حجة الاسلام و المسلمین دکتر محسن الویری روز پنجشنبه 22 خرداد 1393 در برنامه طلوع دانش رادیو معارف در بررسی رابطه دانش تاریخ و حدیث، نیاز تاریخ به حدیث را از جهت بینش و دانش افزایی مورخ و نیاز حدیث به علم تاریخ را در دو زمینه بررسی صحت صدور حدیث و فهم احادیث بسیار ضروری دانست.
زمانی از تعامل دانش تاریخ با علمی بنام علم الحدیث با زیر شاخه های مختلف آن سخن می گوییم و در وقتی دیگر از یک حدیث و تعامل آن با تاریخ صحبت می کنیم. آن چه می خواهیم در این مجال به آن بپردازیم قسم دوم است.
شبیه آن چه که در رابطه دانش تاریخ و فهم قرآن ذکر کردیم در این جا نیز تکرار می کنیم. به این معنا که آموزه های موجود در احادیث، گاه در بر دارنده دلالت های تاریخی هستند و گاهی در ناحیه بینش هایی است که یک مورخ می تواند پیدا کند و ذهن مورخان را به عوامل ماورائی توجه می دهد.
احادیث، غیر از این که به مورخ بینش می دهند، دانش او را نیز افزایش می دهند. اگر نهج البلاغه را محور بحث قرار بدهید، اطلاعات موجود تاریخی در آن تا یازده شاخه می رسد. تاریخ جهان، تاریخ انبیاء، تاریخ امت های پیشین، تاریخ پیامبر (ص) در عهد مکی و در عهد مدنی، تاریخ آغاز خلافت امام علی (ع)، اخبار و گزارش های تاریخی مربوط به خلافت امام علی (ع) و پیش بینی های امام در مورد آینده.
شاید در باره وضعیت عرب جاهلی پیش از اسلام و نوع زندگی آن ها، یکی از بهترین و دقیق ترین سندهایی که داریم سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه است. این که آن ها چه می نوشیدند و چگونه زندگی می کردند؟ گزارشی ارائه کرده اند شبیه گزارشی که جعفر بن ابیطالب، نزد نجاشی ارائه کرد. آن چیزی که امروزه به آن تاریخ اجتماعی می گویند و نشان می دهد که امام علی (ع) به جنبه های اجتماعی تاریخ نیز توجه داشته اند.
سوال: آیا حدیثی داریم که دلالت تاریخی نداشته باشد؟ زیرا نفس صدور حدیث، نشان دهنده این است که سوالی در آن زمان مطرح بوده است و امام چنین فرمودند.
دلالت ها را در منطق به سه دسته تقسیم می کنند و بیشتر در این جا منظور ما دلالت مطابقی و تضمنی است. آن دلالت های التزامی بحث دیگری است و البته از این منظر، هیچ متنی نیست که دلالت تاریخی نداشته باشد؛ چه از درست ترین سخنی که از معصومی صادر شده باشد تا دروغ ترین سخنی که فرد وضاع گفته باشد.
نیاز حدیث به علم تاریخ
کسی که می خواهد حدیثی را بفهمد به دو شکل، به تاریخ نیازمند است و اگر از تاریخ مدد نگیرد در هیچ یک از این دو صحنه نمی تواند موفق شود:
1- آگاهی از صحت صدور حدیث: دانستن این که این سخن از چه کسی نقل شده است و آیا واقعا به معصوم می رسد یا نه؟
2- فهم حدیث. چه دلالت هایی دارید و چه می خواهد به ما بگوید.
در مقام اول که بحث صحت صدور است، متعارف ترین روشی که در دانش حدیث وجود دارد کمک گرفتن از علم رجال است که در آن، سلسله حدیث و زنجیره افرادی که حدیث را نقل کرده اند مورد بررسی قرار می گیرد. در این جا، این پرسش مطرح است که در تمام حلقه ای این زنجیره، انسان های معتقد حضور داشته اند؟ و آیا دغدغه بیان حقیقت را داشته اند؟ این پرسش ها را دانش رجال الحدیث پاسخ می گوید که با تاریخ گره تنگاتنگی خورده است.
