مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.
سخن تاریخ و تاریخ بدون جغرافیا مانند یک روح سرگردان است

 

 

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، آیین رونمایی از کتاب «اشتهارد؛ تاریخ، طبیعت و فرهنگ مردم» به همت انجمن ایران‌شناسی در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در هفته کتاب برگزار شد. این نشست تخصصی با حضور اساتیدی همچون بهرام امیراحمدیان، محمد جعفری قنواتی، محمود جعفری دهقی، حسین عسکری، علیرضا کریمی و رضا امینی برگزار شد.

محمود جعفری دهقی، رئیس انجمن ایران‌شناسی، در آغاز نشست ضمن خوش‌آمدگویی به مهمانان، به بررسی تاریخچه زبان‌های ایرانی و تقسیم‌بندی آن به سه دوره زبان‌های ایرانی باستان، زبان‌های ایرانی میانه و زبان‌های ایرانی نو پرداخت.

وی گویش اشتهاردی را شاخه‌ای از زبان تاتی معرفی کرد و به دلیل ویژگی‌های آن از جمله ساخت کنایی فعل و وجود جنس دستوری در اسم و صفت و نیز وجود واژه‌های کهن آن به عنوان زبانی کهن و دارای جایگاهی ویژه در پیکره زبان‌های ایرانی معرفی کرد. به گفته جعفری‌دهقی اشتهارد به واسطه ویژگی گویش آن و نیز کشف آثار باستانی کهن در شمار سرزمین‌های باستانی ایران به شمار می‌رود.

بهرام امیراحمدیان با تأکید بر اهمیت انتشار کتاب‌هایی مانند اشتهارد، این اقدام را کاری سترگ توصیف کرد و افزود: تاریخ بدون جغرافیا مانند یک روح سرگردان است. وی با اشاره به ضرورت افزودن پرسشنامه‌های تحقیقاتی به کتاب در چاپ‌های آینده، این امر را برای ایجاد ساختار منسجم‌تر در تحقیقات آتی مهم ارزیابی کرد.

محمد جعفری قنواتی نیز به اهمیت این کتاب در دسترسی به منابع جدید در زمینه دانشنامه‌نویسی و مردم‌نگاری اشاره کرد و داستان‌های درج‌شده در آن را منبعی ارزشمند برای مطالعات بعدی برشمرد.

حسین عسکری تک‌نگاری ارائه‌شده در این کتاب را ستود و پیشنهاد کرد در چاپ‌های بعدی به معرفی شخصیت‌های تاریخی، علما، و بزرگان اشتهارد نیز مفصل تر پرداخته شود تا بر غنای اثر افزوده شود.

علیرضا کریمی به نقش مهم این کتاب در حفظ روایت‌های تاریخی و ثبت نام و هویت بناها و آثار تاریخی پرداخت و گفت که انتشار چنین کتاب‌هایی می‌تواند از میان رفتن نشانه‌های تاریخی، به‌ویژه در بافت قدیمی اشتهارد، را جبران کند.

رضا امینی نیز با تحلیل کتاب از نظر ساختار و اهمیت موضوعی، انتشار اثری در مورد زبان تاتی را گامی ارزشمند در بازسازی زبان‌های ایرانی توصیف کرد. او استفاده از سیستم آوانگاری بین‌المللی را برای علمی‌تر شدن اثر در چاپ‌های بعدی ضروری برشمرد.

در پایان نشست محمد پارسانسب، مولف کتاب، با تأکید بر اهمیت مستندسازی تاریخی درباره اشتهارد، اظهار کرد که کمبود منابع معتبر در این زمینه، گردآوری چنین اثری را به پروژه‌ای زمان‌بر تبدیل کرده است. او همچنین بیان کرد که از تکرار مطالبی که پیش‌تر در سایر کتاب‌ها آمده، پرهیز شده است.

این مراسم که با مدیریت پریسا نظرزاده برگزار شد فرصتی بود برای تبادل نظر میان اساتید و پژوهشگران، و گامی برای شناخت بهتر تاریخ، طبیعت، و فرهنگ مردم اشتهارد.

تاریخ بدون جغرافیا مانند یک روح سرگردان است/ گویش اشتهاردی شاخه‌ای از زبان تاتی

دهخدا در لغت‌نامه خود در صفحه ۲۶۴ در جلد اول می‌نویسد: اشتهارد قصبه بزرگی است از بخش کرج شهرستان تهران، ۷۸۰۰۰ گزی باختر کرج، سر راه کرج به بوئین زهرا، جلگه معتدل، سکنه ۶۲۶۷، شیعه فارس و زبان مخصوص که ریشهٔ آن فارسی است. آب آن از ۲۱ رشته قنات که یکی شیرین و بقیه لب شور است. محصول عمده غلات (گندم و جو) بنشن (خواربار از قبیل نخود، لوبیا، ماش و عدس) چغندرقند، پنبه و جالیز. شغل مردم آن زراعت و کسب صنایع دستی کرباس و پارچه نخ بافی. دارای دبستان شش کلاسه و پاسگاه ژاندارمری و محضر رسمی می‌باشد. بنای امامزاده و مسجد و تکیه آن قدیمی است. کارخانه تصفیه پنبه و آسیاب موتوری دارد.

اشتهارد دارای چندین اثر تاریخی ارزشمند است که تعدادی از آنها در سازمان میراث فرهنگی به ثبت رسیده است. «دیزبون» که در اصل «دیده‌بان» است قلعه‌ای بسیار قدیمی و بلند بوده است. در اوایل سال ۱۳۴۴ هیاشی کاکی زاکی مدیر کل فنی ژاپونی در مرکز تعلیماتی حرفه‌ای کرج از شهر اشتهارد دیدن کرد. وقتی در محل دیده‌بان حاضر شد با توجه به آثاری که در آنجا از نظر علمی و خاک‌شناسی مشاهده و یافته قدمت محل فوق را به ۱۰۰۰ سال قبل تخمین زده است.

کوه گهور (گبری) یا بز قلعه در فاصله هشت کیلومتری شرق جاده اشتهارد-کرج و در پنج کیلومتری سمت جنوب روستای مختارآباد در میان ارتفاعات موجود، کوه نسبتاً مرتفعی وجود دارد که به آن کوه گهور می‌گویند. بالای کوه نسبتاً مسطح است که در آن بقایای آثاری از جمله ساختمان کاملاً مخروبه و سفال‌های شکسته به چشم می‌خورد. به آن بزقلعه هم می‌گویند. این احتمال نیز وجود دارد که این آثار بقایای آتشکده‌ای بوده است که شاید به همین دلیل به آن کوه گبری هم گفته می‌شود. احتمال دیگر اینکه آنجا محل اختفاء و زندگی راهزنان یا اینکه متعلق به فرقه اسماعیلیه بوده‌است.

حمام محله صیادیه در غرب حسینیه صیادیه و در دو واحد مجزای مردانه و زنانه هر کدام شامل رختکن و گرمخانه احداث شده است. تاریخ بنای اولیه آن بطور دقیق مشخص نیست ولی شکل ساختمان حکایت از تعلق آن به دوره صفوی و یا کمی بعد از آن دارد. تا چندین دهه قبل این حمام به‌طور کاملاً سنتی با خزینه مورد استفاده قرار می‌گرفت. بعدها در آن لوله‌کشی انجام شده و خزینه آن مسدود شده است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *