به گزارش خبرگزاری فارس، چهارمین پیشنشست تخصصی همایش علمی هیأت و آیینهای مذهبی با عنوان «کرسی علمی ـ ترویجی جغرافیای تاریخی شبیهخوانی (تعزیه) در ایران» با ارائه مسلم نادعلی زاده عضو هیأت علمی دانشگاه اهل بیت(ع) و با حضور منتقدان و صاحبنظران محمدرضا سنگری عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، سعید طاووسی مسرور عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و رضا بیات عضو هیأت علمی دانشگاه شهید رجایی در دانشگاه اهلبیت(ع) برگزار شد.
بررسی تاریخچه تعزیهخوانی
در ادامه مسلم نادعلی زاده عضو هیأت علمی دانشگاه اهل بیت(ع) در تبیین اهمیت مفهوم جغرافیای تاریخی اظهار کرد: ترکیب جغرافیای تاریخی، ترکیب نسبتا جدیدی در پژوهشها است. از این رو در این جلسه در رابطه با پراکندگی جغرافیایی شبیهخوانی در ایران نکاتی را ارائه میکنم که در آینده میتوان از این پراکندگی جغرافیایی و از منشأهای آن، مطالعات مردم شناسانه داشت و علتیابی کرد که برای مثال چرا از این جغرافیا، این نمایش مذهبی پدید آمده و شکل گرفت.
وی افزود: ما تاریخ دقیقی برای آغاز شبیه خوانی در ایران سراغ نداریم اما میتوانیم حدس بزنیم که براساس شواهد و مدارک تاریخی این اتفاق از کدام مناطق آغاز شده است. تاریخچه تعزیهخوانی را، بایستی از سه منظر فقهی؛ تعزیه سرایان، شاعران تعزیه و تعزیهخوانان نامی در دوران قاجار، و در نهایت، سفرنامهها مورد بررسی قرار داد. از منظر سفرنامهها باید گفت که نخستین گزارشهایی که ما از اجرای مجالس تعزیه در ایران داریم، مربوط به اواسط قرن دوازدهم میشود. این گزارشها اجرای یک نمایش مذهبی را بازتاب میدهند و توصیفاتی از قطع شدن دستهای حضرت عباس(ع)، مجلس یزید و… در آنها به چشم میخورد.
باید ریشه تعزیه در ایران را در قرن دوازدهم جستوجو کرد
نادعلی زاده ادامه داد: اولین و دقیقترین گزارشهای خارجی مربوط میشود به کارستر نیاورد که ۱۱۷۹ هجری قمری در جزیره خارک شاهد اجرای مجلس تعزیه بوده است. جالب است که او در توصیف خود از این مجلس بیان میکند که هم اهل سنت و هم شیعیان در مجلس حضور داشتند. اجرای چنین مجلسی در سال ۱۱۷۹ در جزیره خارک نشان دهنده این است که مدتها است مجالس تعزیه در نقاط مختلف ایران جریان دارد که به جزیره خاک هم رسیده است.
وی با اشاره به گزارشهایی از ویلیام فرانکلین در ۱۲۰۱ هجری قمری گفت: گزارشهای فرانکلین بیانگر آن است که تعزیه، نمایشی کاملاً جا افتاده و شکل گرفته است؛ اینها نشان میدهد ما در قرن دوازدهم باید دنبال منشأهای تعزیه در ایران بگردیم چون ما در پیش از این تاریخ، گزارشی از سفرنامهنویسها نداریم. به هر حال واضح است که در طول قرن دوازدهم این اتفاق در ایران افتاده و گسترش پیدا کرده است.
نخستین فتوای مکتوب در زمینه تعزیهخوانی
عضو هیأت علمی دانشگاه اهلبیت(ع) در تبیین منظر فقهی گفت: نخستین فتوای مکتوب که در زمینه تعزیهخوانی به ما رسیده است، مربوط میشود به آقامحمدعلی کرمانشاهی که ایشان اواخر دوره زندیه زندگی میکرده است و معاصر آقامحمدخان قاجار است. ایشان کتابی دارند به نام «مقامع الفضل» که مجموعه پرسش و پاسخهای فقهی ایشان است که در سال ۱۱۹۶ تالیف شده است. در آنجا سوال میشود که نظر شما درباره مراسم تعزیه که در بعضی مناطق اجرا میشود چیست؟، ایشان پاسخ میدهد که اجرای آن ایراد ندارد و فقط ادوات موسیقی که استفاده میشود مناسب مجالس لهو نباشد.
