حجتالاسلام سید حسین خادمیان در گفتوگو با «صبح نو» به اهمیت ماه ذیالحجه و عید غدیر در تاریخ اسلام پرداخته و تأکید میکند که این ماه، ماه عقیده و عبادت است. وی نقش کلیدی حضرت علی (علیه السلام) در ولایت و امامت، اهمیت واقعه مباهله و ضرورت توجه به عدالت در زندگی فردی و اجتماعی را مورد بررسی قرار داده و راهکارهایی برای بهرهمندی از این آموزههای دینی در شرایط کنونی ارائه میدهد.
جایگاه حضرت علی (علیه السلام) و مسأله ولایت در آیات و احادیث مشخص و مشهور است؛ آیات مختلف ولایت و از جمله حدیث ثقلین نیز در این میان وجود دارد. اگر بخواهیم بازنگری و سیری در این آیات داشته باشیم و مسأله ولایت را طبق شرایط امروز بهتر و بیشتر درک کنیم، چه توصیههایی را میتوان در این موارد ذکر کرد؟
با توجه به شرایط امروز، اگر بخواهیم دقت نظری داشته باشیم و از وقایع تاریخی عقیدتی استفاده کنیم، آیات مهم و بسیاری در این باب وجود دارد که هم به بحث ولایت مربوط است و هم به تعبیر بسیاری از مفسرین، شرح نزول آن در مورد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) است. نکتهای که حائز اهمیت است، این است که دشمن همیشه با سلاح مکر آغاز میکند و پایان دشمنی نیز ادامه مکر است. مانند نقشه قتل پیامبر که علی بن ابیطالب (علیه السلام) در جای پیامبر خوابید. این اتفاق و رفتار ایشان ابعاد مختلفی دارد و مهمترین آن نشانگر ایثار علی بن ابیطالب (علیه السلام) در ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است که پایههای ولایت و امامت ایشان را تشکیل میداد. اهل تفسیر نیز چنین گفتهاند که وقتی شخصی میتواند تا این حد ایثار و ازخودگذشتگی نشان دهد، برای حفظ اسلام و قرآن، جان خود را بدون کمترین ترس و چشمداشتی در طبق اخلاص بگذارد، این شخص باید امام و ولی مسلمین باشد.
وقتی صحبت از مکر میشود و اذعان میداریم که دشمن در طول تاریخ اسلام تا به امروز سلاحی جز مکر ندارد، این موضوع ابعاد گستردهای را در بر میگیرد. مانند مکر فرهنگی، مکر هنری و حتی مکر انتخاباتی که باید برای شناخت آن هوشیاری خود را بالا ببریم. دشمنان اسلام با مکر شروع کردهاند و مکرشان همچنان ادامه دارد. طبق آیات قرآن نیز هیچگاه اهل اسلام از مکر دشمنان خود در امان نیستند مگر اینکه در سایهسار و قلعه محکم امامت و ولایت به درستی ورود کنند. قلعه ولایت فقیه نیز امروز دژ مستحکمی است که ما را از حملات مکارین در امان نگاه میدارد. همانطور که ما در این چند دهه انقلاب تمام مکر دشمنان را با رهبری و حمایت دقیق ولایت فقیه خنثی کرده و شکست دادهایم، میتوانیم دیگر نقشهها را نیز نقش بر آب کنیم. بنابراین درسی که میتوان از این ماه و آیات ولایی قرآن کریم گرفت، همین است؛ درس اصلی خنثی کردن مکرها و در سایهسار ولایت ماندن.
مباهله مسأله و روایت مهمی است که به صورت تاریخی به نسل جوان رسیده است؛ آنطور که از شواهد بر میآید گویا این مسأله واکاوی نشده و اهمیت موضوع به لحاظ تاریخی و برای فهم عمیق ما از دین جای کار بسیاری دارد. نظر شما در اینباره چیست و چه توضیحاتی میتوان مطرح کرد؟
واقعه مهم مباهله هرگز محصور به یک رخداد تاریخی که در دل تاریخ جا بماند، نمیشود؛ چراکه اثرات مهم توحیدی آن غیرقابل انکار است. پیروزی با تجهیزات مادی به دست نمیآید، مانند ماجرای سپاه ابرهه با آن تجهیزات که شکست خورد! این درسی است که برای بشر تا ابدیت ادامه دارد. مباهله در واقع حقیقتی را بیان میکند و آن حقیقت چیست؟ این است که دشمن وقتی به سراغ ما میآید با همه قوا میآید! و اهل اسلام نیز باید آگاه باشد و با همه داشتههایش به سمت دشمن برود. پس وقتی صحبت از مباهله میشود، جوان امروز باید بداند که صحبت از یک رویداد ساده تاریخی نیست. مباهله یعنی شناخت سرمایههای معنوی و فکری و انسانی، شناخت شخصیتهایی که فکر و وجودشان، اندیشه و داشتههای معنویشان، قداست و دعایشان برای ما راهکار باشد. مباهله به ما میآموزد که شخصی میتواند برای تو حفظ ارزش کند که در همه امور اندیشه برتر و جایگاه مناسب، محترم و با کرامتی داشته باشد. همانطور که پیامبر (ص) نیز در مباهله با اندیشههای برتر حضور یافت. این خود آموزهای عمیق و بزرگ است برای رسیدن به تعالی، برای دوری از جناحبازی و حزببازیها در همه امور. در هنگام نیاز، به چه کسی میتوان تکیه و به او اقتدا کرد؟ این مهم است و این را میتوان مهمترین درس مباهله قلمداد کرد.
در رابطه با حضرت علی (علیه السلام) مهمترین ویژگی و صفت ایشان، وصف عدالت است که در بین مردم جایگاه رفیعی دارد. عموم مردم نیز مسأله عدالت را مرتبط با حاکمان و افرادی که جایگاه و قدرتی دارند درک میکنند. این موضوع وجهی هم در زندگی فردی هر یک از ما دارد. در اینباره که توجه به عدل در زندگی فردی ما چگونه میتواند جاری شود توضیح دهید.
مرحوم شهید صدر در کتاب «حیاتالاسلام» تعبیر قشنگی دارند که میفرمایند برای فهم متغیرات به آنچه ثبات دارد باید رجوع کنیم. باید دید آنچه انجام میدهیم، با روح قرآن و آموزههای دینی ما تناسب دارد؟ ملاک باید حرکت در صراط مستقیم باشد. صحبت از عدالت یکی از ثابتات سنت الهی است. انسان که خلیفه خدا روی زمین است باید با عدالتی که خدا فرموده خود را وفق دهد. عدالت همان صراط مستقیم است. باید گاهی به صراط مستقیم نگاه کنیم که از مسیر خارج نشویم؛ مثل امام شیعیان علی (علیه السلام) باید با خود عادل بود، یعنی به نفس خود ظلم نکرد و همین شد که علی (علیه السلام) را بالاترین بنده خدا کرد. ایشان فرمودهاند: «از لحظهای که حق را شناختم به خودم ظلم نکردم.» مرحله دوم عدل پس از خود، عدل داشتن نسبت به خانواده است؛ ایشان همسری خوب و مهربان در سختیها و خوشیها و پدری مهربان و دلسوز و حتی برادر و فرزند عادلی نسبت به اعضای خانواده خود بودند. ما باید هر کسی را که دوست داریم، عدالت را با او در نظر بگیریم، حتی اگر خوشایند او نباشد. یک پدر مسئول، فرزندش را به آقازاده تبدیل نمیکند که آخرت را ببازد و از صراط مستقیم خارج شود. عدالت علی بن ابیطالب (علیه السلام) یک عدالت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، عبادی، اجتماعی و فردی است.
نظر به اینکه سالروز ازدواج امام علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه (علیها السلام) نیز در این ماه مقدر شده است و ازدواج ایشان، این الگوی زندگی مشترک در اسلام که کمتر نیز به آن توجه میشود، با توجه به مسائل و معضلات روز جامعه ایران، چه توضیحاتی را میتوان لحاظ کرد که راهگشا باشد؟
هر وقت بر فهم و حکمت خود غره شدیم، اشتباه کردیم و از آموزههای پروردگار دور شدیم، ضرر کردیم. هر گاه به خدا اعتماد کردیم، موفق شدیم، خصوصا که بلوغ فکری سبب بلوغ جسمی نیز میشود. در این میان باید دید حق چیست؟ خطکش ما باید حق باشد. پول و ثروت، ملاک شخصیت افراد و خوشبختی نیست. مهریههای سنگین و جهیزیههای پر از تجملات، انسانیت و آرامش به ارمغان نمیآورد. در نظر داشته باشید که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) دختر دردانهشان را با هیچ ثروت، مهریه و شیربهایی محک نزدند و از ثروتمندان قریش نیز دور کردند! ایشان برای حضرت فاطمه (علیها السلام) بهعنوان یک همسر، دنبال فردی بودند که صداقت داشته باشد و خیر دنیا و آخرت را برای او به همراه داشته باشد. ازدواج باید ما را به سمت تعالی فکری ببرد. ازدواج طهارت فرهنگی میدهد، ازدواج افتادن در مسیری است که شما را به آرامش فردی و اجتماعی برساند. باید جامعه امروز را از شر زلزلههای ویرانگر شهوت مصون بدارد، نه اینکه ما را در گرانی مراسم عروسی دچار رنج و مشکلات کند. ازدواج باید تدبیری باشد برای شناخت و برطرف کردن نیاز روحی، جسمی و معنوی، از طریقی درست؛ مثل ازدواج این دو الگوی اسلام که نشان داد با این وصلت جامع میتوان به یک طهارت فکری و معنوی رسید. رسیدن دو دریای پاک به هم که ثمره آن حسنین شد. قیام حسینی شد که فساد را شست. هدف ما باید از ازدواج فرق کند. معیار پول نباشد. ملاکهای ازدواج باید ارزشآفرین باشد، نه شعاری که در یک شب بر باد رود.