويژه در مناظرات و احتجاجات آن حضرت با مأمون عباسي، وارد بحث ميشدند و با استناد به آيات قرآن کريم پاسخ خود را ارائه ميدادند.
يکي از دفاعيههاي کلامي و توحيدي آن حضرت “عدم امکان توصيف و رؤيت خدا”است. نقل است از ابوهاشم جعفري در روايتي که از امام رضا(عليهالسلام) درباره “امکان توصيف خداوند” سؤال كرده و حضرت در پاسخ به آيه “لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ” (الانعام،103) استناد كرده و در ادامه فرموده است: إِنَّ أَوْهَامَ الْقُلُوبِ أَكْبَرُ مِنْ أَبْصَارِ الْعُيُونِ فَهُوَ لَا تُدْرِكُهُ الْأَوْهَامُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَوْهَام َ(کليني، 1365ش، ج1، ص99).
يکي ديگر از دفاعيههاي حضرت رضا(عليه السلام) که از مواضع شيعه امامي به شمار ميآيد”علم خداوند به اشياء پيش از خلقت” است. حسين بن بشار در روايتي درباره ” علم خداوند به اشياء قبل از خلقت ” از آن حضرت سؤال كرده که ايشان در پاسخ به اين سؤال به آيات “هذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ” (الجاثيه،29)، ” بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ “(الانعام،28) و ” قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ”(البقره،30) که دلالت بر علم الهي به اشياء پيش از خلقت داشته استناد كردهاند(ابنبابويه، 1404ق، ج1، ص 108). و همچنين مناظره اي که ميان آن حضرت و يکي از زنادقه رخ ميدهد، که طي آن امام رضا(عليه السلام)مطالبي را پيرامون وحدانيت و صفات ذات باري تعالي ارائه ميدهند(نك: همان،ص 120). خطبه امام رضا(عليه السلام) درباره توحيد که در برخي نسخهها اين خطبه را با نام« ما جاء عن الرضا عليه السلام في التوحيد عند المأمون» معرفي کرده اند(همان، ص 135 و دهها روايت و حديث ديگر که همگي حکايت از روشهاي امام رضا(عليه السلام)در دفاع، ترويج و حمايت از آموزههاي مذهب شيعه دارد.
نتيجهگيري
امام علي بن موسي الرضا(عليه السلام)، از هيچ کوششي در راستاي اهداف متعالي الهي و دفاع از مذهب حقه شيعه فروگذار نبودند. ايشان از هر فرصتي استفاده ميكردند تا اسلام اصيل را همان گونه که حق اوست معرفي کنند و بدين ترتيب آموزههاي والاي شيعي را متذکر گردند و مردم زمانش را با شيعه حقيقي که در واقع ادامهدهندهي سنت ناب نبوي است، آشنا گردانند. حضرت با بهرهگيري از مباني اصيل اسلامي همچون قرآن كريم، سنت، مقام امامت و ولايت روشهايي همچون مناظره، مکاتبه، فقهي ـ استدلالي، سياسي ـ اجتماعي و اخلاقي ـ عرفاني، که هر کدام فلسفه خاص خود را دارد در راه اعتلاي شيعه اماميه كوشش كردند.
دکتر عباس مصلايي پور؛ دانشيار دانشگاه امام صادق عليه السلام
حامد جمالي؛ دانشجوي کارشناسي ارشد، دانشگاه مذاهب اسلامي
کتابنامه
1. قرآن کريم، ترجمه آية الله مکارم شيرازي.
2. ابن بابويه، محمد بن علي(1385ق)، علل الشرائع، نجف، المكتبة الحيدرية.
3. ابن بابويه، محمد بن علي(1404ق)، عيون اخبار الرضا، بيروت، منشورات الاعلمي.
4. ابن شهرآشوب مازندراني، محمد بن علي(1405ق )، مناقب آل ابي طالب، بيروت، دارالاضواء.
5. ابن صبّاغ مالکي(1409ق)، الفصول المهمه في معرفة أحوال الأئمه(ع)، بيروت، دارالاضواء.
6. اربلي، علي بن عيسي(1381ق)، کشف الغمة في معرفة الائمة(ع)، تبريز، مکتبة بني هاشم.
7. الهامي نيا، علي اصغر(1385ش)، سيره اخلاق معصومين، قم، زمزم هدايت.
8. بحراني، سيد هاشم(1416ق)، البرهان في تفسير القرآن، تحقيق قسم الدراسات الاسلامية مؤسسة البعثة، تهران، بنياد بعثت.
9. التفسير المنسوب الي الإمام الحسن العسكري(عليهالسلام)(1409ق)، قم، انتشارات مدرسه امام مهدي (عج).
10. جزائري، سيد نعمت الله(1404ق)، قصص أنبياء(ع)، قم، انتشارات كتابخانه آية الله مرعشي.
11. جواديآملي، عبدالله(1379ش)، تسنيم، قم، مرکز نشر إسراء.
12. طبرسي، فضلبنحسن(1399ق)، إعلام الوري بأعلام الهدي، به كوشش علي اکبر غفاري، بيروت، دار المعرفة.
13. طبسي، محمد بن محسن(بيتا)، حديث سلسلة الذهب به روايت اهل سنت، قم، برگ فردوس.
14. طوسي، محمدبنحسن(1404ق)، اختيار معرفة الرجال، به كوشش سيد مهدي رجائي، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث.
15. همو(بيتا)، الامالي، تحقيق قسم الدراسات الاسلاميه لمؤسسة البعثة.
16. عروسى حويزى، عبد على بن جمعه(1415ق)، تفسير نور الثقلين، به كوشش سيد هاشم رسولى محلاتى، قم، اسماعيليان.
17. قرشي، محمد باقر شريف(1382ش)، پژوهشي دقيق درزندگاني امام علي بن موسي الرضا(عليه السلام)، ترجمه سيد محمد صالح، تهران، دار الکتب الاسلاميه.
18. قمي، شيخ عباس(1389ش)، منتهي الآمال، تهران، آدينه سبز.
19. قمي، علي بن ابراهيم(1404ق)، تفسيرالقمي، قم، مؤسسة دارالكتاب.
20. کليني، محمد بن يعقوب(1365ش)، الكافي، تهران، دار الكتب الإسلامية.
21. مرتضيعاملي، جعفر(1365ش)، زندگاني سياسي امام رضا(ع)، ترجمه دفتر انتشارات اسلام، قم، کنگره جهاني حضرت رضا(ع).
22. معارف، مجيد(1374ش)، پژوهشي در تاريخ حديث شيعه، تهران، ضريح.
23. موحّد ابطحي، سيد محمدباقر(1423ق)، الصحيفة الرضوية الجامعة، قم، مؤسسة الامام المهدي(عج).
منبع: برهان مبین
مجموعه مقالات همایش علمی ـ پژوهشی
امام رضا علیه السلام؛ ادیان، مذاهب و فرق
تهران ـ دوم مهرماه 1391