مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

یکی از مهمترین وقایع و رویدادهای به اصطلاح فرهنگی در دوران پهلوی، برگزاری جشن است که دستور برگزاری آن در آذرماه 1336 صادر شد اما زمان برگزاری آن چندین بار به تعویق افتاد. با این حال، در حالی که بسیاری از مردم در فقر و گرسنگی به سر می بردند.

هدف اصلی جشن از سوی محمدرضا پهلوی چنین اعلام شد که: « می خواهیم ادامه حیات وحدت ملی ما از راه بقای شاهنشاهی ایران برای جهانیان روشن شود.» در نهایت جشن های 2500 ساله در 20 مهر 1350 شمسی با شرکت غالب سلاطین و روسای جمهور و مقامات درجه اول دنیا در تخت جمشید که به وضع زیبایی بازسازی شده بود، بر پا گردید و همه روزه چندین هواپیما، به طور مستمر میهمان ها را به آن جا  انتقال می داد. حتی وسایل پذیرایی آنها هم توسط هواپیمایی ملی ایران از اروپا به تخت جمشید حمل می شد. مخارج سرسام آور این جشن ظاهرا مبلغ کمی عنوان شد ولی مخارج اصلی و سنگین آن را تا یک میلیارد دلار نوشته اند که برای جشنی چند ساعته صرف گردید. در مراسم این جشن که برای اولین بار پادشاه یک کشور توانسته بود عده زیادی از سران کشورهای جهان را در یک جا جمع کند و غرور و نخوت او آن چنان رو به فزونی گذارده بود که حتی مطبوعات خارجی هم کرارا  به آن اشاره کردند. نطق بی پایه و بدون توجه شاه خطاب به کورش هخامنشی که گفته بود: «کورش! شاه شاهان! آسوده بخواب ک ما بیداریم و همواره بیدار خواهیم ماند» بعدها سوژه جالبی برای مردم ایران شد. به طوری که در روزهای انقلاب مردم به مسخره در صدد بیدار کردن کورش بودند. حضرت امام خمینی(ره) در عکس العمل نسبت به برگزاری این جشن ها و مقدمات پر خرج آن فرمودند: «شاهنشاهی ایران از اول که زاییده شد تا حالا، روی تاریخ را سیاه کرده است. بر ملت است که با جشن های 2500 ساله، مبارزه منفی کنند.ملت ایران موظف است از خانه بیرون نیایند و وقتی این جشن ها هست شرکت نکنند.» برگزاری این جشن ها و تحمیل هزینه های فراوان بر مردم، باعث بدبینی هر چه بیشتر مردم نسبت به رژیم گردید و روند شکل گیری انقلاب را سرعت بخشید. زیرا تضاد بین شکوه و عظمت این جشن ها و فقر و فلاکت اکثریت ملت ایران را به وضوح نشان داد و حربه ای تبلیغاتی و سوژه ای برای اعلام نارضایتی به دست مخالفان داد.   

 

منبع: علی حائری و همکاران، روز شمار شمسی(قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما،1382)ص251.(با اندکی دخل و تصرف از سوی محمدسجاد شیرودی).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *