بیپولی شب عید در دوره قاجار و در روزگاری که زندگیها سادهتر و خرجها و گرانیها کمتر بود باز هم مشکلی عمومی بود و وضعیت ایرانیان برای خرید رخت نو و لباس شب عید را به آنجا میرساند که «یاکوب ادوارد پولاک» طبیب ناصرالدین قاجار نوشته است: «بعضی از رؤسای خانوادههای پرجمعیت باید همه امکانات خود را تجهیز کنند و حتی وامدار هم بشوند تا این احتیاج غیرقابلاجتناب خانواده خود را تأمین کنند».
وی درباره خرید و انبار مقدار زیادی شیرینیجات در خانههای ایرانیان در آستانه نوروز هم نوشته است: «از دو تا سه ماه پیش از عید تهیه مقدمات آن شروع میشود. مقادیر زیادی شیرینی در شهرهای اصفهان و یزد ساخته میشود که آن را با کاروانها به سراسر مملکت میفرستند.
مصرف شیرینی از حدود تصور و خیال آدمی هم فراتر میرود. اصولا ایرانیها در هر سنوسالی که باشند به شیرینی سخت علاقهمندند. اما در نوروز حتی فقیرترین افراد نیز باید انباری از شیرینی داشته باشند و همچنین برای دوستان و خویشاوندانشان از آن بفرستند. در هیچ خانهای نیست که کلوچه، البته با تفاوت جنس بهتر یا بدتر، دیده نشود. بعد از کلوچه، نبات… و خمیرهایی که در دنبه و کره سرخ شده است همهجا محبوبیت عمومی دارد. فقیرترین طبقات مردم به جای قند و شکر برای تهیه شیرینی از شیره استفاده میکنند. اما هر مزهای این شیرینیها داشته باشد چندان مهم نیست، مهم این است که سال را با شیرینی آغاز کنند».
«آرتور دو گوبینو» فرانسوی هم در سفرنامهاش درباره این نوشته است که شهرنشینان در آستانه نوروز در جستوجوی پول بودهاند و نوشته است: «مهمترین مواقع روزهای اول سال است که مردم برای تأمین هزینههای عید نوروز احتیاج به پول دارند. بهطور کلی در تمام موارد سرور و شادمانی… مردم شهرنشین ایران در جستوجوی پول هستند».
البته کل ماجرا هم فقط بیپولی نبوده و «عبدالله مستوفی» مورخ معاصر، تکملهای دارد بر بیپولی تاریخی ایرانیها در آستانه نوروز و نوشته است: «در شب و روز عید، خانم هر خانواده فاخرترین غذاها را برای اهل خانه خود تدارک میکرد. کمتر خانهای بود که در این دو روزه تحویل و عید حتی شب قبل از عید دیگ پلو و ماهی و رشته و مرغ پلوش به بار نباشد… خانوادههای توانا برای حول و حوش و همسایه خود و فقرای آبرودار، برنج و روغن عید میفرستادند و زکات جشنهای خود را به این طریق میپرداختند».