وی ادامه داد: این مطلب نشان میدهد که در اواخر قرن دوازدهم تعزیه در مناطق مختلف ایران رایج بوده که منجر به چنین استفتائی شده است. البته فاضل دربندی در کتاب خود «اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات» دو سه واقعه از وحید بهبهانی پدر آقا محمدعلی کرمانشاهی نقل میکند که ایشان در مجالس تعزیه حاضر میشده و عزاداری میکرده است. پس اگر این گزارشها را بپذیریم نشان دهنده وجود تعزیه در بهبهان و قزوین در اواسط قرن دوازدهم میباشد.
اولین نسخه تعزیه در ایران مربوط به اواخر قاجار است
نادعلیزاده اظهار کرد: از منظر تعزیه سرایان و نسخ تعزیه که به دست ما رسیده است، قدیمیترین نسخه که الان در اختیار داریم مربوط است به شخصی به نام احمد بن ملا محمدعلی واعظ خوانساری که در ۱۱۳۶ هجری قمری کتابت شده است. او به فنایی متخلص بوده و درباره غارت خیمهها به تعزیه سرایی پرداخته است. اگر این تاریخ دقیق باشد نشان میدهد که ما در اوایل قرن دوازده (اواخر قاجاریه) نسخههای تعزیه نیز داشتهایم.
این استاد دانشگاه یادآور شد: شاعر دیگری که میشناسیم شخصی به نام ناطق است که اهل غنی(غینه) بوده که در سال ۱۲۰۱ مجالسی از او نقل و کتابت شده است. شاعر بعدی میرزا لطفعلی محرم خوری اهل خور است که ایشان در سال ۱۲۰۰ هجری قمری مجالسی داشته و گزارشهایی از تعزیهسرایی او داریم. اما در تذکرهها، اولین کسی که به عنوان شاعر تعزیه نام برده شده است، شخصی به نام میرزا محمد مازندرانی است که در شیراز میزیسته و در دوران فتحعلی شاه بوده است.
در دوران قاجار «معین البکاء» چه سمتی بود؟
نادعلی زاده جهت بررسی نمونههای تاریخی تکیههای تعزیه گفت: قبل از تاسیس تکیه دولت معروف در سال ۱۲۹۰، ما باز هم تکیه دولتی داشتهایم و مثلا تکیه حاج میرزا آقاسی تکیه دولتی بوده است. اسناد تاریخی نشاندهنده آن است که از زمان فتحعلی شاه و محمدشاه ما تکیه دولتی داشتهایم. البته رجال دیگری چون صدراعظم نیز برای خودشان تکایایی داشتهاند.
وی ادامه داد: جالب است که در آن روزگار، سمتی با عنوان «معین البکاء» وجود داشته است. وقتی ناصرالدین شاه به دوستعلی خان محیی الممالک ماموریت میدهد که تکیه دولت را بنا کند، معین البکا که شخصی به نام میرزا محمدتقی بوده و سالها این سمت را بر عهده داشته است، از دنیا میرود و برادرزاده اش به نام میرزا باقر، معین البکایی را برعهده میگیرد که تا ۳۵ سال هم معین البکاء دولتی بوده است. احتمالا میرزا محمدتقی، شیرازی الاصل بوده و مدتی در اصفهان میزیسته است. وظیفه او این بوده است که تعزیهخوانان خوب را از سراسر ایران شناسایی کرده و به تهران منتقل کند تا در حضور شاه اجرا کنند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اسامی تعزیهخوانان دوره قاجار بعضاً در اسناد دولتی آن زمان و در اعلانهای تکیه دولت و در خاطرات ناصرالدین شاه ثبت شده است. شاید تا حدود ۱۸۰ نفر را اسم داریم. اگر این افراد را بررسی کنیم میبینیم اکثرا اهل قزوین، تفرش، طالقان، کاشان، دامغان، کرمان، اصفهان، مازندران، قم، خراسان و ساوه بودهاند. یک علت میتواند سابقه این مناطق در تعزیهخوانی باشد و علت دیگر، نزدیک بودن این مناطق به تهران.
