در ادامه سلسله نشستهای تاریخ اقتصادی ایران با تکیه بر اقتصاد ارضی و زمینداری، جلسه پنجم نشست با تأکید بر مباحث نظری، بیست و هفتم آبانماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این نشست دکتر شادیسالاری (عضو هیأت علمی پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی) بهعنوان مدیر جلسه و دکتر محمدسالار کسرایی (عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و دانشیار جامعه شناس) و دکتر محمدحسین یزدانیراد (پژوهشگر حوزه تاریخ اقتصادی و عضو هیأت علمی سازمان اسناد کتابخانه ملی) بهعنوان سخنران حضور داشتند.
بررسی نظریه مورخان مارکسیستی در مورد تاریخ اقتصادی ایران
در ابتدای نشست دکتر یزدانیراد، نویسنده کتاب تاریخ اقتصادی همدان و مؤلف آثاری در تاریخ معاصر، به سخنرانی پرداخت. عنوان سخنرانی وی مبتنی بر مقاله مشترک با پیمانه صالحی «بررسی نظریه مورخان مارکسیستی در مورد تاریخ اقتصادی ایران» بود. وی سخنانش را در دو بخش با موضوع «تاریخ زمینداری» و «تاریخنگاری زمینداری» مطرح و بیان کرد: تاریخ زمینداری از دوره هخامنشی آغاز شده است. در دوره کوروش و داریوش شیوه تولید مبتنی بر کشاورزی بود و مالکالرعاب پادشاه بود. از جنبه سیاسی و اقتصادی زمین بسیار اهمیت داشت. از نظر اقتصادی مرغوبترین بخش در کمک به بدنه قدرت، زمین بود. در همین مورد قراردادهای دو جانبه تدوین میشد.
دکتر یزدانیراد در ادامه به مناسبات ارضی ایران در دورههای تاریخی پرداخت و به تاریخنگاری چپ در تاریخ اقتصادی ایران و غالب بودن آراء و نظرات آنان اشاره کرد. وی با اشاره به بحث شیوه تولید آسیایی، تأکید کرد: با نظر برخی مورخین که بر فئودالیسم در ایران اصرار داشتند، مخالف است و اساساً الگوی کشت را در پراکندگی زمین و قدرت و نقش میرابها یا همان امیران آب تشریح کرد. یزدانیراد همچنین در مورد تاریخ شفاهی برخی شخصیتها از جمله آقای متین و بررسی شرایط انواع خاک نقل کرد که در بررسی خاکهای منطقه گیلان بهدلیل آنکه فاقد مس است، چای ایرانی رنگ ندارد. وی همچنین به خشکسالیهای متعدد و تبعات آن در نواحی ایران اشاره کرد و بر ضرورت تحقیق و پژوهش بیشتر روی موضوع «الگوی کشت و تاریخنگاری» تأکید کرد.
زمینداری و امر اجتماعی در ایران
در بخش دوم نشست دکتر کسرایی در بحث خود به موضوع «زمینداری و امر اجتماعی درایران» پرداخت و در رابطه با حوزه تأثیرگذاری زمینداری در ایران با توجه به دورههای تاریخی و اینکه از چهزمانی بهعنوان امر اجتماعی مطرح میشود، اشاره کرد: امر اجتماعی نقاط یا امکانهایی است که روح اجتماع که همان همکاری و ارتباط است، در آن موقعیتها مجتمع شده و سبب تولید یک نیروی اجتماعی میشود. درواقع امر اجتماعی محصول شکلگیری و فراروی شعور جمعی حول یک مسئله اجتماعی است. بهزبان فوکویی امر اجتماعی زمانی شکل میگیرد که یک ابژه رؤیتنشده تبدیل به یک ابژه رؤیتپذیر میشود، بدین معنا که نظم موجود در اثر تحولاتی دچار شکاف و ترک شده و امکان گفتوگو در باب آن موضوع فراهم میشود.
دکتر کسرائی ادامه داد: به لحاظ ریختشناسی جغرافیایی (Geographic Morphology) از یکسو و بافت و پراکندگی جمعیت (Population Structure and Distribution) از سوی دیگر، در طول ادوار گذشته از عوامل اصلی عدم شکلگیری جنبشهای دهقانی در ایران بودهاند. ادغام ایران در نظام جهانی در طول قرن نوزدهم شدت گرفت، بهگونهایکه در اوایل قرن بیستم بهعنوان یک کشور حاشیهای (Marginal) در نظام جهانی ادغام شده بود. فرضیه اصلی بحث ورود و بسط ایدئولوژیهای جدید و بهطور خاص ایدئولوژی چپ سوسیالیستی و مارکسیستی، علاوه بر فراهم آوردن موجبات شکلگیری گروهبندیهای سیاسی جدید، مهمترین عامل توجه به دهقانان و مسئله زمین و زمینداری در ایران دورۀ جدید بوده است. بستر روششناسی بحث هم روش تطبیقی تاریخی است که سه دوره تاریخی را بهصورت طولی مورد بحث قرار دادند.
(1) از آستانه مشروطیت تا اوایل قرن چهاردهم
(2) اواخر دهه سی و دهه چهل قرن چهاردهم شمسی اواخر (۱۳۳۰-۱۳۴۰)
(3) اواخر دهه پنجاه (۱۳۵۷ – ۱۳۵۹)
دکتر کسرائی در نتیجهگیری سخنان خود به پیامدهای تقسیم اراضی اشاره کرد و یادآور شد: در خصوص مسئلۀ اجتماعی (Social Problem) نخست آنکه زمانی میتوانیم از «مسئله» استفاده کنیم که نشان دهیم چیزی اشتباه است و ناهنجاری و مشکلی به وجود آمده که یک سیستم یا سیستمهایی را درگیر و از روند و روال عادی خارج کرده است. دوم اینکه مسئله، مسئلهای شایع و گسترده باشد یعنی به افراد بسیار یا قابل توجهی آسیب بزند و صرفاً مشکل افرادی معدود نباشد بهقول «سی رایت میلز» گرفتاری و معضل عام باشد. سوم اینکه مسئله اجتماعی از نوع مسائلی است که میتوان آن را تغییر داد و وضعیت موجود را به وضعیت مطلوب تغییر داد. چهارم، افراد زیادی به فکر اقدام برای تغییر آن هستند و راهحلهایی در این رابطه ارائه میدهند.
وی در خاتمه سخنانش به تحولات حوزه زمین و امر اجتماعی اشاره کرد و بحث خود را حول رؤیتپذیر شدن و شکلگیری یک آگاهی عمومی حول ابژه مسئله زمینداری، کشاورزان و روستائیان که تا پیش از این عادی تلقی میشد، ادامه داد. وی همچنین به پیشینه حضور دهقانان در عرصه عمومی – سیاسی به برخی شورشهای دهقانی اشاره کرد.