در ايام اقامت شهید مدرس (1249-1316 ش) در اصفهان عدهاي از مردم كه مشكلاتي داشتند و از بعضي برنامههاي دولت شاكي بودند با نوشتن نامهاي به مدرس، مشكل خود را مطرح كردند.
دكتر محمد حسن مدرس ميگويد: من مأمور بودم نامهها را بگيرم و عصر هنگام به آقا بدهم. ايشان هم تا پاسي از شب رفته، آنها را ميخواند و در زير هر كدام جواب مناسبي را مينوشت، گاهي ميپرسيدند:
آقا چه نوشتند؟ و من براي صاحب نامه جواب مدرس را ميخواندم.
در يكي از نامهها مردي از نظميه شكايت كرده و نوشته بود: رئيس نظميه مرا به تهمت دزدي گرفته و شش ماه حبس كرده، تمام هستي مرا برده و به خاك سياهم نشانده است. بدبخت و بيچارهام، خدا ميداند بيتقصيرم و در حق من دشمني كردهاند. محكمه عدليه هم بدادم نميرسد، بدبخت شدهام به دادم برسيد.
مدرس در زير نامه نوشته بود: «شما به عزرائيل مراجعه كنيد».
چند روز بعد، آن مرد با خوشحالي و شادماني آمد و گفت: ميخواهم از آقا تشكر كنم زيرا يادداشت مدرس را به رئيس نظميه نشان دادم و او كارم را اصلاح كرد!
داستانهاي مدرس، ص 130.