ردپای تاریخ تعزیه در ایران در قرن هفتم و هشتم
در بخش دوم این نشست، نقدکنندگان به طرح دیدگاههای خود پرداختند که سعید طاووسی مسرور عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با تقدیر از استنادمحور بودن ارائه نادعلی زاده، نکاتی را در قالب پیشنهادات مطرح کرد.
وی گفت: در مناطقی که دریافتید تعزیه رونق داشته است، حتما به شهرهای کوچک و توابع آن نیز توجه شود. بعضا مطالعه میدانی هم میتواند موثر باشد. مناطقی هم که امروزه تعزیه در آنها به طور جدی دنبال میشود، قطعا خالی از سابقه نبوده و قابل توجه است. برای مثال شهر فشند از توابع قزوین قدیم و خوانسار بایستی مورد مطالعه قرار گیرند. همچنین نسخ خطی، کتابشناسیها، تصاویر و نقاشیها نیز قابلیت تحقیق و بررسی دارد. در روستای لیچاه استان گیلان، امامزادهای وجود دارد که دور تا دور این امامزاده با نقاشیهای تعزیه تزیین شده است.
در ادامه، محمدرضا سنگری عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی سخنان خود را با تقدیر از دقت نظر نادعلی زاده شروع و سوالاتی از جمله: در ارائه شما منظور از ایران، ایران جغرافیایی است یا ایران فرهنگی؟، قلمرو معنایی واژههایی نظیر شبیهسازی و تعزیه چیست؟ را مطرح کرد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه دلایلی را برشمرد که نشان میدهد تعزیه نسبت به آنچه که بیان شد، سابقه دیرینهتری دارد.
وی گفت: اولین دلیل این است که ما در قرن هفتم و هشتم، مولانا حسن کاشانی آملی، نصره بن محمد علوی راضی، حمزه کوچک ورامینی و شهاب سهمنانی را داریم که برای مرثیه خوانان آن زمان متن تولید میکردند.
سنگری افزود: دومین دلیل اینکه، نخستین گزارشی که در باب برگزاری تعزیه در ایران در سفرنامهها وجود دارد، به قرن یازدهم بر میگردد. تاوورنیک گزارشی در سال 1038 هجری قمری داشته و دلاواله نیز گزارشهایی در قرن یازدهم در اصفهان داشته است. سومین دلیل این است که، گره خوردگی و پیوندی بین برگزاری نمایشهای کهن در ایران وجود دارد. به گمان من، آغاز این ها را باید از منطقه سیستان و بلوچستان بدانیم؛ چون براساس تاریخ سیستان، اولین حرکتهایی که اتفاق افتاده است در آنجا بوده است. البته به نظر بنده همه این نمادهای باقی مانده نوعی نمایش است و این نمایشها نشان میدهد گذشته تعزیه در ایران، پیشینه خیلی بیشتر از این ها دارد.
رضا بیات عضو هیأت علمی دانشگاه شهید رجایی سومین منتقد این نشست علمی بود که با اشاره بر روشمند بودن ارائه، نکات خود را اینگونه بیان کرد: ممکن است ما به خیلی از گزارشها و اخبار مراجعه نکرده باشیم و هنوز به پژوهشهای بیشتری نیاز است. دوما در خود منابعی که میشود بررسی کرد، نسخ خطی، موزهها و… هنوز جای کار دارد. به نظرم کار بعدی مدون کردن و مرتب کردن اطلاعات بدست آمده است و شاید بررسی تاثیر و رنگ و بوی محلی در تعزیهها نیز، جالب باشد. مثلا مردم کدام منطقه، چه تخیلی را به صورت داستان درآورده اند.