البته روش دیگری نیز وجود دارد. مثلا اگر در روایتی کلمه ای بکار رفته باشد، ما بر اساس آگاهی های تاریخی می دانیم در آن زمان، چنین واژه ای استفاده نمی شده است. در این روش نیز از تاریخ کمک می گیریم.
سوال: آیات در این بحث تفاوتی میان نگاه حدیثی شیعه و نگاه حدیثی اهل سنت وجود دارد؟
در بنیادهایش تفاوتی نمی بینم ولی طبیعتا به این دلیل که دایره حدیث در میان شیعه به لحاظ بازه زمانی بیشتر است و تا سال 260 قمری را شامل می شود و اگر توقیعات زمان غیبت صغری را نیز حساب کنیم تا سال 329 قمری استمرار داشته است، معمولا دقت نظرهایی که در منابع شیعی وجود دارد بیشتر است. بخصوص در سال های اخیر آثاری که در شیعه پدید آمده است در مورد رجال در مقایسه با دیگر مذاهب قابل توجه تر است.
البته باریک بینی هایی که مستشرقان داشته اند و به صورت همزمان بر روی شیعیان و اهل سنت اثر داشته اند، مقوله دیگری است و از نظر نباید دور داشت ولی تعامل ما با حدیث بخاطر دایره زمانی بیشتر است.
در فهم حدیث نیز نیاز به علم تاریخ داریم. در این جا خوب است نمونه ای ذکر کنیم. در برخی از روایات آمده است که از امام علی (ع) پرسیدند: آیا باید کدو را ذبح کرد؟ امام فرمودند: این حرف ها را رها کنید و کدو ذبح کردن نمی خواهد.
برخی از محدثان ما توضیح داده اند که شاید در آن زمان کسانی بوده اند که وقتی می خواستند کدو را استفاده کنند آن را رو قبله قرار می دادند و ذبح می کردند. ولی اگر با تاریخ سر و کار داشته باشیم فهم روایت متفاوت می شود. برخی از محشین بحار الانوار احتمال داده اند در زمان معاویه که در آستانه رویارویی با امام علی (ع) قرار گرفت مشهور است که می خواست مردم را بیازماید که با او همراهی خواهند کرد یا نه.
در آنجا آمده است که عمرو عاص گفت: اگر می خواهی مردم را بیازمایی بگو که شرط استفاده از کدو این است که باید آن را ذبح کنید. اگر از تو پذیرفتند بدان که با تو همراهی می کنند و اگر از تو دلیل خواستند بدان که اهل استدلال اند. این مساله را معاویه در شام متداول کرد و دید که مردم واکنشی نشان ندادند. در عین حال این خبر به عراق نیز تسری پیدا کرد و به عنوان سوال از امام علی (ع) پرسیدند. این مساله بسیار متفاوت است از این که بگوییم امام علی (ع) در مقام بیان حکم فقهی بوده اند. این توضیحات در خود حدیث نیست و تنها از طریق تاریخ می توان آن را فهمید.
ان شاء الله در بحث رابطه فقه و تاریخ در باره احادیثی که دلالت فقهی دارند، خواهیم گفت که وقتی بخواهیم از حدیث برداشت فقهی کنیم، باید به فضای تاریخ توجه کنیم، در غیر این صورت به مشکلات زیادی برخورد خواهیم کرد. این مشکل در مقام مواجهه با برخی از فتاوای حضرت امام خمینی (ره) نیز خودش را نشان می دهد؛ زیرا امام (ره) معتقد بودند که اگر حدیث، مستقل از زمان و مکان نگاه شود یک دلالت دارد ولی وقتی می خواهیم از حدیث برداشت فقهی کنیم و در آن فضای زمانی و مکانی صدور حدیث قرار بگیریم اصل دلالت متفاوت می شود.
پس غیر از صحت صدور حدیث، در فهم روایت نیز نیازمند نگاه تاریخی هستیم که اگر نداشته باشیم حدیث را خوب دریافت نمی کنیم. همانطور که در برخی احادیث متوقفیم و هیچ دلالت خاصی برای آن پیدا نمی کنیم ولی پیدا است که حدیث می خواهد چیز دیگری بگوید. در این زمینه، تا تاریخ را مطالعه نکنیم نمی توانیم بفهمیم. به عبارت دیگر پیش نیاز فهم حدیث، مطالعه تاریخ است.
متن برنامه های تاریخی رادیو معارف